صفحه 1 از 7 123 ...
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 342

موضوع: یه واقعیت تلخ به اسم عشق

31276
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    سلام دوستان بامرام سایت اونایی که قدیمین حتما منو تو خاطرشون هست مستانه هستم 24سالمه متاهلم یه پسر دارم....
    بعداز مدتها اومدم دوبارع دست به دامن دوستان بشم امید که بتونم به زندگی برگردم.....
    خب قصه منم مثه همه مشکلات اینجاس عاشق کسی شدم که نباید نمیدونم عشقه ...هوسه بی بندوباریه هرچیع من افتادم توش
    بخاطر اتفاقایی که بین منو برادرشوهرم افتاده ماعاشق هم شدیم تو یه مدت خیلی کوتاه چنان وابسته هم شدیم که جداییمون غیر ممکن شدع
    به رابطه جنسی اصلا وابدا فکر نمیکنیم ماکمبودهایی داریم که به کمک هم رفع میشه اون بیشتر وابسته منه بیشتربه کمکن نیاز داره کمبود هاش کامل رفع میشه ولی من نه بخاطر کار همسرم شب وروز تو خونه تنهام هرکاری که بگین واسع نزدیک شدن به همسرم انجام دادم ولی اون همه چیزش شده کار
    از طرفی بردارشوهرم عاشقانه دوستم داره بهم بگین چکار کنم
    بی صبرانه منتظر کمکتون هستم
    فداتون

  2. 2 کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    سلام.
    هیچ چیزی روی کره زمین مجوز خیانت نیست بخواین با کسی رابطه داشته باشین باید از شوهرتون جدا بشین.
    واسه جذب شوهرتون راه زیاد هست، که حتی اگه نتونید جذبشون کنید هیچ دلیلی واسه رابطه عاطفی شدیدبا کسی دیگر ، اونم برادر شوهرتون! وجود نداره و هیچ توجیهی برای این کار نیست و اسم این کار رسما خیانته و بهتره هرچه زودتر دوری کنید از این روابط
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  4. 11 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    مستانه جونم

    سلام
    راستیش تعجب کردم اصلا باورم نمیشه که تو همچین مشکلی داشتی


    ببین به هرحال این رابطه که شروع شده چه بخوای چه نخواهی اسمش خیانت

    شکی نداشته باش حتی یک درصد که برادر. شوهرت عاشقت نیست. دو حالت امکان داره یا اصلا عاشقت نیست یا کارش خیلییی بچه بازی که نمیدونه داره چیکار میکنه

    اگه دوستت داشت هیچ وقت هیچ وقت وارد همچین رابطه ای نمیشد اول به داداشش خیانت کرد بعدش به بچه داداشش بعدش به زن داداشش

    وقتی داداش به داداش که از پوست و خون هم هست خیانت میکنه یعنی از همه لحاظ ( معرفت شعور مردونگی و....... صفر هستش )

    و همچنین خودت هم عاشق نیستی فقط چون شوهرت کم محلی کرده به اون جذب شدی. ( بازم دلیل قانعی نیست ) جز هوسی که بین دوتاتون افتاده چیزی نیست


    حتما تو نشستی براش درد و دل کردی از رفتارای شوهرت اتفاقی که نباید رخ بده داده

    مستانه گلم رابطه جنسی اتفاق نیافتاده چون خودت گفتی مدت کم وابسته شدی مطمعن باش به مرور زمان چون مکان هم راحت گیر میاد خود به خود به رابطه جنسی هم کشیده میشی

    همونطور که فکر نمیکردی کمبود احساس عاطفیت با برادر شوهرت رفع کنی. فکر رابطه جنسی هم نمیکنید ولی چون میخوای رفعش کنی شاید از طرف شوهرت لذتی نبری کشش جنسی هم پیدا میکنی


    دیگه بخوای همینطوری باهاش ادامه رابطه بدی جز ابرو ریزی و پیشمونی و طلاق جنگ و دعوا چیزی نیست

    چون برادر شوهرت هست خود به خود به شوهرت هم بی توجه میشی


    تنها کاری هم که همه بهت پیشنهاد میکنن. کات کرده. چون هیچ کسی نمیاد بگه باهاش رابطه ادامه بده چون کار عاقلانه ای اصلا نیست

    تاحد امکان نبینش کل راه های ارتباطیت رو باهاش قطع کن. خودتو تا میتونی سرگرم زندگیت و بچه کن
    کاش میشد از شهری که برادر شوهرت هست برید


    امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیری تا دیر نشده بد از بدتر نشده جلوش رو بگیری فقط. بخوای میتونی کافی توکل کنی به خدا و اراده کنی
    گلم برات ارزو بهترین ها میکنم خدا خیر و خوبی سر راهت قرار بده


    این تایپک هم بخون

    http://forum.moshaver.co/f122/علاقه-...وهر-20903/



    ویرایش توسط پریماه. : 03-01-2016 در ساعت 08:11 AM
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  6. 13 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    من هم با نظر دوستان هم عقیده ام
    اولا شک نکنید رابطتون بزودی به رابطه جنسی تبدیل میشه
    در این حالت به هزار دلیل که گفتن نداره ، شما دیگه نمیتونید از چنگال برادر شوهرتون رها بشین
    و رابطتون تا هر وقت ایشون بخوان ادامه پیدا خواهد کرد...

    تعجبم از اینه که خودتون میدونید توی اشتباه به سر میلرید ولی همچنان اسرار به ادامه ی این اشتباه دارین

    برای جبران کمبودهای عاطفی تون بهتره مسنقیما با همسرتون مطرح کنید و ازش بخواین اون چیزی رو که براتون کم گذاشتن...
    رابطتونم هم با برادر شوهرتون هم هرچه زودتر به شکل کامل کات کنبد فقط امیدوارم ایشون آتو از شما نداشته باشن که با تهدید و... شمارو مجبور به رابطه کنن

  8. 4 کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    برادر شوهرت چند سالشه ؟ خودت چند سالته؟ همسرت چند سالشه ؟
    شغل همسرت چیه

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    بینید دوستان من کاملا میدونم که دارم اشتباه میکنم ولی من شخصیتم روحم روانم طوریه عشق نباشه میمیرم دوست داشتن نباشه داغونم توجه نباشه دیونه میشم من شب وروز با شوهرم درگیرم ازش گدایی محبت میکنم اونقد میگم اونقد میگم اصلا توجه نداره یکم محبت میکنه ودیگه تموم اصلا جواب پیاماممو نمیدع ابرازعلاقه نمیکنه من بنده کسیم که بهم محبت کنه قدرمو بدونه ....
    ولی برادر شوهرم جون بخام بهم میده خیلی دوسم داره وقتی دستمو میگیره از خوشی میمیره تمامه توجه هش به منه بدون من میگه میمیرم
    حالا من موندم چکار کنم اون عذاب وحدانه هست اون داغون بودنه هست درسته برادرشوهرمو دوست دارم آرومم میکنه اما هیچی به بغل شوهرمنمیشه دستای شوهرمم آرومترم میکنه ولی لامصب نیست نیست توجه نمیکنه منو خاک برسر کرده بخدا بعضی موقع ها میخوام خودمو بکشم خلاص شم

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    برادر شوهرت چند سالشه ؟ خودت چند سالته؟ همسرت چند سالشه ؟
    شغل همسرت چیه
    خودم ۲۴برادرشوهرم ۲۶شوهرم ۳۰
    همسرم حسابداره یه رستورانه

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    خودم ۲۴برادرشوهرم ۲۶شوهرم ۳۰
    همسرم حسابداره یه رستورانه
    ببین چون برادر شوهرت فاصله سنیش باهات کمه احساس راحتی داری باهاش ولی تو به شوهرت دین داری نمیدونم خواهر داری یا نه ولی بشین فکر کن و جواب بده به این سوالم که اگه شوهرت هم با خواهرت رابطه احساسی برقرار کنه عکس العمت چیه چه واکنشی نشون میدی و حالت چجوری میشه ؟

  13. 6 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط orbital نمایش پست ها
    من هم با نظر دوستان هم عقیده ام
    اولا شک نکنید رابطتون بزودی به رابطه جنسی تبدیل میشه
    در این حالت به هزار دلیل که گفتن نداره ، شما دیگه نمیتونید از چنگال برادر شوهرتون رها بشین
    و رابطتون تا هر وقت ایشون بخوان ادامه پیدا خواهد کرد...

    تعجبم از اینه که خودتون میدونید توی اشتباه به سر میلرید ولی همچنان اسرار به ادامه ی این اشتباه دارین

    برای جبران کمبودهای عاطفی تون بهتره مسنقیما با همسرتون مطرح کنید و ازش بخواین اون چیزی رو که براتون کم گذاشتن...
    رابطتونم هم با برادر شوهرتون هم هرچه زودتر به شکل کامل کات کنبد فقط امیدوارم ایشون آتو از شما نداشته باشن که با تهدید و... شمارو مجبور به رابطه کنن
    من باهمسرم بارها وبارها صحبت کردم خوب چکارکنم نیازدارم بقرآن همش گریه میکنم همسرم همه چیزیش شده کار هرراهی که فکرشو کنید واسه همسرم انجام دادم
    برادرشوهرم دست رو قرآن گذاشته که به رابطه جنسی فکر نمیکنه عشقش پاکه میگه اگر بخوام میتونم یکیو بیارم یه پولی بدم خودمو خالی کنم
    میگه من فقط به محبتت نیاز دارم تقریبا یک ماه پیش اتفاق خیلی بدی براش افتاد ومن شدم سنگ صبورش بهش محبت میکردم خواهرانه تا اینکه بهم گفت عاشقمه گفت بهت نیاز دارم
    منم دلم سوخت نتونستم خودمم که داغون وقتی اینهمه محبتو دیدم نتونستم نه بگم شد همه کسم چکار کنم منم تنهام خیلی تنهام
    درمورد تهدیدم غیر ممکنه اون اصلا اینکارو نمیکنه مطمئنم

  15. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    ببین چون برادر شوهرت فاصله سنیش باهات کمه احساس راحتی داری باهاش ولی تو به شوهرت دین داری نمیدونم خواهر داری یا نه ولی بشین فکر کن و جواب بده به این سوالم که اگه شوهرت هم با خواهرت رابطه احساسی برقرار کنه عکس العمت چیه چه واکنشی نشون میدی و حالت چجوری میشه ؟
    آره خوب برادرشوهرم منو بیشتراز هرکی درک میکته پا به پام عاشقی میکنه
    درمورد سوالتون هم خوب معلومه داغون میشم خودمومیکشم

  17. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15760
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    792
    تشکر شده 133 بار در 89 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    من باهمسرم بارها وبارها صحبت کردم خوب چکارکنم نیازدارم بقرآن همش گریه میکنم همسرم همه چیزیش شده کار هرراهی که فکرشو کنید واسه همسرم انجام دادم
    برادرشوهرم دست رو قرآن گذاشته که به رابطه جنسی فکر نمیکنه عشقش پاکه میگه اگر بخوام میتونم یکیو بیارم یه پولی بدم خودمو خالی کنم
    میگه من فقط به محبتت نیاز دارم تقریبا یک ماه پیش اتفاق خیلی بدی براش افتاد ومن شدم سنگ صبورش بهش محبت میکردم خواهرانه تا اینکه بهم گفت عاشقمه گفت بهت نیاز دارم
    منم دلم سوخت نتونستم خودمم که داغون وقتی اینهمه محبتو دیدم نتونستم نه بگم شد همه کسم چکار کنم منم تنهام خیلی تنهام
    درمورد تهدیدم غیر ممکنه اون اصلا اینکارو نمیکنه مطمئنم
    سلام عزیزم
    هیچ مردی وجود نداره که به رابطه جنسی فکر نکنه

  19. 6 کاربران زیر از مروارید30 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    من باهمسرم بارها وبارها صحبت کردم خوب چکارکنم نیازدارم بقرآن همش گریه میکنم همسرم همه چیزیش شده کار هرراهی که فکرشو کنید واسه همسرم انجام دادم
    برادرشوهرم دست رو قرآن گذاشته که به رابطه جنسی فکر نمیکنه عشقش پاکه میگه اگر بخوام میتونم یکیو بیارم یه پولی بدم خودمو خالی کنم
    میگه من فقط به محبتت نیاز دارم تقریبا یک ماه پیش اتفاق خیلی بدی براش افتاد ومن شدم سنگ صبورش بهش محبت میکردم خواهرانه تا اینکه بهم گفت عاشقمه گفت بهت نیاز دارم
    منم دلم سوخت نتونستم خودمم که داغون وقتی اینهمه محبتو دیدم نتونستم نه بگم شد همه کسم چکار کنم منم تنهام خیلی تنهام
    درمورد تهدیدم غیر ممکنه اون اصلا اینکارو نمیکنه مطمئنم
    چرا داری خودت رو گول میزنی به خدا اگه عاشقت بود هیییچ وقت بهت نمیگفت !!!!!!!!!! به خدا این مرد مردونگی نداره !

    اصلا که تو درست میگی

    تو الان فقط مال شوهرتی تا وقتی اسمش تو شناسنامه هیچ دلیل قانعی اینکارا نداره الان ما چی بگیم بهت اخه ؟؟ همه میگن عاقلانه ترین کار جدا شدن تو باید تا اخرین لحظه همه کار واسه شوهرت کنی اگه نشد بعد یه کاری هست به اسم طلاق.

    به قول سام اگه خواهر خودت با شوهرت بود میگی خودت رو میکشتی !!! پس این یعنی شوهرت رو دوس داری و میتونی زندگیت رو نجات بدی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  21. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط مروارید30 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    هیچ مردی وجود نداره که به رابطه جنسی فکر نکنه
    دقیقا .. مخصوصا مردی که از برادرش هم نگذشت وارد حریم زنش شد صدرصد دیگه براش اینکار هم مهم نیست و خود به خود کشیده میشه

    همونطور که فکر نمیکرد عاشق برادر شوهرش بشه ( البته عشق نیست) همون طورم که فکر میکنه به رابطه جنسی ختم نمیشه ولی میشه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  23. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    من شوهرمو دوست دارم خیلی خیلی تمامه جونمومیدم فقط بهم توجه کنه اونقدی که من نیازدارم نیازامو برطرف کنه
    حالا میخوام بدونم چطوری دلمو سرد کنم از برادرشوهرم وقتی هرروز میبینمش وقتی اینهمه محبتم میکنه اینهمه وابسته م شده میگه اگه نباشی خودمو میکشم

  25. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    من شوهرمو دوست دارم خیلی خیلی تمامه جونمومیدم فقط بهم توجه کنه اونقدی که من نیازدارم نیازامو برطرف کنه
    حالا میخوام بدونم چطوری دلمو سرد کنم از برادرشوهرم وقتی هرروز میبینمش وقتی اینهمه محبتم میکنه اینهمه وابسته م شده میگه اگه نباشی خودمو میکشم
    خب بیا این حرف یه مرد عاقل ؟؟؟ دیدی بچست یه مرد میاد میگه خودمو میکشم ؟؟ وقتی میگم پسرا 25 ساله هم هنوز بچن کسی باورش نمیشه. وقتی 30 سالش خورد تازه یکم عاقل شد میفهمه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  27. 3 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    به نظر من هم شما و هم همسرتون خصوصا به خاطر بچه ای که دارین، باید برای نجات زندگیتون تلاش کنین.
    حتما هردو بصورت حضوری به مشاور مراجعه کنین تا کمک کنه این سردی از بین بره و همسرتون دوباره جایگاهش رو پیش شما بدست بیاره.
    رابطه با برادرشوهرتون بدترین کاریه که دارین انجام میدین. اون اقا اگه ذره ای غیرت داشت، با ناموس برادرش اینکارو نمیکرد پس مطمئن باشین علاقه ای در کار نیست.
    از شر این رابطه فقط به خدا پناه ببرین و رابطه معنوی تون با خدا رو تقویت کنین.
    شما چون داخل این قضیه هستین شاید زیاد متوجه وخامت موضوع نمیشین. بقیه که از بیرون میبینن بهتر میتونن اوضاع رو بررسی کنن و طبق نظر دوستان، سریعا از این رابطه خارج بشین و برای تحکیم روابط با همسرتون از یک مشاور حضوری کمک بگیرین.


    موفق باشین.

  29. 5 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    مگه هر مردی تورو درک کرد باید عاشقش بشی و باهاش رابطه برقرار کنی؟

  31. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    مگه هر مردی تورو درک کرد باید عاشقش بشی و باهاش رابطه برقرار کنی؟
    نه ولی حالا کاریه که شده من اینهمه داغونم اینهمه وابسته شدم حالا اگر برادر شوهرم اسرار به ادامه رابطه کنه منو با حرفاش تحت تاثیر قراربده من خیلی خیلی شخصبتم مهربونه ودلسوز
    من چطوری باهاش برخورد کنم ازطرفی دوری همسرم بی توجهیاش بدتر دیونه م میکنه چکار کنم بخدا اگر شوهرم کنارم باشه توجه کنه عاشقم باشه من طرف هیچ کی نمیرم

  33. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    نه ولی حالا کاریه که شده من اینهمه داغونم اینهمه وابسته شدم حالا اگر برادر شوهرم اسرار به ادامه رابطه کنه منو با حرفاش تحت تاثیر قراربده من خیلی خیلی شخصبتم مهربونه ودلسوز
    من چطوری باهاش برخورد کنم ازطرفی دوری همسرم بی توجهیاش بدتر دیونه م میکنه چکار کنم بخدا اگر شوهرم کنارم باشه توجه کنه عاشقم باشه من طرف هیچ کی نمیرم


    دوست عزيز سلام
    اول از همه اجازه بده با لحني تند و طلبكارانه بگم ...حالا كه شد؟؟؟؟؟
    تو چرا اجازه دادي بشه؟اينم شد توجيه؟

    1. بهترین راهکار برای خروج از مشکلات به وجود آمده ،این است که بررسی کنید و ببینید علت و ریشه های بی میلی روحی شوهر شما نسبت به شما چیست؟ در قدم اول آن ها را بیابید. در قدم بعدی تمام تلاش و کوشش تان را برای برطرف کردن آن ها به کار بندید.

    2.در چه سنی ازدواج کرده اید و اینکه آیا از ابتدای ازدواجتان شوهر شما از لحاظ جنسی و روحی نسبت به شما بی توجه بوده یا نه؟(چرا كه ممكنه موضوعات جنسي و زناشويي پايه امر باشه.بايد قبول كرد مردان خيلي به اين امر توجه ميكنند و تاثيرات بسياري بر انها دارد) در هر حال اگر نقطه ضعفی (از نظر چهره یا خلق و خو، نوع پوشش، تناسب اندام و...)در خود احساس می کنید ،به اصلاح هر چه سریع تر آن بپردازید. از حالت انفعال و وادادگی بی ثمر در برابر شوهرتان پرهیز نمایید.
    3. بهترین راهکار برای خروج از مشکلات به وجود آمده، بررسی این نکته که آیا علت و ریشه ی این کم توجهی، به عوامل سردمزاجی او بر می گردد و یا نه؟ که اگر این کم توجهی به خاطر طبع سرد ایشان است، این مشکل قابل حل بوده و با رفع این مشکل صلح و صفا و آرامش در زندگی تان سایه خواهد افکند. نیازهای تان در بستری مناسب ارضا خواهد گشت.
    4. اگر فكر مي كنيد برای حل مشکلات زندگی و درمان شوهرتان، بیش تر به کمک متخصص و روانشناس خانواده و زناشویی احساس مي شود ، در اين حالت مي توانيد از مشاوران مراکز درماني معتبر کمک بگيريد.
    5. به هر حال اگر راهکارهای مطرح شده،فایده نكرد، صادق و مهربان و قاطع باشيد. هیچ گاه كار را به قهر و دعوا نكشانيد. تقصيرها را به گردن او نيندازيد، انتقاد نكنيد، فقط خيلي آرام به او در مورد مشکلات تان صحبت کنید. بگوييد به خاطر اختلافاتی كه در روحيات شما وجود دارد، مي خواهيد كاري کنید که به بهبود رابطه تان منتهی می شود . برای این کار همکاری بیش تر او کمک می کند. باید برای بهتر شدن ارتباط تان هردو فعالانه رفتار نمایید. برای این امر باید با کنار گذاشتن خجالت و تعصبات به متخصصان مربوطه و مشاوران اهل فن مراجعه نمایید.

    خواهر گرامی!
    در پایان مشکل شوهر شما هر علتی که داشته باشد و یا در نهایت درمان بپذیرد و یا نپذیرد، مجاز به روی آوردن به گناه و کارهای ناشایست و پناه آوردن به مرد دیگر نیستید(چه برادر شوهرتون و چه هر فرد اجنبي ديگه چون غير از شوهرتون همه براي رابطه احساسي و غيره براي شما اجنبي هستن). هرگز نباید دامن خود را با ناپاکی و رفتارهای خارج از چارچوب شرع آلوده سازید. رفتار نامناسب و زشت می تواند برای شما اختلالات روانی متعددی را به همراه آورد و شما را از مسیر سعادت دور سازد. اگر خدايي نكرده حس خيانت به شما رسوخ كنه وجود احساس خیانت به همسر و ناپاک بودن احساسی است که معمولاً در این دسته از زنان می شناسیم و این مشکلات به سادگی قابل برطرف شدن نیستند. بسيار ساده بگم خدمتتون، از رابطه با برادر شوهرتون فاصله جدي بگيريد.
    زندگی خانوادگی و ایجاد آشیانه برای نسل آینده و ارتباط قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه و طبیعت بشر است.
    ما اين موضوع رو كاملا ميفهميم كه زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی خواهد که گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد ؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداکاری نماید و غمخوار او باشد. در انتها اضافه كنم همونطور كه خودتون هم به اين نتيجه رسيديد با صحبت ميتونيد خيلي از مشكلات رو حل كنيد.ولي نه با برادر همسرتون بلكه با خود همسرتون.
    براي سعادت و موفقيت فرزندتون خيلي اين موضوع رو جدي بگيريد وگرنه به زودي خدايي نكرده همه چي خراب ميشه.
    ببخشيد تلخ گفتم ولي اميدوارم ارامش قبل از طوفان شما رو فريب نده.

    دلتون هميشه سبز
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  35. 6 کاربران زیر از سهيل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    اولا که این رابطه از بیخ اشکال داره و اسمش خیانته و خیانت هیچ توجیهی نداره !!! توجیه هم وقی رخ میده که چیزی به نام احساس گناه توی فرد رخ بده ، احساس گناهم وقتی رخ میده که طرف بدونه کاری که داره میکنه اشتباهه و هر انسانی مسئول کاری هست که کرده ، حالا شما داری خیلی شیک و مجلسی میگی که کاریه که شده !!! این یعنی قبح این عمل براتون شکسته شده و نقش خودشون توی به وجود اومدن این حس را دارید انکار میکنید و باهاش مشکلی ندارین ظاهرا !!!


    برادر شوهرتون دستاتونو میگیره احساس آرامش بهش دست میده آروم میشه ؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تورو به هرچی میپرستین اگه دین ندارین حداقل آراده باشید .

    والا به پیر به پیغمبر من همچین چیزی تاحالا ندیدم ، فامیل ها نزدیکمون خیلی هاشون بی حجاب هستن توی خونه ، ولی من تاحالا ندیدم که کسی دست کسیو بگیره ، ته ته تهش دیگه یه سلام و خداحافظی به هم دست میدن همه ، روبوسی هم والا نمیکنن اکثرا (مردهای فامیل زنهای داداششون را ، یازنهای فامیل شوهرای خواهرشون را )

    این اسمش هر چی باشه عشق نیست خانم (مثلا محترم) ، اسمش حتی هوس هم نیست ، برای همیچین رابطه ای تاحالا هیچ اسمی گذاشته نشده . اگه فکر میکنید که این رابطه به رابطه جنسی ختم نمیشه به شدت در اشتباهید .

    نظری که بنده دارم اینه که ایشون ( عشقتون :d ) یا یه شکست عشقی خورده و شما دارید جای اون نفرو براش پر میکنید . یا تاحالا با جنس مخالف هیچ ارتباطی نداشته و شما اولین خانمی هستید که توی زندگی ایشون اومدید .

    مردی (مرد که نه ، نر) هم که برادرش خیانت کنه بدون کوچکترین شک و تردیدی روزی به همسرش خیانت میکنه ، به راحتی خوردن یه لیوان آب . اگه همسرتون ارتباط شما و ایشون را متوجه بشه (که امیدوارم نشه) مطمعن باشید که یه دعوای بسیار بسیار خشن و خطرناک رخ میده که توش امکان رخ دادن هر اتفاقی هست .

    شما هم اگه با همسرتون مشکل دارین ، اول خودتون رک و راست بهش بگید که احساس کمبود محبت میکنید . اگه اوکی نشد با یکی از بزرگترای فامیل مشورت کنید (یکی که شوهرتون قبولش داشته باشه ) و از اون فرد بخواهید که با شوهرتون در این مورد حرف بزنه .

    اون پسره ج*قی هم از شما توی ذهنش تنها فانتزی س*کسی ساخته (شک ندارم فیلم پ*ورن هم بسیار زیاد میبینه - سعی کنید بهش رودستی بزنید) ، و اگر روزی شما از شوهرتون جدا بشید و با ایشون ازدواج کنید ، بعد از اردواج ، قبل از تمام شدن 1 سال ، شما را طلاق میده ، چون اعتماد و وفاداری برای مردها از همه چیز مهمتره ، وقتی این حالت شهوانیش فروکش کنه و عقلش به کار بیفته ، پیش خودش میگه این به داداش من خیانت کرد یه روزی هم به من خیانت میکنه ، پس بهتره وقت خودمو تلف نکنم و طلاقش بدم. شما میمونی و 2 تا ازدواج ناموفق و احتمالا بچت را هم ازت میگیرن ، این بود انتهای داستان .

  37. کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1966 نمایش پست ها
    اولا که این رابطه از بیخ اشکال داره و اسمش خیانته و خیانت هیچ توجیهی نداره !!! توجیه هم وقی رخ میده که چیزی به نام احساس گناه توی فرد رخ بده ، احساس گناهم وقتی رخ میده که طرف بدونه کاری که داره میکنه اشتباهه و هر انسانی مسئول کاری هست که کرده ، حالا شما داری خیلی شیک و مجلسی میگی که کاریه که شده !!! این یعنی قبح این عمل براتون شکسته شده و نقش خودشون توی به وجود اومدن این حس را دارید انکار میکنید و باهاش مشکلی ندارین ظاهرا !!!


    برادر شوهرتون دستاتونو میگیره احساس آرامش بهش دست میده آروم میشه ؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تورو به هرچی میپرستین اگه دین ندارین حداقل آراده باشید .

    والا به پیر به پیغمبر من همچین چیزی تاحالا ندیدم ، فامیل ها نزدیکمون خیلی هاشون بی حجاب هستن توی خونه ، ولی من تاحالا ندیدم که کسی دست کسیو بگیره ، ته ته تهش دیگه یه سلام و خداحافظی به هم دست میدن همه ، روبوسی هم والا نمیکنن اکثرا (مردهای فامیل زنهای داداششون را ، یازنهای فامیل شوهرای خواهرشون را )

    این اسمش هر چی باشه عشق نیست خانم (مثلا محترم) ، اسمش حتی هوس هم نیست ، برای همیچین رابطه ای تاحالا هیچ اسمی گذاشته نشده . اگه فکر میکنید که این رابطه به رابطه جنسی ختم نمیشه به شدت در اشتباهید .

    نظری که بنده دارم اینه که ایشون ( عشقتون :d ) یا یه شکست عشقی خورده و شما دارید جای اون نفرو براش پر میکنید . یا تاحالا با جنس مخالف هیچ ارتباطی نداشته و شما اولین خانمی هستید که توی زندگی ایشون اومدید .

    مردی (مرد که نه ، نر) هم که برادرش خیانت کنه بدون کوچکترین شک و تردیدی روزی به همسرش خیانت میکنه ، به راحتی خوردن یه لیوان آب . اگه همسرتون ارتباط شما و ایشون را متوجه بشه (که امیدوارم نشه) مطمعن باشید که یه دعوای بسیار بسیار خشن و خطرناک رخ میده که توش امکان رخ دادن هر اتفاقی هست .

    شما هم اگه با همسرتون مشکل دارین ، اول خودتون رک و راست بهش بگید که احساس کمبود محبت میکنید . اگه اوکی نشد با یکی از بزرگترای فامیل مشورت کنید (یکی که شوهرتون قبولش داشته باشه ) و از اون فرد بخواهید که با شوهرتون در این مورد حرف بزنه .

    اون پسره ج*قی هم از شما توی ذهنش تنها فانتزی س*کسی ساخته (شک ندارم فیلم پ*ورن هم بسیار زیاد میبینه - سعی کنید بهش رودستی بزنید) ، و اگر روزی شما از شوهرتون جدا بشید و با ایشون ازدواج کنید ، بعد از اردواج ، قبل از تمام شدن 1 سال ، شما را طلاق میده ، چون اعتماد و وفاداری برای مردها از همه چیز مهمتره ، وقتی این حالت شهوانیش فروکش کنه و عقلش به کار بیفته ، پیش خودش میگه این به داداش من خیانت کرد یه روزی هم به من خیانت میکنه ، پس بهتره وقت خودمو تلف نکنم و طلاقش بدم. شما میمونی و 2 تا ازدواج ناموفق و احتمالا بچت را هم ازت میگیرن ، این بود انتهای داستان .

  39. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهيل نمایش پست ها
    دوست عزيز سلام
    اول از همه اجازه بده با لحني تند و طلبكارانه بگم ...حالا كه شد؟؟؟؟؟
    تو چرا اجازه دادي بشه؟اينم شد توجيه؟

    1. بهترین راهکار برای خروج از مشکلات به وجود آمده ،این است که بررسی کنید و ببینید علت و ریشه های بی میلی روحی شوهر شما نسبت به شما چیست؟ در قدم اول آن ها را بیابید. در قدم بعدی تمام تلاش و کوشش تان را برای برطرف کردن آن ها به کار بندید.

    2.در چه سنی ازدواج کرده اید و اینکه آیا از ابتدای ازدواجتان شوهر شما از لحاظ جنسی و روحی نسبت به شما بی توجه بوده یا نه؟(چرا كه ممكنه موضوعات جنسي و زناشويي پايه امر باشه.بايد قبول كرد مردان خيلي به اين امر توجه ميكنند و تاثيرات بسياري بر انها دارد) در هر حال اگر نقطه ضعفی (از نظر چهره یا خلق و خو، نوع پوشش، تناسب اندام و...)در خود احساس می کنید ،به اصلاح هر چه سریع تر آن بپردازید. از حالت انفعال و وادادگی بی ثمر در برابر شوهرتان پرهیز نمایید.
    3. بهترین راهکار برای خروج از مشکلات به وجود آمده، بررسی این نکته که آیا علت و ریشه ی این کم توجهی، به عوامل سردمزاجی او بر می گردد و یا نه؟ که اگر این کم توجهی به خاطر طبع سرد ایشان است، این مشکل قابل حل بوده و با رفع این مشکل صلح و صفا و آرامش در زندگی تان سایه خواهد افکند. نیازهای تان در بستری مناسب ارضا خواهد گشت.
    4. اگر فكر مي كنيد برای حل مشکلات زندگی و درمان شوهرتان، بیش تر به کمک متخصص و روانشناس خانواده و زناشویی احساس مي شود ، در اين حالت مي توانيد از مشاوران مراکز درماني معتبر کمک بگيريد.
    5. به هر حال اگر راهکارهای مطرح شده،فایده نكرد، صادق و مهربان و قاطع باشيد. هیچ گاه كار را به قهر و دعوا نكشانيد. تقصيرها را به گردن او نيندازيد، انتقاد نكنيد، فقط خيلي آرام به او در مورد مشکلات تان صحبت کنید. بگوييد به خاطر اختلافاتی كه در روحيات شما وجود دارد، مي خواهيد كاري کنید که به بهبود رابطه تان منتهی می شود . برای این کار همکاری بیش تر او کمک می کند. باید برای بهتر شدن ارتباط تان هردو فعالانه رفتار نمایید. برای این امر باید با کنار گذاشتن خجالت و تعصبات به متخصصان مربوطه و مشاوران اهل فن مراجعه نمایید.

    خواهر گرامی!
    در پایان مشکل شوهر شما هر علتی که داشته باشد و یا در نهایت درمان بپذیرد و یا نپذیرد، مجاز به روی آوردن به گناه و کارهای ناشایست و پناه آوردن به مرد دیگر نیستید(چه برادر شوهرتون و چه هر فرد اجنبي ديگه چون غير از شوهرتون همه براي رابطه احساسي و غيره براي شما اجنبي هستن). هرگز نباید دامن خود را با ناپاکی و رفتارهای خارج از چارچوب شرع آلوده سازید. رفتار نامناسب و زشت می تواند برای شما اختلالات روانی متعددی را به همراه آورد و شما را از مسیر سعادت دور سازد. اگر خدايي نكرده حس خيانت به شما رسوخ كنه وجود احساس خیانت به همسر و ناپاک بودن احساسی است که معمولاً در این دسته از زنان می شناسیم و این مشکلات به سادگی قابل برطرف شدن نیستند. بسيار ساده بگم خدمتتون، از رابطه با برادر شوهرتون فاصله جدي بگيريد.
    زندگی خانوادگی و ایجاد آشیانه برای نسل آینده و ارتباط قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه و طبیعت بشر است.
    ما اين موضوع رو كاملا ميفهميم كه زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی خواهد که گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد ؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداکاری نماید و غمخوار او باشد. در انتها اضافه كنم همونطور كه خودتون هم به اين نتيجه رسيديد با صحبت ميتونيد خيلي از مشكلات رو حل كنيد.ولي نه با برادر همسرتون بلكه با خود همسرتون.
    براي سعادت و موفقيت فرزندتون خيلي اين موضوع رو جدي بگيريد وگرنه به زودي خدايي نكرده همه چي خراب ميشه.
    ببخشيد تلخ گفتم ولي اميدوارم ارامش قبل از طوفان شما رو فريب نده.

    دلتون هميشه سبز
    راستشو بخواین همه همه راه هارو واسه نزدیک شدن به همسرم امتحان کردم همه شو رابطه جنسی با همسرم عالیه فقط بخاطر کارش خسته و کوفتع میاد خونه ومیخوابه خیلی خشکه با پسرم اما خیلی مهربونه ختی خسته هم باشه با پسرم بازی میکنه میبرتش گردش بهش میرسه اما من نه هرچی باهاش صحبت میکنم از نیازام بهش میگم گریه میکنم بازم همون آدمه تا طرفش نرم نمیاد فعلا هم نمیتونیم بریم پیش مشاوره چون اصلا قبول نمیکنه که بیاد
    من میدونم که کاره لشتباهی کردم هر چی دوستان بگن حقمه ولی اینجا اومدم کمک بگیرم خودم خودمو به اندازه کافی سرزنش میکنم بخدا نه عصاب برام مونده نه خورد خوراک دارم فکر خودکشی دیونه م میکنع هیچ امیدی برام نمونده

  40. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    نه ولی حالا کاریه که شده من اینهمه داغونم اینهمه وابسته شدم حالا اگر برادر شوهرم اسرار به ادامه رابطه کنه منو با حرفاش تحت تاثیر قراربده من خیلی خیلی شخصبتم مهربونه ودلسوز
    من چطوری باهاش برخورد کنم ازطرفی دوری همسرم بی توجهیاش بدتر دیونه م میکنه چکار کنم بخدا اگر شوهرم کنارم باشه توجه کنه عاشقم باشه من طرف هیچ کی نمیرم
    رابطتو یهویی قطع کن و دنبالش نرو .آیا رفتی دنبالش که ببینی همسرت چرا بی توجهی میکنه ؟؟

    راستی به نظرت مردی که به برادر خودش خیانت میکنه و با زنش میریزه رو هم قراره در آینده به تو وفادار باشه؟

  42. 2 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    شوهرت بهت توجهی نمیکنه؟؟؟؟ خب اگه جراتشو داری برو به شوهرت بگو سرکار نره ببین کی صبح تا شب قوربون صدقت نمیره کی بهت توجه نمیکنه میشینه وره دلت اینقدر نازتو میکشه که تا از محبت زیادی حالت بد بشه پس شما یکاری کن توقعتو از زندگی کم کن میتونی؟؟؟؟؟/ نخیر شما هم خدا میخواین هم خرما هم پول میخای هم محبت . شوهر بیچاره شما داره صبح تا شب تلاش میکنه تا شکمه زنو بچشو سیر کنه اونوقت متهم میشه به بی محبتی . مشکل شما اینه که سختی نکشید غذا رو گذاشتن جلوتون تا بخورید اگه میرفتین سرکار یا درس میخوندین مزه سختی رو میکشید قدره شوهرتونو میدونستید بهش محبت میکردید اینقدر نق سرش نمیزدید که اونم بی عاطفه بشه . راهش اینه که به شوهرت بگی نره سرکار . یا کمتر بره سرکار شما هم یه کار برای خودتون جور کنید تا از بیکاری در بیاین و درضمن بفهمید چقدر کار کردن سخته پول دراوردن سخته . بیکاری باعث نزدیکی شیطان به شما شده . مطمنم برادرشوهر شما کار نداره سختی نکشیده که اینقدر وقت داره که صبح تا شب محبت میکنه .

  44. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نظر دوستان رو نخوندم و نميدونم دوستانم چه نظري دارند
    ولي شما با فكر كردن و وارد رابطه شدن با بردارشوهرتون خيانت بزرگي به همسرتون كرديد خيانت اين نيست كه رابطه جنسي داشته باشيد نه
    خيانت يعني اينكه به غير از همسرت و بدون اطلاع ايشون با شخص ديگه رابطه داري و باهاش صحبت ميكني اينجور روابط آخر خوشي نداره
    يعني اشتباه خيلي بزرگي كردي اگر بخاي فراموشش كني كه مطمعنا نميشه چون برادرشوهرتونه و خواه يا ناخواه ميبينيتشون
    ولي سعي كن اصلا بهش فكر نكني و باهاش رابطت رو كامل قطع كني تا كار به جاهاي باريك نكشيده
    خودتون رو هم تبرئه نكنيد كه شوهرم بي احساسه و ....و سعي كرديد اصلاحش كنيد و نشد
    اينا همش تلقينه.
    بجاي اينكه به برادرشوهرتون و حسن هاي ايشون فكر كنيد به زندگيتون فكر كنيد به فكر اينكه بسازيد زندگيتون رو هر طور شده از برادر شوهرتون هم فاصله بگيريد قطع رابطه هر چه سريعتر توصيه من به شما

  46. 2 کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    رابطتو یهویی قطع کن و دنبالش نرو .آیا رفتی دنبالش که ببینی همسرت چرا بی توجهی میکنه ؟؟

    راستی به نظرت مردی که به برادر خودش خیانت میکنه و با زنش میریزه رو هم قراره در آینده به تو وفادار باشه؟
    نه نرفتم دنبالش نمیدونم چرا اصلا براش مهم نیست که من دارمآب میشم دوستانی که میگن به همسرت بگو نره سر کار
    همسرم وقتی که بیکار بود من هروزو شب ازش گدایی محبت میکردم اصلا نمیدونم مشکلم کجاست چرا همسرم اینهمه ازم دوره
    درمورد برادر شوهرم اینکه من نمیتونم رابطه رو یهویی قطع کنم هرروز میبینمش شبو روز تو تلگرام حرف میزنیم همه فکرمو ذهنمو درگیر خودش کرده چند روزه همش اسرار میکنه که بیاد خونه وقتی تنهام بیاد پیشم من مخالفت میکنم وکردم چون میدونم نباید یه جای خلوت باشیم با لینکه دست رو قرآن گذاشته که خیانت نمیکنه ولی بازم نمیتونم احازه بدم زیر یه سقف تنها باشیم

  48. کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    یک عده اسم عشق دیگه دارن به لجن میکشن!! اه....

    خانوم قبل شما هم یکی بود با برادر شوهرش عاشق شده بود وبعد از رابطه جنسی عقل سر جاش اومد!! این هوس اخرش به این کار کشیده میشه ولی پشیمونی بعد هیچ فایدهای نداره !! خودت از اون دور کنید بردار شوهرت هم غیرت داشت به برادرش خیانت نمی کرد...

  50. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    نه نرفتم دنبالش نمیدونم چرا اصلا براش مهم نیست که من دارمآب میشم دوستانی که میگن به همسرت بگو نره سر کار
    همسرم وقتی که بیکار بود من هروزو شب ازش گدایی محبت میکردم اصلا نمیدونم مشکلم کجاست چرا همسرم اینهمه ازم دوره
    درمورد برادر شوهرم اینکه من نمیتونم رابطه رو یهویی قطع کنم هرروز میبینمش شبو روز تو تلگرام حرف میزنیم همه فکرمو ذهنمو درگیر خودش کرده چند روزه همش اسرار میکنه که بیاد خونه وقتی تنهام بیاد پیشم من مخالفت میکنم وکردم چون میدونم نباید یه جای خلوت باشیم با لینکه دست رو قرآن گذاشته که خیانت نمیکنه ولی بازم نمیتونم احازه بدم زیر یه سقف تنها باشیم
    پس دیدی همین که گفته تنهایی بذار بیام یعنی فکرش جاهای دیگست اتفاقا باید یهوییی باهاش قطع رابطه کنی. و بد باهاش برخورد کنی چون برا نجات زندگیته
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  52. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    سلام دوستان بامرام سایت اونایی که قدیمین حتما منو تو خاطرشون هست مستانه هستم 24سالمه متاهلم یه پسر دارم....
    بعداز مدتها اومدم دوبارع دست به دامن دوستان بشم امید که بتونم به زندگی برگردم.....
    خب قصه منم مثه همه مشکلات اینجاس عاشق کسی شدم که نباید نمیدونم عشقه ...هوسه بی بندوباریه هرچیع من افتادم توش
    بخاطر اتفاقایی که بین منو برادرشوهرم افتاده ماعاشق هم شدیم تو یه مدت خیلی کوتاه چنان وابسته هم شدیم که جداییمون غیر ممکن شدع
    به رابطه جنسی اصلا وابدا فکر نمیکنیم ماکمبودهایی داریم که به کمک هم رفع میشه اون بیشتر وابسته منه بیشتربه کمکن نیاز داره کمبود هاش کامل رفع میشه ولی من نه بخاطر کار همسرم شب وروز تو خونه تنهام هرکاری که بگین واسع نزدیک شدن به همسرم انجام دادم ولی اون همه چیزش شده کار
    از طرفی بردارشوهرم عاشقانه دوستم داره بهم بگین چکار کنم
    بی صبرانه منتظر کمکتون هستم
    فداتون



    حس دوستی که الان برا شما به عمل هم رسیده ؛با دوستیه با غریبه فرق میکنه !!!
    چرا ؟چون کسیه که مدام میبینیش !!!کسی که خبر نقطه ضعفای برادرشو داره !کسیه که خبر کمبودای زن داداششوداره !!!


    شما با کمبود هایی که دارین ،با نقطه ضعفاتون ،با عقده هاتون ،با خلا هاتون اجازه میوه چیدن از زندگی برادرشو بهش دادین !!!



    شما اجازه دادین جای برادرشو براتون پر کنه !!!البته تقصیر شما به مراتب بیشتر از اونه !!!

    اون هنرمند نیست !دوست داشتنی نیست !!شما رو بلد نیست !!!اون عقط برادرشو خوب بلده !!!

    شما با رو کردن نقاط نیازتون !!!کمبود هاتون شرایط رو براش فراهم کردین !!!این مهارت نمیخواد که شما عاشقش شدین !!!هر کسی بلده اینکارو بکنه !!هر کسی بلده خیلی راحت اون خلا ها رو پرکنه !!!




    همسر شما احیانا برا عمشون کار میکنن ؟برا عمشون زحمت میکشن ؟؟؟چطور نمیتونی این روزها دوشادوشش زحمت بکشی با صبوری با دندون رو جیگر گزاشتن ؛تا به ایده ال هاتون نزدیک بشین و سرش خلوت تر بشه !!!


    کدوم زنه که دوست داشتنو نخواد ؟کدوم زنه که بی عشق نمیره ؟پس خودتونو توجیح نکنین !!!صبور و همراه شوهرت نیستی و داری از پشت بهش خنجر میزنی !!!

    !



    برای همسرت مقدس نموندی ...خراب ترش نکن ..توبه کن و برگرد .
    ویرایش توسط ghazal1 : 03-01-2016 در ساعت 06:38 PM

  54. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26414
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    چرا الان همه دارن این خانم رو توبیخ میکنن؟؟؟ من نمیگم این خانم کار درستی میکنه خیلی هم اشتباهه
    ولی این وسط اگه اشتباه و گناهی باشه پنجاه درصدش تقصیر شوهرشه که از همه چیز هم بی خبره!!! چرا وقتی شوهر میره طرف یه زنه دیگه فورا همه میگن حتما همسرش کم گذاشته و کم کاری کرده ، الان هم کم کاری از مرده اونه که به همسرش بی توجه پس این وسط نصف گناه و اشتباه از طرفه اقا هست
    بعد هم خانم محترم رابطتو حتما بهم بزن چون زمانی که اون آقا میگه وقتی تنهایی بیام پیشت مطمئن باش حتما یه فکری داره...

  56. 5 کاربران زیر از masoomd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16490
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    519
    تشکر شده 211 بار در 144 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط masoomd نمایش پست ها
    چرا الان همه دارن این خانم رو توبیخ میکنن؟؟؟ من نمیگم این خانم کار درستی میکنه خیلی هم اشتباهه
    ولی این وسط اگه اشتباه و گناهی باشه پنجاه درصدش تقصیر شوهرشه که از همه چیز هم بی خبره!!! چرا وقتی شوهر میره طرف یه زنه دیگه فورا همه میگن حتما همسرش کم گذاشته و کم کاری کرده ، الان هم کم کاری از مرده اونه که به همسرش بی توجه پس این وسط نصف گناه و اشتباه از طرفه اقا هست
    بعد هم خانم محترم رابطتو حتما بهم بزن چون زمانی که اون آقا میگه وقتی تنهایی بیام پیشت مطمئن باش حتما یه فکری داره...
    دقیقا ...
    منم میخواستم همین حرفو بزنم که شما زحمتشو کشیدی
    من نمیگم کار این خانوم درسته یا نه هیچ قضاوتی نمیکنم و پیشنهادی نمیدم چون تو موقعیتش نبودم ...
    اما برام خیلی جالبه که تو همین انجمن یه اقا میگفت خانومش دست روش بلند کرده 80درصد کاربرا پیشنهاد دادن همسرشو طلاق بده و اون زن به درد زندگی نمیخوره.یا یه اقا میگه همسرش خیانت کرده همه میگن زنشو طلاق بده.
    اما وقتی یه اقا خیانت کنه یا بی محلی کنه یا هزارتا کثافت کاری دیگه همون کاربرا میگن خانم یوقت به فکر طلاق نباشی بسوز و بساز 100برابر بهش محبت کن.
    ( خوشبحال اقایون واقعا )

  58. 4 کاربران زیر از bahareh72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    دقیقا ...
    منم میخواستم همین حرفو بزنم که شما زحمتشو کشیدی
    من نمیگم کار این خانوم درسته یا نه هیچ قضاوتی نمیکنم و پیشنهادی نمیدم چون تو موقعیتش نبودم ...
    اما برام خیلی جالبه که تو همین انجمن یه اقا میگفت خانومش دست روش بلند کرده 80درصد کاربرا پیشنهاد دادن همسرشو طلاق بده و اون زن به درد زندگی نمیخوره.یا یه اقا میگه همسرش خیانت کرده همه میگن زنشو طلاق بده.
    اما وقتی یه اقا خیانت کنه یا بی محلی کنه یا هزارتا کثافت کاری دیگه همون کاربرا میگن خانم یوقت به فکر طلاق نباشی بسوز و بساز 100برابر بهش محبت کن.
    ( خوشبحال اقایون واقعا )
    خانوم فرق نمی کنه خیانت خیانت چه مرد چه زن!! ولی وقتی از طرف زن انجام میشه خیلی بدتره حالا دلیلش بماند....

    ولی خب زن طلاق بگیره !!خودش اواره تر میشه!!نمی بینی دید نسبت به زن مطلقه چطوریه البته همه جای دنیا اینحوریه یک عده فکر می کنند ایرا اینجوریه فقط...

    این خانوم داره بی راهه میره بدجور....

  60. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    سلام دوستان بامرام سایت اونایی که قدیمین حتما منو تو خاطرشون هست مستانه هستم 24سالمه متاهلم یه پسر دارم....
    بعداز مدتها اومدم دوبارع دست به دامن دوستان بشم امید که بتونم به زندگی برگردم.....
    خب قصه منم مثه همه مشکلات اینجاس عاشق کسی شدم که نباید نمیدونم عشقه ...هوسه بی بندوباریه هرچیع من افتادم توش
    بخاطر اتفاقایی که بین منو برادرشوهرم افتاده ماعاشق هم شدیم تو یه مدت خیلی کوتاه چنان وابسته هم شدیم که جداییمون غیر ممکن شدع
    به رابطه جنسی اصلا وابدا فکر نمیکنیم ماکمبودهایی داریم که به کمک هم رفع میشه اون بیشتر وابسته منه بیشتربه کمکن نیاز داره کمبود هاش کامل رفع میشه ولی من نه بخاطر کار همسرم شب وروز تو خونه تنهام هرکاری که بگین واسع نزدیک شدن به همسرم انجام دادم ولی اون همه چیزش شده کار
    از طرفی بردارشوهرم عاشقانه دوستم داره بهم بگین چکار کنم
    بی صبرانه منتظر کمکتون هستم
    فداتون


    ببین مستانه جون
    کارت صددرصد اشتباهه
    و هیچ توجیهی نداره
    اشتباه کردی و داری ادامه میدی این اشتباهو
    مگه نمیگی شوهرتو دوس داری؟
    چرا ب این فکر نمیکنی ک شوهرت بخاطر اسایش تو
    داره شبانه روز کار میکنه
    ک مبادا چیزی برا همسرش کم بزاره
    ولی از اینور بوم افتاده

    باهاش صحبت کردی و از نیازت گفتی و توجهی نکرده؟؟؟
    خب ایا این توجه نکردن دلیل میشه ک بهعش خیانت کنی ؟؟؟

    میگی همسرتو دوس داری دیگه؟
    مگه میشه ادم ی نفرو دوس داشته باشه و
    راضی ب شکستنش بشه؟
    راضی بشه ک شکستن غرور عشقشو ببینه؟
    صدای شکستن قلبشو بشنوه؟
    ب این فکر کردی ک شوهرت بفهمه چی ب روزش میاد ؟؟؟؟
    حالا اگه غریبه بود ی چیزی
    برادرشه
    از خون خودشه
    صد برابر بدترهههههههههههههه

    برادرشوهرت دستتو میگیره اروم میشی؟
    کنارش ارامش داری؟؟
    عزیز من این ارامش نیس
    این ی حس زودگذر هس
    هوسه
    زودم تموم میشه
    نهایتا 9 ماه

    برادر شوهرت عاشقانه دوست داره؟؟؟؟
    مگه میشه اخه؟؟
    مگه داریم؟؟؟
    کدوم گربه بخاطر رضای خدا موش میگیره؟؟؟
    کدوم گرگی بی طمع سلام میکنه؟؟؟
    چرا ما زنا اینقد ساااااده ایم
    ای خدااااااا
    اخه این اقا ک نمیشه بهش گفت مرد
    چون ذره ای غیرت نداره
    اگ داشت ب برادرش خیانت نمیکرد
    ب کسی ک از پوست و گوشت و خونشه

    اخه کی بهتر از تو؟؟؟
    هیچ محدودتی واس برقراری رابطه نداره
    هیچ احدی شک نمیکنه ک شمادوتا باهم رابطه داشته باشین
    خیلیم رااااحت میتونه رابطه جنسی برقرار کنه
    بدون اینکه تو دردسر بیفته
    رابطه عاطفی داشته باشه و ب هدفش برسه
    اونی ک وابسته میشه
    خودشو
    زندگیشو
    میبازه تویی
    عذاب وجدانو تو داری ن اون
    اون میره ازدواج میکنه
    دیگه یادش نمیاد تو وجود داشتی
    الانم متعهد ب همسر نیست
    تویی ک متهد هستی
    و تا اخر عمر شرمندگیش و
    عذاب وجدانش برات باقی میمونه

    رابطتو باهاش تموم کن
    تمووووم تموم
    ازین ب بعد عادی عادی برخورد کن
    رفت و امدو کمتر کن
    بیخیال شو
    ب شوهرت وقت بده
    برای بهتر شدن
    تلاشتو کن برای اینکه زندگیتو درست کنی
    خیانت راه حل هیچ مشکلی نیست..خودش میشه بزرگترین مشکل و دغدغه فکری

    موفق باشی
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  61. 7 کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    خیانت چه از جانب مرد چه زن هر جفتش عذاب خدارو در پی داره . مردی که خیانت کرد باید طلاقش داد اینجورایام نیست که زنه بسوزه و بسازه . مطمنن مهریشو میگیره زندگیشم خراب نمیشه .
    ما هممون میگیم دو راه این خانم داره
    1- طلاق بگیره و منتظره عشقش باشه که بیاد خاستگاریش(که البته قبل از این کار باید به برادرشوهرش بگه که اگه من طلاق دادم میای خاستگاری یا نه)
    2- یا اینکه به شوهرش وفادار باشه و همه راه های ارتباطیشو با برادر شوهرش قطع کنه .
    دیگه راه سومی وجود نداره نمیتونه هم شوهرو بخوات هم برادر شوهرو این بهش میگن خیانت و خیانتم خسره الدنیا و خسره الآخرت میشه عذابی که در آخرت یه زن متاهل و شوهر متاهلی که خیانت میکنن خیلی وحشتناکه وما هممون داریم به ایشون این هشدارو میدیم که یه روز همین خیانت برمیگیرده به خودش دنیا بی حساب کتاب نمیمونه ممکنه شوهرشونم بهش خیانت کنه (خیانت صرفا رابطه جنسی نیست همین که فکرشم درگیر یه عشق دیگس خودش خیانته)

  63. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    مطمئنا این خانوم اگرررررررررررر هم طلاق بگیره
    برادرشوهرش ب هیییییچ عنوان
    تحت هیچ شرایطی سمت این خانوم نمیره
    و
    صددرصد
    اون موقع
    اولین و بزرگترین بهانش برای کنار گذاشتن این خانوم
    این هست که
    برادرمه!!!نمیتونم بیام با تو ازدواج کنم!!!!اگ ازدواج کنم چطور توی چشای برادرم نگا کنم؟؟؟؟!!!!!
    و یا
    تو ک ب برادرم خیانت کردی...ب من هم خواهی کرد ....!!!

    بهترین راه اینه ک این فکرارو از مخت دور بریزی و با شوهرت زندگی کنی
    و سعی کنی شوهرت ب زندگی برگرده
    اگرم میخای جدابشی
    ب این امید نباش ک برادر شوهرت بیاد خاسگاری
    ب این فکر کن ک باید ی عمررررر
    حرف مردمو بشنوی

    من خودم جداشدم
    دروغه ک الان دید مردم ب زن مطلقه عوض شده
    ن تنها زن
    ک الان مردشم جایگاه مناسبی نداره
    و با انگشت نشونش میدن
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  65. 5 کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    به جا 50 درصد میگم 90 درصد شوهرشون مقصره .چون وقتی محبت شوهر نباشه و شوهر نتونه همسرشو از محبت سیراب کنه و زن به گدایی محبت بیوفته زود جذب میشه

  67. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    سلام خدمت همه دوستان چه اونایی که بنده رو مورد لطف خودشون قرار دادن چه اونایی که کمکم کردن سپاس از جواب همع
    من کارمو توجیه نمیکنم من عذاب وجدان دارم که اینجا اومدم من داغونم که اینجا اومدم وقتی میگم فکر خود کشی به سرم میزنه بدونید که چقدر داغونم بقرآن از خوردو خوراک افتادم
    همه تون قضاوتایی از زندگی من کردین که من اصلا بهش فکرم نمیکنم مثلا طلاق من به هیچ وجه به جدایی فکر نمیکنم وقتی میگین رابطه رو قطع کن کسی منو نمیفهمه که منم وابسته شدم منم درگیر شدم منم عقلمو از دست دادم همه فقط میگن جداشه
    من اینجا اومدم کمک بگیرم زندگی با شوهرمو درست کنم باید زندگیمو درست کنم بعد خود به خود رابطه م با برادر شوهرم کم میشه من وقتی برادرشوهرمو بغل میکنم بع این آرامشی که میخوام نمیرسم آرامش من تو بغل همسرمه اون لعنتی نمیدونه من چقدر بهش نیاز دارم چقدر اآخع گریه وزاری کنم که بهم توجه کنه من بدون عشق بدونه توجه میمیرم اصلا به رابطع جنسی فک نمیکنم که بخوام برم طرف برادر شوهرم اجازه هم نمیدم بیشتراز این نزدیکم شه پس تورخدا درکم کنید باور کنید همسرم هم مقصره بخدا من وقتی بغلم میکنه از دلتنگی فقط گریه میکنم

  69. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    به جرات میگم مردی که زحمت میکشه اگه هواسش نباشه زنش با یکی دیگه بگو بخند کنه همین ماجرا میشه!! قربون خدا بگم که اسلام همه اش با حساب و کتاب هر روز بیشتر ایمام میارم

    اینم جواب محبت های و زحمت های مرد هست که به خاطر زن و فرزند کار می کنه بعد زن به خاطر اینکه شوهر تکراری و شده با یکی دیگه بگو وبخند کرده دلش باخته متهم بشه...

    بعد بگین چرا مردها اینقدر تعصب نشون میدن....

  70. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    به جرات میگم مردی که زحمت میکشه اگه هواسش نباشه زنش با یکی دیگه بگو بخند کنه همین ماجرا میشه!! قربون خدا بگم که اسلام همه اش با حساب و کتاب هر روز بیشتر ایمام میارم

    اینم جواب محبت های و زحمت های مرد هست که به خاطر زن و فرزند کار می کنه بعد زن به خاطر اینکه شوهر تکراری و شده با یکی دیگه بگو وبخند کرده دلش باخته متهم بشه...

    بعد بگین چرا مردها اینقدر تعصب نشون میدن....
    آخع شما چرا باور ندارین انسان بنده محبته ما زنها اگر از لحاظ محبت کم داشته باشیم از درون میمیریم آخه من با چه زبونی بگم من به خودم حق نمیدم کارم اشتباهه اونقدی که من عذاب وجدان دارم برادرشوهرم نداره بخدا با حرفاتون دیگه واقعا کم آوردم دیگه واقعا آرزوی مرگ میکنم تا ازاین زندگی نکبتی خلاص شم

  71. 2 کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    سلام خدمت همه دوستان چه اونایی که بنده رو مورد لطف خودشون قرار دادن چه اونایی که کمکم کردن سپاس از جواب همع
    من کارمو توجیه نمیکنم من عذاب وجدان دارم که اینجا اومدم من داغونم که اینجا اومدم وقتی میگم فکر خود کشی به سرم میزنه بدونید که چقدر داغونم بقرآن از خوردو خوراک افتادم
    همه تون قضاوتایی از زندگی من کردین که من اصلا بهش فکرم نمیکنم مثلا طلاق من به هیچ وجه به جدایی فکر نمیکنم وقتی میگین رابطه رو قطع کن کسی منو نمیفهمه که منم وابسته شدم منم درگیر شدم منم عقلمو از دست دادم همه فقط میگن جداشه
    من اینجا اومدم کمک بگیرم زندگی با شوهرمو درست کنم باید زندگیمو درست کنم بعد خود به خود رابطه م با برادر شوهرم کم میشه من وقتی برادرشوهرمو بغل میکنم بع این آرامشی که میخوام نمیرسم آرامش من تو بغل همسرمه اون لعنتی نمیدونه من چقدر بهش نیاز دارم چقدر اآخع گریه وزاری کنم که بهم توجه کنه من بدون عشق بدونه توجه میمیرم اصلا به رابطع جنسی فک نمیکنم که بخوام برم طرف برادر شوهرم اجازه هم نمیدم بیشتراز این نزدیکم شه پس تورخدا درکم کنید باور کنید همسرم هم مقصره بخدا من وقتی بغلم میکنه از دلتنگی فقط گریه میکنم
    چرا همسرت بهت توجه نمیکنه ؟؟؟!!!فکرم مشغول شد !!!

    احسای نمیکنی براش یه زن غرغرویی نق نقویی که اشکش دم مشکشه هستی ؟؟احساس نمیکنی که در نظرش منت کش و گدای محبت و عقده ایهستی ؟؟؟احساس نمیکنی که براش طنازو دلبر و عشوه گر نیستی ؟؟؟


    اینا فقط سواله ها ..وگرنه من چیزی نمیدونم دارم میپرسم ازت تا بدونیم مشکل رابطتون چیه ؟یجای کار میلنگه اینجا !!!ه

  73. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    به جرات میگم مردی که زحمت میکشه اگه هواسش نباشه زنش با یکی دیگه بگو بخند کنه همین ماجرا میشه!! قربون خدا بگم که اسلام همه اش با حساب و کتاب هر روز بیشتر ایمام میارم

    اینم جواب محبت های و زحمت های مرد هست که به خاطر زن و فرزند کار می کنه بعد زن به خاطر اینکه شوهر تکراری و شده با یکی دیگه بگو وبخند کرده دلش باخته متهم بشه...

    بعد بگین چرا مردها اینقدر تعصب نشون میدن....
    اصلا قبول ندارم مرد هرچقدر هم کار کنه ولو شده نیم ساعت میتونه با همسرش خلوت کنه .شاید همسر این خانم هم سرش جایی گرمه یه خیانت 2 طرفه

  74. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  75. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    مطمئنا این خانوم اگرررررررررررر هم طلاق بگیره
    برادرشوهرش ب هیییییچ عنوان
    تحت هیچ شرایطی سمت این خانوم نمیره
    و
    صددرصد
    اون موقع
    اولین و بزرگترین بهانش برای کنار گذاشتن این خانوم
    این هست که
    برادرمه!!!نمیتونم بیام با تو ازدواج کنم!!!!اگ ازدواج کنم چطور توی چشای برادرم نگا کنم؟؟؟؟!!!!!
    و یا
    تو ک ب برادرم خیانت کردی...ب من هم خواهی کرد ....!!!

    بهترین راه اینه ک این فکرارو از مخت دور بریزی و با شوهرت زندگی کنی
    و سعی کنی شوهرت ب زندگی برگرده
    اگرم میخای جدابشی
    ب این امید نباش ک برادر شوهرت بیاد خاسگاری
    ب این فکر کن ک باید ی عمررررر
    حرف مردمو بشنوی

    من خودم جداشدم
    دروغه ک الان دید مردم ب زن مطلقه عوض شده
    ن تنها زن
    ک الان مردشم جایگاه مناسبی نداره
    و با انگشت نشونش میدن
    شقایقم عزیزم آخه چرا اینجوری فکر میکنی طلاق چیه ازدواج با برادر شوهر چیه آخه چرا باور نمیکنین من بزرگترین مشکلم الان همسرمه برادر شوهرم مشکل بعدی عزیزم آخع طلاق چیه ازدواج مجدد چیه من میخوام خودمو بکشم بعد شما میگی این خانم اگر طلاق بگیره!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

  76. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    آخع شما چرا باور ندارین انسان بنده محبته ما زنها اگر از لحاظ محبت کم داشته باشیم از درون میمیریم آخه من با چه زبونی بگم من به خودم حق نمیدم کارم اشتباهه اونقدی که من عذاب وجدان دارم برادرشوهرم نداره بخدا با حرفاتون دیگه واقعا کم آوردم دیگه واقعا آرزوی مرگ میکنم تا ازاین زندگی نکبتی خلاص شم
    خانوم خب باهاش حرف زدی!!؟ قبول نکرد می رفتین باهم پیش مشاور!! در ثانی بعضی مرد ها بلد نیستن عشق بازی کنند !!به خاطر شما و بچه اش از صبح تا شب کار می کنه و خسته و کوفته ....

    خانوم اگر شما با اون برتدر شوهر بی غیرتت دم نمی گرفتی الان اینجوری نمی شدی ،هر چی بود نامحرم بهت بود ....

    الانم خیلی دیر نشده بهتر پیش مشاور برید....

  77. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    ولی عجب برادر شوهر آشغالی داری !!! آدم با زندگی برادرش اینکارو میکنه ...تف به این روزگار

  78. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    چرا همسرت بهت توجه نمیکنه ؟؟؟!!!فکرم مشغول شد !!!

    احسای نمیکنی براش یه زن غرغرویی نق نقویی که اشکش دم مشکشه هستی ؟؟احساس نمیکنی که در نظرش منت کش و گدای محبت و عقده ایهستی ؟؟؟احساس نمیکنی که براش طنازو دلبر و عشوه گر نیستی ؟؟؟


    اینا فقط سواله ها ..وگرنه من چیزی نمیدونم دارم میپرسم ازت تا بدونیم مشکل رابطتون چیه ؟یجای کار میلنگه اینجا !!!ه
    آره اشکم دمه مشکمه چون از بس تنهایی کشیدم چون از بس شبو روز گریه کردم عقده ای شدم گدایی محبت شده کاره همیشگیم من ختی ببخشید تا یکی دوماه قبل از نیازای فراوانی که داشتم خودارضایی میکردم غروغرو شدم چون داغونم درد دلام شده غر زدن حرف دلمو به شوهرم نزنم به کی بزنم به برادرشوهرم که حالا اینهمه بهم محبت میکنه که اینهمه دوستم داره چرا کسی منو درک نمیکنه خدایا دارم سکته میکنم

  79. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    اصلا قبول ندارم مرد هرچقدر هم کار کنه ولو شده نیم ساعت میتونه با همسرش خلوت کنه .شاید همسر این خانم هم سرش جایی گرمه یه خیانت 2 طرفه
    بعضی مردها بلد نیستن!! یا روشون نمیشه یا غرور کاذب دارند و ....واین دلیل نمیشه که خانومش دوست نداشته باشه !!مطمین باش مردی زنش دوست نداشته باشه طلاقش میده نه اینکه بخواهد باهاش زندگی کنه و باهاش هر شب یکجا بخوابه....

  80. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  81. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    آره اشکم دمه مشکمه چون از بس تنهایی کشیدم چون از بس شبو روز گریه کردم عقده ای شدم گدایی محبت شده کاره همیشگیم من ختی ببخشید تا یکی دوماه قبل از نیازای فراوانی که داشتم خودارضایی میکردم غروغرو شدم چون داغونم درد دلام شده غر زدن حرف دلمو به شوهرم نزنم به کی بزنم به برادرشوهرم که حالا اینهمه بهم محبت میکنه که اینهمه دوستم داره چرا کسی منو درک نمیکنه خدایا دارم سکته میکنم


    خب این که نشد جواب :/ پس شما اون خصوصیات رو پیدا کردین !

    شما بگین از اول ازدواج همسرتون اینجور بودن ؟همون روزهای اول ؟؟
    شاید دچار سردی جنسی و... هستن ؟

  82. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    الان وابسته شدی میگی دقیقا ما چی بگیم تا خودت نخوای هیچییی درست نمیشه حالا هرچقدر ما راهنمایی کنیم
    ویرایش توسط پریماه. : 03-01-2016 در ساعت 11:16 PM
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  83. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    بعضی مردها بلد نیستن!! یا روشون نمیشه یا غرور کاذب دارند و ....واین دلیل نمیشه که خانومش دوست نداشته باشه !!مطمین باش مردی زنش دوست نداشته باشه طلاقش میده نه اینکه بخواهد باهاش زندگی کنه و باهاش هر شب یکجا بخوابه....
    ببینید شوهر من وقتی خونه س با پسرم خیلی بازی میکنه تمامه وقتش به اون محبت میکنه پس چرا منکه اینهمه التماسش میکنم بهم توجه نمیکنه چرا من حتی تا دوهفته پیش بهش تو تلگرام پیام میدادم هر لحظه قربون صدقع ش میرم ازش بخاطر زحمتاش تشکر میکرذم تو وات ساپ از بیقراریام میگفتم اما فقط در جواب بهم میگفت برام پیام نفرست اینجا ممکنه گوشیم بیفتع دست کسی آبروم برع حتی درطول روز یه زنگ نمیزنه حالمو بپرسه ببینه کحام چکار میکنم بقرآن دارم میمیرم ازغصه

  84. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یه واقعیت تلخ به اسم عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    خب این که نشد جواب :/ پس شما اون خصوصیات رو پیدا کردین !

    شما بگین از اول ازدواج همسرتون اینجور بودن ؟همون روزهای اول ؟؟
    شاید دچار سردی جنسی و... هستن ؟
    شوهرم خیلی مهربونه اگه بخواد خیلی خوب میتونه منو ارضا روحی کنه اما نمیخواد کلا از اول زندگی مون بیشتر تنها بودم اون جور که دلم میخواست آرزوشو داشتم نبوده اصلا درکم نمیکنه ازهمون روزهای اول من تنها بودم شبا یادمه تا صبح گریه میکردم که چرا بغلم نمیکنه ومیخوابه

صفحه 1 از 7 123 ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. واقعیت یا خیانت
    توسط mozhgane mehrani در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 04-24-2015, 02:22 AM
  2. عدم قاطعیت
    توسط sun star در انجمن مشاوره شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 02-12-2015, 10:48 AM
  3. ۱۲ روش برای تبدیل ایده ها به واقعیت
    توسط m@ede در انجمن روانشناسی عمومی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-10-2014, 04:00 PM
  4. واقعیت در ضرب المثل «مادر را ببین! دختر را بگیر!»
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-31-2014, 12:27 PM
  5. چند افسانه و واقعیت در مورد خشم
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-25-2013, 10:19 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد