صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 99 از 99

موضوع: دلم از همسرم شکست...

13341
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    خجالت زده شدمخخخخخخ
    .خجالتم داره دیگه ...افرین

  2. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16490
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    519
    تشکر شده 211 بار در 144 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    دوستان خودتونو کنترل کنین
    به قول یکی از کاربرای انجمن
    زن باید حیا داشته باشه هر حرفیو نزنه

  4. 2 کاربران زیر از bahareh72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    دوستان خودتونو کنترل کنین
    به قول یکی از کاربرای انجمن
    زن باید حیا داشته باشه هر حرفیو نزنه
    افرین الان دختر خوبی شدی!! اینجور ادامه بدی یک خواستگار خوب هم پیدا می کنی

  6. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    ماشاالله اسپم دونی...
    حداقل توی یه تاپیک جدی انقدر اسپم ندین... همین میشه یکی میاد میگه اینجا انجمن مشاوره نیست و کسی جدی نمیگیره مشکلات کابرها رو... یک صفحه و نیم کامل خوش و بش و اسپم توی تاپیک این بنده خدا... ماشاالله واقعا...
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  7. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    همون منت کشیات باعث شده رفتارش اینطوری بشه (عین خانما ناز کنه )
    نظر اکثر دوستان اینه که باهاشون جدی تر رفتار کنی یا همون کم محلی که بنظر منم بهترین راه حله
    منظور از کم محلی قهر نیستا یا اینکه اشپزی نکنی و خونه نامرتب بمونه
    همون کارای روزانتو انجام بده فقط با همسرت جدی تر رفتار کن...
    اصلا درمورد برادرت باهاش صحبت نکن.به هیچ وجه به برادرتم نگو که نیاد خونتون حالا چه مستقیم یا غیرمستقیم ..چون واقعا دلش میشکنه ...
    نه محال ممکنه بخوام بگم دیگه نیا خونه مون
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  9. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط alone_girl نمایش پست ها
    يه چيزي بگم؟!
    البته اميدوارم با حرفم بدتر نشه
    از حرفايي كه زدين من احساس ميكنم بيش از حد به شوهرتون محبت كردين جوري ك ديگه نميتونه محبتتونو به كسه ديگه اي ببينه و فقط ميخواد اين رفتارا رو براي خودش ببينه يا اگه كم بشه احساس خطر ميكنه و پرخاشگري ميكنه (لوس شده خيلي)
    به نظرم وقتي برادرتون اومد خونتون ب شوهرتونم بايد توجه ميكردين جوري كه فك نكنه وقتي برادرتون مياد فقط اونو ميبينين ، مثلا اگه غذاي دلخواه برادرتونو درست كردين در كنارش غذاي مورد علاقه ي شوهرتونم درست ميكردين
    وقتي برادرتون مياد يه جوري رفتار نكنين كه آتو بشه دستش بعدا موجب ناراحتيش بشه
    اگه هم ميبينين اوضاع با اومدن برادرتون بدتر ميشه خب سعي كنين وقتايي كه شوهرتون خونه نيست به برادرتون بگين بياد خونتون به اين دليل كه حرفاتونو راحتتر بزنين
    در مورد اينم كه وسايلشو بدون اجازش به برادرتون ميدين تجديد نظر كنين
    قبلش بهش بگين و اين كار و انجام بدين بهر حال وسايل شخصيشه با توجه به اين شرايط بايد محتاط تر رفتار كرد كه آرامش حفظ بشه
    ولي در آخر كه بهر حال شوهرتون رفتار نا پسندي كرده و بايد ب نحوي ابراز پشيموني كنه حداقل يا نشون بده
    شما كاراي هميشگي خودت رو انجام بده بي كم و كاست ولي تو رفتارت جوري نشون بده و بهش ثابت كنه كه ازش دلخور هستي و برگرده و عذر خواهي كنه و شما بهش با لحن مناسب هر چيزي كه ازش ميخاي بگو ميخام كه اين رفتارا تكرار نشه
    درصورتي كه شما هم عدالتو بين شوهر و برادرتون رعايت كنين
    بهر حال بازم حس ميكنم به يه مشاوره حضوري بريد
    حالا من مشاور خوبي تو شهرمون نيست شما كه ديگه بايد باشه
    من هميشه به همسرم محبت می کنم چه پیش دیگران چه وقتی تنهاييم ولی وقتی برادرم میاد اصلاً پیش ما نمی مونه میره تو اتاق می خوابه
    در مورد وسايلش هم خوب وقتی مهمون میاد باید بهش لباس راحت بدیم دیگه مگه فقط يه دونه شلوارک داره که بخواد ناراحت بشه؟!
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  10. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26306
    نوشته ها
    34
    تشکـر
    198
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    من هميشه به همسرم محبت می کنم چه پیش دیگران چه وقتی تنهاييم ولی وقتی برادرم میاد اصلاً پیش ما نمی مونه میره تو اتاق می خوابه
    در مورد وسايلش هم خوب وقتی مهمون میاد باید بهش لباس راحت بدیم دیگه مگه فقط يه دونه شلوارک داره که بخواد ناراحت بشه؟!
    منظورم اينه كه كارايي كه بعدا ميشه بهونه دستش انجام نده
    نميدونم والله احساسم گفت شايد اينجوري بهتر باشه
    آدم تا رفتاراي كسي رو از نزديك نبينه نميتونه مطمين حرف بزنه

  11. کاربران زیر از alone_girl بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    امید خودش همه حرفی میزنه بعد امر به معروف نهی از منکر میکنه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نمی دونم چی کار کنم
    پریشب برادرم زنگ زد بهم گفت حالم خوب نیست اگه برم خونه مامان ناراحت می شه اکانش هست بیام خونه شما منم گفتم بیا ، به همسرم گفتم اونم قبل از اینکه من برسم خونه وسایلش رو برداشت رفت خونه مامانش به منم اس ام اس داد که بهتره من نیام خونه تو با داداشت راحت باش ، منم هرچی زنگ زدم بهش جوابمو نداد داشتم غذا درست می کردم که پدر همسرم اومد خونه مون گفت چی شده منم گفتم اینجوریه گفت خوب باید با برادرت صحبت کنی که نیاد خونه تون وقتی می بینی همسرت دوست نداره با کسی رفت و آمد داشته باشه گفتم اون دوست نداره من چی من کجای این زندگی ام دوست داشتن من مهم نیست اونم گفت چرا ولی تو صبوری باید قوی باشی سعی کن کم نیاری و از این حرفا
    بغض داشت خفه ام می کرد ، بعد از اینکه رفت خونه شون زنگ زد به من گفت بیا شام خونه ما منم رفتم اونجا کلی به همسرم خواهش کردم که بیاد بریم خونه اومد ولی با قیافه ای که گرفته بود ...
    دیشبم که از سرکار اومد کلی داد و بیداد کرد که چرا داداشت دوباره اومد خونه ما اگه یه بار دیگه بیاد طور دیگه ای برخورد می کنم

    از علاقه ام به همسرم داره هر روز کم می شه
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  14. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    نمی دونم چی کار کنم
    پریشب برادرم زنگ زد بهم گفت حالم خوب نیست اگه برم خونه مامان ناراحت می شه اکانش هست بیام خونه شما منم گفتم بیا ، به همسرم گفتم اونم قبل از اینکه من برسم خونه وسایلش رو برداشت رفت خونه مامانش به منم اس ام اس داد که بهتره من نیام خونه تو با داداشت راحت باش ، منم هرچی زنگ زدم بهش جوابمو نداد داشتم غذا درست می کردم که پدر همسرم اومد خونه مون گفت چی شده منم گفتم اینجوریه گفت خوب باید با برادرت صحبت کنی که نیاد خونه تون وقتی می بینی همسرت دوست نداره با کسی رفت و آمد داشته باشه گفتم اون دوست نداره من چی من کجای این زندگی ام دوست داشتن من مهم نیست اونم گفت چرا ولی تو صبوری باید قوی باشی سعی کن کم نیاری و از این حرفا
    بغض داشت خفه ام می کرد ، بعد از اینکه رفت خونه شون زنگ زد به من گفت بیا شام خونه ما منم رفتم اونجا کلی به همسرم خواهش کردم که بیاد بریم خونه اومد ولی با قیافه ای که گرفته بود ...
    دیشبم که از سرکار اومد کلی داد و بیداد کرد که چرا داداشت دوباره اومد خونه ما اگه یه بار دیگه بیاد طور دیگه ای برخورد می کنم

    از علاقه ام به همسرم داره هر روز کم می شه
    حرفی نمی زنه چرا از برادرت خوشش نمیاد؟؟

  15. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    حرفی نمی زنه چرا از برادرت خوشش نمیاد؟؟
    نه
    هزار بار باهاش حرف زدم و پرسیدم اصلا" حرف نمی زنه با آدم که تا یه کم عصبانی می شه قاطی می کنه آخه خانواده خودشم اینجوری ان با فامیلاشون رفت و آمد ندارن دوست دارن خودشون برن ولی کسی خونه شون نیاد
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  16. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16490
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    519
    تشکر شده 211 بار در 144 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    چه پدرشوهر بی فکری بجای اینکه با پسرش صحبت کنه تورو نصیحت کرده.
    عریزم تو چرا خواهش کردی که برگرده خونه
    همین خواهشات باعث میشه فکر کنه که کار خودش درسته و تو اشتباه کردی
    یه مدت اصلا تحویلش نگیر خودش میاد طرفت و مشکلشو میگه

  17. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    نه
    هزار بار باهاش حرف زدم و پرسیدم اصلا" حرف نمی زنه با آدم که تا یه کم عصبانی می شه قاطی می کنه آخه خانواده خودشم اینجوری ان با فامیلاشون رفت و آمد ندارن دوست دارن خودشون برن ولی کسی خونه شون نیاد
    خانوم اخلاق شون اینجوریه!! حالا فکر کردم از بردارت عیبی دیده خدانکرده یا سو ظن داره فلان ولی نه اخلاق که دارند خوب نی ولی عوض شدنی هم نیست به این راحتی....

    تا حالا حسی که بهش دارید این کارا می کنه گفتید؟

  18. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    چه پدرشوهر بی فکری بجای اینکه با پسرش صحبت کنه تورو نصیحت کرده.
    عریزم تو چرا خواهش کردی که برگرده خونه
    همین خواهشات باعث میشه فکر کنه که کار خودش درسته و تو اشتباه کردی
    یه مدت اصلا تحویلش نگیر خودش میاد طرفت و مشکلشو میگه
    اگه دوباره برادرم خواست بیاد خونه مون چی ، چیکار کنم؟
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  19. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    خانوم اخلاق شون اینجوریه!! حالا فکر کردم از بردارت عیبی دیده خدانکرده یا سو ظن داره فلان ولی نه اخلاق که دارند خوب نی ولی عوض شدنی هم نیست به این راحتی....

    تا حالا حسی که بهش دارید این کارا می کنه گفتید؟
    آره
    اگه بخواد به این رفتاراش اداه بده باید به جدا شدن فکر کنم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  20. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    آره
    اگه بخواد به این رفتاراش اداه بده باید به جدا شدن فکر کنم
    نه دیگه طلاق اخرین راه هستش....حالا نمیدونم فرزند هم دارید یا نه ولی اگه ندارید بهاره فعلا به فکر بچه نباشید.از مشاوره حضوری کمک بگرید .

    نمی دونم اگه حستون بهش بگید وضعیت چجوری میشه، بهش بگی با این رفتارات ازن سرد میشم ،ممکنه احساس خطر کنه و کوتاه بیاد و ممکنه خودش هم وضع بدتر کنه....

  21. 2 کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16490
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    519
    تشکر شده 211 بار در 144 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    اگه دوباره برادرم خواست بیاد خونه مون چی ، چیکار کنم؟
    ببین بدون اینکه از شوهرت خواهش کنی برگرده خونه یا هی اصرار کنی دلیل این کارش چیه (چون واقعا خیلی صبوری کردی بنظر من دیگه بسه )
    به زندگی روزمرت برس دیگه هیچوقت دلیل کارشو نپرس چون عین بچه ها داره لجبازی میکنه
    یه خرده جدی تر رفتار کن اما بدون قهر و دعوا
    تو کار اشتباهی نمیکنی که بخوای معذرت خواهی کنی یا توضیح اضافه بهش بدی.

  23. کاربران زیر از bahareh72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 68

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    نه دیگه طلاق اخرین راه هستش....حالا نمیدونم فرزند هم دارید یا نه ولی اگه ندارید بهاره فعلا به فکر بچه نباشید.از مشاوره حضوری کمک بگرید .

    نمی دونم اگه حستون بهش بگید وضعیت چجوری میشه، بهش بگی با این رفتارات ازن سرد میشم ،ممکنه احساس خطر کنه و کوتاه بیاد و ممکنه خودش هم وضع بدتر کنه....
    یه وقتایی با خودم می گم اگه یه روز بر حسب اتفاق یه مشکلی واسه من پیش بیاد عمرا" بشینه به پای من رفتارش باعث می شه منم مثل خودش سرد بشم دلم نمی خواد اینجوری باشم ولی خودش اینجوری دوست داره انگار
    مشاوره نمیاد
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  25. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    ببین بدون اینکه از شوهرت خواهش کنی برگرده خونه یا هی اصرار کنی دلیل این کارش چیه (چون واقعا خیلی صبوری کردی بنظر من دیگه بسه )
    به زندگی روزمرت برس دیگه هیچوقت دلیل کارشو نپرس چون عین بچه ها داره لجبازی میکنه
    یه خرده جدی تر رفتار کن اما بدون قهر و دعوا
    تو کار اشتباهی نمیکنی که بخوای معذرت خواهی کنی یا توضیح اضافه بهش بدی.
    درد من اینه که وقتی می توونم به کسی کمک کنم نمی توونم بی تفاوت باشم حتی اگه با حرف زدن بخوام کسی رو آروم کنم ولی اون اینجوری نیست یعنی قبلا" بود تو دوران دوستیمون خیلی چیزاش عوض شده
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  26. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    نمی دونم چی کار کنم
    پریشب برادرم زنگ زد بهم گفت حالم خوب نیست اگه برم خونه مامان ناراحت می شه اکانش هست بیام خونه شما منم گفتم بیا ، به همسرم گفتم اونم قبل از اینکه من برسم خونه وسایلش رو برداشت رفت خونه مامانش به منم اس ام اس داد که بهتره من نیام خونه تو با داداشت راحت باش ، منم هرچی زنگ زدم بهش جوابمو نداد داشتم غذا درست می کردم که پدر همسرم اومد خونه مون گفت چی شده منم گفتم اینجوریه گفت خوب باید با برادرت صحبت کنی که نیاد خونه تون وقتی می بینی همسرت دوست نداره با کسی رفت و آمد داشته باشه گفتم اون دوست نداره من چی من کجای این زندگی ام دوست داشتن من مهم نیست اونم گفت چرا ولی تو صبوری باید قوی باشی سعی کن کم نیاری و از این حرفا
    بغض داشت خفه ام می کرد ، بعد از اینکه رفت خونه شون زنگ زد به من گفت بیا شام خونه ما منم رفتم اونجا کلی به همسرم خواهش کردم که بیاد بریم خونه اومد ولی با قیافه ای که گرفته بود ...
    دیشبم که از سرکار اومد کلی داد و بیداد کرد که چرا داداشت دوباره اومد خونه ما اگه یه بار دیگه بیاد طور دیگه ای برخورد می کنم

    از علاقه ام به همسرم داره هر روز کم می شه
    اصلا دلم نمیخواست تین حرفو بزنم ..ولی اسکال نداره گاهی یه حرف تلخ از هزار تا حرب شیرینم موثر تره ...بقول معروف دوست انست که ....

    یه نگاهی به نظراتم بنداز ببین چی گفتم بهت !
    دیدی که همسرت تغییر نمیوکنه و حتی و ممکنه زندگی خودتم تحت الشعاع قرار بگیره ؟!
    دیدی اگر اون راهکاری که من گفته بودمو انجان میدادی و ناراحت نمیشدی از حرفم ؛دیگه کار به اونجا نمیکشید که خانوادا همسدت هم از احساس شوهرت به خانوادت با خبر بشن و مسیله از خونتون بیرون بره !!!
    نمیدونم هر کس شرایط زندگی خودشو بهتر میدونه ..شاید حق با شما باشه امیدوارم موفق باشید با هر راهکاری .

  27. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 71

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    اصلا دلم نمیخواست تین حرفو بزنم ..ولی اسکال نداره گاهی یه حرف تلخ از هزار تا حرب شیرینم موثر تره ...بقول معروف دوست انست که ....

    یه نگاهی به نظراتم بنداز ببین چی گفتم بهت !
    دیدی که همسرت تغییر نمیوکنه و حتی و ممکنه زندگی خودتم تحت الشعاع قرار بگیره ؟!
    دیدی اگر اون راهکاری که من گفته بودمو انجان میدادی و ناراحت نمیشدی از حرفم ؛دیگه کار به اونجا نمیکشید که خانوادا همسدت هم از احساس شوهرت به خانوادت با خبر بشن و مسیله از خونتون بیرون بره !!!
    نمیدونم هر کس شرایط زندگی خودشو بهتر میدونه ..شاید حق با شما باشه امیدوارم موفق باشید با هر راهکاری .
    من نمی توونم به برادرم بگم که نیاد خونه ما
    اون داره به ما پناه میاره
    الان باید کمکش کنیم
    واسه من کم زحمت نکشیده
    من اگه از اول می دونستم همسرم همچین اخلاقایی داره محال ممکن بود باهاش ازدواج کنم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  29. کاربران زیر از سایه هستی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    من نمی توونم به برادرم بگم که نیاد خونه ما
    اون داره به ما پناه میاره
    الان باید کمکش کنیم
    واسه من کم زحمت نکشیده
    من اگه از اول می دونستم همسرم همچین اخلاقایی داره محال ممکن بود باهاش ازدواج کنم


    خب عزیزم نکته همینجاست دیگه
    همسرتون با اندکی زرنگی فهمیده که شما حاضری بخاطر برادرت از زندگی خودت بگزری !!!!همین!!!!

    نه با برادرتون لجه و نه از احساسش به شما کم شده ..فقط چون اوتیل ازدواجین شما رو مورد ازمون و خطا قرار میده تا ببینه چقدر براتون مهمه ...شما هر چقدر هم خودتونو کوچیک کنین برین دنبالش یا نارشو بکشین ؛اون روش ازمونشو انتخاب کرده و کوتاه هم نمیاد ..مگر این وسط یه اتفتقایی بیفته که کوتاه بیاد .

    با این حال همونطور که گفتم هم کارش و هم رفتارش اشتباست ولی وجود داره و نمیشه ازش گذشت .
    ضمنا لازم نبود که شما به برادرتون بی احترامی کنین ..یبارم شما باهاش دردودل کنین و قضیتون رو بگین ...باورکنین فهیم تر از این حرفاست که یا ناراحت بشه و یا بخواد زندگی شمام مثل زندگی خودش بشه ...همونقدر که شما دوسش دارین اونم دوستون داره و هیچوقت ازتون ناراحت نمیشه و دلش نمیشکنه ..براشدردو دل کنین.

  31. بالا | پست 73

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    خب عزیزم نکته همینجاست دیگه
    همسرتون با اندکی زرنگی فهمیده که شما حاضری بخاطر برادرت از زندگی خودت بگزری !!!!همین!!!!

    نه با برادرتون لجه و نه از احساسش به شما کم شده ..فقط چون اوتیل ازدواجین شما رو مورد ازمون و خطا قرار میده تا ببینه چقدر براتون مهمه ...شما هر چقدر هم خودتونو کوچیک کنین برین دنبالش یا نارشو بکشین ؛اون روش ازمونشو انتخاب کرده و کوتاه هم نمیاد ..مگر این وسط یه اتفتقایی بیفته که کوتاه بیاد .

    با این حال همونطور که گفتم هم کارش و هم رفتارش اشتباست ولی وجود داره و نمیشه ازش گذشت .
    ضمنا لازم نبود که شما به برادرتون بی احترامی کنین ..یبارم شما باهاش دردودل کنین و قضیتون رو بگین ...باورکنین فهیم تر از این حرفاست که یا ناراحت بشه و یا بخواد زندگی شمام مثل زندگی خودش بشه ...همونقدر که شما دوسش دارین اونم دوستون داره و هیچوقت ازتون ناراحت نمیشه و دلش نمیشکنه ..براشدردو دل کنین.
    اینجوری وجهه همسرم پیش برادرم خراب نمی شه؟
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  32. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    اینجوری وجهه همسرم پیش برادرم خراب نمی شه؟
    ببین قرار نیست تو چشاش نگاه کنی و بگی شوهرم گفته دیگه خونمون نیا و ....
    اتفاقا باید خیلی مراقب باشی که وجهه همسرت خراب نشه .
    براش دردودل وار ،بگو همسرم مدتیه کلافست ..سر کارش درگیری داره و خیلی بهانه گیر شده ..چند باری هم سرمسایل مالی و ..باهم بحثمون شده .و چون من نتونستم تحمل کنم و باهاش بحث کردم گفته که تو غصه زندگی داداشتو میخوری فقط و ...
    اون فکر میکنه که من تو رو بیشتر از اون دوست دارم وقتی هم میای اینجا بیشتر گیر میده بمن ..نمیدونم چجور بهش بفهمونم که چقدر دوسش دارم ..ولی بخاطر کلافگی های کاری ؛سر من و حساسیتم نسبت به تو خالی میکنه ...به نظرم اگر میشخه مدتی از زندگیتو اینا اصلا پیشش نگو ..اصلا اگر خودم دلتنگت نمیشدم ها میگفتم فعلا نیای خونمون تا ببینم چه بهانه ای داره ...ولی مهم نیست حرفاش ...فقط نمیخوام اتو بدم دستش .....
    مطمین باش تا همینجاش رو بگی خودش تا اخرش رو میخونه و لازمم نیست که بگی نیاو ...



    خودش متاهله و تو شرایط سختی هم قرار داره .

    حالا دیدی گفتنش چقدر راحته !!!

    ولی هجب داستان سرایی کردما

    سخته حالا ؟؟؟

  33. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 75

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    ببین قرار نیست تو چشاش نگاه کنی و بگی شوهرم گفته دیگه خونمون نیا و ....
    اتفاقا باید خیلی مراقب باشی که وجهه همسرت خراب نشه .
    براش دردودل وار ،بگو همسرم مدتیه کلافست ..سر کارش درگیری داره و خیلی بهانه گیر شده ..چند باری هم سرمسایل مالی و ..باهم بحثمون شده .و چون من نتونستم تحمل کنم و باهاش بحث کردم گفته که تو غصه زندگی داداشتو میخوری فقط و ...
    اون فکر میکنه که من تو رو بیشتر از اون دوست دارم وقتی هم میای اینجا بیشتر گیر میده بمن ..نمیدونم چجور بهش بفهمونم که چقدر دوسش دارم ..ولی بخاطر کلافگی های کاری ؛سر من و حساسیتم نسبت به تو خالی میکنه ...به نظرم اگر میشخه مدتی از زندگیتو اینا اصلا پیشش نگو ..اصلا اگر خودم دلتنگت نمیشدم ها میگفتم فعلا نیای خونمون تا ببینم چه بهانه ای داره ...ولی مهم نیست حرفاش ...فقط نمیخوام اتو بدم دستش .....
    مطمین باش تا همینجاش رو بگی خودش تا اخرش رو میخونه و لازمم نیست که بگی نیاو ...



    خودش متاهله و تو شرایط سختی هم قرار داره .

    حالا دیدی گفتنش چقدر راحته !!!

    ولی هجب داستان سرایی کردما

    سخته حالا ؟؟؟
    نمی دونم والا چی بگم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  35. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    در مورد مشکلتون اول باید حرف بزنید با ایشون ولی تو یه زمان و مکان درست
    وقتی دیدین که حالش خوبه و غذاشو خورده کم خوابی هم نداره یعنی تو بهترین حالتش باهاش حرف بزنید
    تا بتونه درست و مطقی فکر کنه

    بهش بگین و یاداوری کنید که ایشون برادرتونه عمری باهم زندگی کردین ادم نمیتونه به برادری که این همه خوبی دیده ازش رو برگردونه
    این به غیر انسانیت و اخلاقه حالا که یه مشکلی پیش اومده براش ما بیایم تنهاش بزاریم
    بهش بگین که اگه خود تو بودی و خواهر و برادر یا پدرت و مادرت بودن میتونستی قبول کنی که کمکشون نکنی
    اگه من به خاطر اومدن اونا ناراحت میشدم و کارایی که تو میکردی میکردم تو چه حسی داشتی

    بهش بگو اگه دوست نداری برادرم بیاد خونه مون عیبی نداره من میرم و بیرون میبینمش ولی با اجازه تو
    قشنگ یه بار بری بیرون با برادرت حرف بزنی خودش نمیتونه تحمل کنه میگه بیاین خونه

    ببین شما نباید نقش یه مادر داشته باشی براشون اون بچه نیست که شما نازش رو بکشین
    مثل این میمونه که بچه عادت کرده وقتی چیزی میخواد گریه میکنه چون میدونه نمیتونه تحمل کنند گریش رو و مجبورند اونو بدند بهش
    به خاطر همین باید یکی دوبار بیتفاوت بشی به رفتارایی که از خودش نشون میده(ولی قهر نکن)
    بفهمه که این کاری که میکنه درست نیست
    ویرایش توسط khoshans : 03-08-2016 در ساعت 12:53 AM

  36. 4 کاربران زیر از khoshans بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 77

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    من به شوهرت حق میدم ک از این کار خسته بشه
    اون حق داره ک تو خونه خودش آرامش داشته باشه و بخواد کنار همسرش شاد باشه
    چرا باید برادرت وقتی اختلاف داره بیاد پیش شما و شما را درگیر کنه
    مطمینا دلشکستگی و غصه برادرت تو روحیه شما هم اثر میزاره و این تاثیر رو همسرتون هم هست
    برادر شما خودش باید از پس مشکل خودش بربیاد شما خواهری حاضری گذشت کنی اما همسر شما چرا باید آرامش خودش را نابود کنه
    هرآدمی تو زندگیش سختی و مشکلی داره و ظرفیت خودش را داره
    همسر شما وقتی ازدواج کرد برای آرامش و تشکیل ی خانواده خوب بود اون مثه همه مردها دوست داره با فشار و سختی کار ک روشه وقتی میاد خونه به آرامش برسه نه اینکه وقتی میاد خونه نه تنها خستگیش درنره بلکه بادیدن ناراحتی برادرت ک تاثیرش تو روحیه شماس خستگیش و فشارش چندین برابر بشه
    خانه کانون آرامشه و برادر شما داره این کانون را برای همسرتون نابود میکنه
    هرکسی ظرفیتی داره .
    فرض کن خواهر اون همین رفتار را داشته باشه و وقتی با همسرش مشکل داره مدام مزاحمتون بشه و غمش را بیاره پیش شوهرتون و شوهر شما هم بنا برحس برادرانه با غم خواهرش روحیه اش غمگین میشه و این غم به زندگی شما وارد میشه آیا شما تحمل میکنین.

    عزیزم درکمال ادب و احترام به برادرت بگو فک میکنم توجهم به همسرم کم شده و باید بیشتر به زندگیم برسم همسرم دوست داره بعد از خستگی کار بیاد کنار من و به آرامش برسه و این من هستم ک میتونم با لبخند و محبت اونو آرام کنم تا همسرم به غیر من متوسل نشه و زندگیم خراب نشه اما جون تو برام خیلی عزیزی وقتی میای اینجا و غمت را میبینم خیلی تو روحیه ام تاثیر داره و اعصابم خورد میشه و نمیتونم به شوهرم برسم.

  38. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 78

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16490
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    519
    تشکر شده 211 بار در 144 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    من به شوهرت اصلا حق نمیدم خیییییلی غیر منطقی رفتار میکنه و فکر نکنم این اخلاقش درست بشه چون شما از اول نازشو کشیدی و اونم عادت کرده...
    بخاطر اینکه زندگیت خراب نشه و همچنین دل برادرتو نشکنی یه روز که خواست بیاد خونتون بیرون باهاش قرار بذار بعداز اینکه درد دل کرد بهش بگو همه یجور مشکل دارن بگو شوهر تو هم اخلاقش بده وقتی میای خونمون عین بچه ها قهر میکنه
    من مطمئنم برادرتونم مثل شما ادم عاقلی هستن و حتما مراعات حالتونو میکنه ...

  40. کاربران زیر از bahareh72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 79

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    من به شوهرت اصلا حق نمیدم خیییییلی غیر منطقی رفتار میکنه و فکر نکنم این اخلاقش درست بشه چون شما از اول نازشو کشیدی و اونم عادت کرده...
    بخاطر اینکه زندگیت خراب نشه و همچنین دل برادرتو نشکنی یه روز که خواست بیاد خونتون بیرون باهاش قرار بذار بعداز اینکه درد دل کرد بهش بگو همه یجور مشکل دارن بگو شوهر تو هم اخلاقش بده وقتی میای خونمون عین بچه ها قهر میکنه
    من مطمئنم برادرتونم مثل شما ادم عاقلی هستن و حتما مراعات حالتونو میکنه ...
    اگه قضیه برعکس بود
    خواهرشوهرش هردفعه ک باشوهرش قهر میکرد یا دعوا میکرد میومد خونه اینا و دردو دل و موندن
    بعد ایشون شاکی و ناراحت میشدن و اعتراض میکردن بازم هنین حواب را میدادین؟ !!!!

  42. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 80

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16490
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    519
    تشکر شده 211 بار در 144 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    اگه قضیه برعکس بود
    خواهرشوهرش هردفعه ک باشوهرش قهر میکرد یا دعوا میکرد میومد خونه اینا و دردو دل و موندن
    بعد ایشون شاکی و ناراحت میشدن و اعتراض میکردن بازم هنین حواب را میدادین؟ !!!!
    دوست عزیز شما مشکل برادر این خانمو خوندی
    مشکلش خییییلی سخته برادرش داره داغون میشه حالش خوب نیس مادرشم خوب نیس فقط میتونه حرفاشو به این خواهرش بزنه
    بحث قهر کردن از زنش نیس که شما این حرفو میزنی
    هرکی ازدواج کرد باید قید خونوادشو بزنه ؟؟؟
    پس احترام چی میشه دوستی چی میشه برادر و خواهر که از هم خون هم هستن چی میشن ...
    هرروز که نمیره خونشون
    هر چن وقت یه بار میره

  44. کاربران زیر از bahareh72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 81

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    دوست عزیز شما مشکل برادر این خانمو خوندی
    مشکلش خییییلی سخته برادرش داره داغون میشه حالش خوب نیس مادرشم خوب نیس فقط میتونه حرفاشو به این خواهرش بزنه
    بحث قهر کردن از زنش نیس که شما این حرفو میزنی
    هرکی ازدواج کرد باید قید خونوادشو بزنه ؟؟؟
    پس احترام چی میشه دوستی چی میشه برادر و خواهر که از هم خون هم هستن چی میشن ...
    هرروز که نمیره خونشون
    هر چن وقت یه بار میره
    وقتی کسی قبول میکنه ک ازدواج کنه ینی دیگه متعلق به همسرش هست و اولویت اول اونه
    همسر ایشون احساس نارضایتی کردن ک کاملا حق دارن چون همسرشه و این حق دوطرفه اس
    گفتم ک فقط کافیه آدمها خودشون را جای طرف مقابل بزارن
    آیا همین رفتار از جانب خواهر همسرشون بود ایشونم هم اعتراض میکردن؟! اگه حواب مثبته پس حق با همسرشه اما اگه نه فقط ی بلر پیش اومد حق باهمسرشون نیس.

  46. بالا | پست 82

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    وقتی کسی قبول میکنه ک ازدواج کنه ینی دیگه متعلق به همسرش هست و اولویت اول اونه
    همسر ایشون احساس نارضایتی کردن ک کاملا حق دارن چون همسرشه و این حق دوطرفه اس
    گفتم ک فقط کافیه آدمها خودشون را جای طرف مقابل بزارن
    آیا همین رفتار از جانب خواهر همسرشون بود ایشونم هم اعتراض میکردن؟! اگه حواب مثبته پس حق با همسرشه اما اگه نه فقط ی بلر پیش اومد حق باهمسرشون نیس.
    عشقولی من از تو سوال دارم .

    اگه دور از جون مامانت بد احوال باشه که ناراحتی براش خوب نیست
    داداشت هم غیر تو کسیو نداشته باشه زندگیش هم داره نابود میشه خدایش کاری براش نمیکنی

    شاید از نظر قانونی باید اول فکر شوهرت باشی

    ولی از نظر انسانی هیچ جای دنیا. قبول نمیکنه!
    واقعا انسانی نیست داداشت داره نابود میشه مادرت از جریان داداشت بفهمه حالش بد میشه ولی هیچ کاری نکنی چون قانونن همسر مهم تره. اصلا دلت میاد ولش کنی به حال خودش

    همسر ایشون باید خودش رو قرار بده جای هستی خانم که اگر خواهر خودش یا برادرش این اتفاق میافتاد هستی باید این بساط هارو راه بندازه ؟؟
    ویرایش توسط پریماه. : 03-08-2016 در ساعت 08:03 AM
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  47. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 83

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط khoshans نمایش پست ها
    در مورد مشکلتون اول باید حرف بزنید با ایشون ولی تو یه زمان و مکان درست
    وقتی دیدین که حالش خوبه و غذاشو خورده کم خوابی هم نداره یعنی تو بهترین حالتش باهاش حرف بزنید
    تا بتونه درست و مطقی فکر کنه

    بهش بگین و یاداوری کنید که ایشون برادرتونه عمری باهم زندگی کردین ادم نمیتونه به برادری که این همه خوبی دیده ازش رو برگردونه
    این به غیر انسانیت و اخلاقه حالا که یه مشکلی پیش اومده براش ما بیایم تنهاش بزاریم
    بهش بگین که اگه خود تو بودی و خواهر و برادر یا پدرت و مادرت بودن میتونستی قبول کنی که کمکشون نکنی
    اگه من به خاطر اومدن اونا ناراحت میشدم و کارایی که تو میکردی میکردم تو چه حسی داشتی

    بهش بگو اگه دوست نداری برادرم بیاد خونه مون عیبی نداره من میرم و بیرون میبینمش ولی با اجازه تو
    قشنگ یه بار بری بیرون با برادرت حرف بزنی خودش نمیتونه تحمل کنه میگه بیاین خونه

    ببین شما نباید نقش یه مادر داشته باشی براشون اون بچه نیست که شما نازش رو بکشین
    مثل این میمونه که بچه عادت کرده وقتی چیزی میخواد گریه میکنه چون میدونه نمیتونه تحمل کنند گریش رو و مجبورند اونو بدند بهش
    به خاطر همین باید یکی دوبار بیتفاوت بشی به رفتارایی که از خودش نشون میده(ولی قهر نکن)
    بفهمه که این کاری که میکنه درست نیست
    مشکل اینجاست که مرغش یه پا داره ، اگه بگم می خوام برم پیش برادرم اجازه نمیده
    چند شب پیش از سرکار اومده بود رفته بود خونه مامانشینا ( خونه شون با خونه ما یه در فاصله داره ) رسیدم خونه بهش زنگ زدم گفتم من رسیدم توام بیا خونه ،‌بعد از یه ساعت اومده خونه می گم عشقم چرا دیر اومدی دلم واست تنگ شد می گه زنگ می زدی داداشت میومد پیشت !!!!!
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  49. بالا | پست 84

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    من به شوهرت حق میدم ک از این کار خسته بشه
    اون حق داره ک تو خونه خودش آرامش داشته باشه و بخواد کنار همسرش شاد باشه
    چرا باید برادرت وقتی اختلاف داره بیاد پیش شما و شما را درگیر کنه
    مطمینا دلشکستگی و غصه برادرت تو روحیه شما هم اثر میزاره و این تاثیر رو همسرتون هم هست
    برادر شما خودش باید از پس مشکل خودش بربیاد شما خواهری حاضری گذشت کنی اما همسر شما چرا باید آرامش خودش را نابود کنه
    هرآدمی تو زندگیش سختی و مشکلی داره و ظرفیت خودش را داره
    همسر شما وقتی ازدواج کرد برای آرامش و تشکیل ی خانواده خوب بود اون مثه همه مردها دوست داره با فشار و سختی کار ک روشه وقتی میاد خونه به آرامش برسه نه اینکه وقتی میاد خونه نه تنها خستگیش درنره بلکه بادیدن ناراحتی برادرت ک تاثیرش تو روحیه شماس خستگیش و فشارش چندین برابر بشه
    خانه کانون آرامشه و برادر شما داره این کانون را برای همسرتون نابود میکنه
    هرکسی ظرفیتی داره .
    فرض کن خواهر اون همین رفتار را داشته باشه و وقتی با همسرش مشکل داره مدام مزاحمتون بشه و غمش را بیاره پیش شوهرتون و شوهر شما هم بنا برحس برادرانه با غم خواهرش روحیه اش غمگین میشه و این غم به زندگی شما وارد میشه آیا شما تحمل میکنین.

    عزیزم درکمال ادب و احترام به برادرت بگو فک میکنم توجهم به همسرم کم شده و باید بیشتر به زندگیم برسم همسرم دوست داره بعد از خستگی کار بیاد کنار من و به آرامش برسه و این من هستم ک میتونم با لبخند و محبت اونو آرام کنم تا همسرم به غیر من متوسل نشه و زندگیم خراب نشه اما جون تو برام خیلی عزیزی وقتی میای اینجا و غمت را میبینم خیلی تو روحیه ام تاثیر داره و اعصابم خورد میشه و نمیتونم به شوهرم برسم.
    داداش من فقط چهاربار تا الان اومده خونه ما
    خسته شدن داره؟!!!!!
    من از خدامه یکی بیاد خونه مون چه از خانواده خودش چه از خانواده من چون معمولا" وقتی کسی خونه مون نیست همسرم فقط سرش به تبلتش گرمه و داره بازی می کنه یه وقتایی انقدر احساس تنهایی می کنم که دوست دارم بزنم بیرون از خونه صدبارم باهاش حرف زدم نیازامو بهش گفتم ولی فایده نداشته و نداره شاید روز اول خوب باشه ولی از روز دوم ریست فکتوری می شه ، می شه مثل قبل حداقل وقتی یکی بیاد خونه مون حوصله من سر نمیره
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  50. بالا | پست 85

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    من به شوهرت اصلا حق نمیدم خیییییلی غیر منطقی رفتار میکنه و فکر نکنم این اخلاقش درست بشه چون شما از اول نازشو کشیدی و اونم عادت کرده...
    بخاطر اینکه زندگیت خراب نشه و همچنین دل برادرتو نشکنی یه روز که خواست بیاد خونتون بیرون باهاش قرار بذار بعداز اینکه درد دل کرد بهش بگو همه یجور مشکل دارن بگو شوهر تو هم اخلاقش بده وقتی میای خونمون عین بچه ها قهر میکنه
    من مطمئنم برادرتونم مثل شما ادم عاقلی هستن و حتما مراعات حالتونو میکنه ...
    من مشکلم همسرمه برادرم که واسش بهونه است اصلا" فرض بگیریم من به برادرم گفتم نیاد خونه مون و اونم میومد ، پس انسانیت چی می شه ؟!!! برادر من نه هر کس دیگه از ما کاری از دستمون بربیاد واسه کسی نباید کمکش کنیم؟
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  51. بالا | پست 86

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    وقتی کسی قبول میکنه ک ازدواج کنه ینی دیگه متعلق به همسرش هست و اولویت اول اونه
    همسر ایشون احساس نارضایتی کردن ک کاملا حق دارن چون همسرشه و این حق دوطرفه اس
    گفتم ک فقط کافیه آدمها خودشون را جای طرف مقابل بزارن
    آیا همین رفتار از جانب خواهر همسرشون بود ایشونم هم اعتراض میکردن؟! اگه حواب مثبته پس حق با همسرشه اما اگه نه فقط ی بلر پیش اومد حق باهمسرشون نیس.
    من کمبودی واسه همسرم نمیذارم
    به خانواده اش احترام می ذارم
    اونارو مثل خانواده خودم می دونم
    هر مشکلی ام براشون پیش بیاد مطمئنا" تا جایی که بتوونم کمکشون می کنم
    به هیچ وجه هم نمی توونم رفتار همسرم رو درک کنم
    چه خودم رو جای اون بذارم چه نذارم
    آره اولویت همسر منه غیر از اینم نیست ولی نمی توونم به خاطر همسرم شاهد ناراحتی خانواده ام باشم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  52. بالا | پست 87

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26306
    نوشته ها
    34
    تشکـر
    198
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    خوب شما چرا پيش يه مشاوره نميري؟!
    اينجا هر كسي بر اساس نظرات خودش شما رو راهنمايي ميكنه نه اصولي كه بايد طبقش عمل كرد
    شايدم حرفاشون درست باشه
    ولي من احساس ميكنم اينجوري بهتره
    من فك ميكنم ميكنم حتي به برادرتون هم همين توصيه رو كنيد
    با اومدن به خونه ي شما و درد و دل كردن هم كه كاري از پيش نميره
    با لجبازي و به كرسي نشوندن حرف كه مساله اي رو حل نميكنه !!!

  53. کاربران زیر از alone_girl بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 88

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط alone_girl نمایش پست ها
    خوب شما چرا پيش يه مشاوره نميري؟!
    اينجا هر كسي بر اساس نظرات خودش شما رو راهنمايي ميكنه نه اصولي كه بايد طبقش عمل كرد
    شايدم حرفاشون درست باشه
    ولي من احساس ميكنم اينجوري بهتره
    من فك ميكنم ميكنم حتي به برادرتون هم همين توصيه رو كنيد
    با اومدن به خونه ي شما و درد و دل كردن هم كه كاري از پيش نميره
    با لجبازي و به كرسي نشوندن حرف كه مساله اي رو حل نميكنه !!!
    برادرم هر هفته داره میره پیش مشاور
    منم تنهایی اگه برم فایده ای نداره چون باید همسرم همراهم باشه که اونم نمیاد
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  55. بالا | پست 89

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    سایه هستی جان به ما که کاملا ثابت شد برای تو ؛زندگی داداشت مهمتر از زندگی خودته ؟اونوقت به همسرت ثابت نشه ؟!!!
    اینطور نیست بچه ها ؟؟؟؟


    اون انسانیت رو فقط برای داداشت قایل میشی ایا ؟
    همسرت هم الان ناراحته ها ؟زندگیش به مشکل برخورده ها ؟کمکش نمیکنی ؟

  56. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 90

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    عشقولی من از تو سوال دارم .

    اگه دور از جون مامانت بد احوال باشه که ناراحتی براش خوب نیست
    داداشت هم غیر تو کسیو نداشته باشه زندگیش هم داره نابود میشه خدایش کاری براش نمیکنی

    شاید از نظر قانونی باید اول فکر شوهرت باشی

    ولی از نظر انسانی هیچ جای دنیا. قبول نمیکنه!
    واقعا انسانی نیست داداشت داره نابود میشه مادرت از جریان داداشت بفهمه حالش بد میشه ولی هیچ کاری نکنی چون قانونن همسر مهم تره. اصلا دلت میاد ولش کنی به حال خودش

    همسر ایشون باید خودش رو قرار بده جای هستی خانم که اگر خواهر خودش یا برادرش این اتفاق میافتاد هستی باید این بساط هارو راه بندازه ؟؟
    گلم وقتی شوهرش اجازه نده نباید بیاد خونه اش
    اگه این اتفاق بیفته من میرم خونشون یا بیرون تا روحیه اش را عوض کنم چون حق ندارم سختی و غم برادرم را به خونه ام بیارم
    هرآدمی تو زندگی سختی داره الان اونقدر زندگی سخت شده ک آدم طاقت مشکلات خودش را نداره چه برسه بقیه
    درسته ک اون خواهرشه اما همسر ایشون حس دلبستگی به برادرخانمش نداره ک بخواد طاقت بیاره

  58. بالا | پست 91

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    داداش من فقط چهاربار تا الان اومده خونه ما
    خسته شدن داره؟!!!!!
    من از خدامه یکی بیاد خونه مون چه از خانواده خودش چه از خانواده من چون معمولا" وقتی کسی خونه مون نیست همسرم فقط سرش به تبلتش گرمه و داره بازی می کنه یه وقتایی انقدر احساس تنهایی می کنم که دوست دارم بزنم بیرون از خونه صدبارم باهاش حرف زدم نیازامو بهش گفتم ولی فایده نداشته و نداره شاید روز اول خوب باشه ولی از روز دوم ریست فکتوری می شه ، می شه مثل قبل حداقل وقتی یکی بیاد خونه مون حوصله من سر نمیره
    پ از اول هم باهم اختلاف داشتین و مشکل همسرتون چیز دیگه ای هست
    شما باید الان به فکر زندگی خودت باشی و ببینی همسرت چشه و مشکل را حل کنی
    کسی ک خودش تو زندگیش مشکل نداره نمیتونهدزندگی کس دیگه ای را درست کنه چون مشکل زندگی خودش را بیخیال میشه و ی وقت به فکرش میفته ک دیگه کاری نمیشه کرد
    بهتره قبل از اینکه به فکر برادرتون باشین به فکر خودتون باشین
    باید برین مشاوره حضوری به همراه همسرتون
    به فکر زندگی خودتون باشین

  59. بالا | پست 92

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    سایه هستی جان به ما که کاملا ثابت شد برای تو ؛زندگی داداشت مهمتر از زندگی خودته ؟اونوقت به همسرت ثابت نشه ؟!!!
    اینطور نیست بچه ها ؟؟؟؟


    اون انسانیت رو فقط برای داداشت قایل میشی ایا ؟
    همسرت هم الان ناراحته ها ؟زندگیش به مشکل برخورده ها ؟کمکش نمیکنی ؟
    نه عزیزم این نظر شماست
    من بارها گفتم که نه تنها برادرم هر کس دیگه ای به مشکل بر بخوره با تمام وجودم کمکش می کنم
    من نمی خوام همسرم ناراحت بشه
    دلمم نمی خواد زندگیم خراب بشه
    ولی نمی توونم زیر حرف زور و بی منطق هم برم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  60. بالا | پست 93

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    پ از اول هم باهم اختلاف داشتین و مشکل همسرتون چیز دیگه ای هست
    شما باید الان به فکر زندگی خودت باشی و ببینی همسرت چشه و مشکل را حل کنی
    کسی ک خودش تو زندگیش مشکل نداره نمیتونهدزندگی کس دیگه ای را درست کنه چون مشکل زندگی خودش را بیخیال میشه و ی وقت به فکرش میفته ک دیگه کاری نمیشه کرد
    بهتره قبل از اینکه به فکر برادرتون باشین به فکر خودتون باشین
    باید برین مشاوره حضوری به همراه همسرتون
    به فکر زندگی خودتون باشین
    مشکل برادرم رو نه من می توونم حل کنم و نه کس دیگه ای
    هم صحبت و سنگ صبور بودن کار سختی نیست
    درمون نمی توونی بکنیم دردم نباید زیاد کنیم
    همه ام تو زندگیشون مشکل دارن اگه کسی بگه نه همه چی گل و بلبله که دروغ محضه
    منم مشکل دارم چندبار هم کمک خواستم در مورد مشکلاتم
    ولی با تمام این مشکلات هم همسرم رو دوست دارم و هم زندگیمو
    من نمی توونم اخلاق همسرم رو تغییر بدم
    سی سال اینجوری زندگی کرده ولی یکی از معیارام واسه ازدواج انسانیت بوده که تو دوران دوستیمون همسرم بهم ثابت کرده بود ولی الان نمی دونم چرا اینجوری شده
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  61. بالا | پست 94

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    گلم وقتی شوهرش اجازه نده نباید بیاد خونه اشاگه این اتفاق بیفته من میرم خونشون یا بیرون تا روحیه اش را عوض کنم چون حق ندارم سختی و غم برادرم را به خونه ام بیارمهرآدمی تو زندگی سختی داره الان اونقدر زندگی سخت شده ک آدم طاقت مشکلات خودش را نداره چه برسه بقیه درسته ک اون خواهرشه اما همسر ایشون حس دلبستگی به برادرخانمش نداره ک بخواد طاقت بیاره
    خب تو میگی من میرم پیشش بدبختی این هستی خانمم بخواد بره پیش برادرش شوهرش یه دعوا دیگه راه میندازه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  62. بالا | پست 95

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    خب تو میگی من میرم پیشش بدبختی این هستی خانمم بخواد بره پیش برادرش شوهرش یه دعوا دیگه راه میندازه
    هستی خانم فعلا باید به زندگی خودش برسه
    زندگی خودت داره از دست میره
    چراغی ک به متزل رواس به مسجد حرام است

  63. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 96

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    هستی خانم فعلا باید به زندگی خودش برسه
    زندگی خودت داره از دست میره
    چراغی ک به متزل رواس به مسجد حرام است
    نمی دونم چرا نمی توونم منظورم رو برسونم؟!
    ویرایش توسط سایه هستی : 03-08-2016 در ساعت 12:38 PM
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  65. بالا | پست 97

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    هستی خانم فعلا باید به زندگی خودش برسه
    زندگی خودت داره از دست میره
    چراغی ک به متزل رواس به مسجد حرام است
    شوهری که درک نداشته باشه همیشه دنبال یه بهونه میگرده برا دعوا

    و اینجور که هستی خانم میگن فقط مشکل برادرشون نیست. که شوهرش مشکل داشته باشه فکر میکنم بارها این اتفاق افتاده
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  66. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 98

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26306
    نوشته ها
    34
    تشکـر
    198
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    می دونم چرا نمی توونم منظورم رو برسونم؟!
    ميدونيم چي ميگي سايه جان منظورت كاملا واضحه كه نه شما ميخواي برادرتون رو دلخور ببيني و نه شوهرت رو
    ولي خودت كه ميبيني اتفاق افتادن اين دو باهم شده كاره خيلي مشكل كه شايد واسه خيليا چون تجربشو ندارن خيلي سخت باشه دركش و راهكار دادنش
    پس بايد اين وسط يكي ناديده گرفته بشه
    يا اين كه شما يه كار ديگه اي كني زياد به خودت سخت نگيري هر رفتار بده ديگه اي شما از شوهرت ميبيني رو ناديده بگيري و كار خودت رو انجام بدي و به حرفا و طعنه هاش زياد توجه نكني
    اين وسط بايد يكي فدا شه ديگه
    نميدونم والله اينا همش در حد حرفه من مشاوره نيستم و حرفام از روي نظر شخصيمه يا اشتباس يا درسته

  68. بالا | پست 99

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم از همسرم شکست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    گلم وقتی شوهرش اجازه نده نباید بیاد خونه اش
    اگه این اتفاق بیفته من میرم خونشون یا بیرون تا روحیه اش را عوض کنم چون حق ندارم سختی و غم برادرم را به خونه ام بیارم
    هرآدمی تو زندگی سختی داره الان اونقدر زندگی سخت شده ک آدم طاقت مشکلات خودش را نداره چه برسه بقیه
    درسته ک اون خواهرشه اما همسر ایشون حس دلبستگی به برادرخانمش نداره ک بخواد طاقت بیاره
    زن زندگی اینجا مشخص میشه اااا!!! امیدوارم همسر با درک بالا نصیب شما بشه ولی شوهر ایشون هم داره زیاد روی می کنه !! ولی اگر بخواهد زندگیش سرد نشه باید کارای که شما گفتید انجام بده...

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. مقایسه هاست لینوکس با هاست ویندوز
    توسط bety10 در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-11-2015, 12:38 PM
  3. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
    توسط prv در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2015, 12:14 AM
  4. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM
  5. چگونگی حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-30-2013, 01:13 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد