شوهر مغرور و لجباز

[نازنین 2]

سلام حدود شش ماهه ازدواج کردم الان برای مسافرت به خانه ی مادرم آمده ام و در ضمن باردار هم هستم از شوهرم دورم شوهرم آدم خیلی خشک و تندی هست زود شروع به دادو فریاد می کنه حدود یه هفته پیش سر موضوعی باهاش حرفم شد بعدش که فهمیدم اشتباه کردم بهش پیام دادم و معذرت خواهی کردم و دو روز بعدش بهش زنگ زدم و احوالشو پرسیدم ولی خیلی سرد باهام رفتار کرد و مظمئنم که پیام قبلیم هم بهش رسیده الان یه هفته ست هیچ خبری ازش نیست نه زنگی میزنه نه خبری میگیره آخه این چجور آدمیه که با یه بگو مگوی ساده زود سرد بشه الان موندم چی کار کنم بهش زنگ بزنم یا نه اگه بازم بهش زنگ بزنم و سرد رفتار کنه چی
می ترسم این کار براش عادت بشه
تو رو خدا راهنماییم کنید چی کار کنم اعصابم خورده با اینکه دکتر گفته اصلا نباید حرص و جوش بخوری چون فشارت زود میره بالا اونم اینو می دون ولی بازم حرصم می ده
ممنونم

[farokh]

سلام حدود شش ماهه ازدواج کردم الان برای مسافرت به خانه ی مادرم آمده ام و در ضمن باردار هم هستم از شوهرم دورم شوهرم آدم خیلی خشک و تندی هست زود شروع به دادو فریاد می کنه حدود یه هفته پیش سر موضوعی باهاش حرفم شد بعدش که فهمیدم اشتباه کردم بهش پیام دادم و معذرت خواهی کردم و دو روز بعدش بهش زنگ زدم و احوالشو پرسیدم ولی خیلی سرد باهام رفتار کرد و مظمئنم که پیام قبلیم هم بهش رسیده الان یه هفته ست هیچ خبری ازش نیست نه زنگی میزنه نه خبری میگیره آخه این چجور آدمیه که با یه بگو مگوی ساده زود سرد بشه الان موندم چی کار کنم بهش زنگ بزنم یا نه اگه بازم بهش زنگ بزنم و سرد رفتار کنه چی
می ترسم این کار براش عادت بشه
تو رو خدا راهنماییم کنید چی کار کنم اعصابم خورده با اینکه دکتر گفته اصلا نباید حرص و جوش بخوری چون فشارت زود میره بالا اونم اینو می دون ولی بازم حرصم می ده
ممنونم

اول باید جواب این سوال را به خودتان بدهید که چه شد که با او ازدواج کردید؟ یعنی دانستن اینکه در ازدواج با وی چه می‌خواستید مسئله مهمی است.


می‌خواستید مادرش باشید...!
معمولاً یکی از دلایلی که خانم‌ها با پسرهای کم سن وسال‌تر از خود ازدواج می‌کنند، پاسخ گفتن به حس مادرانه‌شان است.
به عبارتی به لحاظ ذهنی شما برای او حکم مادر را دارید و او نقش پسر شما را دارد، بنابراین لجبازی یک پسر در مقابل دستورات یا خواسته‌های مادر امری طبیعی به نظر می‌رسد و لذا موضوع نباید خیلی بغرنج باشد. اما مسئله این است که در عالم واقعیت وی همسر شماست و باید در کار‌ها با شما مشورت کند و از طرفی تامین نیازهای عاطفی و هیجانی شما هم به عهده اوست.
به عبارتی قرار نیست که فقط شما مراعات او را بکنید و فقط شما خود را با رفتارهای او وفق دهید.


زناشویی رابطه‌ای دو طرفه است
رابطه زناشویی یک رابطه متقابل است که در آن هر دو نفر در کنار یکدیگر نیازهای خود را برآورده و در این راستا خدماتی را هم به همدیگر ارائه می‌کنند مثلاً شما انجام امور منزل را به عهده دارید و همسرتان مسئولیت تامین مخارج مالی. لذا او هم به اندازه شما باید نگران این رابطه باشد و برای بهبود آن تلاش کند.

خیلی از مردهای بزرگ‌تر از همسر شما هم، هستند که لجباز یا عصبی باشند، پس لجباز بودن ارتباطی به تفاوت سنی ندارد. مرد لجباز مردی است قدرت طلب که می‌خواهد بزرگی خود را اثبات کند

در نتیجه مسئله‌ای که در رابطه شما باید پررنگ شود این است که شما همسر او باشید نه مادرش! اگرچه نگفته‌اید که چند وقت از ازدواجتان می‌گذرد ولی به نظر می‌رسد در این مدت شما بیشتر برای او مادر بوده‌اید تا همسر.


به خودتان اطمینان داشته باشید
مسئله مهم دیگر اطمینان به خود است. اینکه شما بزرگ‌تر از او هستید می‌تواند جنبه مثبت هم داشته باشد که از همسرتان تجربه بیشتری در مدیریت رابطه‌تان دارید اما این زمانی مثبت می‌شود که شما به خود مطمئن باشید. سعی کنید در ارتباط با او محکم باشید و تا می‌توانید فراموش کنید که بزرگ‌تر از او هستید. تصور کنید اگر هم سن او یا کوچک‌تر بودید چطور رفتار می‌کردید، گهگاهی هم به این شیوه رفتار کنید. خیلی از مردهای بزرگ‌تر از همسر شما هم، هستند که لجباز یا عصبی باشند، پس لجباز بودن ارتباطی به تفاوت سنی ندارد. مرد لجباز مردی است قدرت طلب که می‌خواهد بزرگی خود را اثبات کند. گاهی اجازه دهید همسرتان بزرگ باشد یا نزد بقیه او را بزرگ کنید.


دوست داشتن مشروط، ممنوع
این را هم فراموش نکنید که حتماً نباید همسرتان‌‌ همان فردی باشد که شما انتظار دارید یا دوستش دارید. یعنی همسر شما می‌تواند گاهی لجبازی کند یا عصبانی شود و شما هنوز او را دوست داشته باشید. به عبارتی دوست داشتن را مشروط نکنید.


اما غرور...
غرور از اعتماد به نفس ضعیف و شکننده می‌آید یعنی کسی مغرور است که خودباوری کمی دارد و غرور نوعی سد دفاعی برای حفظ اعتماد به نفس نداشته است. اگر کاری کنید که اعتماد به نفس همسرتان زیر سوال برود، غرورش بیشتر می‌شود.

[نازنین 2]

آقای فرخ ممنون از جوابتون
راستش گفتم که شش ماهه ازدواج کرده ایم و در این مدت سعی کردم همسر او باشم تا جایی که من خودم یادم رفته بود که از او بزرگتر هستم سوال من اینه که او انتظار دارد من همیشه چشم بگویم و عصبانیت خود را پنهان کنم تا او ناراحت نشود ؟ الان به نظر شما باز هم من تماس بگیرم ؟ یا نه

[نازنین 2]

اینم بگم که دلیل ازدواج من با او اجبار از طرف خانواده به خصوص پدرم بود و وقتی دیدم راه چاره ای ندارم مجبور شدم قبول کنم و قتی قبول کردم با خودم کنار اومدم که دوستش داشته باشم و به جای اینکه گریه زاری کنم و شرایط زندگی رو برای خودم و خانوادم تلخ کنم سعی کنم زندگیمو بسازم

[سمیراه]

آقای فرخ ممنون از جوابتون
راستش گفتم که شش ماهه ازدواج کرده ایم و در این مدت سعی کردم همسر او باشم تا جایی که من خودم یادم رفته بود که از او بزرگتر هستم سوال من اینه که او انتظار دارد من همیشه چشم بگویم و عصبانیت خود را پنهان کنم تا او ناراحت نشود ؟ الان به نظر شما باز هم من تماس بگیرم ؟ یا نه

سلام دوست عزیزم
حالت بهتره ؟
خب همه ی مردها علاقه ی زیادی به کلمه ی چشم دارن دوست دارن حرف اخرو بزنن و خانومشون مدام تاییدشون کنه
شما سعی کن این کلمه همیشه ورد زبونت باشه مثلا وقتی میگه برام چای بیار بگوچششششم هرچی شما بگی (مثال زدم شما تاییدش کن فقط)
در مواردی هم که مخالف بودی بازم تایید کن مثلا اگر گفتی بریم فلان جا و گفت نه عصبانی نشو و شروع نکن به غر زدن فقط بگو چشم هرچی اقامون بگه اونوقت خیالش راحت میشه که خانومش ازش حرف شنوی داره و بهت اهمیت میده مردا وقتی این حس رو نگیرن اقتدارشون از بین میره
بعدشم عصبانیت و داد زدن برای مردهاست زنی که عصبانی بشه و داد بزنه مثل مردها میشه و مردها ازین موضوع متنفرن
شما سعی کن وقتی عصبانی میشی سکوت کنی یعنی مظلوم بشی و سکوت کنی نه اینکه داد بزنی و غر بزنی
کتاب هنر زن بودن رو هم بهت پیشنهاد میکنم
مردها موجودات دوست داشتنی هستند اگر اقتدارشون رو از بین نبریم
موفق باشی

[سمیراه]

آقای فرخ ممنون از جوابتون
راستش گفتم که شش ماهه ازدواج کرده ایم و در این مدت سعی کردم همسر او باشم تا جایی که من خودم یادم رفته بود که از او بزرگتر هستم سوال من اینه که او انتظار دارد من همیشه چشم بگویم و عصبانیت خود را پنهان کنم تا او ناراحت نشود ؟ الان به نظر شما باز هم من تماس بگیرم ؟ یا نه

سلام دوست عزیزم
حالت بهتره ؟
خب همه ی مردها علاقه ی زیادی به کلمه ی چشم دارن دوست دارن حرف اخرو بزنن و خانومشون مدام تاییدشون کنه
شما سعی کن این کلمه همیشه ورد زبونت باشه مثلا وقتی میگه برام چای بیار بگوچششششم هرچی شما بگی (مثال زدم شما تاییدش کن فقط)
در مواردی هم که مخالف بودی بازم تایید کن مثلا اگر گفتی بریم فلان جا و گفت نه عصبانی نشو و شروع نکن به غر زدن فقط بگو چشم هرچی اقامون بگه اونوقت خیالش راحت میشه که خانومش ازش حرف شنوی داره و بهت اهمیت میده مردا وقتی این حس رو نگیرن اقتدارشون از بین میره
بعدشم عصبانیت و داد زدن برای مردهاست زنی که عصبانی بشه و داد بزنه مثل مردها میشه و مردها ازین موضوع متنفرن
شما سعی کن وقتی عصبانی میشی سکوت کنی یعنی مظلوم بشی و سکوت کنی نه اینکه داد بزنی و غر بزنی
کتاب هنر زن بودن رو هم بهت پیشنهاد میکنم
مردها موجودات دوست داشتنی هستند اگر اقتدارشون رو از بین نبریم
موفق باشی

[نازنین 2]

خب الان دوستان من به نظرتون چی کار کنم من دوباره زنگ بزنم ؟

[orbital]

یبار دیگه بهش زنگ بزن ببین ناراحتیش از چیه، وقتی متوجه دلیل ناراحتیش شدی بجای بگو مگو و تو اینجور گفتی و تو اونکارو کردی و.... ازش عذرخواهی کن و از دلش دربیار


اگه دیدی تغییری نکرد و قهر موند، دیگه بطرفش نرو و بزار تو حال خودش بمونه تا با خودش کنار بیاد

[یسنا گلی]

با عرض سلام
من پنج ساله ازدواج کردم شوهرم فرد لجبازیه هر چی میگه من باید بهش چشم بگم این موضوع منو ناراحت میکنه حتی نمیزاره خونه پدرم برم چون خونه مادرش نزدیک خونه پدرم هست اگر خونه پدرم برم یک ساعت بمونم باید خونه پدرش هم یک ساعت بمونم .هر وقت هم که بخوام برم با مخالفت روبرو میشم اگر هم گاهی قول داده باشه که بخواهیم بریم من به خانواده ام بگم مثل فلان روز میام خونتون میگه نه امروز نمیریم این موضوع منو زجر میده ممنون میشم منو راهنمایی کنید

[ghazal1]

با عرض سلام
من پنج ساله ازدواج کردم شوهرم فرد لجبازیه هر چی میگه من باید بهش چشم بگم این موضوع منو ناراحت میکنه حتی نمیزاره خونه پدرم برم چون خونه مادرش نزدیک خونه پدرم هست اگر خونه پدرم برم یک ساعت بمونم باید خونه پدرش هم یک ساعت بمونم .هر وقت هم که بخوام برم با مخالفت روبرو میشم اگر هم گاهی قول داده باشه که بخواهیم بریم من به خانواده ام بگم مثل فلان روز میام خونتون میگه نه امروز نمیریم این موضوع منو زجر میده ممنون میشم منو راهنمایی کنید

سلام
اممم اکثر مردا همینطورین عزیزم ...براشون سخته مخالفت کنی باهاشون ...حالا یکی با این مخالفت منطقی تر برخورد میکنه یکی دیگه احساسی .

در مورد خونه پدرت و پدرشوهرتم دقیقا همینطورین اکثرا ...ینی هرچقد خونه بابات موندیخونه بابای اونم بمونی ...ببین بی منطقی نیست ..هر کدوم از دیدگاه خودتون به قضیه نگاه میکنین .

همونقدری که شما خونه باباتو دوست داری ..اونم خونه باباشو رفتن به اونجا رو دوست داره ..

اصلا هم نمیشه در این مورد یه نظریه ثابت داد ...باید خودتون این رفت و امدها رو مدیریت کنین .

فقط بدونین با جنگیدن و بحث کردن سر این مسایل کوچیک و کم ارزش اونو از خودتون دور و دورتر نکنین ..نزارین با شما سر لج بیفته ..

به خواسته هاش و علایقش احترام بزارید .


گاهی رفتن به خونه مدرش رو شما پیشنهاد بدید .

اونجا میرین خوشحال و مهربان رفتار کنید .

خلاصه این مسایل ارزش بحث و حدل ندارن .

در موارد دیگه ای مخالفش نیستید با احترام به خواسته هاش بله بگید ...بهش قدرت بدید تا به اصطلاح بچه بازی در نیاره .

با انجام دادن خواسته ها و تصمیماتی که میگیره و تاییدشون و گفتن اینکه تو همیشه بهترین تصمیم رو میگیری و ...بهش قدرت بدید .


موفق باشید .

[یسنا گلی]

اتفاقا همیشه من پیشنهاد میدم برای رفتن خونه پدرش اما اون یک دفعه پیشنهاد نمیده بریم خونه پدرت.همیشه تو همه موارد من کوتاه اومدم اون به خواسته هاش برسه خودم هیچ استقلالی از خودم ندارم حتی بیرون رفتن از خونه رو هم با خودش دریغ داره میاد خونه فقط میخواد بخوابه خوب منم در طی هفته بایک بچه 6 ماه احتیاج به آرامش ندارم یعنی نمیتونم یکم به خودم استراحت بدم به نظر من این خیلی بی منطقیه که اون برای من تصمیم بگیره که من چیکار کنم ولی خودش هرکاری دوست داشته باشه انجام بده بعد بیاد بگه من اینکارو کردم یا فلان جا رفتم من هرچی به خواسته های اون احترام میزارم اون بدتر خودخواهتر میشهتا جایی که دیگه اصلا بهم نگاه نمیکنه حتی دارم باهاش صحبت من کنم حواسش رو میره به بچه اصلا هیچ توجهی نداره یک دفعه هم پیش مشاور رفتیم بهش گفت تو خیلی لجبازی یه قرصی بهش داد که دست از لجبازی برداره اما هیچ اثری نکرد چون اواسط مشاوره دیگه ول کرد گفت من دیگه نمیام حلارمن باید چه برخوردی داشته باشم تا درست بتونم با همسرم برخورد کنم که راه اشتباه رو نرم

[Experience]

[absh]

می خوای باهاش بیرون بری که تنهایی تشریف می برند؟