بیشتر جاهایی که توشون کار میکنیم یه بخش خدماتی داره که مسئولیتهای مشخصی دارن. نگهبان، راننده یا آبدارچی … همه این افراد آدمای شرافتمندی هستن که کار سختی رو دارن انجام میدن و بابت وظایف مشخصی که دارن پول میگیرن.
انتظار داریم محل کارمون امن و تمیز باشه ولی آیا از خودمون هم انتظار داریم که بابت این امینت و خدماتی که میگیریم از همکارای بخشخدماتمون تشکر کنیم؟ اونا ممکنه انتظار تشکر نداشته باشن، اما مثل هرآدم دیگهای انتظار احترام دارن.
یه آدم رنگی هیچ وقت یادش نمیره که جایگاه شغلی و طبقاتی آدما مرزی برای احترام گذاشتن نیست. برای یه آدم رنگی فقط آدم بودن مهمه و هیچ وقت یادش نمیره که احترام آدما رو نگه داره. یه آدم رنگی انتظار نداره آبدارچی یه مجموعه تبدیل به مستخدم شخصی اون بشه و نیازهای شخصیاش رو برآورده کنه. برای یه آدم رنگی مهمه که نگهبان ساختمونی که توش زندگی یا کار میکنه، بدونه که دیده میشه و بهش احترام میذارن.
فرض کنید یه روز میایید سر کار و مدیر بالا دستیتون چیزی بهتون میگه که اصلا تو حیطه وظایفتون نیست. این انتظار خارج از دستور رو هم با چنان لحن بدی بهتون میگه که ازش اینو برداشت میکنید: جایگاه تو پایینتر از منه، پس هر چی من میگم باید انجام بدی” . چه حالی پیدا میکنید؟ یادتون نره که سر کار هر خدمتی که خارج از وظیفه شغلی ارائه میشه یه لطفه نه وظیفه. پس اگه یه روز از نگهبان ساختمون خواستید خریداتون رو تا در خونه بیاره یا کار دیگهای انجام بده که تو حیطه وظیفهاش نیست، متناسب با لطفی که بهتون کرده باهاش رفتار کنید.
رفتار با زیردستاتونه که عمق اعتقاد شما به انسانیت رو نشون میده.
اگه با آبدارچیتون جوری برخورد میکنید که انگار وظیفه اش خدمت به شخص شماست، انتظار داشته باشید که یه روز یکی بالای دست شما بلند شه و عین همونرفتارو باهاتون بکنه.
الان شب عیده موقعیت خوبیه که از این عزیزان تشکر کنیم و مبلغی رو داخل پاکت به عنوان عیدی تقدیمشون کنیم .