نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: پشیمان شدن از ازدواج

1546
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27056
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پشیمان شدن از ازدواج

    سلام
    من یک سال و نیم هست که نامزد کردم ولی الان میبینم که خانمم دیگه مثل اول دوسم نداره و هنوزم به فکر دوست پسر قبلیشه واین منو خیلی عذاب میده میشه راهنمایی کنید. تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    سلام

    شما از کجا مطمعنید که ایشون به شما علاقه نداره ؟

    خودشون اعتراف کردن یا شما اینجوری حدس میزنید ؟

    چطور با هم اشنا شدید .شما اطلاع داشتید که ایشون دوست پسر داشتن ؟

    به هر حال شما نامزدید واگر به این یقین رسیدید که ایشون به رابطه قبلی فکر می کنه .

    میتونید به این رابطه پایان بدید .

    پایان دادن به این رابطه بهتر از اینه که یک عمر با عذاب زندگی کنید.
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  3. 3 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27056
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    خودش نگفته ولی خب از رفتارش حدس میزنم باهام سرد شده کمتر بهم نزدیک میشه یعنی اصلا دیگه نمیشه آره خبر داشتم تو دانشگاه آشنا شدم آخه من واقعا دوسش دارم نمیخام از دستش بدم

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27059
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    با سلام
    کسی هستم که همسرم را با عشق انتخاب کردم و عاشقش شدم یک پسر پاک و ساده که تمام دارائیش صداقتش بود
    حسابدار شرکتی بود که در آن کار می کردم
    بعد از حدود 2ماه بهم علاقمند شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم
    مراسم خواستگاری و بله برون ما در یک شب انجام شد
    خانواده من به خاطر اینکه پدر و مادرش در شهرستان زندگی می کردند و برای رفت و آمد در جلسات مختلف متحمل سختی نشوند در همان جلسه اول جواب مثبت و تعین مهریه و به طور کل نامزد کردن را قبول کردند که ای کاش قبول نمی کردند
    همسر من در روزهای اول زندگی بسیار مهربان و نرم با من برخو.رد می کرد منظورم از روزهای اول تقریباً 2 هفته اول است بعد از گذشت 2 هفته به هرکسی میرسید میگفت آقای ازدواج نکنید خیلی سخته انگار من چه به روزش آورده بودم
    روزها گذشت هم روزهای خوب داشتیم و هم روزهای بد
    4سال اززندگی مشترکمان گذشت که تصمیم گرفیم بچه دار شویم تا پایه های زندگیمان را محکم تر کنیم
    اما دریغ و افسوس که از زمان بدنیا آمدن فرزندم من دیگر کنار رفتم چیزی که همیشه در موردش به من تذکر میداد
    هم اکنون کودم 4ساله شده و من به شدت از همسرم بیزار شدم و فرزندم تقریباً همیشه شاهد مجادله ما می باشد
    لطفاً مرا راهنمایی کنید

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    دوست عزیز دلیلشو ازش بپرسین اگه کسیو دوست داشته باشه قطعا بهتون میگه
    اگه از دوس داشتن اون طرف مطمین باشه با شما زندگی نمیکنه مگه به خاطر منافع شخصیش و آبروش که بلاخره یه روز از اونام دست میکشه و میره.این قضیه رو جدی بگیرین و جدی باهاش حرف بزنین شاید کاری کردین که ناراحتش کردین میخواسته جبران کنه دلیلشوپیدا کنین حتما تحقیق کنید

  7. کاربران زیر از مهتاب نصیری بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27059
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    برادر عزیز به نظر من ضعف نشان ندهید یک بار از او بپرسید و ببینید چه جوابی میدهد اگر احساس کردید با حالت رودر بایستی جوابتان را میدهد محکم بگوئید که روراست حرفش را بزند واگر آن چیزی بود که شما حدس میزدید خیلی سنگین از زندگیش بیرون بروید
    عزت نفستان را ارزان از دست ندهید

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط maman hirad نمایش پست ها
    با سلام
    کسی هستم که همسرم را با عشق انتخاب کردم و عاشقش شدم یک پسر پاک و ساده که تمام دارائیش صداقتش بود
    حسابدار شرکتی بود که در آن کار می کردم
    بعد از حدود 2ماه بهم علاقمند شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم
    مراسم خواستگاری و بله برون ما در یک شب انجام شد
    خانواده من به خاطر اینکه پدر و مادرش در شهرستان زندگی می کردند و برای رفت و آمد در جلسات مختلف متحمل سختی نشوند در همان جلسه اول جواب مثبت و تعین مهریه و به طور کل نامزد کردن را قبول کردند که ای کاش قبول نمی کردند
    همسر من در روزهای اول زندگی بسیار مهربان و نرم با من برخو.رد می کرد منظورم از روزهای اول تقریباً 2 هفته اول است بعد از گذشت 2 هفته به هرکسی میرسید میگفت آقای ازدواج نکنید خیلی سخته انگار من چه به روزش آورده بودم
    روزها گذشت هم روزهای خوب داشتیم و هم روزهای بد
    4سال اززندگی مشترکمان گذشت که تصمیم گرفیم بچه دار شویم تا پایه های زندگیمان را محکم تر کنیم
    اما دریغ و افسوس که از زمان بدنیا آمدن فرزندم من دیگر کنار رفتم چیزی که همیشه در موردش به من تذکر میداد
    هم اکنون کودم 4ساله شده و من به شدت از همسرم بیزار شدم و فرزندم تقریباً همیشه شاهد مجادله ما می باشد
    لطفاً مرا راهنمایی کنید
    شما یک تاپیک جداگانه بزنید، ازش بیزار هستید به خاطر حرفاش یا خدا نکرده خیانتی هم صورت گرفته!!

    در مورد استارتر تاپیک ، این سرد شدن دلیل داره ولی دلیل نمیشه که به فکر نفر قبلی بوده ، شما نامزد هستید اگر تب عشقتون بخوابه این مسله که قبلا به یکی دیگه علاقه داشته برای شما مشکل ساز میشه....دلیل سردی اش جویا بشید وسعی کنید این فکرم از سرتون خارج کنید که به نفر قبلی علاقه داره مگر اینکه از روی لجاجا با شما ازدواج کرده باشه...

  10. 2 کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : پشیمان شدن از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط maman hirad نمایش پست ها
    با سلام
    کسی هستم که همسرم را با عشق انتخاب کردم و عاشقش شدم یک پسر پاک و ساده که تمام دارائیش صداقتش بود
    حسابدار شرکتی بود که در آن کار می کردم
    بعد از حدود 2ماه بهم علاقمند شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم
    مراسم خواستگاری و بله برون ما در یک شب انجام شد
    خانواده من به خاطر اینکه پدر و مادرش در شهرستان زندگی می کردند و برای رفت و آمد در جلسات مختلف متحمل سختی نشوند در همان جلسه اول جواب مثبت و تعین مهریه و به طور کل نامزد کردن را قبول کردند که ای کاش قبول نمی کردند
    همسر من در روزهای اول زندگی بسیار مهربان و نرم با من برخو.رد می کرد منظورم از روزهای اول تقریباً 2 هفته اول است بعد از گذشت 2 هفته به هرکسی میرسید میگفت آقای ازدواج نکنید خیلی سخته انگار من چه به روزش آورده بودم
    روزها گذشت هم روزهای خوب داشتیم و هم روزهای بد
    4سال اززندگی مشترکمان گذشت که تصمیم گرفیم بچه دار شویم تا پایه های زندگیمان را محکم تر کنیم
    اما دریغ و افسوس که از زمان بدنیا آمدن فرزندم من دیگر کنار رفتم چیزی که همیشه در موردش به من تذکر میداد
    هم اکنون کودم 4ساله شده و من به شدت از همسرم بیزار شدم و فرزندم تقریباً همیشه شاهد مجادله ما می باشد
    لطفاً مرا راهنمایی کنید
    http://forum.moshaver.co/newthread.p...newthread&f=83

    شما تایپکتون اینجا ایجاد کنید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد