نوشته اصلی توسط
Gh.m
من يه دختر٢٠ ساله هستم كه تقريبا سه ساله كه با يكي از پسرهاي فاميل مامانم دوست شدم.البته اون پسر،پسره دختردايي مامانم ميشه.ما قصدمون ازدواجه.
ولي الان حدوداي چند ماه هست كه داره رابطمون سرد ميشه.البته با كار ها و رفتار هايي كه من انجام دادم؛البته از روي قصد نبود و اشتباه ميكردم؛بايدم سرد ميشد.
من اشتباه آنچناني نكردم؛اشتباهات من اين بوده كه مثل يه دختر رفتار نكردم؛هميشه اون بهم ميگه دختر باش و مثل يه دختر رفتار كن.ميگه تو بايد لطيف باشي.تو بايد وقتي مشكلي هست بينمون با خنده و شوخي و ناز و عشوه ي دخترانه اونو درست كني.دوست پسرم ميگه هر وقت كه زنگ ميزنم و ميگم چه خبر،تو(يعني من) همش ميگي هيچي و هيچ حرفي براي گفتن نداري.
بخدا من گير افتادم؛اصلا از اين كارا و ناز و عشوه كردن و اين چيزايي ك تقريبا واسه هر رابطه لازمه بلد نيستم و نميدونم.اصلا نميدونم حتي چي بايد بگم وقتي زنگ ميزنه يا هم ديگرو ميبينيم؛هيچ حرفي ندارم.خودمم از اين كه هيچي نميدونم و بلد نيستم خسته شدم؛چه برسه به اون.
چندبار تو سايت هاي مختلف سر زدم و مطلب راجع به مشكلم خوندم ولي اصلا انگار بلد نيستم و هيچيييييييييي در موردش نميدونم.انگار يكي بايد دونه دونه بهم بگه كه چيكار كنم.
چندبار هم از دوست پسرم پرسيدم؛اونم بهم گفته كه مثلا چه كارهايي بكنم ولي باز روز از نو روزي از نو. اصلا نبايد اين چيزارو اون بگه كه من انجام بدم؛خودم بايد بدونم و انجام بدم كه اونم نا اميد نشه و حس نكنه كه من اصلا آدم نيستم و از هيچي خبر ندارم.
بگيد چيكار كنم؟زندگيم داره از دست ميره.جز اونم هيچ كس ديگه اي رو نميخوام،اونم همينطور.