سالهاست که با خانمی بیسواد ازدواج کردم و خودم دانشجوی دکترام. از همون روزای اول.در زندگی تنها شدم ولی زندگی رو ادامه دادم اما الان کم اوردم و لی هیچ وقت تنهایی و زجرح را ابراز نکردم نمیخام زندگیش تباه بشه.ولی از طرفی خودم میسوزم تصمیم دارم برای کامل شدن شدن زندگیم پزشکی مطلقه ازدواج کنم چون ارزوی من بوده ولی پیدا نمیکنم. باید چکار کنم و ایا اصولا با شرایط من این نوع ازدواج منجر به خوشبختی من میشه یا اینکه همش غمیگن بمونم
چندساله ازدواج کردین؟
وقتی ازدواج کردین مدرک شما چی بود؟
ازدواجتون سنتی بود؟
خانواده ها خواستن یا خودتونم راغب بودین ب این ازدواج؟
بچه هم دارین؟
اختلاف دارین با خانومتون؟تو مسائل زندگی؟
درک نمیکنن شمارو؟
یا اینکه فقط مدرک و سوادشون شمارو ازار میده
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
۸سال اصرار خانواده ولی از همون اول نشانه های عدم درک و تفاهم معلوم بود
هعیییی روزگار .....
چقدر اشناست این جملاتتون ...چقدر اشناست این حستون ....
چقدر اشناست این فکرایی که تو سر دارین !
عین خودشه !مرتضی و گلرخ رو میگم !میشناسیدشون !
" از یاد رفته .....دقیقا خودش ...
سلام خوبی این گلرخ و مرتضی کیا هستن من تازه عضو شدم زیاد بلد نیستم
خلاصه غزل جان در غربت تنهایی بعد جور شکستیم
اصرار خانواده!!
خب فقط به خاطر اینکه کم سواده؟
بدم می یاد از اینایی که تا به یه جا می رسن دیگه بقیه رو آدم حساب نمی کنن
سعدی خوب می گه
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت
آدم باش آدم بودن به مدرک دکتری نیست
فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk
esmiz
شعور و تحصیلات بهم مرتبط نیست شاید شعور همسرت از تو بالاتر باشه یه طرفه به قاضی نرو بعدشم الان چیزی که زیاده تو جامعه مدرک و چیزی که کمه شعور
همه بچه ها درست میگن
میتونید یه مدرک جعلی دکتری هم برای خانمتون بگیرید اونوقت دکتر میشن؟؟؟
مهم شخصیت و فرهنگه با بقیه رفتاراشون اگر مشکل دارید میتونید صحبت کنید بگید مشکل دارید اونوقت خودش رو اصلاح نکرد بیاید بگید دوسش ندارید شما برای دوست نداشتنش بهونه ساختی
سعی کن نکات مثبتش رو ببینی سعی کن عاشقش باشی اونوقت زندگیتون شیرینتر میشه
بیچاره همسرتون چقدر شما به خودتون مغرور شدین بچه ها راست میگن مهم شعور وفهم آدمه اتفاقا خیلیا هرچی مدرکشون بالاتر میره به همون تناسب معرفت وانسانیتشون پایین میاد...شایدم که مارو سرکار گذاشتین چون یک پزشک که جون آدما دستشه مهربون تر از این حرفاست....
ویرایش توسط مهتاب نصیری : 04-04-2016 در ساعت 10:33 AM
شما هم از اول که مدرکتون دکترا نبوده .
ایشون بیسوادن یعنی چی ؟یعنی اصلا سواد خوندن و نوشتن ندارن یا تحصیلات دانشگاهی ؟
حتما با گذشت وفداکاری همسرتون شما پله های ترقی رو طی کردید .
بی انصافیه که دم از ازدواج مجدد میزنید .
اگر خیلی دوستش داری کمکش کن ادامه تحصیل بده .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
سلام دوست گلم منم رشته پیراپزشکی هستم ولی تو عقديم خیلی همدیگرو دوست داریم همسرم دیپلمه ولی من عاشقشم از یه دکتر هم گاهی اوقات بهتر ميفهمه ولی ببین این دنیا بی ارزشه تو از اول تن نميدادي حالا که بدبختش کردی و تمام فرصتاشو گرفتی بشین زندگيتو بکن و بخدا توکل کن سعی کن از زندگی و اون چیزایی که داری لذت ببری چون ممکنه نتوني دیگه هیچ وقت جبران کنی أما گفتن
یه چیز دیگه ممکنه هیچ کس مثل همسرت دیگه پيدانشه که واقعا خودتو واسه خودت بخواد ممکنه تورو فقط واسه موقعيتت بهادر که بعد مدتی هم ولت کنه و تنها بموني پس بشین با زنت از خواسته هات و نيازات و دوست داری چجوری رفتار کنه و تو چجوري براش باشی بحرف طلاق و زن دیگه رو واسه راه آخر بذار نه اول
ممنون از همتون
تمام سوالامو ج ندادیننوشته اصلی توسط امیرعلی طه
غزل راست میگه
عین مرتضی و گلرخ
همون سریال از یاد رفته
اگه ندیدین پیشنهاد میکنم ببینید
بلکه بتونید ی تصمیم درست بگیرید
نمیتونم راجب شما قضاوت کنم
شاید شمام مشکلاتی داری ک ما ازش بی خبریم
ولی خدایی
حق همسرت این نیست
ک تموم عمر و جوونیشو پای شما بزاره
و اخرش شما همچین حرفی بزنی
متاسفم
ب جای این فکرا
بچسب ب زندگیت
سعی کن ب همسرت عشق بورزی
انسانیت ب مردک و تحصیلات نیست
ب شعور ادمه
به درک و فهمش
بیشتر راجب زندگیت فکر کن
موفق باشی
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
