ببین عزیزم ازونجایی که میبینم خیلی ناراحتی لازم شد که از تجربه خودم برات بگم ..
البته راهکارهای بالا رو در نظر داشته باش دیگه تکرارشون نمیکنم .
همسر من هم در مورد فرزندمون که از قضا اولین نوزادی بود که در عمرش از نزدیک لمس کرده بود همینحوری بود ..مثل همسر شما پس نیازی به توضیح بیشتر نیست .
هیییییییچ کس تا 6 ماهگیش بدون تشک بغلش نکرد ...
هیییچ کس حتی اجازه بوسیدن دستشم نداشت ...
من مدام در حال شستشو دست و صورتم با صابون بودم ...
ساعت قطره ..خواب ....خلاصه عین همسر شما از لحاظ حساسیت به بچه !
ولی .....
ولی یه تفاوتی این وسط بود ....
اونم اینکه دیگه من مثل شما نبودم که ناراحت بشم ....
من حسسو با تمام وجودم درک کردم و اسمشو عشق ..تازگی ..هیجان ...شیفتگی یا حتی دیوونگی گزاشتم و نهایت لذت رو بردم ...
گاهی در مقابل حساسیت هاش دیوانه وار میخندیدم و سرخوش میشدم ...اخه 8تی حموم هم خودش میبردش میگفت تو غرقش میکنی
))))))))))
البته بعد از 6 ماهگی ...تا 6 ماهگی دختر خالش اینکارو انجان میداد چون از نظرش با تجربه تر بودو نزدیکمون بود ...
حساسیتش در پوشیدن لباس نوزاد وقتی اونقدرررررر با احتیاط اینکارو میکرد خندت میگرفت ...
و تفاوت بعدی :فامیل من بجای ایراد گرفتن حسودیشون میشد از این عشق و حساسیت ...
خانوادمم به خودشون میبالیدن که اینقدر باباش مراقبشه ..مامانم نفس راحت میکشیدو ...
خلاصه همه اینها بستگی به نوع نگاه ما داره ....
من میتونم به جرات بگم همسر من حتییییی حساستر از همسر شما بود ..من خودم تو نوزادی دو سه بار فقط دست بچه رو بوسیدم ...
مثل جواهر بود ....
یه چیز دیگه هم بگم این اخلاقش اگر مثل همسرم باشه که بدای همیسه باقی میمونه ...
و وقتی مثل من بهش نگاه کنید بحای اذیت شدن لذت میبرید ..
همین توی عید دامادم بمن گفت غزل بچت دیگه زیادی تافته جدا بافته شده ها ...حالا من ناراحت بشم ؟؟؟؟نه !!!
مثبت بیاندیش و به ناراحتی دیگران کاری نداشتا باش و حساسیت همسرت رو پای تلافی و ...نزار ..
همسر من مگه از رو تلافی اینکارد میکرد ؟نه همش مربوز میشه به همونهایی که گفتم عشق و هیجان و ....