نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: ترس از مادرشوهر

2978
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    ترس از مادرشوهر

    سلام دوستان خواهش میکنم راهنماییم کنید

    من حدود یه ساله ازدواج کردم از اولش مادرشوهرم خیلی بهم سخت میگرفت طوری که همیشه همه چیز رو باید بهش میگفتی خیلی بحث ها بین ما پیش اومد و همیشه باعث ناراحتی شده بود تا اینکه من نسبت به ایشون ترس خاصی پیدا کردم من یه عروسک داشتم که از روز عروسیمون تو صندوق گذاشته بودم کسی خیلی اونو ندیده بود چند روز پیش رفتم عروسک رو بیارم مادرشوهرم پرسید این مال کیه من متاسفانه نتونستم بگم مال منه و همین باعث شد شوهرم به خاطر من بگه این عروسک رو سال گذشته برای تولدم خریده و به کسی نگفته مادرشوهرم هم عروسک رو گرفت گفت به موقعش روز تولدش براش ببر حالا ترسی وجودم رو گرفته میترسم این موضوع باعث دردسر من بشه چکار کنم؟؟؟؟/

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    سلام دوستان خواهش میکنم راهنماییم کنید

    من حدود یه ساله ازدواج کردم از اولش مادرشوهرم خیلی بهم سخت میگرفت طوری که همیشه همه چیز رو باید بهش میگفتی خیلی بحث ها بین ما پیش اومد و همیشه باعث ناراحتی شده بود تا اینکه من نسبت به ایشون ترس خاصی پیدا کردم من یه عروسک داشتم که از روز عروسیمون تو صندوق گذاشته بودم کسی خیلی اونو ندیده بود چند روز پیش رفتم عروسک رو بیارم مادرشوهرم پرسید این مال کیه من متاسفانه نتونستم بگم مال منه و همین باعث شد شوهرم به خاطر من بگه این عروسک رو سال گذشته برای تولدم خریده و به کسی نگفته مادرشوهرم هم عروسک رو گرفت گفت به موقعش روز تولدش براش ببر حالا ترسی وجودم رو گرفته میترسم این موضوع باعث دردسر من بشه چکار کنم؟؟؟؟/

    باعث چه دردسری بشه مثلا؟

    تنها توصیه م بهتون اینه که نذارین ترس بهتون غلبه کنه. کاملا درکتون میکنم چون منم خیلی با مادرشوهرم مشکل دارم و بااینکه همسرم کاملا حواسش بهم هست و هوامو داره بازم گاهی از مادرش میترسم چون پرخاشگر و عصبیه.
    واسه همین میگم جلوی ترستون رو بگیرین چون اینجور ادما اگه بفهمن ترسیدین بدتر باهاتون رفتار میکنن. فقط اینو در نظر بگیرین که اگه کار اشتباهی نکردین، دلیلی برای ترسیدن وجود نداره. نذارین زورگویی براش عادت بشه تا اوایل زندگیتونه حریم تونو مشخص کنین. اشتباه منو تکرار نکنین که خجالت های بی موردم رو به احترام گذاشتن تعبیر کردم و زیادی رو دادم به مادرشوهرم. و خیلی سخت و طولانی بود پس گرفتن اعتبار و شخصیتم.
    تا دیر نشده جلوی دخالتهای بی مورد مادرشوهرتون یا هرکسی دیگه ای رو بگیرین.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    از این نظر میگم باعث دردسر بشه که بعدا بفهمه این عروسک مال من بوده ومن بهش نگفتم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    به نظر چیز مهمی نیست که بخاید بترسید اخه ترس نداره اصلا مال شما بوده و نمیخاستید کسی بتونه
    شما از مادر شوهر تون غول ساختید
    راحت باشید

  5. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    چند سالتونه؟؟ چرا یه چیز به این کوچیکی رو انقدر بزرگ میکنید اصلا هم که بفهمه ربطی به ایشون نداره مهم. این بین خودت و شوهرت باشه

    اگه هم گفت میگی این عروسک از بچگی داشتمش دوستش داشتم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    من 25 سالمه ولی شدم یه ادم ناراحت و رنجور از خیلی چیزا دلخورم انگار از رور اول من با دو نفر ازدواج کردم شوهرم و مادرشوهرم ...از اولش تو کارامون دخالت میکرد اخه ما با هم زندگی میکردیم بعد هم مثلا که جدا شدیم همه کارامون با همه ..غذا خوردنمون و بیرون رفتنمون و... ارزو خیلی چیزا مونده به دلم ...همیشه حسرت میخورم..شوهرم هم مثل اوایل بهم توجه نمبکنه و محل گریه هام نمیده انگاری اونم خسته شده ..خیلی ناراحتم خیلی

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من 25 سالمه ولی شدم یه ادم ناراحت و رنجور از خیلی چیزا دلخورم انگار از رور اول من با دو نفر ازدواج کردم شوهرم و مادرشوهرم ...از اولش تو کارامون دخالت میکرد اخه ما با هم زندگی میکردیم بعد هم مثلا که جدا شدیم همه کارامون با همه ..غذا خوردنمون و بیرون رفتنمون و... ارزو خیلی چیزا مونده به دلم ...همیشه حسرت میخورم..شوهرم هم مثل اوایل بهم توجه نمبکنه و محل گریه هام نمیده انگاری اونم خسته شده ..خیلی ناراحتم خیلی
    به مادر شوهرت احترام بگذار ولی رو نده، استقلال شخصیت خودت را حفظ کن و نگذار بجز خودت و شوهرت کسی برای زندگیت تصمیم بگیره مشورت خوبه ولی تصمیم باید با خودتون باشه. محبتت را به همسرت بیشتر کن و کاری کن که آتیش این محبت و عشق با هیچ آبی خاموش نشه، سعی کن بخودت یاد بدی که هر چیز بی اهمیت و کوچکی را توی زندگیت بیخودی بزرگ نکنی ازش غول نسازی، عروسک که این اینقدر مساله حادی نیست که بزرگش کردی اگه راستش را میگفتی آسمون به زمین نمیومد حالا هم که دروغ گفتی زمین به آسمون نرفته مهم نیست و دیگه گذشته. توی زندگی هزارتا مشکل و گرفتاری بزرگتر پیش میاد تو این شرایط زن باید گرمابخش زندگی و پشتیبان روحی شوهرش باشه، با این روحیه حساست اینجوری نمیشه. باید اعتماد بنفست را تقویت کنی و افکار منفی که باعث میشه از مادر شوهر یا هر چیز دیگه ای توی ذهنت غول بسازی دور بریزی.
    ویرایش توسط Mohammad313 : 04-23-2016 در ساعت 10:18 AM

  9. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    ممنون از شما محمد جان.باروتون نمیشه هر روز دارم حسرت میخورم که چرا حرفم رو نزدم خیلی پشیمونم خیلی ...نمیدونم چکار کنم از خودم خسته شدم خیلی دنبال جبران هستم ولی نمیدونم چطوری

  11. کاربران زیر از اسمان زندگی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    ممنون از شما محمد جان.باروتون نمیشه هر روز دارم حسرت میخورم که چرا حرفم رو نزدم خیلی پشیمونم خیلی ...نمیدونم چکار کنم از خودم خسته شدم خیلی دنبال جبران هستم ولی نمیدونم چطوری
    خواهش میکنم، دقیقا حرف من این بود که نباید هر روز حسرت بخورید، حرفتون را محترمانه بزنید اما حاضر جوابی نکنید چون نتیجه عکس میده، خیلی وقتا هم آدم حسرت میخوره که چرا تو اون لحظه خاص فلان حرف را زدم و کاش اصلا هیچی نمی گفتم. سعی کنید با رفتارتون جبران کنید رفتار آدم توی ذهن افراد نقش میبنده و بیانگر شخصیت شماست شما با رفتارتون میتونید استقلال شخصیتتون را نشون بدید، دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
    ویرایش توسط Mohammad313 : 04-25-2016 در ساعت 01:45 PM

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30811
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    سلام . من یه محقق اجتماعی (دانشجوی دکتری جامعه شناسی)هستم خودم خیلی با مادرشوهرم مشکل داشته و دارم و به همین خاطر برای کمک به خودم و افرادیکه مثل من اند، دارم در رابطه با روابط مادر شوهر عروس کار میکنم. برای انجام تحقیقم به کمک شما نیاز دارم اگه لطف کنید آدرس ایمیلتان را برایم ایمیل کنید تا یک پرسشنامه در این رابطه برای پرکردن برایتان بفرستم . من هم بعدا نتیجه تحقیقم را برایتان ایمیل می کنم در پرسشنامه هم اصلا نیازی نیست شما خودتان را معرفی کنید. بامید روزهای خوش. این آدرس ایمیلم است h1390@yahoo.com

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از مادرشوهر

    عزیزم خیلی ناراحت شدم که تا این حد مستاصل شدی ...
    اخه چرا باید از ایشون بترسی ..
    ایشون مادر همسرتونن و احترامشون واجب ...
    ولی قراااااااار نیست لذت زندگی از شما و همسرتون گرفته بشه که چکار کنین 7وشش بیاد چکار کنیین بدشنیاد ..
    شما دو انسان مستقل و یک زوج هستین که حق زندگی و شادی و در پیش گرفتن علایق خودتون رو دارید ...میخواد ایشون خوشش بیاد ..میخواد بدش بیاد !


    هرگز نزارین همسرتون متوجه بشه که شما از مادرش میترسین !
    شما قوی و شاد باشین و جاجازه دخالت به هیچ احدی رو توی روابط و علایقتون ندید .
    محکم باش و از همسرت بخواه کنارت باشه و پشتت رو خالی نکنه ...

    همسرتون هم این وسط داره بهش ظلم میشه ..از یک طرف مادر بی منطق داره و از طرف دیگه همسرشم از مادرش میترسه و مدام ناراحت و نالانه ...


    نزارین زندگیتون به این وضع ادامه پیدا کنه ..

    با قدرت مدیریت روابط رو در دست بزارین و در برابر دخالت هاشون سکوت کنین و کار خودتون رو انجام بدین هر چند بوش بیاد و بدو بیراه بگن بهتون ..

    مهم شمایین که حق دارین برای زندگی خصوصیتون برنامه ریزی کنین و کارای مورد علاقتون انجام بدین .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد