نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: فرار از ازدواج

2122
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27795
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    فرار از ازدواج

    باسلام
    دختري هستم 23 ساله در حال حاضر 7 سال هست كه با پسري دوستم . متاسفانه عليرغم ايراداتي كه خانواده مي گرفتند رابطه ام و با ايشون ادامه دادم چون سنم كم بود خيلي به ازدواج فكر نمي كردم. اما در حال حاضر 2 سال هست كه با ايشون صحبت مي كنم كه بايد تكليف اين رابطه مشخص بشه اما هر بار يه علتي دليلي چيزي كه اصلا هم مهم نيستند عقب مي اندازه و موكول به وقتي ديگر مي كنه. راستش منم خسته شدم از درسم ، زندگيم ، آينده ام همه چيز گذشتم كه آينده ام رو با ايشون بسازم اما متاسفانه ايشون اقدامي نميكنه.
    خانواده خودم و ايشون با هم آشنا شدن در اين زمان . همه آماده هستند كه تكليف مشخص بشه غير از ايشون. نميدونم بايد چيكار كنم اين 7 سال جوري رفتار كرد كه انگار همسرمه. اما به زمانش كه ميرسه ..............
    خواهش مي كنم راهنماييم كنيد

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرار از ازدواج

    سلام.

    سن ایشون چفدره؟ سربازی و شغل و سرمایه غیر دارند؟

    انگار خانواده اش هم راضی هستند اره؟

    همسرش بودید!!! یعنی چی؟!! رابطه شما در چه حد بوده؟

    رفتار مشکوک ازش ندیدی؟؟پای یک نفر دیگه در میان باشه و اینا؟؟

    طرز برخوردش این دو سال و شش اخر ماه چجور بوده؟

  3. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : فرار از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط shamim45 نمایش پست ها
    باسلام
    دختري هستم 23 ساله در حال حاضر 7 سال هست كه با پسري دوستم . متاسفانه عليرغم ايراداتي كه خانواده مي گرفتند رابطه ام و با ايشون ادامه دادم چون سنم كم بود خيلي به ازدواج فكر نمي كردم. اما در حال حاضر 2 سال هست كه با ايشون صحبت مي كنم كه بايد تكليف اين رابطه مشخص بشه اما هر بار يه علتي دليلي چيزي كه اصلا هم مهم نيستند عقب مي اندازه و موكول به وقتي ديگر مي كنه. راستش منم خسته شدم از درسم ، زندگيم ، آينده ام همه چيز گذشتم كه آينده ام رو با ايشون بسازم اما متاسفانه ايشون اقدامي نميكنه.
    خانواده خودم و ايشون با هم آشنا شدن در اين زمان . همه آماده هستند كه تكليف مشخص بشه غير از ايشون. نميدونم بايد چيكار كنم اين 7 سال جوري رفتار كرد كه انگار همسرمه. اما به زمانش كه ميرسه ..............
    خواهش مي كنم راهنماييم كنيد
    عزیزم این ره که میروی به ترکستان می رود
    نمی خوام شماتت کنم اما به نظرم هیچ کس به جز پدر و مادر ارزش اینو ندارد که آدم به خاطرش بخواد زندگیشو فدا کنه از درست زندگیت و آینده ات گذشتی!!!! به همین راحتی!!!!!
    به نظرت اون پسر به خاطره شما از موقعیت های خوب زندگیش میگذره؟؟؟!!!!!
    عزیزم این آقا همش داره بهونه میاره و مطمئن باش نه الان بلکه در آینده هم بازم نمیاد جلو با خانواده اش
    اگر قضیه براش جدی بود زودتر از اینا به خانواده اش میگفت و با اونا جلو میومد
    توام درگیر وابستگی شدی و داری بازیچه میشی خانواده ات هم فقط به خاطره تو میخوان قبولش کنند معلومه که اون آقا پسر رو به عنوان داماد قبول ندارند مطمئن باش پدر و مادرت خیر و صلاحتو میخوان
    جوونیت و وقتت و الکی هدر نده
    هنوزم دیر نشده ماهی و هر وقت از آب بگیری تازس

  5. 3 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : فرار از ازدواج

    وقتی دونفر میخوان باهم ازدواج کنند یه دورانی هست که دو طرف باید اول همو بشناسن و ببینند آیا همو درک میکنند و باهم تفاهم دارند یا نه که این دوران با عنوان دوران نامزادی شناخته میشه که معمولا 6 ماه یا حتی ممکنه یکسال بسته به شرایط ، صورت میپذیرد که معمولا کلیات اخلاقی افراد مشخص میشه ولی چون مدتش کوتاهس هنوز یک سری خصوصیات اخلاقی جزیی افراد بعد از ازدواج کشف میشه پس هنوز هر دو طرف به قولی مشتاق کشف اون خصوصیات پنهایی هم هستند ولی مثلا با یکی 6 سال آشناییم بعد 2 سال هم نامزدم می شویم، بعد 1 سال هم به عقد هم در می آییم و بعد ازدواج می کنیم.
    یعنی این 8-7 سالی که همه چیز بکر و تازه است و طرفین مشغول کشف همدیگر هستند، همه اش در زمانی می گذرد که بی فایده است. به همین دلیل است که برخی ها بعد از یک سال زندگی مشترک از هم جدا می شوند. درحقیقت، آن اتفاق و آن لذت کشف، در آن حدود 10 سال، تمام شده و دیگر چیزی باقی نمانده. ولی اگر این دوران نامزادی کوتاهتر بود (همان 6 ماه تا یکسال ) و بعد ااز آن ازدواج صورت میپذیرفت این 8-7 سالی که گفتم را بعد از ازدواج می گذراندی .پس این دوران آشنایی شما بیش اندازه طول کشیده به همین خاطر است که اکنون اون آقا پسر تقریبا دیگه شناخت کامل از شما پیدا کرده و ممکنه دیگه زیر بار ازدواج با شما نرود چون تقریبا همه ی خصوصیات شما رو شناخته و دنبال چیزه جدیدی هست. پس بهتره زودتر تکلیف خودتو مشخص کنی و به اون آقا بگی یا هر چه سریعتر نظره نهاییتو اعلام میکنی یا برای همیشه خداحافظ وگرنه تا ابد تکلیف شما نامشخص خواهد ماند.

  7. 4 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : فرار از ازدواج

    با سلام پسری که 7 سال مزه دوستی را چشیده بدون هیچ مسئولیتی عمرا تن به ازدواج بده که باید نون زن و بچه بده

  9. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27795
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرار از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    سلام.

    سن ایشون چفدره؟ سربازی و شغل و سرمایه غیر دارند؟

    انگار خانواده اش هم راضی هستند اره؟

    همسرش بودید!!! یعنی چی؟!! رابطه شما در چه حد بوده؟

    رفتار مشکوک ازش ندیدی؟؟پای یک نفر دیگه در میان باشه و اینا؟؟

    طرز برخوردش این دو سال و شش اخر ماه چجور بوده؟
    با سلام و تشكر از دوستان عزيزي كه توجه نشون دادن و راهنمايي كردن
    ايشون از نظر كار و سربازي و درآمد و ....... مشكلي نداره . خانواده ها هم راضي هستن. اما هميشه دنبال اين هست كه نكته اي اخلاقي ، رفتاري و... يه چيزي پيدا كنه و بگه تو اين مشكل و بايد حل كني و ... از طرفي هم به هيچ عنوان حاضر نيست كه منو از دست بده. اين به خودم هم ثابت شده. اما نميدونم شايد ترس از ازدواج داره يا هر چيز ديگه اي كه من علتشو نميدونم

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فرار از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط shamim45 نمایش پست ها
    با سلام و تشكر از دوستان عزيزي كه توجه نشون دادن و راهنمايي كردن
    ايشون از نظر كار و سربازي و درآمد و ....... مشكلي نداره . خانواده ها هم راضي هستن. اما هميشه دنبال اين هست كه نكته اي اخلاقي ، رفتاري و... يه چيزي پيدا كنه و بگه تو اين مشكل و بايد حل كني و ... از طرفي هم به هيچ عنوان حاضر نيست كه منو از دست بده. اين به خودم هم ثابت شده. اما نميدونم شايد ترس از ازدواج داره يا هر چيز ديگه اي كه من علتشو نميدونم
    نکته اخلاقی و رفتاری!!! الی خانوم به نکته خوبی اشاره کردند، رابطه که تکراری و از روی عادت باشه اینجوری میشه دنبال تغییر هست !!می تونه دوراهی گیر کرده باشه از یک طرف نمی تونه دل بکنه از یک طرف دیگه حس اوایل به شما نداره...

    شایدم هنوز توانای ازدواج در خودش نمی بینه!! خب اینا نظر ماها هست طبق گفته های شما، بهتره با یک مشاور مشورت کنید و حضوری تا بهتر کمک تون کنه،عمر با ارزش هست بی خودی تلف نشه در ثانی پسره دلش با شما نباشه ازدواج هم کنید ممکنه ...

  12. 2 کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد