بی انگیزگی برای کنکور
سلام.خسته نباشید...من امسال پیش دانشگاهی ام.ولی کنکور امسال شرکت نکردم و قصد داشتم سال اینده با امادگیه بیشتر کنکور بدم،رشته زبان تخصصی.واسه دانشگاه فردوسی.یه مدت خوب میخوندم ولی الان سرد شدم.نمیخونم.میدونم اخر پشیمون میشم.توروخدا کمکم کنید.اینجوری پیش بره ایندم به باد میره!!!!!
همبازى هایمان را تا وقتى دوست داریم ، كه خوب مى بازند
تو داری تلقین می کنی
ببین من آینده تو ام تو بعد یک سال شاید متوجه این بشی که بی انگیزه نبودی و داشتی تلقین می کردی، کاش نمی کردی
ینی الان هرچقدر بهت بگم تو بی انگیزه نیستی و داری تلقین می کنی متوجه نمیشی، بذار واست اثبات کنم، خودت میگی در اینده پشیمون میشم از بی انگیزگی، پس تو واسه اینده ناراحتی ینی دوس داری واسه اینکه ایندت خوب باشه و این ینی انگیزه
معلوم نیست چه چیزی باعث شده تو فکرا و حس های منفی بکنی و اون حس های منفی باعث شدن که تو تلقین بکنی و بگی من از درس خسته و دلسرد شدم ولی دوس ندارم اینطوری باشم، کسی از درس خسته و دلسرد باشه نمیگه دوس ندارم اینطوری باشم، انقدر واسه دلسرد بودنش غصه نمی خوره، پس بدون تو دلسرد نیستی، تو فکر منفی زیاد می کنی و تلقین بیخودی می کنی
من دقیقا مشکل تو رو داشتم، من به دلیل حساس بودنم روی کنکور و درسام و اینکه به درسی میرسم یا نه و ... حس منفی و تلقین منفیم زیاد شد، یه روز تصمیم گرفتن بکوب بخونم اما به دلیل حس منفی و تلقین بیخودی نمی تونستم بخونم، به خودم میگفتم بخون، بعد می گفتم نمی تونم، یه روز هیچی نخوندم وبعدا ناراحت بودم و الی اخر و هی تلقین و احساس منفیم زیاد شده بود تا اینکه قبل عید فهمیدم همش تلقین بود.
الان تو این فکرم که کاش همون موقع میفهمیدم تلقین می کنم و حس منفی دارم تا یا خودم رفعش می کردم یا میرفتم پیش روانشناس خوب
تو زیاد داری به دلسرد بودنت اهمیت میدی و ازین موضوع ناراحتی، در حالی که دلسرد نیستی و نباید ناراحت باشی، این دلسردی نیست که باعث میشه تو درس نخونی، این حس منفی و تلقین به دلسرد بودن و ناراحتی حاصل از اونه که باعث میشه نتونی بخونی
برو بشین سر درسات، محکم به خودت چند بار پشت هم انقدر بگو من دیگه تلقین نمی کنم، من دیگه اجازه نمی دم حس منفی بیاد سراغم، من دلسرد نیستم، من اینده خوبی دارم، من تلاش می کنم، من بهانه در نمیارم، من لج نمی کنم، دل سردی و ... همش حرفه، من قوی ام، من گول شیطون رو نمی خورم، من پشتکار دارم، من درس میخونم من موفق میشم، حتی از اسمون سنگ بباره هم موفق میشم و درس میخونم، من دل سرد نیستم، شیطون داره گولم میزنه که من فک کنم دلسردم و منو هی ناراحت می کنه، من ادم قوی ای هستم. همینطور این جملات رو، منفی بودن خر است، حس منفی خر است، حرف شیطان خر است، شیطان خر خوشگل من است، اشتباه کردن خر است، وقت هدر دادن واسه اشتباه کردن و غصه خوردن خرتر است، من دلسر نیستم غصه نمی خورم چون دیگه تلقین نمی کنم که من دلسردم. اینا رو بگو برو درستو بخون و دیگه هم نگو
ویرایش توسط ashkan1 : 05-02-2016 در ساعت 09:14 PM
اقا اشکان چه خبر
جمعه کنکور ازمایشی داشتی .
البته که شما تجربی بودی پسر من ریاضی
من که دیگه نا امید شدم از پسرم خودم رو زدم به بی خیالی .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دوس داری به جون کی قسم بخورم که تو دلسرد نیستی و فقط داری تلقین می کنی، ببین، من مشکل تو رو داشتم، ولی متوجه این موضوع نشده بودم که همش تلقینه، بهت گفتم من دقیقا مثل تو بدم، ببین، گفتم چرا تلقینه، تو واسه ایندت نگرانی و دوس داری درس بخونی اما نمی خونی، چرا؟ چون یه حسی بهت میگه نمی تونی، تو دوس داری بخونی، ولی یه حس منفی از خودت میسازی و میگی نمی تونم، دلسردم،. دادا نمیخوای قله اورست رو فتح کنی که، برو کتاب رو باز کن و بشین بخون و فکر منفی و بی خودی نکن و به خودت تلقین نکن، ادم اگه دلسرد باشه از درس نخوندنش ناراحت نمیشه، پس تو دلسرد نیستی، تو ادمی هستی که بخاطر استرس و حساس شدنت (منم مثل تو می گفتم استرس ندارم اما استرس فقط ترس نیست، همین که واسه ایندت انقدر حساسی و باید هم باشی باعث این میشه که اگه یه وقت تو کارت اختلال ایجاد بشه استرس بگیری و ناراحتی و تلقین منفی و بیخودی بهت دست بده) یکم فکر منفی و تلقین زده به سرت که من دلسردم اما دوست ندارم دلسرد باشم، دلسرد بودن مثل سرطان نیست که دست خودت نباشه و به وجود بیاد و بعد بگی من دوس ندارم سرطان داشته باشم اما دارم، دلسرد بودن فکره، فکر راحت عوض میشه، فکر می کنی متن منو داری میخونی بعد موقع اخبار به اخبار فکر می کنی، به همین راحتی فکر و حواست تغییر می کنه، حالا تو فکرت این نیست که درس نخونم، ادم دلسرد میگه ولش من دیگه درس نمی خونم، اما ادمی که تلقین می کنه و فکر و حس منفی داره میگه من دلسردم اما دوس ندارم باشم، اون دوس نداره دلسرد باشه و نیست ، تو اگه دوس نداشته باشی به چیزی فک نکنی خوب فک نمی کنی، اما تلقین بکنی که نمی تونم بهش فکر نکنم بحثش فرق داره، پس نباید تلقین کنی
نوشته اصلی توسط ستیلا
سلام، نه من ازمون نمی دم الان چند سری تا درسا رو خوب بخونمو برسم همشونو بخونم بعد ازمون بدم، قلم چی که انسال همش شده تقلب و ...، چرا نا امید شدید؟ یه وقت این حرف رو به پسرتون نزنید ناراحت میشه دیگه درس نمی خونه، خوب درس خوندن راه و روش داره، هر درسی قلق داره، زیاد نگران نباشید، کار ریاضیا امسال اسون شده چون تعدادشون کم شده، پسر شما چه رشته و چه دانشگاهی رو مد نظر داره که قبول بشه؟ بیماری من باعث شده بود که من از قله برم تو چاه، از بقیه عقب بیفتم و به درسام نرسم، به خاطر همین ازمون میدادم نتایجی که خودم میخواستم رو نمی گرفتم چون بعضی درسا رو نخونده ازمون میدادم، به خاطر همین قبل عید تصمیم گرفتم دیگه ازمون ندم تا اماده بشم کامل. این بیماری از همین احساس منفی دوستمون که ثست گذاشته شروع شده، کاش یکی بود و راهنماییم می کرد، من خیلی حساس شده بودم، چون خیلی از نظر درسی قوی شده بودم و میخواستم قویتر بشم، اما حساسیتم باعث شد که من اون شب اخر ماه رمضون درس نخوندم ناراحت بشم و .... کاش یه مشاور خوب تو مدارس داشتیم و این ها رو پیش بینی می کرد و من همون شب باهاش در تماس بودم و بهم مشاوره میداد تا بیماریم وخیم نشه، الان روزی چهارتا قرص میخورم، اشکم در اومده...
اخه چون معدل صد از صد تو دیپلم زبان خارجه رو تو هیفده سالگی گرفتم،کنکور زبانم رو یکم اماتور تلقی میکنم.و اینکه ۱۳ ماه وقت دارم یکم تنبلم میکنه.
ولی اوکی...از فردا میشینم پای درس.
مچکرم ❤
همبازى هایمان را تا وقتى دوست داریم ، كه خوب مى بازند
از فردا نه، از الان
از دست من کمکی بر میاد؟
مثل من پر رو باش، من پتانسیلش رو دارم و میدونم پزشکی دانشگاه تهران قبولم، تا قوق تخصص هم میرم رشته مغز و اعصاب بعدش میرم علوم اجتماعی و علوم سیاسی و روانشناسی میخونم، بعدش حقوق
بعدش هم خدا قسمت کنه مقاله هام رو چاپ می کنم
البته در این حین یه انجمن میزنیم من و رفیقام، انجمن موبایل، که نرم افزار هم میسازیم و به بازار عرضه می کنیم
البته بعد کنکور راه اندازی میشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
