سلام دو ساله که عقدم و تو این دو سال خواسته های خانواده شوهرم خیلی اذیتم میکنه جوری که شوهرمم داره از چشمم میوفته و اصلا دلم نمیخواد برم خونه شوهرم مثلا اینکه من ارایشگر بودمو از اونجایی ک پدرشون شغل ارایشگری رو شغل بدی میدونست همون دو سال پیش کاری کرد ارایشگام رو ببندم من مانتویی بودم به زور چادریم کردن و خواهر شوهرام تا منو میبینن یه بند میدن دستم و میگن بند بنداز یا موهامونو رنگ کن یا موهامونو درست کن و حالا اینا خوباشه جدیدن ک خواهرش دستاشم میگیره جلوم میگه بند بنداز دیگه خسته شدم نمیدونم چطوری باید بهشون بفهمونم من برده نیستم و جوری که فکر نکنن میخوام بهشون بی احترامی کنن خواهر شوهرام مانتویین ولی منو به زور چادری کرد پدرش چیکار کنم کمکم کنید