سلام به دوستان عزیز
من با همسرم 14 سال هست که ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند هستیم از سال 90 سال چند روز پیش برادر همسرم با ما زندگی می کرد تا اینکه چون خیلی در زندگی ما دخالت می کرد با اصرار های من از پیش ما با هزار بدبختی رفت . اما بعد از این موضوع چون همسر من تحت تاثیر حرف های برادرش قرار گرفته دایم می گه آره برادر منو ازم گرفتی تو باید می رفتی من اصلا دوست ندارم تو به درد من نمی خوری و اگر 2 سه روز هم به خاطر کارم خونه نیام اصلا زنگ بهم نمی زنه که کجا هستی اما اگر برادرش دیر میومد خونه 20 بار زنگ می زد که کجایی خیلی و قت ها هم که من بهش زنگ می زنم با خیلی لحن بد با من صحبت می کنه که از زنگ زدنم پشیمون می شم اوایل ازدواج یا ختی قبل از اینکه برادرش بیاد با ما زندگی کنه خیلی به من علاقه داشت .
لطفا راهنمایی کنید چه کار کنم .
با سپاس
مهران