رابطه همسرقبل ازدواج

[mgn]

باسلام
من نزدیک به دوساله که ازدواج کردم ادم مذهبی هستم من اوایل ازدواج سیم کارت خانومم روگرفتم واسه خودم باگرفتن سیم کارت دردسرهای من شروع شدتاالان نزدیک به چهارنفرخواستگارداشته که هرچهارتاشون روابط نزدیک راه رفتن پیاده روی طبق گفته های خانومم که درنهایت دیدن به دردهم نمیخورن وجداشدن هروقت ازخانومم می پرسیدم انکارمیکردتازه معلوم نیس که ازچهارتاشایدم بیشترباشه که من هیچ ارتباطی باهیچکسی نداشتم الان هم که دروغ بهم گفته داره حاشامیکنه وبازهم بهم دروغ میگه من الان چیکارکنم داره ارتباطم بهش سردمیشه دیگه احساس می کنم مثل قدیم دوسش ندارم ازذروغ گفتن اونهم تواین مسایل بدم میادمن چیکارکنم

[sam127]

روابط نزدیک : راه رفتن یا حضرت فیل

مرد مومن تو این دوره زمونه دختره رابطه جنسی برقرار میکنه تازه باردار میشه 7 تا شکمم میزاهه بازم وقتی ازش میپرسی میگه من رابطه نزدیک نداشتم

بعد شما به یه رابطه کاملا معمولی در زمینه ازدواج میگی روابط نزدیک؟ این یه چیز طبیعی هستش مطمئن باش خانومتون این روابط را با حضور شخص سوم داشته.

سر جدتون با این امل بازیا زندگیتون را خراب نکنید مسئله ای نبوده که خانمتون بخواد بیاد توضیح بده مگه خدای ناکرده خونه خواستگارا رفته

[پریماه.]

سلام


ای بابا شما چرا انقد بسته فکر میکنید خودتونم دارید میگید خاستگار

شما توقع دارید مثل دهه 40 دختر و پسر امدن خاستگاری فقط خانواده ها اوکی باشن و تمام؟؟؟

خب خاستگار میاد رفت و امد میکنن میشناسن اگر به درد هم نخوردن جدا میشن

و حالا خدارشکر شما رو بهترین دیده و انتخاب کرده

درضمن انقد چیز عادی که به راحتی همسرتون شمارش و به شما داده که کارتون اشتباه بود


بخاطر یه چیزایی الکی رابطتتون و خراب و مسموم نکنید. لطفا

فکرتون و عوض نکنید و قدر زندگیتون بدونید

شما که فکر های الکی و ناجور میکنید بهتر خط رو کلا بندازید دور

[mgn]

من چون خیلی دوسش دارم نمیتونم درک کنم که خانومم بایه غریبه بوده اونم خواستگارهایی روکه بدون اطلاع خونوادش بودن من نمیتونم باخودم کناربیام
باچه جراتی اون پسرهابرای خانومم پیغام دوست دارم میدن پس حتماخانومم بهشون یه روی بازنشون داده که اینطوری برخوردمیکنن

[sam127]

من چون خیلی دوسش دارم نمیتونم درک کنم که خانومم بایه غریبه بوده اونم خواستگارهایی روکه بدون اطلاع خونوادش بودن من نمیتونم باخودم کناربیام
باچه جراتی اون پسرهابرای خانومم پیغام دوست دارم میدن پس حتماخانومم بهشون یه روی بازنشون داده که اینطوری برخوردمیکنن

الانم اون پیغام هارو میدن؟؟؟
و از کجا میدونید بدون اطلاع خانوادش بوده؟

[mgn]

شماهانمیتونیددرکم کنیدچون درجایگاه من نیستید حتی ازم عذرخواهی نمیکنه میگه میگه گذشتم بوده هیچ ربطی نداره

[mgn]

اره همین دیروزارسال کرده

[mgn]

خودخانومم میگه بدون اطلاع خونواده بوده میگه هنوزچیزی اوکی نشده بوده که بخام به خونواده چیزی بگم

[پریماه.]

ببینید دوست عزیز درک میکنیم عشقتون دوستش دارید روش تعصب دارید

ولی اگر واقعا چیزی بود همسر شما خط رو به شما میداد ؟؟,؟؟؟؟ پس براش اصلا مهم نبوده چون مطمعن بوده به خودش که چیزی نبوده که بخواد پنهان کنه

هرباغچه و زیر و رو کنی اخر یه کرم داخلش پیدا میشه

شما کارتون درست نیست بخواید از گذشتش سر در بیارید.
تازه اونم بخاطر چیزایی الکی

اگر همسرتون و دوس داری همین خط و بنداز دور و این فکرهای مسموم نکن و پی گذشتش نرو جز اینکه رابطتتون خدشه دار شه و به جدایی برسه چیز دیگه ای نیست

[mgn]

من بااصرارازش خطش روگرفتم
اون نبایدبه من دروغ میگفت نباید نباید نباید نباید

[پریماه.]

من بااصرارازش خطش روگرفتم
اون نبایدبه من دروغ میگفت نباید نباید نباید نباید

خب اوکی اصلا ما میگیم شما درست مییگید( البته اصلا اینجور نیست چون فقط دارید احساسی صحبت میکنید)

حالا که چی ؟؟ میخوای این زندگی رو ادامه بدی یا تمومش کنی بخاطر یه چیز سطحی ؟؟؟ اگر زندگیت و دوس داری باید همه اینا رو بذاری کنار هرچیزی که فکر میکنی زندگیت و میخواد از هم بپاشه

[mgn]

من روزاول بهش گفتم اگه خواستگاریاحتی رفیقی داشتی که قبل ازدواج باهاش بودی روبهم بگوخودم اززبون توبفهمم بهتره تاخودم بفهمم
اماجمله ای که من گفت نه عزیزم من فقط توحتی قسم هم خورداماالان........

[مرسانا 19]

کار اشتباهی کردید به روشون آوردید...دیگه راجع بهشون حرف نزنید...اجزه بدید رابطه تون سالم باشه و مسموم نباشه...اینجوری همسرتون هم درگیر گذشتشون میشن و از لحاظ عاطفی جو مناسبی برای هیچکدومتون فراهم نمیشه...شما سیمکارتشون رو گرفتید که گذشتشون براشون تداعی نشه و یا مطمعن بشید که با کسی ارتباط نداشته...الان که فهمیدید درست نیست راجع بهش حرف بزنید و گذشتشون رو براشون تداعی کنید...انگار نه انگار که از این بحث ها شده...شما باید در برابر اون ها حمایتشون کنید که مبادا چپ چپ به همسرتون نگاه کنند نه این که همسرتون رو به خاطر کارهای گذشتشون سرزنش کنید..

[پریماه.]

من روزاول بهش گفتم اگه خواستگاریاحتی رفیقی داشتی که قبل ازدواج باهاش بودی روبهم بگوخودم اززبون توبفهمم بهتره تاخودم بفهمم
اماجمله ای که من گفت نه عزیزم من فقط توحتی قسم هم خورداماالان........

چرا نمیخوای. باور کنید که سوالتون اشتباه بود ؟؟؟؟!!!!!و الان مشکل بیشتر از شماست تا خانمتون
اصلا درست نبوده سوالتون هم از نظر شرعی هم از نظر روانشناسی. .. دقیقا بخاطر همین روزاست که انقد تاثیر نذاره روتون. بخوانید زندگیتون خراب کنید

[مرسانا 19]

سعی کنید خودتون رو تو قلب همسرتون جا کنید...با این روال که پیش میره فقط خاطره های گذشته رو براشون پیش میکشید...اجازه ندید زندگیتون به هم بخوره...چون همسرتون متوجه گذشته شون هستند...و اگر هم اشتباهی مرتکب شده باشند الان پشیمان هستند...شما باید لحظاتشون رو پر کنید از خاطرات خوب که به گذشته فکر نکنند نه این که بهانه ای برای فکر کردن به گذشتشون بشید

[mgn]

یه جوری همتون بامن برخوردکردین انگارمن مقصرم انگارمن اشتباه کردم باشه میرم ازش عذرخواهی میکنم میگم ببخشیدعزیزم خوب کاری کردی منم که بی غیرت

[ehsan1966]

من روزاول بهش گفتم اگه خواستگاریاحتی رفیقی داشتی که قبل ازدواج باهاش بودی روبهم بگوخودم اززبون توبفهمم بهتره تاخودم بفهمم
اماجمله ای که من گفت نه عزیزم من فقط توحتی قسم هم خورداماالان........

خب سلام :d

اولا سن جفتتون + تحصیلاتتون + میزان مذهبی بودن جفتتون و خونوادتون و فرزند چندم بودنتونو ذکر کنید .

ببین دوست من ، ایشون اشتباه کرده که به شما دروغ گفته ، ما هممون اینو قبول داریم ، شما اشتباه کردی که به اتفاقای قبل از ازدواج ایشون حساس شدی .

یه نکته را در مواجهه با دختر ها همیشه یادت باشه ، دخترها برخلاف تصور اکثریت قدرت کنترل بسیار بسیار بیشتری روی احساساتشون دارن نسبت به پسرها . یعنی تا از یه رابطه میان بیرون ، این قابلیتو دارن که به طور کلی از فکر اون فرد بیان بیرون ، حتی اگه بعد از مدتها باز ببیننش . پسرها ولی اینجوری نیستن و اگه مثلا عشق اولشونو بعد از 10-20 سال ببینن باز هم یکم احساستشون روشن میشه .

حالا ایشون درست یا غلط به شما دروغ گفته ، ولی شما هم باید این نکته را در نظر داشته باشی که ایشون میتونست سیمکارتشو عوض کنه و کاری که که شما به هیچ وجه نتونی از گذشتش بویی ببری .

ببین دوست خوبم ، این شدت تعصبت بدون شک باعث میشه زندگیت تبدیل به جهنم بشه . چه با ایشون باشی چه با هر دختر دیگه ، تعصب بیش از حد باعث میشه که شک هم به دلت راه پیدا کنه ، شک هم به دلت راه پیدا کرد باعث میشه که اعتمادت از دست بره ، از دست رفتن اعتماد هم نتیجش میشه سرد شدن رابطه ، سردی رابطه هم شروعیه واسه پایان یافتن رابطه .

حالا شما میخوای چیکار کنی ؟ میخوای این اتفاقو تبدیلش کنی برای خودت به یه وسواس فکری که مثل شمع روح و جسمتو هر روز آب کنه ؟ یا میخوای ببخشیش و واسه همیشه این اتفاقو فراموش کنی و به عشقت محبت کنی ؟

تصمیم با خودته ، یا یه بار دیگه بهش اعتماد کن و به گذشتش کاری نداشته باش ، یا اونقدر گذشتشو بکوب تو سرش که زندگی جفتتونو تبدیل به جهنم کنی . رابطه مشترک یعنی از وقتی که تو اومدی تو زندگیش ، از اون موقع به بعدش به تو ربط داره ، نه قبلش . گذشت و فداکاری هم جزو مهمترین ارکان برای زندگی مشترکه ، اگه نمیتونی گذشت و بخشش داشته باشی قید ازدواجو کلا بزن .

یه نکته خیلی خیلی خیلی مهمتر اینه که رابطه قبل از ازدواج به باز شدن دید طرفین نسبت به زندگی مشترک ، بسیار بسیار کمک شایانی میکنه و اون تجربه ای که از چنین رابطه هایی به دست میاد بسیار مفیده . شما توی همین تاپیک ، توی زیر تاپیک خیانت برید بگردید موارد زیادی را میبینید که دختره بعد از ازدواج رفته و خیانت کرده ( نه اینکه فکر کنی فبلش با هزار تا پسر دوست بوده ها ، به خاطر اینکه تاحالا با هیچ پسری دوست نبوده و توی خونواده به شدت مذهبی و بسته بزرگ شده ، الان وارد یه فضایی بازتر از خونه پدریش شده و یهو جوگیر میشه و فکر میکنه چون فلان دوسش الان دوست پسر داره ، پسر منم باید داشته باشم و میخواد اون عقده ای که از شناخت پسر داره را اینجوری خالی کنه )

ایشون هم اگه اهل پسر بازی بود ، مطمعن باش میتونست یه پسر ازین بچه پولدار شاخا بجوره و خودشو بهش قالب کنه .. پس این بدبینی را بذار کنار و به انتخابی که ایشون کرده (شما را انتخاب کرده ) و انتخابی که شما کردید (شما ایشونو انتخاب کردید) احترام بگذار و پای عهدت بمون .

مشابه این مورد شما برای یکی از دوستای نزدیک من پیش اومده بود و اونقدر اون دخترو اذیت کرد که صبر دختر ه تموم شد و دست به خودکشی زد و چند روز بیمارستان بود ولی خب مسمومیت داروییی بود و خوب شد بعد از چند روز ، الان البته رابطشون خوبه ولی میشد قبل از اینکه اون دختر دست به این کار بزنه ، پسر ببخشتش و کار به خودکشی نکشه .

شما طرفتو دوستش داری عاشقشی ؟ ؟ باید از تعصبت کم کنی و تا جایی که میتونی بهش محبت کنی ، اونوقت میبینی که چطوری عاشقت میشه و زندگیتو برات شیرین میکنه .

اگه تصمیم گرفتی که ببخشیش ( بخشش واقعی ، مرده و حرفش و قسمش ، اگه میخوای واقعا از اعماق دلت ببخشیش ، دیگه حق نداری تا آخر عمر زندگی مشترکتون ، حتی 1 بار هم از حرف گذشتشو بکشی وسط و بخوی بکوبونیش ) سیم کارتش را هم برو یا بفروش یا بسوزون ، چون جزوی از اون گذشتس و باید بندازیش دور .

[مرسانا 19]

نه ما همچین چیزی نگفتیم ولی درک کنید رابطتون داره مسموم میشه
بحثش رو پیش نیارید

[mohammad365]

باسلام
من نزدیک به دوساله که ازدواج کردم ادم مذهبی هستم من اوایل ازدواج سیم کارت خانومم روگرفتم واسه خودم باگرفتن سیم کارت دردسرهای من شروع شدتاالان نزدیک به چهارنفرخواستگارداشته که هرچهارتاشون روابط نزدیک راه رفتن پیاده روی طبق گفته های خانومم که درنهایت دیدن به دردهم نمیخورن وجداشدن هروقت ازخانومم می پرسیدم انکارمیکردتازه معلوم نیس که ازچهارتاشایدم بیشترباشه که من هیچ ارتباطی باهیچکسی نداشتم الان هم که دروغ بهم گفته داره حاشامیکنه وبازهم بهم دروغ میگه من الان چیکارکنم داره ارتباطم بهش سردمیشه دیگه احساس می کنم مثل قدیم دوسش ندارم ازذروغ گفتن اونهم تواین مسایل بدم میادمن چیکارکنم

من فکر میکنم اون خانمتون قبل شما این حقو داشته به ازدواج فکر کنه مگه غیر اینه؟مگه میشه با هرکسی آشنا شد و باهاش ازدواج کرد؟اینکه خیلی واضحه هر کسی که ازدواج میکنه قبلش چند کیس ازدواج داشته یعنی من شاید10 جا خاستگاری رفتم این دلیل میشه من آدم بدی هستم و به همسر آیندم خیانت کنم؟یکی شاید با اولین آشنایی با یک نفر ازدواج کنه یکی شاید با آشنایی دهمین نفر به توافق برسه واسه ازدواج واینکه مگه میشه یک فردو فقط از قیافه شناخت خوب نیاز به تعامل داره نیاز به شناخت داره اون خانمتون هم بنظر من هیچ اشتباهی انجام ندادن مهم اینه الان شمارو بعنوان همسر قبول دارند وبه شما متعهد هستند یه کم فکر کنید مگه میشه یک خانمی اصلا خواستگار نداشته باشه؟بنظر من تنها اشتباهی که کرده بقول شما دروغ بوده بهتره اینجوری به موضوع نگاه کنید

[mgn]

من لیسانس حقوق دارم 26ساله وخانومم دیپلم کامپیوتروهمسن هستیم خونواده من شدیدمذهبی وخانومم معمولی من عاشق خانومم شدم وخونواده مخالفت میکردن باخونواده خیلی جنگیدم تابهش رسیدم

[mgn]

اخه اگه سخت گرفتم چون این دفعه چهارمشه به طورمعمول هرچهارماه یکباریکی ظاهرمیشددیگه دارم دیوانه میشم توروخدادرکم کنیدمن دفعات اول ازکنارش گذشتم امااین داره زیادتکرارمیشه
من حداقل یکی دوهفته زمان میخام تابتونم برگردم اون هم نه مثل قدیم

[eli2]

اصلا چرا سیم کارتتو نمیسوزونی ؟ منتظری چی بهت ثابت بشه؟ میخوای ببینی نفر بعدی که بهش زنگ میزنه کیه و درمورد چی حرف میزنه؟ مشکل شما اینه که شما قبل از ازدواج اصلن دخترا رو نمیشناختی تو هنوز تفاوت دختر خوبو بدو نمیدونی وگرنه قدر زنو زندگیتو میدونسی. به قران قسمش بده که رابطش در حد همونی بوده که گفته مهم نیست که چند تا خاستگار داشته مهم اینه که رابطش درهمون حد شناخت بوده .بعدش سیم کارتتو بسوزون و دیگه بهش اعتماد کن اگه بازم دروغ گفت اون موقع دیگه نبخشش .

[mgn]

اون قرارمادربچه هام بشه پس بایدبتونم بهش اعتمادکنم
زمانی که شناختمش وپرس وجوکردم کسی بودکه اصلااجازه نمیدادواردحریم شخصیش بشی به هیچ پسری رونمیداداماالان نمیدونم چراهرکی واردمیشه ازخودم خانومم روبهترمیشناسه

[eli2]

شما باید پیش مشاور برید چون حرف هیجکسو قبول ندارید

[مرسانا 19]

من میفهمم ولی سعی کنید اون آدم هارو ازشون دور کنید و باهاشون عاشقونه رفتار کنید و اجازه ندید کسی وارد حریم خصوصیتون بشه

[پریماه.]

اصلا چرا سیم کارتتو نمیسوزونی ؟ منتظری چی بهت ثابت بشه؟ میخوای ببینی نفر بعدی که بهش زنگ میزنه کیه و درمورد چی حرف میزنه؟ مشکل شما اینه که شما قبل از ازدواج اصلن دخترا رو نمیشناختی تو هنوز تفاوت دختر خوبو بدو نمیدونی وگرنه قدر زنو زندگیتو میدونسی. به قران قسمش بده که رابطش در حد همونی بوده که گفته مهم نیست که چند تا خاستگار داشته مهم اینه که رابطش درهمون حد شناخت بوده .بعدش سیم کارتتو بسوزون و دیگه بهش اعتماد کن اگه بازم دروغ گفت اون موقع دیگه نبخشش .

اصلا حق نداره بخواد قسم بده و بپرسه اگر اینکار و کنه مطمعن باش سردی تو زندگیش میاره. و زنش رو به روز عصبی تر میکنه وقتی زن هم ارامش نداشته باشه ارامش خونه از بین میره و هی یواش یواش یه زندگی. قشنگ میپاشه با سوزوندن سیمکارت موافقم

ایشون باید اول سیمکارت بسوزونه ولی انگار خودشون دلشون میخواد منتظر میشینه ببین نفر بعدی هم هست یا نه


دوست عزیز من پیشنها میکنم. حتما تو این سایت مشکلات بقیه رو بخونید اون وقت شاید قدر زندگی خوبت رو دونستی

[talieh]

منم بی غیرت؟

شما بددلی رو با غیرت اشتباه گرفتین.
اتفاقا به نظر من اونی بی غیرته که خودش به زنش تهمت میزنه!
حتما حتما حضوری برین پیش مشاور. حتی اگه از این قضیه بگذرین، بعدها تو زندگی صددرصد به مشکل برمیخورین.
مثلا خانمتون دوبار از بقال سر کوچه خرید کنه، بار سوم بقاله بگه سلام خانم. حال شما...
یهو رگ غیرتتون باد میکنه میزنین شل و پلش میکنین!!!!!!!

من خودم متاهلم. همسرم با خواستگار سابقم همکارن. جریان رو هم میدونه ولی حتی یک بار هم نگفته چیا بوده بین تون.
اون اقا الان دوتام بچه داره.
منم که برای ازدواج شوهرم رو انتخاب کردم.
پس دلیلی نداره حساسیتی بوجود بیاد.
اتفاقا خانواده همسر من از اون مذهبی دو اتیشه ها هم هستن ولی ابدا مثل شما رفتار نمیکنن!

[eli2]

اصلا وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنن باید اینقدر بهم اعتماد داشته باشن که نخوان سیم کارته همو بگیرن این اوج بدبینی و بی اعتمادیه که شما از روز اول داشتین . به نظرم دو نفری که با هم ازدواج میکنن باید به حریم شخصی هم احترام بزارن مثله لب تاب یا تلفن همراه..

[haaasaaa]

دوست عزیز هیچ کسی نمیگه که شما مقصرید ... (البته به جز تحقیق قبل از ازدواج ) . به خاطر اینه که میگن قبل از ازدواج با دقت تحقیق کنید که به مشکلی نخورید . به صورت منطقی هم شما نباید به دوران قبل از ازدواج زنتون فکر کنید . بهترین راه حل برای شما همون سوزوندن سیم کارت هست و سعی به فراموش کردن این موضوع درسته خیلی سخته ولی این موضوع ارزش اینو نداره که بخوایید زندگی رو برای خودتون و خانمتون رو خراب کنید .

[ehsan1966]

من لیسانس حقوق دارم 26ساله وخانومم دیپلم کامپیوتروهمسن هستیم خونواده من شدیدمذهبی وخانومم معمولی من عاشق خانومم شدم وخونواده مخالفت میکردن باخونواده خیلی جنگیدم تابهش رسیدم

خب داداش مرض که نداشتید که به خاطر هم کلی جنگیدید ، ایشونم عاشق شما شده که روی اختلاف مذهبی دو خونواده هم فکر کرده و به خودش گفته این اختلافو به خاطر عشقی که به شما داره میپذیره ، فک میکنی اینهمه زحمت کشیدی برای اینکه به هم برسید ، رابطتتون باید اینقدر سست باشه که به خاطر ارتباط ایشون قبل از ازدواج بترکه ؟ (بالاخره ایشونم مثل هر فرد دیگه ای حق داشته یکم بگرده ببینه کیس مورد علاقش چه شخصیه ، همینطوری بدون هیچ تجربه ای که نمیشه بهترینو -که شما باشی- انتخاب کنه )

سیم کارت را هم برو بسوزون ، منتظری بازم کسی پیام بده به ایشون ؟ ؟ ؟ خب حالا به فرض که 10 نفر دیگه هم پیام دادن ، که چی ؟ آخرش که چی ؟ این مهمه که شما دوتا برای رسیدن به هم جنگیدین ، رابطتتون ارزشش خیلی بیشتر از اینه که بخواد به خاطر چندتا پیام و گذشته ایشون خراب بشه . . . بسوزون اون سیمکارتو ، به حرف این شیطون خاک بر سرم که هی تو ذهنت میخونه سیمکارتو نگه دار که ببینی تعداد اون افراد چندتا بوده گوشی نکن ...

[رزمریم]

باسلام
من نزدیک به دوساله که ازدواج کردم ادم مذهبی هستم من اوایل ازدواج سیم کارت خانومم روگرفتم واسه خودم باگرفتن سیم کارت دردسرهای من شروع شدتاالان نزدیک به چهارنفرخواستگارداشته که هرچهارتاشون روابط نزدیک راه رفتن پیاده روی طبق گفته های خانومم که درنهایت دیدن به دردهم نمیخورن وجداشدن هروقت ازخانومم می پرسیدم انکارمیکردتازه معلوم نیس که ازچهارتاشایدم بیشترباشه که من هیچ ارتباطی باهیچکسی نداشتم الان هم که دروغ بهم گفته داره حاشامیکنه وبازهم بهم دروغ میگه من الان چیکارکنم داره ارتباطم بهش سردمیشه دیگه احساس می کنم مثل قدیم دوسش ندارم ازذروغ گفتن اونهم تواین مسایل بدم میادمن چیکارکنم

خب تقصیر خانمتون چی بوده که شما دیر عاشقش شدید؟؟؟

شاید اگه شما کمی دیرتر هم عاشقش میشدی با یکی دیگه ازدواج میکرد

بعد میخواستی بگی چرا ازدواج کرده

خانمتون حق داره که گذشتش بوده ، نمیدونسته که شما قراره بیاید خواستگاریش

اصلا کار درستی نکردید که سیم کارتشو گرفتید

الانم به خانمتون اعتماد کنید و اون سیم کارت رو بندازید دور

دیگه هرچی بوده گذشته، نبش قبر در هرحالتیش درست نیست

از الان به بعد مهمه که فقط با شما باشه

یه لحظه فک کنین که وقتی شما سرد باشید و تحویلش نگیرید اون ممکنه به خطا بره

پس دیگه کش ندید قضیه رو و بذارید گذشته تو همون گذشته دفن بشه

شایدم کسی بخواد اینجوری روابط خوب شما رو خراب کنه

ازش بخواید از الان به بعد با شما صادق باشه ، چون از اینجا به بعد هس که زندگیتون بهم مربوط میشه

انقد خودتون رو اذیت نکنین و زندگیتون رو تلخ نکنین به کام همدیگه

[mgn]

ممنون ازهمگی

[iman70]

یه جورایی همه ازت طلبکار شدن. ولی خب چیزیه که اتفاق افتاده ضمن اینکه بهت حق میدم سعی کن فراموش کنی بهرحال طرف قبل ازدواج چون شما در کار نبودی ممکنه یه کاری بکنه اما بعدش مهمه. اگر الان که باهاشی چیزی ببینی ازش حق با شما اصلا طلاق بده چون کسی که ازدواج کرده حق نداره با کسی باشه بنابراین بیخیال شو.

[saman021]

اگر همسرتون در حال حاظر فردي مقيد هستن لازمه بگم شما دارين ناشكري ميكنيد با چهار نفر راه رفتن اين حرفا و فكرها رو ندارن

[love]

اگر همسرتون در حال حاظر فردي مقيد هستن لازمه بگم شما دارين ناشكري ميكنيد با چهار نفر راه رفتن اين حرفا و فكرها رو ندارن

مرسی بابت راهنماییتون ولی قبل پاسخگویی به تاریخ تاپیک دقت کنید .

استارتر هم فکر نمیکنم با این قضیه کنار بیان .

[رهااا]

وای مرد مومن چرا سر هیچی زمین و زمانتو ریختی بهم کجای زندگیت لنگیده ؟ راستم میگه همسرت مربوط به گذشتس که شما توش دخالتی نداشتی دختره بیچاره چکار کنه اونها دست بردار نیستن نمیگفت بخاطر این رفتاریه که شما دارین منطقی باشین ایشون گناهی مرتکب نشدن توکلت به خدا باشه زندگیتو بکن اینکارهارو بکنی زندگی میلنگه اونم مقصرش شمایی نه همسرت
یا علی

[fateme.68]

باسلام
من نزدیک به دوساله که ازدواج کردم ادم مذهبی هستم من اوایل ازدواج سیم کارت خانومم روگرفتم واسه خودم باگرفتن سیم کارت دردسرهای من شروع شدتاالان نزدیک به چهارنفرخواستگارداشته که هرچهارتاشون روابط نزدیک راه رفتن پیاده روی طبق گفته های خانومم که درنهایت دیدن به دردهم نمیخورن وجداشدن هروقت ازخانومم می پرسیدم انکارمیکردتازه معلوم نیس که ازچهارتاشایدم بیشترباشه که من هیچ ارتباطی باهیچکسی نداشتم الان هم که دروغ بهم گفته داره حاشامیکنه وبازهم بهم دروغ میگه من الان چیکارکنم داره ارتباطم بهش سردمیشه دیگه احساس می کنم مثل قدیم دوسش ندارم ازذروغ گفتن اونهم تواین مسایل بدم میادمن چیکارکنم

سلام
باعرض پوزش من این چهارصفحه ک جلو اومد مطلب را نخوندم و فقط باخوندن این پست دارم جواب میدم
کتر اشتباه اول شما گرفتن سیمکارت خانومتون بود اگه بهشون اعتماد نداشتین باید قبل از ازدواج بهشون میگفتین و مدتی برای آشنایی قرار میدادین زندگی ک توش اعتماد نباشه حتی اکه دوطرف خطایی هم تو گذشته نکرده باشن بازم اون زندگی به خرابه میره
واما الان ک این مسایل برای شما آشکار شد باهاشون حرف بزنین و بگین ک این مسایل براتون مهم هست و ازشون دلیل بخواین و حرفاتون را کامل بهم بزنین و بعد تصمیم بگیرین ک رو به سردی برین یا اینکه تلاش خودتون را بیشتر کنین
من نمیخوام پنهو کاری همسرتون را توجیه کنم اولا خانم شما کار خطایی نکردن اگه فقط برای آشنایی با کسی مدتی در مکانی عمومی صحبت کردن و بعد به این نتیجه رسیدن ک به درد هم نمیخورن
دوما شاید خانم شما اون مسایل را مهم نمی دونستن و چون از حساسیت شما اطلاع داشتن بهتون نگفتن و نمیخواستن علاقه و محبت شمارا از دست بدن
شما از اول باهمسرتون رفیق نبودین و با گرفتن سیمکارت این خود شما بودین ک این ترس و پنهون کاری را راه جلوی پایشان قرار دادین
بهتر بود از اول به جای این کار و نشون دادن تعصبتون بهشون با صمیمیت میگفتین ک درگذشته با چه کسایی جهت آشنای برای ازدواج صحبت کرده و دلیل رد اونا چی بود و دلیل انتخاب شما چی بود اینجوری اون هم به شما میگفت چون کار خطایی نکرد ک نیاز به پنهان کاری باشه.