نوشته اصلی توسط
Shady
سلام من دختری 19 ساله هستم ،متاسفانه پدرم نسبت ب مادر و خانواده مادرم بسیار شکاک و بدبین هستن و مدام ب مادرم تهمت میزند و او ومارا مدام مورد اذیت قرار میدهد ،اون حتی حاضر نیست از مسائل 20 سال پیش دست بردارد و از خانواده مادرم ب خاطر ازدواج و مسائل کوچک دیگه مدام ایراد میگیرد و مادرم را باز خواست میکند و مدام حس میکنه مادرم داره بهش خیانت میکنه فکر میکنه مادرم چشم ب خواستگار های گذشته اش داره و هنوز تو فکر اوناست ،مدام گوشیشو چک میکنه ،سر میراث مادرم هم مدام دعوا داریم ومادرم و دادگاه فرستاد تا حقشو بگیره و دختر بر پسر بر شد و گرفت ولی هنوز قانه نیست و میگه باید بقیه حقتو پس بگیری ،چند سال پیش با یکی از دایی هام مشارکت کرد و متاسفانه ب 100 ملیون ضرر انجامید و این مسئله ب مشکلاتمون اضافه شد همسشه هر حرفی ما بزنیم میره میرسونه ب مامانم و باز دعوا راه میندازه پدرم مردی خوش قلبیه واسه همه دست ب خیر داره نماز میخونه روزه میگیره همه قبولش دارن، خودش میگه اگه مشکل از منه چرا من با بقیه مشکل ندارم پدرم وقتی حالش خوبه کلی ناز ملمانمو میکشه میگه دوستش داره ولی یه دفعه عوض میشه مامانمو دشمنش میبینه و گاهی نمیزاره مامانم دعا بخونه میگه میخونی ک گناهات پاک بشه واقعا مادرم طی این سال ها خیلی زجر کشیده همه میگن هرکسی جاس مامانم بود طلاقشو گرفته بود ملمانمم خیلی بابامو دوست داره واقعا دیگه هممون خسته شدیم و ارامش میخوایم واسه درمانش چیکار کنیم چطور میتونیم پاک و خوب بودن مامانمو بهش ثابت کنیم شما یه راه حل پیش روی ما بزارید ممنون از شما