سلام ... خواستگاری داشتم که بعد از جلسه خواستگاری مدتی باهم اشنا شدیم .. و با وجود بعضی از مشکلات من راضی به این ازدواج نبودم . ولی من و راضی کرد و بهم ابراز علاقه شدیدی کرد .. تا اینکه یه روز گوشی موبایلمو داخل ماشینشون جا گذاشتم ... من عادت ندارم گوشیمو قفل کنم .. ایشون اون شب رفته بودن سر گوشی من تمام فایلای من و دیده بودن .. داخل یکی از پیامم متوجه شدن که من گروهی با دخترا و پسرا میرفتیم بیرون ... فردا صبح اومد خونمون و من و با خودش برد بیرون و به من گفت تو با این پسر ************ داشتی ... کلی بحث و ناراحتی شد ... تا اینکه من انگشتر و پسشون دادم و گفتم دیگه درستش نیست ادامه بدیم .. و شما به من بدبین شدی ... گفت نه دوستت دارم ... کار ما به جایی کشید که باهم رابطه جنسی داشتیم ... تا اینکه قرار شد مهریه رو مشخص کنند ... اون شب همه خانواده ها بودن ... ولی همه چیز و بهم زدن و رفتن ... و به خانوادم گفتن ما پشیمون شدیم ... کلی تحقیرم کردن ... و خودشم شمارمو گذاشت بلاک لیست و دیگه جوابمو نداد ... خیلی ناراحتم .. احساس میکنم ازم سواستفاده کرده ... نمیتونم فراموش کنم.... دارم دق میکنم