نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: منجم باشی

1958
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    منجم باشی

    سلام دوستان

    من علاقه ی زیادی به نجوم و کشف جهان اطرافم دارم این شد که گفتم از اطلاعات شما هم استفاده کنم

    اونایی که به نجوم علاقه دارند و اطلاعاتی در این زمینه دارند

    در این تاپیک هر مطلب و دانستنی درباره ی علم نجوم رو به اشتراک بذارید

    بیایید با هم از زیبایی های جهان هستی بیشتر لذت ببریم لذت ببریم



    سحابیجبار.jpg
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  2. 3 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : منجم باشی

    سحابی چیست؟

    سحابی ابري از ذرات گرد و غبار و گازها در فضا است. (nebula) واژه لاتين براي سحابی است. ستاره شناسان اوليه اين اصطلاح را براي كهكشان هاي دور، یعنی کهکشان های خارج از كهكشان راه شيري مورد استفاده قرار مي دادند. چنين كهكشان هايي سحابی برون

    كهكشاني ناميده مي شدند. این کهکشان ها شبيه به وصله های مه آلود نور در ميان ستارگان به نظر می رسیدند.




    "سحابی بزرگ"، ابر عظیمی از گاز و گرد و غبار است که مثل یک نقطه مه آلود در صورت فلکی اوریون است. منطقه مرکزی درخشان سحابی در این عکس نشان داده شده است

    انواع سحابی: در کل ما سه نوع سحابی می شناسیم:
    ۱سحابی گسیلشی٬تابشی یا نشری:
    همینطوری که اسم این سحابیا مشخص می کنه این سحابی از خودش نور نشر می کنه یعنی عوامل توی این محیط آسمانی وجود داره که موجب گسیل نور می شه٬این عوامل چیان؟
    اونا همون پرتو هایی هستن که از واکنش های روی سطح ستاره ی داخل این سحابی ها تابش میشن.
    یعنی ستاره هایی که روی سطحش هم جوشی صورت می گیره موجب تابش نور و گرما میشن
    در هم جوشی؟
    تبدیل هلیم به ئیدروژن(هیدروژن) و بر عکس رو هم جوشی میگن
    خب این تابش نور از ستاره باعث نورانیت یا تابش سحابی ها میشه
    مثل سحابی:جبار توی صورت فلکی جبار یا شکارچی
    (زیبا ترین سحابی آسمان)


    ۲سحابی بازتابشی:
    حالا اگه نور ستاره های داخل یه سحابی کم انرژی باشه یا سوخت(هلیم و هیدروژن)کمی داشته باشه و یا گاز های پراکنده در سحابی چگال باشند٬نور ستاره های اطراف سحابی توسط گاز های سقیل این سحابی باز تابش میشه و اون سحابی اینطوری نورانیه که بهش می گن سحابی بازتابی.
    سحابی ای مثل سحابی ای که ستاره های خوشه پروین رو در بر گرفته نمونه ای از سحابی بازتابشیه
    ۳سحابی تاریک:
    این سحابیا همون شرایط سحابی بازتابشی رو دارن با این تفاوت که این سحابی ها ستاره یا منبع نوری در نزدیکی خودشون ندارن که نور اونا رو بازتاب کنند
    مثل سحابیه مورد علا قه ی خودم...........................
    (سر)کله اسبی
    جدا از این ۳گروه سحابی سحاب هایی هم وجود دارند که از ستاره ها تشکیل شدن.
    ستاره هایی مثل خورشید در پایان عمر خودشون یعنی وقتی به غول سرخ تبدیل می شن٬بصورت آروم لایه های بیرونی خودشون رو به صورت ابر در فضا پراکنده می کنن.
    به این سحابی ها سیاره نما می گن ٬در مقابل٬ستاره های چگالتر از خورشید از درون منفجر می شن و علاوه بر سحابی که در اطراف خودشون به وجود میارن که بهش سحابی به جا مانده از انفجار ابر نو اختری می گن ستاره های جدید و چگال تری رو به وجود میارن
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  4. 4 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : منجم باشی

    من انقددددددددددد میترسم از فضا... در حد این شکلک

  6. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : منجم باشی

    از اصطلاحات نجومی بیشتر بدانید



    ☀️1_اوج خورشیدی:
    دورترین نقطه مدار یک سیاره از خورشید.

    ☀️2_حضیض خورشیدی:
    نزدیک ترین نقطه مدار یک سیاره یا دنباله دار به زمین

    3_اوج زمینی:
    دور ترین نقطه مدار ماه از زمین

    4_حضیض زمینی:
    نزدیک ترین نقطه مدار ماه‌‌(یا یک ماهواره زمینی) به زمین



    ⭕️5_پارسک(‌PC,parsck):
    یکی از واحد های سنجش مسافت ستاره شناسی است.یک پارسک برابر با ۲۶/۳ سال نوری و ۳۱ تریلیون کیلومتر است.

    6_توان تفکیک تلسکوپ:
    توان جدا کردن دو نقطه نزدیک به هم به دو نقطه متمایز از یکدیگر

    7_ثابت خورشیدی:
    آن مقدار از گرمای تشعشعی خورشید که توسط یک سانتی متر مربع از سطح زمین دریافت می شود. مقدار آن ۹۴/۱کالری بر سانتی متر مربع در هر دقیقه‌ است



    ✅8_چشمه مجزا:
    نواحی کوچکی (تقریبا نقطه ای) در آسمان که از آن ها امواج الکترو مغناطیسی بسیار شدیدی در فرکانس های رادیویی به زمین می رسد. این نقاط را سابقا ستارگان رادیویی می نامیدند

    9_ستاره دوتایی:
    دو ستاره نزدیک به هم که بر اثر نیروی گرانش خود در مجاورت یکدیگر می مانند و چون دمبلی حول مرکز ثقل مشترکشان حرکت می کنند.این مرکز ثقل به ستاره پرجرم تر نزدیک تر است

    10_ستاره نوترونی:
    ستاره هایی که عمدتا از نوترون تشکیل شده اند.این ستاره هامعمولا بقایای انفجار ابر نواختری اند. تپ اخترها ستاره های نوترونی دوار هستند که پالس های رادیویی گسیل می کنند.
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست b83554c528da03ce36128838e77295cf_xl.jpg  
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  8. 2 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : منجم باشی

    یک زمانی منم علاقه مند بود شبکه چهار هم یک برنامه داشت گاها تماشا میکردم فکر کنم اسمان شب بود همچین چیزی و برام جالب بود...

    حالا یک بار موقع دبیرستان المپیاد نجوم هم شرکت کردم ، ازمون یک مدرسه دخترانه بود و منطقه ما زیاد شرکت نکرده بود سه تا پسر اینا پسر بودیم !! اقا تا اینکه وارد مدرسه شدیم انگار دخترا پسر ندیدن محل ازمون که کاملا استاندارد بود حالا ازمون شروع شده بعد یک مدت دختر یکی یکی در باز می کردند نگاه می کردند فرار می کردند خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ناظم و مراقب هم امگار نه انگار مجسمه

  10. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : منجم باشی

    كهكشان چیست؟

    كهكشان سيستمي از ستارگان، گرد و غبار و گاز است كه به وسيله نيروهاي جاذبه اي، کنار يكديگر نگه داشته مي شوند. انواع كهكشان ها عبارتند از: كهكشان هاي مارپيچي (با بازو)، بيضوی (بدون بازو) و بي قاعده (بدون تقارن گردشي).



    کهکشان مارپیچی به شکل فرفره است. با بازوهایی مارپیچی که از یک برآمدگی مرکزی به خارج پیچ خورده اند. کهکشانی که در عکس می بینید، به نام M100 شناخته می شود و خیلی شبیه به کهکشان راه شیری ما است. کهکشان راه شیری مجموعه ای از ستارگان، گرد و غبار و گاز در اطراف مرکزش دارد. (عکس از ناسا)

    كهكشان ها طيف پیوسته ای از انرژي از خود ساطع مي كنند كه شامل بعضي امواج راديويي، اشعه ايكس، اشعه مادون قرمز و اشعه ماوراي بنفش است. زمين، خورشید و بقيه منظومه شمسی ما يك بخش بسيار كوچك از كهكشان راه شيري هستند.


    ده واقعیت جالب در مورد کهکشان راه شیری




    همه عمرتان اینجا زندگی کرده اید اما واقعاً درمورد کهکشان راه شیری چه می دانید؟ احتمالاً می دانید که مارپیچی است که 100،000 سال نوری امتداد دارد. تصمیم گرفته ایم شما را با حقایق بیشتری درمورد این کهکشان آشنا کنیم.

    1) مارپیچی مسدود شده است.


    احتمالاً می دانید که راه شیری کهکشانی مارپیچ و احتمالاً زیباترین نوع کهکشان است. آنها بازوهای بسیار بزرگ و باعظمتی دارند که از یک قطب مرکزی یا توده ای ستاره درخشان بیرون می آید. مارپیچ های آن ظاهری خارق العاده دارند: یک سد مستطیل شکل از ستاره ها در مرکز به جای یک کره و بازوها از دو انتهای سد پرتو می افکنند. ستاره شناسان به این سد، حائل می گویند و ما یکی از اینها را داریم.
    درواقع، سد ما واقعاً بزرگ است. این سد با طولی برابر با 27،000 سال نوری از اکثر سدها بزرگتر است.

    2) حفره ی سیاه بسیار بزرگی با چگالی بسیار بالا در قلب آن وجود دارد.

    درست در قلب کهکشان یک دیو زندگی می کند: یک حفره بزرگ سیاه (سیاه چاله). می دانیم که به خاطر تاثیر جاذبه آنجا قرار دارد و ستاره های نزدیک مرکز کهکشان با سرعتی فوق العاده به دور آن می گردند. با سرعتی هزاران کیلومتر در ثانیه به دور مدار آن میگردند و سرعت شگفت انگیر آن شیئی که اسیرشان کرده را تسلیم خود می کند. با کمی ریاضی پایه می توان گفت که آن توده باید برای رسیدن به مقیاس کیهانی سرعت ستاره ها را به چهار میلیون برابر خورشید برساند. بااینحال در تصاویر هیچ چیز دیده نمی شود. پس چه چیز می تواند 4،000،000 برابر خورشید باشد ولی هیچ نوری از خود ساتع نکند؟
    درست است، یک حفره سیاه (سیاه چاله).
    بااینکه بسیار بزرگ است اما به یاد داشته باشید که خود کهکشان 200 میلیارد برابر حجم خورشید است، به همین دلیل در واقعیت حفره سیاه در مرکز فقط یک شکاف کوچک از حجم کلی کهکشان است. و هیچ خطر سرازیر شدن در آن برای ما وجود ندارد. هر چه که باشد 250،000،000،000،000،000 کیلومتر از ما دور است.

    حال تصور می شود که یک حفره سیاه بسیار بزرگ با چگالی بسیار زیاد در مرکز کهکشان با خود کهکشان شکل می گیرد و در واقعیت ابرهایی که خارج آن به دلیل فرو ریختن اجرام در این سیاه چاله ایجاد میشود، بر شکل گیری ستاره ها در کهکشان تاثیر دارند. بنابراین، حفره های سیاه می توانند خطرناک باشند اما این امکان وجود دارد که تولد احتمالی خورشید—و تولد زمین به همراه آن—به کمک همین طوفانها به وجود آمده است.



    3) کهکشانهای دیگر را می بلعد.

    کهکشان ها بزرگ هستند و توده های بسیار زیادی دارند. اگر کهکشان های کوچک دیگری از نزدیک یک کهکشان بزرگتر رد شوند، کهکشان بزرگتر می تواند ستاره ها و گازهای آن را جذب کند.



    راه شیری بسیار زیباست اما وحشی هم هست. اخیراً کهکشان های زیادی را بلعیده است. کمانهای زیادی از ستارگان که به دور مرکز راه شیری می چرخند را به سمت خود کشیده است. این کهکشان ها به کهکشان ما ملحق شده و کهکشان ما بزرگتر می شود. حقیقت این است که خوردن هرچه بیشتر کهکشان های دیگر، این کهکشان را گرسنه تر می کند. 4) ما در یک محله زیبا زندگی می کنیم…
    راه شیری در فضا تنها نیست. ما بخشی از یک گروه کوچک کهکشان های نزدیک هستیم که گروه محلی نامیده می شوند. البته راه شیری سنگین ترین کهکشان محل است و کهکشان آندرومیدا کمی کوچکتر از آن است. کهکشان ترای آنگیولوم هم مارپیچی است اما آنقدرها بزرگ نیست و درکنار تعداد زیادی کهکشان دیگر در کنار راه شیری قرار گرفته است. همه اینها کنار هم تقریباً سه جین کهکشان در گروه محلی می شوند که بیشترین کهکشان های کوچک را دارد که تشخیص آنها بسیار مشکل است.

    5) … و در حومه شهر هستیم.
    گروه محلی کوچک و دنج است و همه چمنشان را مرتب می زنند و خانه هایشان را رنگ می کنند. این به خاطر آن است که اگر از دورتر نگاه کنیم ما در حومه زندگی می کنیم. شهرِ بزرگ موجود در این تصویر ، خوشه ویرگو مجموعه ای بزرگ از حدود 2000 کهکشان است که خیلی از آنها به اندازه راه شیری هستند یا حتی بزرگتر از آن. این نزدیکترین خوشه بزرگ است که مرکز آن تقریباً 60 میلیون سال نوری دور است. به نظر می رسد که راه شیری از نظر گرانشی به سمت آن کشیده می شود، به عبارت دیگر، ما جزئی از آن هستیم. جرم کلی خوشه به اندازه یک کادریلیون برابر جرم خورشید است.

    6) فقط می توانید 000003/0 درصد آنرا ببینید.
    وقتی در یک شب تاریک بیرون بروید، هزاران ستاره را در آسمان خواهید دید. اما راه شیری دویست میلیارد ستاره در خود دارد. شما فقط یک بخش خیلی خیلی کوچکی از تعداد ستاره هایی که به دور این کهکشان هستند را می بینید. درواقع، دورترین ستاره هایی که می توانید ببینید 100 سال نوری از شما فاصله دارند. بدتر اینکه، بیشتر ستاره ها آنقدر کم نور هستند که از فاصله ای نزدیک تر از آن هم دیده نمی شوند. خورشید تیره تر از آن است که از 60 سال نوری بیشتر دیده شود و خورشید درمقایسه با بیشتر ستاره ها بسیار بسیار روشن تر است. پس ستاره هایی که دور و بر خودمان می بینیم فقط قطره ای از اقیانوس راه شیری هستند.

    7) 90 درصد آن نامرئی است.
    وقتی به حرکت ستاره ها در کهکشان خودمان نگاه می کنید، می توانید با کمی کمک گرفتن از ریاضی و فیزیک مقدار توده های کهکشان را تعیین کنید. حتی می توانید تعداد ستاره های موجود در کهکشان را حساب کرده و حجم آنها را دربیاورید. مشکل اینجاست که هیچ دو عددی با هم تطابق ندارند: ستاره ها (و سایر چیزهای مرئی مثل گاز و گرد) فقط 10 درصد حجم کهکشان را تشکیل می دهند. پس 90 درصد بقیه کجاست؟


    هر چه که هست، حجم دارد اما نمی درخشد. به همین خاطر به آن شیء تیره می گوییم چون هیچ واژه مناسب تری برای آن پیدا نکردیم. می دانیم که حفره های تیره، ستاره های مرده، سیاره های طرد شده، گاز سرد و … نیستند و آنچه که باقی می ماند بسیار عجیب است. اما می دانیم که واقعی است و وجود دارد. فقط نمی دانیم که چیست. 8) بازوهای مارپیچی وهم است.
    البته آنها به خودی خود وهم نیستند اما تعداد ستاره های موجود در بازوهای مارپیچ کهکشان ما خیلی متفاوت تر از تعداد موجود بین بازوها نیستند! بازوها مثل ترافیک شهری و مناطقی است که تراکم جمعیت بالا است. درست مثل یک ترافیک در اتوبان، ماشین ها وارد ترافیک شده و از آن خارج می شوند اما خود ترافیک تکان نمی خورد. درمورد بازوها هم ستاره هایی به آن وارد و از آن خارج می شوند اما بازوها همانجا می مانند.

    باز هم مثل یک اتوبان، ابرهای دودی بزرگ می توانند در این بازوها جمع شوند که باعث می شود سقوط کنند و ستاره ها را تشکیل دهند. اکثر این ستاره ها کم نور هستند و عمر بلندی دارند به همین خاطر در آخر از بازوها بیرون می روند. اما بعضی از ستاره ها بسیار پرتراکم، داغ و روشن هستند و اطراف گاز را روشن می کنند. این ستاره ها خیلی عمر نمی کنند و قبل از اینکه بتوانند از بازوها خارج شوند می میرند. از آنجا که ابرهای گازی داخل این بازوها به این صورت روشن می شوند، همین باعث مشخص شدن بازوهای مارپیچی می شود.
    ما به این دلیل بازوها را می بینیم که نور در آنجا بهتر است نه به این دلیل که ستاره ها آنجا جمع می شوند.
    9) به طور جدی تاب دارد.
    راه شیری دیسکی چاق با امتدادی برابر با 100،000 سال نوری و پهنایی برابر با چند هزار سال نوری است. تقریباً مقیاسی مثل یک جعبه DVD چهارتایی دارد.

    آیا تا به حال یک DVD را زیر نور خورشید رها کرده اید؟ با گرم شدن ممکن است تاب بردارد. راه شیری هم همینطور است. این دیسک احتمالاً به خاطر تاثیر گرانشی یک جفت کهکشان ماهواره ای در گردش، قابل انعطاف است. یک طرف دیسک به سمت بالا و دیگری به سمت پایین تاب دارد. اگر به تصویر کهکشان آندرومیدا دقت کنید می بینید که از سمت راست به سمت بالا و از سمت چپ به سمت پایین تاب دارد. آندرومیدا هم کهکشان های ماهواره ای دارد و آن را هم درست مثل کهکشان ما تاب داده اند. البته این تاب تاثیری بر ما ندارد و فقط نکته جالبی بود درمورد کهکشان راه شیری.

    10) قرار است کهکشان آندرومیدا را خیلی بهتر بشناسیم.
    صحبت از آندرومیدا شد، آیا تا به حال آنرا در آسمان دیده اید؟ با چشم غیرمسلح می توان آن را در شبی صاف و تاریک مشاهده کرد. کم نور اما بزرگ است. تقریباً هشت برابر ماه در آسمان است. اگر به نظرتان این خیلی بزرگ نمی رسد، باید بگوییم که اندازه آن برابر با دو میلیارد سال نوری است.
    کهکشان آندرومیدا و راه شیری با سرعتی برابر با 200 کیلومتر در ثانیه به سمت هم در حرکت هستند. یادتان هست گفتیم کهکشان های بزرگ کهکشان های کوچکتر را می خورند؟ حالا وقتی دو کهکشان بزرگ به هم برخورد می کنند یک آتش بازی حسابی راه می افتد. ستاره ها از نظر فیزیکی سقوط نمی کنند، در این مقیاس خیلی کوچکتر از آن هستند. اما ابرهای گازی سقوط می کنند و همانطور که قبلاً گفتیم وقتی این ابرها سقوط کنند، ستاره ساخته می شود. به همین دلیل انفجاری از تشکیل ستاره ها صورت می گیرد که هر دو کهکشان را نورانی می کند.


    در حال حاضر، گرانش متقابل هر دو کهکشان، قوس هایی عجیب و شگفت انگیز از ستاره و گاز می سازد. درست است که بسیار زیباست اما نشاندهنده یک خشونت در مقیاسی حماسی است. چند میلیارد سال طول می کشد تا بالاخره این دو کهکشان به هم برخورد کنند و یکی شوند. آنها کهکشانی بسیار عظیم خواهند ساخت. درواقع، وقتی این اتفاق بیفتد خورشید همچنان دور آن خواهد بود. آیا نسل های بعد از ما شاهد این برخورد شگرف در تاریخ کهکشان ها خواهند بود؟
    فکر کردن به آن هم واقعاً جالب است.

    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست کهکشان.jpg  
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  12. 3 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : منجم باشی

    سياهچاله چيست؟
    black_hole.jpg


    در چند جمله كوتاه ميتوان گفت، سياهچاله ناحيه اي از فضاست كه مقدار بسيار زيادي جرم در آن تمركز يافته و هيچ شيئي نمي تواند از ميدان جاذبه آن خارج شود.از آنجا كه بهترين تيوري جاذبه در حال حاضر تيوري نسبيت عام انيشتن است،در مورد سياهچاله و جزيياتش بايد طبق اين تيوري تحقيق و نتيجه گيري كنيم. ابتدا از مفهوم جاذبه و شرايط ساده تر آغاز مي كنيم.

    فرض كنيد روي سطح يك سياره ايستاده ايد. يك سنگ را به سمت بالا پرتاب مي كنيد. با فرض اينكه آن را خيلي خيلي محكم پرتاب نكرده باشيد براي مدتي به سمت بالا حركت مي كند و نهايتا شتاب جاذبه باعث مي شود به پايين سقوط كند. اما اگر سنگ را به اندازه ي لازم محكم پرتاب كرده باشيد مي توانيد آن را به كل از جاذبه سياره خارج كنيد و سنگ بالا رفتن را تا ابد ادامه خواهد داد. سرعتي كه لازم است تا يك شيي را از حاذبه سياره خارج كند سرعت فرار يا سرعت گريز نام دارد. همانطور كه انتظار مي رود سرعت فرار به جرم سياره بستگي دارد. اگر سياره اي جرم زيادي داشته باشد كشش جاذبه آن زياد خواهد بود و نتيجتا سرعت فرار آن بيشتر خواهد شد. سياره سبكتر سرعت فرار كمتري خواهد داشت. همچنين سرعت فرار به فاصله از مركز سياره نيز بستگي دارد. هر چه به مركز سياره نزديك تر شويم سرعت فرار نيز بيشتر مي شود.

    سرعت فرار زمين Km/s 11.2 يا m/h 25000 است. در حالي كه سرعت فرار در ماه فقط Km/s 2.4 يا m/h 5300 است.

    حال يك جرم بسيار زياد را كه در يك ناحيه با شعاع بسيار كوچك تمركز يافته تصور كنيد. سرعت فرار چنين ناحيه اي از سرعت نور بيشتر خواهد بود و چون هيچ شييي نمي تواند سريعتر از نور سير كند پس هيچ شييي نمي تواند از ميدان جاذبه چنين ناحيه اي خارج شود ، حتي يك دسته پرتو نور.

    ايده تفكر در مورد جرمي چنان چگال كه حتي نور نيز نتواند از آن خارج شود متعلق به لاپلاس در قرن هجدهم است. تقريبا بلافاصله پس از بيان نظريه نسبيت عام توسط انيشتين ، كارل شوارتز شيلد يك راه حل رياضي براي معادلات تيوري اين اجرام كشف كرد و سال ها بعد اشخاصي چون اپنيمر و ولكف واشنايدر در دهه 1930 به طور جدي درباره امكان وجود چنين نواحي در عالم به تحقيق پرداختند. اين پژوهشگران نشان دادند، هنگامي كه محتويات سوخت يك ستاره پرجرم به پايان مي رسد، نمي تواند در مقابل جاذبه دروني خود مقاومت كند و به صورت يك سياهچاله در خود فرو مي ريزد.

    در نسبيت عام جاذبه از عوامل انحراف فضاي 4 بعدي است. اشياء بسيار پرجرم باعث انحرافات محورهاي زمان و فضا مي شوند در حدي كه قوانين هندسي اعتبار خود را از دست مي دهند و به كار نمي آيند. اين انحراف در اطراف يك سياهچاله بسيار چشمگير است و باعث مي شود كه سياهچاله ها خصوصيات عجيبي داشته باشند. هر سياهچاله چيزي به نام افق حادثه ( event horizon ) دارد، كه سطحي كروي است و مرز سياهچاله را مشخص مي كند. شما مي توانيد وارد اين افق شويد اما نمي توانيد از آن رهايي يابيد. در حقيقت وقتي وارد افق شديد محكوم به نزديك و نزديك تر شدن به مركز سياهچاله هستيد.

    درباره افق مي توان اين تصور را داشت كه افق جايي است كه در آن سرعت گريز برابر با سرعت نور است. در خارج از افق سرعت گريز كمتر از سرعت نور است. بنا بر اين در صورتي كه راكت هاي شما به اندازه كافي انرژي داشته باشند مي توانيد از افق دور شويد اما وقتي وارد افق شديد راهي براي خروج نداريد. افق خصوصيات هندسي عجيبي دارد، براي يك ناظر كه فاصله زيادي از سياهچاله دارد، افق جاي خوبي به نظر مي رسد كه كروي و ساكن است. اما در صورتيكه به سياهچاله نزديك شويد متوجه خواهيد شد افق با سرعت بسيار زياد و يا در حقيقت با سرعت نور به سمت بيرون در حركت است. چون افق با سرعت نور به سمت بيرون گسترش مي يابد، پس براي خروج از افق بايد سرعتي بيش از سرعت نور داشته باشيم. و چون مي دانيم كه نمي توانيم با سرعتي بيش از سرعت نور سير كنيم پس هيچ گاه نخواهيم توانست از سياهچاله فرار كنيم.

    اگر اين مطالب بسيار عجيب به نظر مي رسند، نگران نباشيد، واقعا عجيب هستند. افق از جهتي ثابت و از جهتي نا پايستار است. اين مطلب تا حدي شبيه به داستان آليس در سرزمين عجايب است. او بايد تا جايي كه مي توانست سريع حركت مي كرد تا مي توانست در يك جا بماند.

    در درون افق فضا در حدي منحرف مي شود كه مختصات طول و زمان جايشان عوض مي شود به اين معني كه مختص نشان دهنده فاصله از مركز سياهچاله كه r نام دارد، يك مختص زماني و t يك مختص فضايي مي شود. نتيجه اين جابجايي اين است كه نمي شود از كوچك شدن لحظه به لحظه r جلوگيري كرد، مشابه شرايط معمولي كه از رسيدن به آينده گريزي نيست (يعني به طور معمول t در حال افزايش است) در نهايت بايد به مركز جايي كه r = 0 است برسيم. ممكن است فكر كنيد با روشن كردن راكت ها مي توان از افق خارج شد، اما اين كار نيز بيهوده است. از هر ماده اي كه استفاده كنيد، نمي توانيد از آينده خود گريزي داشته باشيد. پس از وارد شدن به افق، تلاش براي دور شدن از مركز سياهچاله درست مثل تلاش براي نرسيدن به پنجشنبه آينده است.

    نام سياهچاله را براي اولين بار جان آرچيبالد ويلر پيشنهاد داد كه نام مناسبي به نظر مي رسيد، چون از نام هاي پيشنهادي قبل از خودش جذاب تر بود. پيش از ويلر از اين نواحي با عنوان ستاره هاي منجمد ياد مي شد. در ادامه توضيح خواهم داد كه چرا اين نام را به آن ها داده بودند.

    سياهچاله چه اندازه اي دارد؟

    اندازه هر چيز دو جنبه دارد. در اولين جنبه مي گوييم اين جسم چه ميزان جرم دارد و در جنبه ديگر آن را از نظر حجم بررسي مي كنيم. ابتدا درباره جرم سياهچاله بحث مي كنيم.

    براي ميزان جرم يك سياهچاله محدوديتي وجود ندارد. هر مقدار جرمي درصورتي كه به اندازه كافي چگال باشد مي تواند سياهچاله تشكيل دهد. حدس مي زنيم كه سياهچاله هاي موجود از مرگ ستارگان پرجرم تشكيل يافته اند، بنا بر اين بايد به همان اندازه جرم داشته باشند. به عنوان نمونه جرم يك سياهچاله در حدود 10 برابر جرم خورشيد است، يعني جرمي معادل 10 به توان 31 كيلوگرم.

    هر چه جرم سياهچاله بيشتر باشد فضاي بيشتر اشغال خواهد كرد. در حقيقت شعاع شوارتز شيلد (شعاع افق) و جرم نسبت مستقيم دارند. اگر سياهچاله اي 10 برابر يك سياهچاله ديگر جرم داشته باش، شعاعش نيز 10 برابر ديگري خواهد بود. شعاع سياهچاله اي هم جرم خورشيد 3 كيلومتر است. بنا بر اين، اگر سياهچاله اي 10 برابر خورشيد جرم داشته باشد شعاعش 30 كيلومتر خواهد بود و سياهچاله اي كه در مركز يك كهكشان با جرم يك مليون برابر خورشيد 3 ميلون كيلومتر شعاع خواهد داشت. ممكن است اين مقدار شعاع زياد به نظر برسد ولي با استانداردهاي نجومي خيلي هم عجيب نيست. به عنوان مثال شعاع خورشيد 700000 كيلومتر است و يك سياهچاله بسيار بسيار سنگين شعاعي فقط در حدود 4 برابر خورشيد دارد.

    در صورت سقوط در سياهچاله چه بلاي به سرم مي آيد؟

    فرض مي كنيم در داخل يك فضا پيما به سمت يك سياهچاله با جرم يك مليون برابر خورشيد در مركز كهكشان راه شيري در حال حركت هستيد. (بحث هاي زيادي در مورد وجود سياهچاله در مركز كهكشان راه شيري وجود دارد. اما فرض مي كنيم حداقل براي چند ثانيه اين سياهچاله موجود باشد.) از فاصله دور راكت ها را خاموش كرده ايد و به سمت سياهچاله سرازير مي شويد. چه اتفاقي خواهد افتاد؟

    در ابتدا هيچ جاذبه اي را حس نخواهيد كرد چون در حال سقوط آزاد هستيد، همه قسمتهاي بدنتان به يك صورت كشيده خواهند شد و احساس بي وزني خواهيد كرد (اين دقيقا همان چيزي است كه در مدار زمين براي فضا نوردان اتفاق مي افتد. با اين حال نه فضا نورد و نه شاتل هيچ نيروي جاذبه اي را حس نمي كنند.) همين طور كه به مركز سياهچاله نزديك و نزديك تر مي شويد نيروهاي جاذبه جزر و مدي را بيشتر حس خواهيد كرد. فرض كنيد پاهايتان نسبت به سرتان در فاصله كمتري از مركز سياهچاله قرار گرفته باشد. نيروي جاذبه با نزديك شدن به مركز سياهچاله بيشتر مي شود، بنا بر اين در پاهايتان نيروي جاذبه را بيشتر حس خواهيد كرد. و حس خواهيد كرد كشيده شده ايد ( اين نيرو نيروي جزر و مدي نام دارد چون دقيقا مانند نيرويي عمل مي كند كه باعث جزر و مد در سطح زمين مي شود). اين نيروها با نزديك شدن به مركز بيشتر و بيشتر خواهد شد تا جايي كه شما را پاره پاره كند.

    براي يك سياهچاله خيلي بزرگ شبيه به آن كه شما در آن سقوط مي كنيد، نيروهاي جزر و مدي تا شعاع 600000 كيلومتري مركز قابل توجه نيستند. البته اين مطلب پس از ورود به افق اعتبار مي يابد. اگر در حال سقوط به يك سياهچاله كوچكتر هم جرم خورشيد بوديد، نيروهاي جزر و مدي از فاصله 6000 كيلومتري مركز شما را تحت تاثير قرار مي داد و شما خيلي زود تر از آنكه وارد افق شويد تكه پاره مي شديد (و اين موضوع علت اين است كه شما را در حال سقوط به يك سياهچاله بزرگ تصور كرديم تا بتوانيد حداقل تا وارد شدن به سياهچاله زنده باشيد). در حين سقوط چه چيزهايي مي بينيد؟ شما در حين سقوط چيز خاص و عجيبي را مشاهده نخواهيد كرد. تصوير اشيا درو ممكن است به شكل هاي عجيب و نا مربوط در آمده باشند، چون جاذبه سياهچاله نور را نيز منحرف مي كند. به ويژه وقتي وارد افق مي شويد هيچ اتفاق خاصي نخواهد افتاد. حتي پس از وارد شدن به افق نيز خواهيد توانست چيزهايي را كه بيرون هستند ببينيد. چون نوري كه از اشيا بيروني ساطع مي شود مي تواند وارد افق شود و به شما برسد. اما در بيرون از افق كسي قادر به ديدن شما نيست چون نور نمي تواند از افق خارج شود.

    كل اين اتفاقات چقدر طول مي كشد؟ البته اين مطلب بستگي به اين دارد كه از چه فاصله سقوط به داخل سياهچاله را شروع كرده باشيد. فرض مي كنيم اين عمليات از جايي شروع شود كه فاصله شما از مركز 10 برابر شعاع سياهچاله باشد. براي سياهچاله اي با جرم يك ميليون برابر خورشيد 8 دقيقه طول مي كشد تا به افق برسيد، پس از آن 7 دقيقه ديگر در پيش داريد تا به ناحيه منحصر به فردي برسيد. البته اين زمان ها تقريبي است و به عنوان مثال در يك سياهچاله كوچكتر زمان مرگ نزديك تر خواهد بود. پس از پشت سرگذاشتن افق در 7 دقيقه باقيمانده از عمر ممكن است وحشت زده بشويد و شروع كنيد به روشن كردن راكت ها اما اين تلاش بيهوده است.

    از يك فاصله مطمئن از سقوط در سياهچاله چه چيز مشاهده مي شود؟

    چيزي كه از دور ديده مي ود با واقعيت كمي تفاوت دارد. همچنان كه شما به افق نزديك تر مي شويد ناظر حركت شما را آهسته و آهسته تر مي بيند. او هيچ گاه رسيدن شما را به افق نخواهد ديد.

    سياهچاله اي را در نظر بگيريد كه از فرو ريختن يك ستاره شكل گرفته است. در حالي كه ماده تشكيل دهنده سياهچاله فرو مي ريزد، ناظر آن را كوچك و كوچك تر مي بيند، همچنين او نزديك شدن شما را مي بيند اما نمي تواند رسيدن به افق را ببيند و اين علت نام گذاري اوليه آنها يعني ستاره هاي منجمد است. چون به نظر مي رسد آن ها در فاصله اي به اندازه كمي بيشتر از شعاع شوارتز شيلد يخ زده اند.

    چرا اينگونه به نظر مي رسد؟ مهمترين مطلبي كه در اين مورد عنوان شده يك خطاي نوري است. در حقيقت شكل گرفتن يك سياهچاله يا رسيدن شما به افق زمان نامحدودي نمي برد. وقتي شما به افق نزديك و نزديك تر مي شويد، نوري كه از شما ساطع مي شود به زمان بيشتري نياز دارد تا به ناظر برسد در واقع نوري كه بدن شما در هنگام گذر از افق ناظر ديگر تصويري از شما نمي بيند و حس مي كند رسيدن به افق چه زمان نامحدودي وقت مي برد.

    از زاويه ديگري نيز مي شود به اين مسئله نگاه كرد. زمان در نزديكي افق بسيار آرامتر از فضاهاي دورتر سپري مي شود. فرض كنيد فضاپيماي شما براي خروج از افق در حركت است و براي چندين ثانيه آنجا توقف مي كند (با مصرف مقداري زيادي سوخت براي جلوگيري از سقوط به داخل). سپس شما به سمت ناظري مي رويد و به او ملحق مي شويد. متوجه مي شويد در طي اين ايام او سني بيش از شما دارد، در حقيقت زمان براي شما بسيار آهسته تر (كند تر) سپري شده است تا براي او.

    به نظر شما كدام يك از اين دو نظريه فريب نور يا كندي زمان درست است؟ جواب بستگي به مختصاتي داردكه طبق آن به بررسي سياهچاله ها بپردازيد. طبق مختصات معمول كه مختصات شوارتز شيلد نام دارد، زماني افق را پشت سر مي گذاريد كه مختصات t (زمان) بي نهايت است. طبق اين مختصات گذر از افق زمان بي نهايت لازم دارد. اما علت اين مطلب اين است كه مختصات شوارتز شيلد تصوير تحريف شده اي از آنچه در اطراف افق مي گذرد به ما مي دهد. در حقيقت درست در افق مختصات كاملا تحريف شده و تغيير يافته اند. در صورتي كه مختصات واحدي را در نزديكي افق انتخاب نكرده ايد متوجه مي شويد كه در هنگام گذر از افق زمان واقعا محدود است. ولي زماني كه ناظر شما را مشاهده مي كند نامحدود است. تشعشات نياز به زمان بي نهايت و نامحدودي دارند تا به چشم ناظر برسند. پس شما مي توانيد از هر دو نوع مختصات استفاده كنيد، در عمل هر دوي آنها درست هستند. فقط دو بيان متفاوت از يك مطلب ارئه مي دهند. درعمل شما از چشم ناظر پنهان خواهيد ماند قبل از اينكه زمان بي نهايت سپري شود. براي يك جسم نوري كه از طرف سياهچاله تابش مي شود به طرف سرخي و طول موجهاي بيشتر مي رود.

    بنا براين در صورتي كه شما نور مرئي با طول موجهاي ثابتي ساطع كنيد، ناظر آن را با طول موج بيشتري دريافت خواهد كرد. با نزديك تر شدن شما به افق اين طول موجها افزايش مي يابند. كه درنهايت به تابش هاي نامرئي، مادون فرمز و امواج راديويي خواهند رسيد. در بعضي نقاط طول موجها به قدري زياد خواهند بود كه ناظر نخواهد توانست آن ها را مشاهده كند. از گذشته به خاطر داريد كه نور در دسته هايي به نام فوتون ساطع مي شود. تصور كنيد در حين گذر از افق فوتون هايي ساطع كنيد. قبل از گذشتن از افق آخرين فوتون ها را ساطع خواهيد كرد، اين فوتون ها در زمان محدودي به چشم ناظر خواهند رسيد - به عنوان مثال براي چنان سياهچاله پر جرمي چيزي در حدود 1 ساعت.. و پس از آن ناظر ديگر قادر به ديدن شما نخواهد بود (فوتون هايي كه پس از گذر از افق ساطع مي شوند هيچ گاه به ناظر نمي رسند)...

    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  14. کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : منجم باشی

    از اصطلاحات نجومی بیشتر بدانید

    قسمت دوم.

    11_ابرنواختر:
    ستاره ای که روشنی اش به ناگاه تا یک میلیون مرتبه افزایش پیدا می کند. شبیه به نواختر است ولی افزایش روشنی آن بسی بیشتر است و هرگز کاملا به روشنی اولیه اش باز نمی گردد.

    12_مقارنه:
    بر یک خط شدن ظاهری خورشید،زمین و یکی از سیارات است .مقارنه داخلی (سفلی) هنگامی است که سیاره بین زمین و خورشید قرار گیرد.

    مقارنه خارجی هنگامی روی می دهد که سیاره در ان سوی خورشید باشد.

    13_واحد نجومی(AU):
    مقیاسی برای سنجش فواصل نجومی که برابر است با فاصله متوسط بین زمین و خورشید یعنی 150 میلیون کیلومتر.

    14_اختلاف منظر( پارالاکس):
    جا به جا شدن ظاهری یک شی نسبت به زمینه اش، که معلول جابه جا شدن ناظر باشد.این جابجایی آشکار می تواند برای اندازه گیری فاصله زمین تا اجرام موجود در فضای بیرونی مورد استفاده قرار گیرد.خطی که دو نقطه از آنها اختلاف منظر مشاهده می گردد.به هم وصل می کند، خط مبنا می گویند.

    15_دایره البروج:
    مسیر ظاهری سالانه خورشید در میان صورت فلکی پس زمینه آسمان.

    16_سال نوری (light year):
    مسافتی که نور در محیط خلا در مدت یک سال می پیماید و تقریبا برابر است با ۹/۵ تریلیون کیلومتر.

    17_حلقه(ring):
    توصیف یک نوار دایره مانند است که اطراف برخی سیارات یافت می شود.
    زحل چندین حلقه دارد که از سنگ،ریگ و غبار ساخته شده است. ضخامت این حلقه ها فقط یک کیلومتر است.مشتری، اورانوس و نپتون نیز حلقه هایی دارند.دانشمندان فکر می کنند که حلقه های موادی هستند که به شکل اقمار در نیامده اند.

    18_سال کهکشانی:مدت زمانی است که در خورشید در مدار خود یک دور کامل به دور مرکز کهکشان میگردد.سال کهکشانی حدود 220 میلیون سال طول میکشد.

    19_سحابی(nebula):
    سحابی،انبوهی از گاز و غبار در فضاست .برخی از سحابی ها به وسیله تشعشعات الکترو مغناطیسی می درخشند.برخی دیگر از سحابی ها تاریک هستند و فقط به دلیل قرار گرفتن در محدوده یک سحابی یا ستاره درخشان دیگر رویت می شوند .یک سحابی سیاره ای حلقه ای از گاز است که از یک غول قرمز به هنگام تبدیل شدن به یک کوتوله سفید در مرحله تحول ستاره ای تولید شده است.
    با گذشت بالغ بر میلیون ها سال، از مواد موجود در سحابی ، ستاره های جدید تشکیل میشوند.


    فضا.jpg
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  16. کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : منجم باشی

    [replacer_a]


    ستاره‌شناسان از مدتها پیش بر این باور بودند که سیاهچاله‌ها از گاز یونیزه شده داغ تغذیه می‌کنند اما رصدهای اخیر به نمایش یک سیاهچاله پرداخته که گاز سرد را می‌بلعد.به گزارش سرویس علمی ایسنا به نقل از گیزمگ، این نخستین شاهد قوی برای این نظریه است که ابرهای گازی سرد فضا نیز یکی از وعده‌های غذایی سیاهچاله‌ها هستند.
    محققان موسسه فیزیک نجومی و تحقیقات فضایی موسسه فناوری ماساچوست(MIT) در تحقیقی که در مجله “نیچر” منتشر شده، از داده‌های بدست آمده از آرایه بزرگ میلیمتری آتاکاما(آلما) برای نقشه‌برداری از حرکت و موقعیت ابر مولکولی سرد در خوشه کهکشانی Abell 2597 واقع در فاصله یک میلیارد سال نوری از زمین استفاده کردند.آنها سه توده گاز بزرگ را کشف کردند که هر کدام بطور مجزا از میزان ماده برابر با یک میلیون خورشید برخوردار بودند. این گاز به سمت سیاهچاله‌ای در مرکز خوشه با سرعت نزدیک به 300 کیلومتر در ثانیه حرکت می‌کرد.این پدیده رصد شده نشان می‌دهد که سیاهچاله‌ها دارای رژیم متنوعی بوده و تنها از گاز داغ طبق تصورات پیشین تغذیه نمی‌کنند. این تحقیق همچنین به ارائه بینش‌هایی در مورد چگونگی مصرف سوخت توسط سیاهچاله‌ها پرداخت که به “افزایش” نیز موسوم است.تلسکوپ آلما که تاکنون اکتشافات فضایی چشمگیری مانند شناسایی کهکشان‌های ناشناخته‌ای که پشت کهکشان راه شیری پنهان بودند و تولد یک سیستم ستاره‌ای بیگانه انجام داده، همچنین ممکن است بتواند شواهد بیشتری در مورد پدیده رصد شده توسط محققان ارائه کند.محققان اکنون قصد دارند از شبکه 66 تلسکوپ رادیویی مستقر در شیلی برای بررسی پدیده‌های مشابه در کهکشان‌های دیگر استفاده کنند تا دریابند پدیده کشف شده آن‌ها، در جای دیگر هم رخ داده یا نه.
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  18. کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد