نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: بددهنی شوهرم

1357
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29123
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    بددهنی شوهرم

    سلام خسته نباشید
    من 32 سالمه شوهرمم 32 ساله هستش.و یه فرزند دختر 9ماهه داریم.من شوهرم تو عصبانیتش خیلی فحش های بد میده خیلی بده تا منو فاحشه میخونه حتی روم نمیشه اون کلمه رو بگم و حتی من رو نسبت میده به دیگران و میگه تو در گذشته چنین فاحشه ای بودی در صورتی که من اینحوری نبودم و اگرم بودم الان مادر بچه اش هستم زن خوبی براش هستم که تمام مسایل دینی رو در قبال زندگی زناشویی انجام میدم مادر خوبی برای بچه اش هستم ولی اون با حرفاش دارم منو میکشه از خودم تعجب میکنم که با اینهمه توهین چه جوری غرورم اجازه میده کنارش باشم من کم کم دارم هویت خودم رو فراموش میکنم بعضی وقتها منو مثله یه آدم اضافی از خونه میندازه شاید شده 2 شب قتی زنگ میزنم میام خونه میگم مگه من زنت نیستم منو اینوقت شب از خودت طرد میکنی میگه تو از خون من نیستی بعد یه روز پشیمون میشه میفهمم ولی چه فایده ای داره من دلم شکسته انگار یه میخ رو بزنی به دیوار میخ رو در بیاری ولی جای میخ تا سالها میمونه و بدتر اینکه من غرورم خیلی جریحه دار میشه خیلی زیاد....نمیدونم امروز بخودم گفتم دیگه طلاق بگیرم با دخترم از این شهر برم شهر خودم....نمیدونم چیکار کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28529
    نوشته ها
    239
    تشکـر
    456
    تشکر شده 307 بار در 227 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بددهنی شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahrafj نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید
    من 32 سالمه شوهرمم 32 ساله هستش.و یه فرزند دختر 9ماهه داریم.من شوهرم تو عصبانیتش خیلی فحش های بد میده خیلی بده تا منو فاحشه میخونه حتی روم نمیشه اون کلمه رو بگم و حتی من رو نسبت میده به دیگران و میگه تو در گذشته چنین فاحشه ای بودی در صورتی که من اینحوری نبودم و اگرم بودم الان مادر بچه اش هستم زن خوبی براش هستم که تمام مسایل دینی رو در قبال زندگی زناشویی انجام میدم مادر خوبی برای بچه اش هستم ولی اون با حرفاش دارم منو میکشه از خودم تعجب میکنم که با اینهمه توهین چه جوری غرورم اجازه میده کنارش باشم من کم کم دارم هویت خودم رو فراموش میکنم بعضی وقتها منو مثله یه آدم اضافی از خونه میندازه شاید شده 2 شب قتی زنگ میزنم میام خونه میگم مگه من زنت نیستم منو اینوقت شب از خودت طرد میکنی میگه تو از خون من نیستی بعد یه روز پشیمون میشه میفهمم ولی چه فایده ای داره من دلم شکسته انگار یه میخ رو بزنی به دیوار میخ رو در بیاری ولی جای میخ تا سالها میمونه و بدتر اینکه من غرورم خیلی جریحه دار میشه خیلی زیاد....نمیدونم امروز بخودم گفتم دیگه طلاق بگیرم با دخترم از این شهر برم شهر خودم....نمیدونم چیکار کنم
    سلام بخاطر چی عصبانی میشه؟ سر چه موضوعی دعواتون میشه و خصوصیات و شغل همسرتون و خودتون چیه؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29123
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بددهنی شوهرم

    واسه خیلی مسایل کوچیک و با گستردگی زیاد مثلا یه بار بخاطر اینکه زیاد خونه مادرم بودم چون ما ماله دو تا شهر خیلی دور هستیم که بعدش فهمید حق با منه واسه هر مسایلی که با من دعواش میشه میدونه حق با منه چون بعدش پشیمون میشه..شوهرم مال جنوبه تو نوجونیش برادرش و مادرش باعث شدن که اخلاقش اینجوری بشه خودش میگه....شغلش تو حوزه نفتی هستش و خیلی سخته این رو بواقع دیدم

  4. کاربران زیر از zahrafj بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بددهنی شوهرم

    خیلی بده که اینقدر راحت بهتون توهین میکنه. به مرور حرمتها شکسته میشه و نتیجه ای جز طلاق عاطفی نداره.
    حتما اگه زندگی تون رو دوست دارین با یک مشاور صحبت کنین. و حتما همسرتون هم همراهتون باشه. مردی که به ناموس خودش اینطوری توهین میکنه ادم نرمالی نیست.
    ابدا هم کوتاه نیاین. شما هرکار بدی هم که کرده باشین مستحق شنیدن چنین الفاظی نیستین.
    میدونین اگه ثابت بشه همسرتون شما رو فاحشه خطاب کرده دادگاه میتونه براش حکم شلاق ببره؟
    میخوام قبح این قضیه رو بهتون یاداوری کنم.

    این مساله رو ساده نگیرین. حتما برای درمانش اقدام کنین.

    همسران ما هم زیاد کار میکنن. همسر خود من دو شیفت کار میکنه و واقعا خسته و کوفته میاد خونه، بین ما هم اختلافاتی گاهی پیش میاد.
    اما هرگز با این الفاظ زشت همدیگه رو خطاب نمیکنیم.

    این چیز طبیعی نیست و ربطی به کار ایشون و خستگی نداره.
    سریعا اقدام کنین برای درمان.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : بددهنی شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahrafj نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید
    من 32 سالمه شوهرمم 32 ساله هستش.و یه فرزند دختر 9ماهه داریم.من شوهرم تو عصبانیتش خیلی فحش های بد میده خیلی بده تا منو فاحشه میخونه حتی روم نمیشه اون کلمه رو بگم و حتی من رو نسبت میده به دیگران و میگه تو در گذشته چنین فاحشه ای بودی در صورتی که من اینحوری نبودم و اگرم بودم الان مادر بچه اش هستم زن خوبی براش هستم که تمام مسایل دینی رو در قبال زندگی زناشویی انجام میدم مادر خوبی برای بچه اش هستم ولی اون با حرفاش دارم منو میکشه از خودم تعجب میکنم که با اینهمه توهین چه جوری غرورم اجازه میده کنارش باشم من کم کم دارم هویت خودم رو فراموش میکنم بعضی وقتها منو مثله یه آدم اضافی از خونه میندازه شاید شده 2 شب قتی زنگ میزنم میام خونه میگم مگه من زنت نیستم منو اینوقت شب از خودت طرد میکنی میگه تو از خون من نیستی بعد یه روز پشیمون میشه میفهمم ولی چه فایده ای داره من دلم شکسته انگار یه میخ رو بزنی به دیوار میخ رو در بیاری ولی جای میخ تا سالها میمونه و بدتر اینکه من غرورم خیلی جریحه دار میشه خیلی زیاد....نمیدونم امروز بخودم گفتم دیگه طلاق بگیرم با دخترم از این شهر برم شهر خودم....نمیدونم چیکار کنم
    نقل قول نوشته اصلی توسط zahrafj نمایش پست ها
    واسه خیلی مسایل کوچیک و با گستردگی زیاد مثلا یه بار بخاطر اینکه زیاد خونه مادرم بودم چون ما ماله دو تا شهر خیلی دور هستیم که بعدش فهمید حق با منه واسه هر مسایلی که با من دعواش میشه میدونه حق با منه چون بعدش پشیمون میشه..شوهرم مال جنوبه تو نوجونیش برادرش و مادرش باعث شدن که اخلاقش اینجوری بشه خودش میگه....شغلش تو حوزه نفتی هستش و خیلی سخته این رو بواقع دیدم
    سلام

    عزیز خیلی متاسفم از آنچه که خواندم البته و صد البته ایشون حق برخورد اینجوری رو با هیچ کس و بخصوص با شما ندارند ولی خود شما هم در این امر مقصر هستید که مواردی رو خدمتتون عرض میکنم:

    حتما تربیت ایشون نادرست و غلط بوده

    ایشون فردی هستن خشمگین و عصبانی و طلبکار و فحاش که ناشی از همان کودکی و تربیت غلطه

    نیاز به یکی از همکاران خوب مشاور ما دارن جهت بررسی و ریشه یابی آسیبها و کنترل خشم و عصبانیت البته در صورتی که خودشان با رغبت بخواهند جهت مداوا.

    متوجه باشید که به هیچ وجه نباید دست ایشون به روی شما بلند بشه! و چنان که شد خط قرمز شماست !

    شما چرا با چنین شخصی ازدواج کردین بدون شناخت و آگاهی؟

    میگوئید نمیدانستید که اینطوری هستند و...... چرا در این ازدواج ماندید؟

    چرا بچه دار شدین با این شرایط؟

    حرمت و عزت نفس پایینی دارید گلم که بازم ناشی از آسیبهای خانوادگی و کودکی و تربیتیست!!

    کوتاه سخن

    استقلال مالی داشته باشید

    سعی کنید ایشون رو دعوت کنید برن پهلوی یکی از همکاران جهت مشاوره(مرد)

    آمار و تحقیقات نشان میده ,کودک و کودکان خانواده های متشنج و دعوایی و فحاشی حتما بیشتر از کودکان طلاق آسیب میبینند!


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29123
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بددهنی شوهرم

    من متأسفانه نمیدونستم اینقدر بددهنه...و بدتر از این بلافاصله باردار شدم....و اینکه این آقا ازدواج دومم هستش من یه عقدم بهم خوردش من یه بار قبلا هم چنین مدل ازدواجی داشتم ولی نه تا این حد و جدا شدم چون فکر کردم حرمت ها بهم خورده ولی ایندفعه نمیتونم چون بچه ام رو خیلی,دوست دارم شاید ته دلم شوهرم رو دوست دارم ولی مطمینم از حرف مردم من نمیترسم من قبل ازدواج شاغل بودم و الان بخاطر بچه ام نمیتونم فعلا سرکار برم چون دخترم نه ماهشه و من نسبت بهش مسولم....وقتی بهش میگم بحث ما اینقدر جدی نبودش که تو بخوایی چنین کارایی بکنی میگه من در کل آدمی هستم کاری,بکار کسی ندارم تو بمن گیر میدی میگه یعنی تو همیشه در برابر همه خواسته هام سکوت بکن....و اینکه متأسفانه دستش رو من بلند شدش....

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19044
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    504
    تشکر شده 119 بار در 61 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بددهنی شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahrafj نمایش پست ها
    واسه خیلی مسایل کوچیک و با گستردگی زیاد مثلا یه بار بخاطر اینکه زیاد خونه مادرم بودم چون ما ماله دو تا شهر خیلی دور هستیم که بعدش فهمید حق با منه واسه هر مسایلی که با من دعواش میشه میدونه حق با منه چون بعدش پشیمون میشه..شوهرم مال جنوبه تو نوجونیش برادرش و مادرش باعث شدن که اخلاقش اینجوری بشه خودش میگه....شغلش تو حوزه نفتی هستش و خیلی سخته این رو بواقع دیدم
    جنوبی ها معمولا آدم های آروم و خونسردی هستن،نه اینکه چون خودم آبادانی هستم این حرف رو بزنم،کاملا بی طرف دارم این رو میگم
    اما با توجه به کارشون و اینکه تقریبا همکار هستیم میدونم تو اون محیط ها چه بر سر اعصاب و روان آدم میاد،من خودم رو کشتی و با افراد تحصیل کرده و با سابقه کار بالا کار میکنم،اما متاسفانه به چشم دارم میبینم که تو اینجور محیط ها فقط جنگ روانی برقراره و آدم رو دیوانه میکنن
    دوری از خانه و خانواده یک طرف،متاسفانه بیشعوری همکارها هم از طرف دیگه باعث میشه آدم مشکل روانی پیدا کنه
    مشکل از ذات همسر شما نیست،مشکل شغل و افرادیه که اطرافش هستن و همونطور که خودتون گفتید مادر و برادرشون
    امیدوارم مشکلتون حل بشه و دیگه نیازی نباشه به طلاق فکر کنید.

    Sent from my LG-D802 using Tapatalk
    امضای ایشان
    .:: هاستیک ::.
    .:: WwW.HosTick.iR ::.


    الهی..،نگاهی...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد