نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: دعوای خانوادگی

897
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29643
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    دعوای خانوادگی

    سلام
    اسمم علی هست دوسال میشه عقد کردم به دلیل نداشتن پول قادر به ازدواج نیستم
    دوسال پیش خودروی خودمو فروختم به داداشش دادم برام ماشین قستی بگیری چون خودم شیراز نبودم نتونستم حضور داشته باشم که قولنامه به اسم من بشه . بعد از مدتی فهمیدیم که داداش خانمم از رو سند ماشین ما وام گرفته یعنی در واقع نزول کرده بود که الان قادر به پرداختش نیست و ماشین ما ضبط شد . این شد که خانواده من میگن کلاه برداره و همیشه به خانمم میگفتن ماشین چی شد کی آزاد میشه خانمم شاکی شده بود و یه مدت خونه ما نیومد پدر مادرم ناراحت شده بودن که چرا زنگ نمیزنه چرا نمیاد خانمم هم میگه بهم گیر میدن منم نمیام . تا من یه ذره شکاک شدم کارم اشتباه بود ولی شک کرده بودم خانمم مسافرت رفت تهران وقتی برگشت من رفتم که باهاش حرف بزنم نا گفته نماند تو مسافرتش جز روزای آخر مسافرتش بهش زنگ نزدم . وقتی هم اومد داخل خونشون بحثمون شد به پدر مادرم گفتم بیان خونه پدر خانمم برا کمک و حرف زدن برادر خانمم اومد و هرچی پدر مادرم خواستن با پدر خانم صحبت کنن برادر خانم نذاشت هی میگفت من بزرگترم و در آخر بهمون گفت اگه یه زندگی با ماشین خراب بشه بهتره شروع نشه . و ادامه داد از خونه ما برید بیرون به عبارتی قشنگ بیرونمون کرد پدر و مادرم هم ناراحت شدن و گفتن حالا که این طور شد هم دختر برا خودتون هم ماشین برا خودتون . هر دو طرف حرفایی زدن که نباید زده میشد . الان منو خانمم تصمیم گرفتیم عروسی بگیریم ولی خانواده ها لج کردن کوتاه نمیان . خانواده من میگن اونا ما رو بیرون انداختن سر پسر ما کلاه گذاشتن مانمیایم . پدر خانمم هم میگه چون پدر و مادرت گفتن دختر برا خودتون نمیخوایم باید عذر خواهی کنن . به هر حال تو این مع همه مقصر هستن . پدر خانمم میگه چون عقد تا الان دو سال طول کشیده نمیخوام بیشتر طول بکشه .
    الان راهنمایی کنید چیکار کنم ؟
    چطور خانواده ها رو راضیکنیم کوتاه بیان ؟
    با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خانوادهو ازدواج

    اشتباه اول تون اینه که این همه دوران عقد رو طولش دادین و خود به خود دامن زدین به اختلافات. چون هرچی بیشتر طول بکشه، بیشتر کلافه میشین، بیشتر ایرادهای همو میبینین و بیشتر از هم کینه به دل میگیرین. در ضمن به دلیل نداشتن حریم خصوصی هر اتفاق کوچیکی تبدیل میشه به یک جنگ خانوادگی.اشتباه دوم قاطی کردن روابط کاری و خانوادگی تون باهم دیگه س. هرگونه شراکت و همکاری شغلی با اعضای خانواده ممنوع!!! چون اغلب اخرش به دعوا و نارضایتی ختم میشه. چون طرفین هرگز نمیتونن کاملا روابط کاری و خانوادگی رو مجزا کنن. مثل الان که خرید ماشین و کلاهبرداری با روابط عاطفی و خانوادگی تون قاطی شده و ابدا قابل تفکیک نیست. اگه واقعا قصد ادامه زندگی با همین خانم رو دارین، تنها راهش اینه که هرچه سریعتر با همین امکاناتی که الان دارین مراسم ازدواجتون رو رسمی کنین و برین زیر یه سقف. تا اینجا هم بیش از حد طول کشیده و هرچی بیشتر هم پیش بره کینه و کدورت زیاد میشه و عشق و علاقه کم.تو این مسیر هم فعلا فقط همراهی همسرتون کافیه. تا بتونه موقتا رضایت خانواده ش رو جلب کنه و بعد هم که رفتین زیر یک سقف از این اشتباهات درس بگیرین و حریم روابط رو در هر صورت حفظ کنین تا اینجوری تو دردسر نیفتین.به مرور با یادگیری یه سری مهارتهای زندگی، تا حد زیادی میتونین این خاطره بد رو از ذهن خانواده هاتون پاک کنین و شروعی دوباره داشته باشین.
    ویرایش توسط talieh : 07-21-2016 در ساعت 12:46 AM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دعوای خانوادگی

    سلام
    از دست برادرخانمت شکایت کن و قبل از شکایت به پدرخانمت زنگ بزن و بگو ک پسرش همچین کاری کرد و منم میخوام از دستش شکایت کنم
    اگه تاحالا کاری نکردم به حرمت شما و خانمم بود ک نمیخواستم ابروریزی بشه حالا ک حرف از جدایی هست من هم برام مهم نیست ابروتون
    خخخ فرداش پدرخانمت به پات افتاده پسر
    پدرومادرت کاملا حق دارن
    برادرخانمت از اعتمادت سواستفاده کرد و بهت نارو زد
    بعد هم به پدرومادرت بی حرمتی کرد
    پدرخانمت ک الان ظاهر شده بهش بگو اون موقعی ک پسرت میگفت بزرگتر اون هست شما کجا بودی ک حالا اومدی و نقش بزرگتر را داری بازی میکنی
    میگن خون را با خون نمیشورن اما جایی ک منطق جواب نمیده باید مثل خودشون رفتار کرد
    جواب من عاقلانه نیست اما تجربه نشون داد ک راهش همینه
    خانمت اگه به شما علاقه داره پای زندگیش میمونه اگه نه ک جنگ اول به از صلح اخره

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد