نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: سردرگمی در انتخاب

952
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29743
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy سردرگمی در انتخاب

    با سلام
    من سی سالمه و تقریبا دو سال قبل عقد کردم اونم با پسر همسایه مون
    قبلا با هم هیچ رابطه ای نداشتیم حتی اینجا نبودن چند باری خانوادش با خانوادم حرفیدن ولی تمایلی نشون ندادم و منتفی شد ولی این بار به اصرار خانوادم قبول کردم
    نامزدم پدر و مادرش و از دست داده و قبلا مواد مصرف میکرده و ان ای بوده از من دو سالی کوچیکتره همه اینا و میدونستیم ولی خانوادم میگفتن یه اشتباهی بوده قبلا انجام داده و پاک شده مشکلی که الان نداره
    بعد ازدواج فهمیدم سرباز فراری هم هست چند وقت پیش اومدن دنبالش و رفت ولی دوباره از محل خدمتش فرار کرده
    سرکارم از اول ازدواج خیلی کم رفته خودم خرج خودم و میدم یه جورایی بی مسیولیت بار اومده چون هیچکی بالاسرش نبوده
    بعد ازدواج فهمیدم قرص هی گیاهی استفاده میکنه و بعدش تریاک دیدم میگه میخوام ترک کنم ولی نمیکنه
    قبلا چند باری بخاطر نرفتن سرکارش درگیری داشتیم خانواده های خیلی با هم بد شدن من دلم نیومد یه طور وابستگی یا لجبازی کردم با خانواده که شما خودتون تاییدش کردین حالا میگین جدا شو بازیچه دست شما نیستم
    در مورد اعتیادش خانواده خودم خبر نداره جرات ندارم چیزی بگم ولی خودمم کم اوردم نمیدونم چیکار کنم نه میتونم این طرف حرف بزنم نه اون درست میشه
    قراره تا شهریور عروسی کنیم ولی هیچ کار مثبتی انجام نمیده
    مشاوره رفتم میگن اون اصلا به بلوغ فکری و ذهنی نرسیده
    از طلاق هم میترسم
    تو رو خدا کمک کنین

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سردرگمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط saraahmadi نمایش پست ها
    با سلام
    من سی سالمه و تقریبا دو سال قبل عقد کردم اونم با پسر همسایه مون
    قبلا با هم هیچ رابطه ای نداشتیم حتی اینجا نبودن چند باری خانوادش با خانوادم حرفیدن ولی تمایلی نشون ندادم و منتفی شد ولی این بار به اصرار خانوادم قبول کردم
    نامزدم پدر و مادرش و از دست داده و قبلا مواد مصرف میکرده و ان ای بوده از من دو سالی کوچیکتره همه اینا و میدونستیم ولی خانوادم میگفتن یه اشتباهی بوده قبلا انجام داده و پاک شده مشکلی که الان نداره
    بعد ازدواج فهمیدم سرباز فراری هم هست چند وقت پیش اومدن دنبالش و رفت ولی دوباره از محل خدمتش فرار کرده
    سرکارم از اول ازدواج خیلی کم رفته خودم خرج خودم و میدم یه جورایی بی مسیولیت بار اومده چون هیچکی بالاسرش نبوده
    بعد ازدواج فهمیدم قرص هی گیاهی استفاده میکنه و بعدش تریاک دیدم میگه میخوام ترک کنم ولی نمیکنه
    قبلا چند باری بخاطر نرفتن سرکارش درگیری داشتیم خانواده های خیلی با هم بد شدن من دلم نیومد یه طور وابستگی یا لجبازی کردم با خانواده که شما خودتون تاییدش کردین حالا میگین جدا شو بازیچه دست شما نیستم
    در مورد اعتیادش خانواده خودم خبر نداره جرات ندارم چیزی بگم ولی خودمم کم اوردم نمیدونم چیکار کنم نه میتونم این طرف حرف بزنم نه اون درست میشه
    قراره تا شهریور عروسی کنیم ولی هیچ کار مثبتی انجام نمیده
    مشاوره رفتم میگن اون اصلا به بلوغ فکری و ذهنی نرسیده
    از طلاق هم میترسم
    تو رو خدا کمک کنین
    اشتباه خیلی بزرگی هست که بخوای ادامه بدی با این وضع

    کاملا اشتباه کردی که این شرایط رو پذیرفتی

    هرچه سریع تر خانوادت رو در جریان اعتیادش قرار بده

    الان به فکر باشی خیلی بهتره تا وقتی مسئولیت بچه هم بیفته گردنت

    خواهش میکنم بیشتر از اینا به فکر زندگی باش

    جلوی ضرر رو از هرجا بگیری منفعته

  3. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط saraahmadi نمایش پست ها
    با سلام
    من سی سالمه و تقریبا دو سال قبل عقد کردم اونم با پسر همسایه مون
    قبلا با هم هیچ رابطه ای نداشتیم حتی اینجا نبودن چند باری خانوادش با خانوادم حرفیدن ولی تمایلی نشون ندادم و منتفی شد ولی این بار به اصرار خانوادم قبول کردم
    نامزدم پدر و مادرش و از دست داده و قبلا مواد مصرف میکرده و ان ای بوده از من دو سالی کوچیکتره همه اینا و میدونستیم ولی خانوادم میگفتن یه اشتباهی بوده قبلا انجام داده و پاک شده مشکلی که الان نداره
    بعد ازدواج فهمیدم سرباز فراری هم هست چند وقت پیش اومدن دنبالش و رفت ولی دوباره از محل خدمتش فرار کرده
    سرکارم از اول ازدواج خیلی کم رفته خودم خرج خودم و میدم یه جورایی بی مسیولیت بار اومده چون هیچکی بالاسرش نبوده
    بعد ازدواج فهمیدم قرص هی گیاهی استفاده میکنه و بعدش تریاک دیدم میگه میخوام ترک کنم ولی نمیکنه
    قبلا چند باری بخاطر نرفتن سرکارش درگیری داشتیم خانواده های خیلی با هم بد شدن من دلم نیومد یه طور وابستگی یا لجبازی کردم با خانواده که شما خودتون تاییدش کردین حالا میگین جدا شو بازیچه دست شما نیستم
    در مورد اعتیادش خانواده خودم خبر نداره جرات ندارم چیزی بگم ولی خودمم کم اوردم نمیدونم چیکار کنم نه میتونم این طرف حرف بزنم نه اون درست میشه
    قراره تا شهریور عروسی کنیم ولی هیچ کار مثبتی انجام نمیده
    مشاوره رفتم میگن اون اصلا به بلوغ فکری و ذهنی نرسیده
    از طلاق هم میترسم
    تو رو خدا کمک کنین

    شما امروز زن و شوهر هستید و بهتر از هر کسی میدونید به این زندگی امیدی هست یا خیر ...؟

    پس بیخودی باخودتون لجبازی نکنید و در اولین فرصت با خانواده صحبت کنید و با مشاوره کردن به تصمیم نهایی و قاطع برسید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    خانواده هر چقدر هم با هم بد باشن اما باز پشت هم هستن.
    الان وقت لجبازی نیست . شما داری با آینده و زندگی خودت لجبازی می کنی عزیزم . با خانوادت همه صحبتهاتو در میون بزار و به نظر من از شون جدا شو. زندگی که اولش این باشه آخرش چی می خواد بشه ؟!!
    جدا شدن الان به مراتب راحتتره تا بعد ازدواج.
    الان حق باشماست اما اگه با اینکه همه اینها رو می دونید بخاطر لجبازی وارد یه زندگی بیخود بشین عواقبش پای خودتون هست هیچ کی جای شما نمی خواد با اون آقا زندگی کنه و سختی بکشه.

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29743
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    ممنون از راهنمایی تون
    ای کاش جدا شدن مثه دل بستن راحت و ساده بود
    دلم نمیاد و جرات شو ندارم با خانوادم در مورد جدایی بحرفم
    نسبت بهش سرد شدم شاید در نبودش خیلی حرفا تو دلم واسش ردیف کنم میبینمش نمیتونم بگم
    همیشه به این فکر میکنم خودم و از بین ببرم این طوری هضمش راحتتره واسم تا اینکه برم دادگاه و اسمم سر زبون ها بیوفته و خانوادمو ناراحت کنم
    اونا شهریور مثلا میخوان عروسی بگیرن بفرستنم خونه بخت میگن هر چی نامزد بودین بسه دیگه
    ای کاش میشد به عقب برگشت یا دنیا همین جا و همین لحظه تموم میشد واسم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط saraahmadi نمایش پست ها
    ممنون از راهنمایی تون
    ای کاش جدا شدن مثه دل بستن راحت و ساده بود
    دلم نمیاد و جرات شو ندارم با خانوادم در مورد جدایی بحرفم
    نسبت بهش سرد شدم شاید در نبودش خیلی حرفا تو دلم واسش ردیف کنم میبینمش نمیتونم بگم
    همیشه به این فکر میکنم خودم و از بین ببرم این طوری هضمش راحتتره واسم تا اینکه برم دادگاه و اسمم سر زبون ها بیوفته و خانوادمو ناراحت کنم
    اونا شهریور مثلا میخوان عروسی بگیرن بفرستنم خونه بخت میگن هر چی نامزد بودین بسه دیگه
    ای کاش میشد به عقب برگشت یا دنیا همین جا و همین لحظه تموم میشد واسم
    الان چون ناراحت هستید اینا رو میگید

    تصمیم درست الانتون میتونه لبخند رو سالها به لبتون بیاره

    و تصمیم اشتباه بخاطر حرف دیگران میتونه تا همیشه کمر شما رو خم کنه و حتی حرفا رو بیشتر کنه

    الان آدمای صد سال پیش رو هیچکس یادش نمیاد که چیکار میکردن و چه حرفی در موردشون بود

    پس هیچوقت به خاطر دیگران زندگی نکنید چون فقط یکبار زندگی میکنید و مطمئن باشید مردم به سر درد خودشون خیلی بیشتر از زندگی شما اهمیت میدن

    فردا روزی اگر شما تو زندگیتون شکست بخورید کسی نمیاد بگه کمکت کنم

    همه به فکر خودشونن

    شما هم به فکر خودت باش

    شما حتی اگه خوب باشی بازم مردم حرف میزنن که حتما یه کاری کرده که داری خوبی میکنه

    هیچوقت بخاطر اینکه دیگران چه فکری میکنن زندگیتون رو دستخوش حوادث نکنید

    هیچکس مسئول زندگی کسی نیست....فک میکنید در آینده چن نفر از اینایی پشت سرتون حرف میزنن دلشون براتون میسوزه؟

    تا وقتی به نظر دیگران فک میکنی دیگران هرجور بخوان بازیت میدن

    خودت باش

    وقتی میدونی یه راهی اشتباه باید تغییرش بدی

    هرچقد هم تماشاچیا جیغ و هورا بکشن و شما رو به ریسک کردن دعوت کنن

    شما خودت رو از بین ببری که بدتر اسمت رو زبون میفته...میگن حتما ایرادی داشته که خودکشی کرده

    پای زندگیت وایسا و بجنگ

    حرف مردم هم باد هواست و بعد یه مدت میخوابه وقتی هم که بدونن شما دلیل داشتی

    اصلا و ابدا زندگی شما به کسی ربطی نداره

    تا دیر نشده با خانوادتون حرف بزنید

    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29743
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    حرفاتون کاملا درسته من بیشتر فکر دیگرانم تا خودم
    امروز باهاش حرفیدم که دیگه نمیتونم ادامه بدم و باید جدا شیم
    میگه یه فرصت دیگه بده اعتیادمو ترک میکنم همه چی درست میشه
    میگه امروز یا فردا میرم کمپ واسه ترک به خانوادت نگو
    نمیدونم چیکار کنم؟؟
    بهش مهلت بدم یا نه؟

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29743
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    کمکم کنین لطفا

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    می دونم که قبل از اینکه هر کاری و که توش تجربه ای نداری رو انجام بدی اول احساس ترس و دو دلی تو وجودت میاد همه ما مثل همیم و هممون همین احساس شما رو داریم. اما شما باید کار رو یه سره کنید . بهش مهلت بدید و صبر کنید و براشون التیماتوم تعیین کنید. اینجوری که شما دارید زندگی می کنید تو برزخید . بهش بگید مثلا یکماه مهلت می دم اگه تونستی ترک کنی که هیچی اگه نه من به خانوادم می گم. همین . بعدم اگه ترک نکرد واقعا همین کار رو بکنید اینکه زندگی نمی شه.

  12. کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29743
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    با سلام
    بعد دو هفته شوهرم ترک کرده و به خونه برگشته
    فعلا اوضاعش رضایت بخش، ولی خب مشکل بیکاری هنو داره که فعلا پیگیره
    ان شالله مشکلات همه زوج ها و خانواده ها به حق این شب عزیز حل شه همه خوشبخت شن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد