سلام یه مدتیه از دختری خوشم اومده 2 ماه و نیمه میشناسمش و از روی شناخت عاشقش شدم و اونم بهم علاقه مند شد . در مورد ازدواج صحبت کردیم و بهم قول دادیم بیشتر هما بشناسیم تا احساسی تصمیم نگیریم .
قبل اینکه اصلا در مورد ازدواج باهاش صحبت کنم و بهش بگم دوستش دارم با هم یک رابطه ی کاری داشتیم و دوست صمیمی بودیم . توی این مدت همش بهم میگفت من رو سیاهم گناه کارم خدا منا ببخشه . گذشته بد بودم . منم از روی اینکه خیلی دختر احساسیه گفتم حتما یک اشتباه کوچیکی کرده هی داره بزرگش میکنه و خودشم نمیخواست بگه چیکار کرده .
حالا گذشت و گذشت و بحث ازدواج که شد گفتم صادقانه بگو چی شده . نمیخواست بگه تا بزور مجبورش کردم حرف بزنه .
گفت قبلا رابطه های عاشقانه با پسر همسایه و 2 تا خواستگارش داشته . تماس جنسی نبوده ولی بوسیدن و لب و لمس و اینا بوده .
تعدادش هم گفت زیاد بوده یادش نمیاد چند تاست .
اخریش هم 1 ماه بعد از اشنایی ما بوده که هنوز با هم صحبت ازدواج نکرده بودیم و اینطوری عاشق و صمیمی نشده بودیم .
میگه توبه کرده و خودش خیلی ناراحته و رفته زیارت و نمیخواد تکرارشون کنه .
الانم برای جبرانش به موسسات خیریه کمک میکنه و کارای خیر انجام میده و دغدقش یجورایی شده اینکه براشون کاری بکنه . منم دارم کمکش میکنم .
گفت اگر میدونستم ازم خوشت میاد هیچ وقت بهم نمیگفت .
من خیلی دوستش دارم ولی از دیشب همش این تصویر جلوی چشمم بود که چندین نفر دارن ازش لذت میبرن و عشقم داره توسط بقیه دستمالی میشه . خیلی اعصابم خورد شد.
فقط خوشحالم که رابطه جنسی نبوده و بکارت داره .
کاش میگفت اخریش 1 سال پیش بوده و گول خورده بهتر قابل هضم بود .
کلا دختر احساسی و خیلی گرم مزاجی" onclick="replacer_hook(53)" target="_blank" href="http://forum.moshaver.co/f144">گرم مزاجیه . کلا خیلی خیلی گرم مزاجه و همش حرفای عاشقانه ی داغ میزنه .
خود من هم گرم مزاجم ولی خودما کنترل کردم و اصلا با کسی رابطه ی عاشقانه ی جنسی نداشتم و اولین باره از دختری خوشم میاد .
بهم گفت تو لیاقتت یکیه که اولین تجربه ی عاشقانش باشه و گفت خودش لیاقت منا نداره ولی دوستم داره چون صادقم و مهربون .
من متولد 70 و اون 74 هست .
بهم گفت توقع نداره با این رابطش کنار بیام چون اگر اون بود کنار نمیومد .
من گفتم به ادما یک فرصت دیگه میدم ولی باید خیلی خودشا عوض کنه . اگر خدا بخشیده باشه و کاملا تغییر کرده باشه و اون ادم سابق نباشه منم شاید با گذشت زمان فراموش کنم .
هدف و دیدگاهمون مثل همه ولی اون اعتقادات مذهبیش یکم ضعیفه . نماز میخونه ولی مثلا لباسهای خیلی زیاد شاد توی خیابون میپوشه که من خوشم نمیاد . حجابش میشه گفت بد نیست .
بهش گفتم باید بیشتر رعایت کنه میگه دلم میگیره تیره بپوشم .
من کلا اعتقادات مذهبیم منطقی هست و روی نماز و روزه و حجابی که روی عرف باشه حساسم ولی اینطوری نیستم که بگم فقط چادر . در حد اینکه ضایع نباشه و عرف جامعه و انگشت نما نباشه و تو چشم نباشه خوبه .
میترسم بعد ازدواج بهش شکاک بشم و همش بترسم با مرد غریبه یجا تنهاش بزارم بهم خیانت کنه .
خیلی گرم مزاجه و این منا میترسونه یکم .