آمیختگی شناختی – cognitive fusion
برای لحظه ای تصور کنید دستان شما افکارتان هستند ، بعد از اینکه این پاراگراف را مطالعه کردید از شما می خواهم که خواندن ادامه متن را متوقف کنید. سپس دست های خود را کنار هم قرار دهید به طوری که انگشتانتان از هم باز باشد سپس همان طور که دست هایتان کنار هم قرار دارند به آرامی بالا بیاورید و روی صورتتان قرار دهید طوری که کف دستهایتان تمام صورت را بگیرد . حالا از لابه لای انگشتانتان به محیط اطراف نگاه کنید چه تغییری در زاویه دید شما نسبت به پدیده های محیط اطراف ایجاد شد ؟ لطفا قبل از اینکه ادامه متن را بخوانید این کار را انجام دهید .
حالا تصور کنید هر روز به همین شکل که دستانتان صورتتان را پوشانده زندگی کنید ، به نظرتان چه اتفاقی می افتد ؟ چقدر شما را محدود می کند ؟ چقدر احساس می کنید در تنگنا قرار گرفته اید ؟ چقدر توانایی شما را در برخورد مناسب با محیط پیرامون ، و رابطه با سایر افراد را کاهش می دهد ؟
” آمیختگی شناختی ( داستان هایی که ازمسائل زندگی خود در ذهنمان ساخته ایم و آنها را طوری ارزیابی کرده ایم که گویی بخشی از هویت ما هستند) ” دقیقا شبیه این مثال است . در این حالت چنان در دام افکار می افتیم که ارتباط مان با بسیاری از جنبه های اینجا و اکنونی قطع می شود و مانند دیوی بر تمام جنبه های رفتار ما سیطره پیدا می کند و در نتیجه توانایی ما را برای رفتار موثر و مناسب کاهش می دهد .
به خاطر توانایی انسان در استفاده از زبان ، کلمات معمولا ویژگی ها و کارکردهای چیزهایی را که به آنها اشاره دارند به خود می گیرند . انسان با افکار وکلمات طوری برخورد می کند که گویی آنها حقیقی یا واقعی اند . آمیختگی گرایش به زندگی در دنیایی است که کاملا با زبان لفظی ساختار یافته و در این شرایط فرد نمی تواند دنیایی را که به طور کلامی مفهوم سازی و ارزشیابی شده است از دنیایی که مستقیما تجربه می کند متمایز کند. وقتی فردی با محتوای کلامی آمیخته شود ، این محتوا می تواند غلبه کاملی بر رفتار او داشته باشد و زمانی که آمیختگی با پیام های فرهنگی مبنی بر اینکه رویدادهای درونی آسیب زا و خطرناک هستند ، ترکیب شود چرخه بسیار خطرناکی ایجاد خواهد شد و هر چه فرد برای حذف و کنترل رویدادهای درونی سخت تر تلاش کند بیشتر آمیخته می شود .
حالا یکبار دیگر به همان شکل قبلی دستهایتان روی صورتتان قرار دهید و این بار به آرامی دست های خود را به سمت پایین بیاورید به طوری که کاملا از صورت شما فاصله بگیرد .لطفا قبل از اینکه ادامه متن را بخوانید این کار را انجام دهید .
در این حالت اگر دقت کنید می بیند که وقتی دست های شما صورتتان را نپوشانده چقدر واضح محیط پیرامون را می بیند ، و به نحو مناسب تری با آن ارتباط برقرار می کنید .و میزان اطلاعاتی که با محیط پیرامون مبادله می کنید چقدر افزایش می یابد .
مشابه این حالت مفهوم ” گسستگی شناختی – cognitive defusion ” نام دارد که در مقابل آمیختگی قرار دارد . گسستگی شناختی یکی از تکنیک هایی است که در درمان پذیرش و تعهد ( ACT ) بکار می رود و به فرد کمک می کند تا بتواند اطمینان به واقعیت های درونی را بشکند و نیز بتواند بین فکر و فکر کننده ، و احساس واحساس کننده فاصله ایجاد کند .