نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: قهر زوجین

1725
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30405
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    قهر زوجین

    با سلام
    من تازه 8 ماهه ازدواج کردم. اما 2 سال سختی کشیدم تا به همسرم رسیدم. اما از دوران عقد تا امروز با کوچکترین بحثی میگه تلاق میخوام. النم صبح 5:30 بیدار میشم میرم سرکار 6:30 عصر میام. از لحضه ورودم میگه جوراباتو دربیار اونجا نشین اونجا نرو این کارو نکن اونکارو بکن و... . فقط پشت سرهم غر میزنه
    این درصورتی که با عشق وایساده شام خوشمزه هم اماده کرده.
    جدای این بحثا من قلیون میکشم خودشم از روز اول خبر داشت و باهم میکشیدیم اما الان دوهفتس اسم قلیون میاد شروع میکنه داد و بیداد کردن گریه میکنه منو میزنه. ...
    بهش میگم منم میتونم بیرون مثل بقیه مردها برم قهوه خانه کلی پول بدم اما میام خونه خودم کنار تو نیم ساعت ارامش داشته باشم. بعدش به زندگیم برسم.
    الان چند ماهه هزاربار باید ازش خواهش کنم که باهم دوتایی بریم بیرون تا یک بار بیاد اونم وقتی که هوا تاریک بشه نزدیک غروب باشه. انگار کسر شانش میشه دیگه کنارم باشه
    ریزش موهامو بهونه میکنه میگه چاق شدی و هزارتا دلیل الکی. چون من از اولم همه این مشکلاتو داشتم
    دیشبم سر قلیونو ریزش مو دعوامون شد کلی دادوبیداد کردو مادر منو فحش داد و .... آخرشم مثل همیشه گفت تلاق میخوامو ساکشو جمع کرد که صبح بره خونه باباش.
    منم برای اولین بار بهش گفتم برو دیگه ازت خسته شدم اما رفتی یا باید خودت برگردی یا انقدر خونه بابات بمونی تا موهات سفید بشه تلاقتم نمیدم
    من شب ساعت 11 رفتم خوابیدم اون تا 4 صبح بیدار بوده همش تو تلگرام بوده و تلویزیون نگاه میکرده.
    فکر کنم صبحم واقعا رفته از خونه بیرون
    الان من چیکار کنم؟ ما دونفری بودیم که 2 سال برای بهم رسیدن جنگیدیم جلوی خانواده ها وایسادیم تا قانشون کنیم اما الان اینطوری؟
    من کارشناسی ارشد دارم خانوم منم لیسانس داره

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : قهر زوجین

    نقل قول نوشته اصلی توسط ktarabi نمایش پست ها
    با سلام
    من تازه 8 ماهه ازدواج کردم. اما 2 سال سختی کشیدم تا به همسرم رسیدم. اما از دوران عقد تا امروز با کوچکترین بحثی میگه تلاق میخوام. النم صبح 5:30 بیدار میشم میرم سرکار 6:30 عصر میام. از لحضه ورودم میگه جوراباتو دربیار اونجا نشین اونجا نرو این کارو نکن اونکارو بکن و... . فقط پشت سرهم غر میزنه
    این درصورتی که با عشق وایساده شام خوشمزه هم اماده کرده.
    جدای این بحثا من قلیون میکشم خودشم از روز اول خبر داشت و باهم میکشیدیم اما الان دوهفتس اسم قلیون میاد شروع میکنه داد و بیداد کردن گریه میکنه منو میزنه. ...
    بهش میگم منم میتونم بیرون مثل بقیه مردها برم قهوه خانه کلی پول بدم اما میام خونه خودم کنار تو نیم ساعت ارامش داشته باشم. بعدش به زندگیم برسم.
    الان چند ماهه هزاربار باید ازش خواهش کنم که باهم دوتایی بریم بیرون تا یک بار بیاد اونم وقتی که هوا تاریک بشه نزدیک غروب باشه. انگار کسر شانش میشه دیگه کنارم باشه
    ریزش موهامو بهونه میکنه میگه چاق شدی و هزارتا دلیل الکی. چون من از اولم همه این مشکلاتو داشتم
    دیشبم سر قلیونو ریزش مو دعوامون شد کلی دادوبیداد کردو مادر منو فحش داد و .... آخرشم مثل همیشه گفت تلاق میخوامو ساکشو جمع کرد که صبح بره خونه باباش.
    منم برای اولین بار بهش گفتم برو دیگه ازت خسته شدم اما رفتی یا باید خودت برگردی یا انقدر خونه بابات بمونی تا موهات سفید بشه تلاقتم نمیدم
    من شب ساعت 11 رفتم خوابیدم اون تا 4 صبح بیدار بوده همش تو تلگرام بوده و تلویزیون نگاه میکرده.
    فکر کنم صبحم واقعا رفته از خونه بیرون
    الان من چیکار کنم؟ ما دونفری بودیم که 2 سال برای بهم رسیدن جنگیدیم جلوی خانواده ها وایسادیم تا قانشون کنیم اما الان اینطوری؟
    من کارشناسی ارشد دارم خانوم منم لیسانس داره


    «قهر» يکي از مهلک ترين آسيب هاي يک رابطه است!
    قهر، يک رفتار کودکانه است. اين اولين چيزي است که بايد درباره قهر بدانيم. پس هر کدام از ما که از اين حربه به عنوان يک رفتار دفاعي يا رفتاري براي آزار دادن همسرمان يا به هر نيت ديگري استفاده مي کنيم بايد بپذيريم که اصلا به عنوان يک فرد عاقل و بالغ ظاهر نشده ايم! حتي کودکان گاهي پس از قهرهاي شديد با دوستانشان پس از چند دقيقه يا چند ساعت آشتي مي کنند و دوباره بازي پرنشاط خود را از سرمي گيرند، گويي به بي اهميتي قهر پي مي برند اما خيلي از آدم بزرگ ها همچنان در رفتار کودکانه خود باقي مي مانند!البته ناراحت شدن و به اصطلاح «سرسنگين بودن» با همسر زماني که از دست او ناراحت هستيم، هميشه «بد» نيست، حتي مي تواند در شرايطي به عنوان راهي و نشانه اي براي آگاه کردن او از رفتار اشتباهش موثر هم باشد ولي در برخي شرايط و نه هميشه و نه براي مدتي طولاني!

    وقتي قهر کردن نازکشيدن را به دنبال ندارد!
    متاسفانه قهر کردن بيشتر در بانوان ديده مي شود و تا وقتي همسر آن ها پا پيش نگذارد، عذرخواهي نکند و به اصطلاح «منت کشي» نکند، آن ها از چهارپاي شيطان پايين نمي آيند! البته طرح اين مسئله درباره خانم ها اين موضوع را نفي نمي کند که بسياري از مردان نيز به اين آسيب مبتلا هستند. در مواردي که خطاي همسر به صورت عمد و به دفعات تکرار مي شود و راه حل هاي ساده احتمالي موثر واقع نمي شود، استفاده از قهر تا سطحي مجاز است. ولي تکرار آن يا طولاني شدن مدت آن، براي رابطه زناشويي بسيار مضر است.

    چرا همسران قهر مي کنند؟
    جواد بهروزي فر، روان شناس باليني و کارشناس خانواده، چند دليل احتمالي را براي قهر همسران بيان مي کند: گاهي زوجين نمي توانند منظور و پيام خود را به يکديگر منتقل کنند؛ بنابراين يکي از زوجين احساس ناکامي مي کند و گمان مي کند مورد بي توجهي همسرش قرار گرفته است. بنابراين دچار دلخوري و خشم مي شود و تصميم به قطع رابطه کوتاه مدت يا همان قهر مي گيرد، البته عمق و ميزان قطع رابطه به اهميت پيام بستگي دارد و ممکن است از چند ساعت تا چند روز هم طول بکشد.

    فقط خودت را مي بيني
    دليل دوم باز هم در رابطه با گفت وگوي ناموفق زوجين مطرح است، گاهي يکي از طرفين خودمحورانه صحبت مي کند يعني مطالب خود را با تصورات و با توجه به نيازهاي خودش مطرح مي کند و تصورات و نيازهاي طرف مقابل را در نظر نمي گيرد که اين خودمحوري باعث دلخوري و قطع رابطه طرف مقابل مي شود؛ زيرا در اين جا مسئله تفاوت نگاه و نگرش وجود دارد و احساس نااميدي و يأس جزئي در فرد، ايجاد مي شود.

    وقتي نمي شود گفت بالاي چشمت ابروست!
    بهروزي فر دليل سوم را به بعد شخصيتي يا درون فردي ربط و ادامه مي دهد:ممکن است شخص، عزت نفس پايين يا آسيب ديده اي داشته باشد که در اين صورت وقتي در شرايط يا در معرض اختلاف عقيده يا سليقه با ديگران قرار مي گيرد، راهي جز قهر کردن برايش باقي نمي ماند.
    در همين مواقع است که اصطلاحا مردم مي گويند: «به فلاني زود برمي خوره» يا «نمي شه بهش گفت بالاي چشمت ابروست».اين کارشناس خانواده تاکيد مي کند: قهر کردن مانند ريختن زباله ها زير فرش خانه است، مشکل با قهرکردن حل نمي شود زيرا افراد بعد از چند دقيقه، چند ساعت يا چند روز سعي مي کنند دوباره با هم ارتباط برقرار کنند ولي مشکل به جاي خود باقي است.

    از همسرتان باج نگيريد!
    دليل بعدي با عنوان «بازيابي عاطفي» از سوي بهروزي فر مطرح مي شود: اگر دليل قبلي ناآگاهانه بروز مي کند، اين دليل کمي آگاهانه است، يعني فرد در فرآيند شکل گيري شخصيت اش از کودکي تا بزرگسالي راهي را براي رسيدن به هدف انتخاب مي کند که نوعي «باج گيري عاطفي» از ديگران است.
    کودکي که براي رسيدن به خواسته اش بهانه گيري مي کند يا روي نقطه ضعف والدينش انگشت مي گذارد و از اين طريق به هدفش مي رسد، ممکن است در بزرگسالي هم اين کار را انجام دهد، براين اساس با همسرش قهر مي کند و با خود مي گويد مي توانم با حرف نزدن و قهر کردن با همسرم به هدفم برسم.

    عوارض قهر
    خود فرد، بيش از همه در معرض پيامدهاي منفي قهر است. اين روان شناس در تشريح آثار قهر با بيان اين جمله ادامه مي دهد: وقتي قهر رخ مي دهد، نشان مي دهد که فشار زيادي روي فرد است زيرا مي خواهد خودش را حفظ کند، او در حال تجربه تهديد است و با قهر، انرژي رواني زيادي را از دست مي دهد.
    بهروزي فر با بيان اين که قهر موجب ايجاد فاصله عاطفي و شناختي بين دو طرف مي شود، مي افزايد: قهر کردن هاي زياد و طولاني مدت به مرور زمان موجب دلسردي مي شود. حتي فضايي که براي عشق ورزيدن به هم وجود دارد،ميگنا دات آي آر مي تواند به فضاي هم زيستي محض تبديل شود و زوجين به جاي مراوده هاي عاطفي و رواني که به آن نياز دارند تنها به وظايف خود عمل مي کنند تا رابطه باقي بماند.

    رفتارهاي جايگزين قهر
    اين کارشناس خانواده در ادامه توصيه هايي به زوجين نيز دارد:
    ۱ - راهکار پايدارتر اين است که زوجين آگاه باشند که قهر، رفتاري ناکارآمد است و اگر زماني در کودکي فايده اي برايشان داشته، ديگر در شرايط فعلي فايده اي براي آن ها ندارد، بلکه بايد به دنبال يافتن راه حل باشند.
    ۲ - زوجين در نظر داشته باشند رفتار ناکارآمدتر براي مدت زمان محدود آن ها را به اهدافشان مي رساند. چون سرانجام طرف مقابل در برابر اين رفتار مي ايستد و ديگر باج نمي دهد.
    ۳ - زوجين مهارت هاي ارتباط موثر را ياد بگيرند و حتي در سخت ترين شرايط هم به هم فرصت بدهند و بدانند وقتي احساس ناکامي دارند، دچار خشم و هيجان و خستگي مي شوند و نمي توانند استدلال منطقي داشته باشند پس بايد به هم فرصت بدهند و صحبت کنند. آن ها بايد با موضوع و مشکل خود روبه رو شوند و راه حل پيدا کنند.
    گاهي افراد موضوع اصلي را ناديده مي گيرند و پشت سر مي اندازند ولي اين موضوع يک روز ظهور مي کند و خود را نشان مي دهد، پس زوجين قهر را با بي توجهي به مسئله و مشکل اصلي تمام نکنند و با هم صحبت کنند اگر بار اول دعوايشان شد، بار دوم صحبت کنند، اگر باز هم دعوا کردند بار سوم صحبت کنند و اگر مي توانند از مشاوره متخصص و متعهد کمک بگيرند تا اين مشکل پيشرفت نکند!

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : قهر زوجین

    سلام .یه مدت خیلی جدی و سرد باشید تا به اشتباهش پی ببره و بهش میتونید پیام بدید(البته یه بار)و در پیام حرفاتون رو بزنید مثلا بگید رفتار بچه گانه ای داره و ادم بی ثباتی هست چون اگر ثبات داشت سر هر مسئله ای از طلاق صحبت نمیکردو بهش بگید این کار ها علاقه را کمرنگ میکنه .البته تا جای ممکن نذارید طولانی بشه اما اگر همسرتون از اون دسته هست که با رفتار خوب و اصرار شما یا به قول معروف منت کشیدن عکس العملی نشون نمیده یا بدتر هم میشه این روش که گفتم رو امتحان کنید.البته متاسفم که اینو میگم اما اگر علاقه وجود داشته باشه این قدر راحت همسرتون از طلاق صحبت نمیکنه (شاید هم این کارش برای تهدید هست اما در کل لفظ جالبی نیست.)
    ویرایش توسط saba95 : 08-21-2016 در ساعت 10:22 PM

  5. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : قهر زوجین

    همین حرفایی رو که به ما زدید برید به پدرش یا پدربزرگش بگید حتی شده تلفنی .

    ببینید اونا چی میگن.

    پنج. صبح تا شیش عصر واسه کار خیلی نیست؟
    کارتونو کمتر کنید. (دوره و زمونه خرابه ) دوازده سیزده ساعت توی خونه. تنهایی چکار میکنه؟ .
    وقتتو بیشتر با خانمتون بگزرونید و نزارید خسته شه. شما در طول. روز فرض بگیریم ساعت یازده بخابید پنج ساعت خوابید دوازده سیزده ساعت هم که کار. برای همسرتون وقت بزارید با هم حرف بزنید

    خسته شده. اونم درک کنید اما در این مورد با بزرگترش در میوت بزارید بعد اگر جواب نداد برید مشاوره
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30405
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : قهر زوجین

    سلام
    ممنون بابت راهنمایی شما
    دیروز رفتم خونه دیدم نیست خونرو گشتم ساکشو تو کمد دیواری پیدا کردم فهمیدم همین نزدیکیاست . خونه مامانشم نبود. مادرش باهاش صحبت کرد بعدا زنگ زد بهم گفت تو پارک سر خیابون نشسته. رفتم دونبالش یکم باهم صحبت کردیم آشتی کردیم اومدیم خونه

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : قهر زوجین

    خدا رو شکر که اشتی کردید امیدوارم دیگه این اتفاق پیش نیاد

    بازم من میگم سیزده ساعت کار زیاده خیلی
    یکم به خانمتونم اهمیت بدید
    اینم که. همش از طلاق میگن اگر میدونید بی دلیله با بزرگترش مطرح کنید.
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30405
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : قهر زوجین

    ممنون تشکر.
    آره خداروشکر آشتی کردیم.
    13 ساعت کار بخاطر اینه که ....
    من تهران تو یک شرکت کارشناس فروش بودم اما حقوق ثابت کمی داشت مستجر بودیم دیدیم درامد با هزینمون جور نمیاد اومدیم هشتگرد جدید خونه خودمون دیگه اجاره ندیم کارمم عوض کردم . خدارو شکر اینجا هم کارم راحت تره هم درامدش بیشتره. بخاطر اینکه از هشتگرد بیام تهران سرکار مجبورم 5:30 بیدار بشم تا به اتوبوس ساعت 6 برسم تا میام شرکت ساعت میشه 8:30 از اون طرفم تا ساعت 4 سرکارم تا میام خونه میشه 6:30.
    ساعت کارم خوبه فقط مشکل دوری راهه اونم بخاطر اجاره مجبور شدیم
    خانومم تهران بودیم میرفت سرکار اما اینجا دیگه هم سخته هم خودش خسته شده دیگه سرکار نمیره.
    این بحث طلاقم که مطرح میکنه بخاطر اینه که خیلی دوست داره پسر باشه کلا خصوصیات مردونه رو بیشتر از خانوما دوست داره. بخاطر همین سختشه که یک مرد بالای سرش باشه . بخاطر این میگه من اصلا نباید ازدواج میکردم من خودم از پس زندگیم برمیام/
    مگرنه تو دلش چیزی نیست خیلی حسن های خوبی داره اما خب روی خیلی مسائل کوچیک هم حساسیت زیاد نشون میده .
    من همیشه بهش گفتم اگه قرار بود جامون عوض بشه من زن اون باشم هیچ وقت باهاش ازدواج نمیکردم چون اون وقت هر روز باید باهم بزن بزن میکردیم

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18897
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    23
    تشکر شده 92 بار در 54 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : قهر زوجین

    نقل قول نوشته اصلی توسط ktarabi نمایش پست ها
    با سلام
    من تازه 8 ماهه ازدواج کردم. اما 2 سال سختی کشیدم تا به همسرم رسیدم. اما از دوران عقد تا امروز با کوچکترین بحثی میگه تلاق میخوام. النم صبح 5:30 بیدار میشم میرم سرکار 6:30 عصر میام. از لحضه ورودم میگه جوراباتو دربیار اونجا نشین اونجا نرو این کارو نکن اونکارو بکن و... . فقط پشت سرهم غر میزنه
    این درصورتی که با عشق وایساده شام خوشمزه هم اماده کرده.
    جدای این بحثا من قلیون میکشم خودشم از روز اول خبر داشت و باهم میکشیدیم اما الان دوهفتس اسم قلیون میاد شروع میکنه داد و بیداد کردن گریه میکنه منو میزنه. ...
    بهش میگم منم میتونم بیرون مثل بقیه مردها برم قهوه خانه کلی پول بدم اما میام خونه خودم کنار تو نیم ساعت ارامش داشته باشم. بعدش به زندگیم برسم.
    الان چند ماهه هزاربار باید ازش خواهش کنم که باهم دوتایی بریم بیرون تا یک بار بیاد اونم وقتی که هوا تاریک بشه نزدیک غروب باشه. انگار کسر شانش میشه دیگه کنارم باشه
    ریزش موهامو بهونه میکنه میگه چاق شدی و هزارتا دلیل الکی. چون من از اولم همه این مشکلاتو داشتم
    دیشبم سر قلیونو ریزش مو دعوامون شد کلی دادوبیداد کردو مادر منو فحش داد و .... آخرشم مثل همیشه گفت تلاق میخوامو ساکشو جمع کرد که صبح بره خونه باباش.
    منم برای اولین بار بهش گفتم برو دیگه ازت خسته شدم اما رفتی یا باید خودت برگردی یا انقدر خونه بابات بمونی تا موهات سفید بشه تلاقتم نمیدم
    من شب ساعت 11 رفتم خوابیدم اون تا 4 صبح بیدار بوده همش تو تلگرام بوده و تلویزیون نگاه میکرده.
    فکر کنم صبحم واقعا رفته از خونه بیرون
    الان من چیکار کنم؟ ما دونفری بودیم که 2 سال برای بهم رسیدن جنگیدیم جلوی خانواده ها وایسادیم تا قانشون کنیم اما الان اینطوری؟
    من کارشناسی ارشد دارم خانوم منم لیسانس داره

    غر زدن که جز لاینفک خانوماست
    این اوضاعی که تعریف کردی به نظر میرسه به سر و ضع خودت اهمیت نمیدی
    مثلا جورابات مرسی خونه بو میده خب خودت دربیار ببر بشون نذار اون بگه
    یا برو باشگاه چاق نشی رژیم بگیرم
    قلیون دیگه چه زهرماریه آخه؟
    خب یه کم به احساسات پاک و لطیف این جنس ضعیف توجه نشون بده دوس داره شوهرش شاخ باشه

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30405
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : قهر زوجین

    چششششششششششششششششم

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30405
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : قهر زوجین


    سلام. متاسفانه دیشب دوباره دعوامون شد
    برادر من سربازه 5 شنبه هفته پیش اومده مرخصی تا 12 شهریورم بیشتر نیست. وقتی اومد ما نرفتیم خونه مادرم بهش سر بزنیم درصورتی که همه خانواده رفتن. الانم یک هفتس هر روز زنگ میزدم خونه از مادرم می پرسیدم کی میاید خونه ما با شک میگفت 5 شنبه. ماهم یک هفتس منتظر خبر قطعی اونها هستیم. دیشب 11 شب پرسیدم میگن معلوم نیست صبح پرسیدم میگن معلوم نیست منم یکم با مادرم بحث کردم.
    اما دعوای دیشب:

    خیلی ما ای خوب و خوش داشتیم باهم فیلم نگاه میکردیم که پدر خانومم ساعت 11 زنگ زد با خانومم صحبت کرد گفت که فردا میخوان برن خونه پدربزرگش ، از مسافرت هفته پیششون گفت و قطع کرد. از اونجایی که خانوم من عاشق مسافرت و مهمونی هستش دوباره شروع کرد به غر زدن که آره من اخر هفتم بخاطر مادر تو خراب شده مارو بلاتکلیف گذاشتن. برای ما احترام قائل نیستن. و .... و هزارتا چیز دیگه
    خب یکسریشو حق داشت یک سریشو دیگه زیاده روی کرد. بازم بی احترامی به خانواده من
    همش به خانوادش گفتم بابا وقتی شما دارین میرین جایی تفریح وقتی میدونید ما اون روز نمیتونیم با شما باشیم به ما چیزی نگید این خانوم من حساسه میشینه قصه میخوره بازم 11 شب زنگ زدن زندگی مارو خراب کردن.
    بهش میگم خانومم حالا پدر مادرم هستن برای اولین بار دارن میان خونه ماخب ارزوی هر پدر مادریه که یک روز برن خونه خود پسرشون. میگه من هنوز کلی کارام مونده که بخاطر بلاتکلیفیم تا الان انجام ندادن.
    بهش میگم خانومم ما بیست روزه تواین خونه ایم تو تا 4 صبح همش تو کانالای هوش و مودل لباسو و... تلگرامی و تلویزیون میبینی تا 3 بعد ظهرم که میخوابی خب شب بیا باهم بخوابیم صبحم تا 10-12 بخواب بعد پاشو به کارای خونت برس. تو این بیست روز یک بار جارو برقی کشیده یک بار سرویس بهداشتی رو شسته . فرش خونه نو هستش خب خاف داره کف خونه هم سرامیکه هرجای خونه رو نگاه میکنی پر گردو خاک و مو و خاف فرشه. خب من که دیگه نمیرسم بیام کمکش خودشم که خونست انجام نمیده.
    دیشب سراین و اومدن خانواده من بحثمون شد میگه مگه من کلفتم من همینم خونمه دوست دارم کثیف باشه.
    .
    .
    .
    خلاصه انقدر بحث و داد و بیداد کردیم تا از روی عصبانیت با مشت زدم رو بازوش برای اولین بار دستم روش بلند شد.
    دیگه ساعت 2 بود رفتم قرص الپرازولام خوردم رفتم بخوابم بعد از کلی گریه خانومم .
    ساعت 5 صبح با این که قرصم خورده بودم با صدای گریه خانومم که تو هال خوابیده بود داشت با هندزفری اهنگ گوش میداد بیدار شدم. اومدم میگم چرا نخوابیدی چرا گریه میکنی ؟ میگی تو منو دیگه دوست نداری بخاطر خانوادت منو میزنی به من میگی گلفتی بکن .... و خلاصه کل اشک و ناله و نفرین.
    منم چون ساعت 6 سرویس میرفت دیگه سریع اماده شدم 10 دقیقه به شیش انقدر التماسش کردم ئکه گریه نکنه از خونه اومدم بیرون
    مادرمم که اخرش گفت نمیاد فقط زندگی ما بخاطر تماس دیشب پدر خانومم و نیومدن مادر من خراب شد

    خانومم که منتظر جواب مادرم بود که صبح بگه میاد یا نه تا 9:40 امروز صبح بیدار بود بعد که بهش گفتم نمیان فکر کنم الان خوابیده
    الان برم خونه باید دعوا کنیم گریه بکنه اخر هفتمون خراب بشه
    خونه بمونینم
    نه جایی بریم نه کسی بیاد
    اینم برنامه اخر هفته ما
    حالا شمابگید واقعا من دیگه باید چیکار بکنم؟
    ببخدا دیگه دارم دیوانه میشم
    بقول خانومم زندگی ما دیگه به بن بست رسیده
    همش شده قهر گریه دعوا جدیدا که دست بزن منم اضافه شد
    واقعا دیگه به کمک جدی نیاز داریم مگرنه زندگیمون از هم میپاشه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زودانزالی
    توسط شهریور در انجمن زود انزالی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 11-01-2018, 08:12 PM
  2. زود انزالی
    توسط pesarg در انجمن زود انزالی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 07-17-2016, 02:12 AM
  3. زودرنجی شدید
    توسط جیدا2200 در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-09-2015, 12:37 AM
  4. ازدواج خواهر کوچکتر زودتر از خواهر بزرگتر
    توسط ن.ت در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-25-2014, 04:16 PM
  5. زود انزالی
    توسط alon hossein در انجمن زود انزالی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-17-2014, 10:44 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد