نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: سر در گمی در رابطه

862
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30426
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    سر در گمی در رابطه

    با سلام من 25 سالمه و حدود 4 سال پسری رو میشناختم توی این 4 سال همیشه واسم در حد یه دوست بوده تا اینکه بعد از مدتی بهش علاقه پیدا کردم و رابطمون جدی شد همون اوایل نشستیم با هم صحبت کردیم و ایشون گفتن که قصدشون ار این رابطه ازدواج و همیشه توی برنامه ریزی هایی که واسه اینده اش داشت من هم بودم و یه روز هم حتی میخواست من و به خوانوادش معرفی کنه که به خاطره شرایطی من قبول نکردم. با هم خیلی خوب بودیم و خیلی هم همدیگه رو دوست داشتیم و همیشه ایشون بیشتر از من بهم احترام میزاشت و بهم محبت میکرد و ابراز علاقه میکرد ... در هفته 3 بار همدیگه رو میدیدیم و توی رابطمون بوسیدن و بغل کردن هم بود ( ما کلا خانواده خیلی مذهبی نیستیم ) از نظر خودم هم چون دوست داشتنم نسبت بهش واقعی بود مشکلی نمیدیدم و این رابطه افراطی نبود چون من کلا با هیچ پسری جز این اقا دست هم نمیدم بعد یه مدتی خواصتم ایشون رو امتحان کنم . باهاش تماس گرفتم و رفتم که باهاش جدی صحبت کنم و بهش گفتم چند وقته حس خوبی ندارم و به حس خودم و حس تو به خودم شک دارم ایشون کلی با من صحبت کردن و اخرش ایشون گفتن که یه چند وقتی از هم دور باشیم تا احساسم نسبت بهش برگرده ( من فقط میخواستم امتحانش کنم و پیش خودم گفتم اگه دوسم داشته باشه قبول نمیکنه که از هم دور شیم اما دقیقا بر عکس تصور من شد بعد از چند روز من باهاش تماس گرفتم اما گفت تو چند روز وقت خواصتی که فک کنی منم همین اندازه وقت میخوام بعد از یه مدت که من تماس میگرفتم که بیاد با هم صحبت کنیم و اون قبول نمیکرد بهم اس ام اس داد که من دچار بلاتکلیفی شدم و نمیدونم باید چیکار کنم و همش میام خونه میخوابم و از این حرفا ( ایشون سربازن) دیگه یه چند ماهی بود که از هم بیخبر بودیم تا اینکه م ن یه اس ام اس دادم که یاد گذشته افتادم و بعد از این پیام ایشون هم چندباری با من تماس گرفتن و گفتن که همدیگه رو ببینیم. وقتی ازش پرسیدم دلیل این همه بی خبری چی بود گفت که دلیلش هم خودتی هم خودم و گفت که نمیدونم باید چی کار کنم و اصلا نمیدونم که چی می خوام همین یه بار دیگه هم باهاش تماس گرفتم که بیاد با هم صحبت کنیم گفت باشه و خودش تماس میگیره که یه روز همدیگه رو ببینیم اما دیگه تماسی از ایشون دریافت نکردم چند وقت پیش هم توی اینستا روی یکی از پستام لایک گذاشته حالا میگید من چی کار کنم؟ ایا اگه منتظر بمونم که سربازیش تموم شه چیزی تغیر میکنه یا نه باید دل بکنم ازش؟ ایا اون هم همنقدر که من بهش فکر میکنم به من فکر میکنه یا این رابطه واسش تموم شدس؟ در ضمن خانواده من در جریان رابطم با این اقا بودن

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سر در گمی

    سلام

    اول بگید هدفتون چیه ازین رابطه ؟

    شما 4 سال باهم در ارتباطید ایشون می خواستتن بیان خاستگاری اما شما قبول نکردید، چرا ؟
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سر در گمی در رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط 5630008323 نمایش پست ها
    با سلام من 25 سالمه و حدود 4 سال پسری رو میشناختم توی این 4 سال همیشه واسم در حد یه دوست بوده تا اینکه بعد از مدتی بهش علاقه پیدا کردم و رابطمون جدی شد همون اوایل نشستیم با هم صحبت کردیم و ایشون گفتن که قصدشون ار این رابطه ازدواج و همیشه توی برنامه ریزی هایی که واسه اینده اش داشت من هم بودم و یه روز هم حتی میخواست من و به خوانوادش معرفی کنه که به خاطره شرایطی من قبول نکردم. با هم خیلی خوب بودیم و خیلی هم همدیگه رو دوست داشتیم و همیشه ایشون بیشتر از من بهم احترام میزاشت و بهم محبت میکرد و ابراز علاقه میکرد ... در هفته 3 بار همدیگه رو میدیدیم و توی رابطمون بوسیدن و بغل کردن هم بود ( ما کلا خانواده خیلی مذهبی نیستیم ) از نظر خودم هم چون دوست داشتنم نسبت بهش واقعی بود مشکلی نمیدیدم و این رابطه افراطی نبود چون من کلا با هیچ پسری جز این اقا دست هم نمیدم بعد یه مدتی خواصتم ایشون رو امتحان کنم . باهاش تماس گرفتم و رفتم که باهاش جدی صحبت کنم و بهش گفتم چند وقته حس خوبی ندارم و به حس خودم و حس تو به خودم شک دارم ایشون کلی با من صحبت کردن و اخرش ایشون گفتن که یه چند وقتی از هم دور باشیم تا احساسم نسبت بهش برگرده ( من فقط میخواستم امتحانش کنم و پیش خودم گفتم اگه دوسم داشته باشه قبول نمیکنه که از هم دور شیم اما دقیقا بر عکس تصور من شد بعد از چند روز من باهاش تماس گرفتم اما گفت تو چند روز وقت خواصتی که فک کنی منم همین اندازه وقت میخوام بعد از یه مدت که من تماس میگرفتم که بیاد با هم صحبت کنیم و اون قبول نمیکرد بهم اس ام اس داد که من دچار بلاتکلیفی شدم و نمیدونم باید چیکار کنم و همش میام خونه میخوابم و از این حرفا ( ایشون سربازن) دیگه یه چند ماهی بود که از هم بیخبر بودیم تا اینکه م ن یه اس ام اس دادم که یاد گذشته افتادم و بعد از این پیام ایشون هم چندباری با من تماس گرفتن و گفتن که همدیگه رو ببینیم. وقتی ازش پرسیدم دلیل این همه بی خبری چی بود گفت که دلیلش هم خودتی هم خودم و گفت که نمیدونم باید چی کار کنم و اصلا نمیدونم که چی می خوام همین یه بار دیگه هم باهاش تماس گرفتم که بیاد با هم صحبت کنیم گفت باشه و خودش تماس میگیره که یه روز همدیگه رو ببینیم اما دیگه تماسی از ایشون دریافت نکردم چند وقت پیش هم توی اینستا روی یکی از پستام لایک گذاشته حالا میگید من چی کار کنم؟ ایا اگه منتظر بمونم که سربازیش تموم شه چیزی تغیر میکنه یا نه باید دل بکنم ازش؟ ایا اون هم همنقدر که من بهش فکر میکنم به من فکر میکنه یا این رابطه واسش تموم شدس؟ در ضمن خانواده من در جریان رابطم با این اقا بودن

    کسی که واقعیت زندگی خودش رو روی اتفاقات معلق بنا میکنه نباید انتظار بیشتر از این رو هم داشته باشه

    شما بهتر از هر کسی میدونید سرنوشت این رابطه به کجا ختم خواهد شد ..

    پس خواهشا" خودتون رو سرگردان نکنید و در این خصوص واقعبینانه برخورد کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30426
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سر در گمی

    هدف هر دوتامون از این رابطه ازدواج بود
    نه من 4 سال فقط با ایشون مثل یه دوست معمولی در ارتباط بودم و 4 ماه بود که به طور جدی با هم در ارتباط بودیم که بیشتر از هم شناخت پیدا کنیم و قرار برای خواستگاری برای وقتی بود که ایشون سربازیش تموم بشه

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30426
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سر در گمی در رابطه

    متوجه نشدم ؟!! الان منظورتون از اون کسی که واقعیت زندگی خودش رو روی اتفاقات معلق بنا میکنه من بودم؟؟؟؟؟!!!!!! یعنی چی خوب این حرف؟؟؟؟ چه معلق بودنی؟؟؟؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سر در گمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 5630008323 نمایش پست ها
    هدف هر دوتامون از این رابطه ازدواج بود
    نه من 4 سال فقط با ایشون مثل یه دوست معمولی در ارتباط بودم و 4 ماه بود که به طور جدی با هم در ارتباط بودیم که بیشتر از هم شناخت پیدا کنیم و قرار برای خواستگاری برای وقتی بود که ایشون سربازیش تموم بشه
    خب رابطه دوستی معمولی چطوریه که نمیشه توش شناخت پیدا کرد ؟

    دوست عزیزم شناخت باید در غالب خانواده باشه شما 4 سال دیگه ام باهاش دوست باشید نمیتونید با اخلاق و رفتارش اشنا بشید بعد اینکه

    باهاش برید زیر یه سقف میبینید که چقدر با اونی که شما هفته ای چندبار میدید فرق داره

    روابط دخترو پسری با زن و شوهری فرق داره اینکه شما همدیگرو چندساعت در طول هفته ببینید و حرف بزنید چیز زیادی رو مشخص نمیکنه ولی

    این شناخت اگر چند ماه زیر نظر خانواده و تو چهارچوب و رفت و امد خانوادگی باشه خیلی چیزهارو مشخص میکنه

    یه مورد دیگه اینکه این چجور امتحان کردن که به ایشون گفتید به احساستون شک کردید ؟

    نمیدونم اگر قرار بود ایشون ازین امتحان سربلند بیرون بیاد باید چه عکس العملی نشون میداد ؟

    امتحان کردن باید بازدهی داشته باشه باید هدف داشته باشه اینکه خواستید

    خواستید تنهاتون بزارن تا فکر کنید ایشونم همین کارو کردن این چه امتحان کردنیه ؟

    یه مورد دیگه اینکه عزیزم اگر قصدت ازدواجه بهشون بگو وقتی سربازیت تمام شدو شغلی پیدا کردی خاستگاریت بیان و شما رفت امد خانوادگی

    داشته باشید تا همدیگه رو بشناسید و بیشتر ازین هم رابطه عاطفی برقرار نکن چون اگر باهم ازدواج نکنید هردو ضربه سختی میخورید.

    ازین امتحانها و قهرو اشتی ها هم شناختی پیدا نمیکنی مطمن باش

    موفق باشی
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30426
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سر در گمی

    این متن رو چه طور میشه از این سایت حذف کرد؟

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : سر در گمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 5630008323 نمایش پست ها
    این متن رو چه طور میشه از این سایت حذف کرد؟
    یه مدیر پیام خصوصی بدید و ادرس تایپک و بهشون بدید و بگید حذفش کنه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30426
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سر در گمی

    چطور باید برای مدیر پیام بفرستم؟ از کجا ؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد