نوشته اصلی توسط
ailin90
با سلام
کاش میشد گریه هامو اینجا میکشیدم خسته شدم خیلی خسته شدم تمومی نداره این روزا همه جونیم حروم شد پیش یه معتاد به خدا دارم دیونه میشم .همش خودزنی میکنم سرمو محکم میزنم به دیوار یه معتادبیکار الاف که داره با خرج باباش منو اداره میکنه همش بیرونه تمام فکر وذکرش شده مواد خستم کرده تمام وقت روزم شده گریه کردن کاش میتونستم ولش کنم اما عاشقشم حتی نمیتونم ولش کنم اخه منم معتاد اونم بدون اون زندگی برام جهنمه واقعا جهنمه ولی این شرایطم نمیتونم تحمل کنم شما بین چیکار کنم اون قصد ترک کردن نداره منم نمیتونم این شرایظ رو تحمل کنم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین .