نوشته اصلی توسط
Nedabarati
سلام. همسر من از ابتدای ازدواج به متاهل بودن علاقه ای نداشت و الان با گذشت 5 سال از زندگی مشترک قصد متارکه دارد. من به شدت همسرم رو دوست دارم و ایشون هم طبق گفته هاشون من رو دوست داره و من همسر کاملی هستم اما نمیخواد به اصطلاح زن داشته باشه .من گفتم چون خودش قصد جدا شدن داره خودش اقدام کنه . الان 4 روز هست منزل پدرشون رفتند. من با مادرشون در ارتباط هستم ایشون همسرم رو مشاوره بردند و نظر مشاور این بود که دو هفته تنها باشه بعد مجدد با من و خود همسرم صحبت کنند. همسرم به گفته ی خودش میگه اگر جدا شدی من ماهی 3 تا 4 میلیون بهت میدم تو با من باش فقط و ازدواج نکن. حرفها خیلی نابالعانه و بچه گانه هست. من گفتم که تا زمانی که شوهر من باشه من همه جوره کنارش هستم اما اگر جدا شد دیگه برای من تموم میشه و حتی نمیخوام ببینمش. امروز بعد از 3 روز که نبودن اومد خونه یه کاری داشت و توی خونه یه دوری زد و با دقت همه جا رو نگاه کرد. احساس کردم نگران هست که در غیابش مرد دیگه ای اومده باشه خونه. میگه میخواد حداقل 5 تا 6 سال فقط پول در بیاره و مجرد باشه. من زنی هستم که به عنوان یک زن کامل هستم اما پول چندانی ندارم. همسر من مسایل مالی براش خیلی خیلی مهمه. قرار بود دو روز پیش اقدام کنند برای طلاق که مادرش گفت که گفته فعلا صبر کنم ببینم چی میشه. من خیلی شرایط سختی دارم. از طرفی وضع مالی خانوادم معمولی هست و من تک فرزند خانواده هستم و خیلی تنها. غصه رفتن همسرم خیلی برای من بزرگ هست مخصوصا اینکه 11 سالهست میشناسمش و 8 سال از نامزدی و ازدواجم میگذره. لطفا کمکم کنید تا با رفتارم بتونم حس دوست داشتن همسرم رو برگردون و دلش برام تنگ بشه. هر لحظه ممکنه تصمیمش رو بگیره پس لطفا راه حلی به من بدید که بتونه کمکم کنه توی این فرصت . در ضمن ایشون دی ماهی هستند و به شدت یخ