حس زیبای " بارداری "

[سمیراه]

[replacer_a]

بعضی از مادران فکر می‌کنند که در زمان بارداری باید دور تمام فعالیت‌ها را خط بکشند. اما این طور نیست. شما می‌توانید در دوران بادراری این کارها را انجام دهید.

بعضی از مادران فکر می‌کنند که در زمان بارداری باید دور تمام فعالیت‌ها را خط بکشند. اما این طور نیست. شما می‌توانید در دوران بادراری این کارها را انجام دهید


با 2 شمشیر تعادلت را حفظ کنی و روی یک پای خود بایستی.

در کوه پیاده روی کنی.

یک پرنسس باشی و در مراسم مختلف شرکت کنی.

یک ایالت را فرمانداری کنی.

پولو بازی کنی.

یک ستاره برنامه‌های تلویزیونی باشی.

اولین دختر کشور باشی.

مانند یک قهرمان گلف بازی کنی.

روی سن بدرخشی.

در المپیک به رقابت بپردازی.

یا حتی مدال المپیک را از آن خود کنی.

چشمهایت را روی هر کسی که با تو مانند یک پرنسس رفتار نکرد، بچرخانی.

و به همه کسانی که فکر می‌کنند بارداری مانع فعالیت تو است، سلام کنی.

زیرا تو یک انسان خلق می‌کنی...

[فرشته مهربان]

چقدر زیبا بود ادم دلش میخواد باردار بشه

[آراد]

به نظر من خانومها تو این دوران خیلی معصوم و نورانی میشن تو این دوران
بنظرم همه ی مردها ارزوشونه همسرشون رو تو این وضعیت دوست داشتنی ببینن
خوشبحال خانومها مردا این حس قشنگ رو هیچوقت تجربه نمیکنن

[eli2]

من ازتنها چیزی که میترسم دقیقا همین مسله هست اگر میدونسین چقدر ترسناک و دردناکه هیچ وقت همچین آرزویی نمیکردین، بالاخره دیدم افرادی که حامله بودن چقدر به خاطر این مسله پیر و افسرده شدن فقط موندم قدیما چه جوری اینقدر بچه به دنیا میوردن

[فرشته مهربان]

من ازتنها چیزی که میترسم دقیقا همین مسله هست اگر میدونسین چقدر ترسناک و دردناکه هیچ وقت همچین آرزویی نمیکردین، بالاخره دیدم افرادی که حامله بودن چقدر به خاطر این مسله پیر و افسرده شدن فقط موندم قدیما چه جوری اینقدر بچه به دنیا میوردن

درسته درد داره سختی داره سخترین درده
درسته بخاطر هورمون افسردگی میاره اما یه لبخند نوزاد بعد تولد
اون وابستگیش به مادر ارزشش بیشتر و می ارزه

[love]

من ازتنها چیزی که میترسم دقیقا همین مسله هست اگر میدونسین چقدر ترسناک و دردناکه هیچ وقت همچین آرزویی نمیکردین، بالاخره دیدم افرادی که حامله بودن چقدر به خاطر این مسله پیر و افسرده شدن فقط موندم قدیما چه جوری اینقدر بچه به دنیا میوردن

الی جان خیلی حرفت واسم جالب بود .

وقتی داشتم میخوندم که داری میگی : اگه میدونستین چقدر ترسناک و دردناکه .... گفتم حتما میخواد بگه یه معجزه ی بزرگه که همچین مخلوقی داره خلق میشه و همچین موجودی داره به قدرت خدا شکل میگیره تو وجودتون

بعدش که خوندم نوشتی : دیدم افرادی که حامله بودن چقدر پیر و افسرده شدن ... واقعا موندم !!

چرا این حس بهت القا شده که بارداری آدمو پیر و افسرده میکنه ؟ آدم که خارج از حد توانش بچه نمیاره ، یا مثل قدیما تا هنوز اولی نوزاد بود سر دومی حامله نمیشن که .

خیلیا هستن که هنوز با وجود بارداری و حامله شدن باز هم ترو تازه و شاداب میمونن و تازه چقدر روحیه میگیرن از فرزندشون

[فرشته مهربان]

الی جان خیلی حرفت واسم جالب بود .

وقتی داشتم میخوندم که داری میگی : اگه میدونستین چقدر ترسناک و دردناکه .... گفتم حتما میخواد بگه یه معجزه ی بزرگه که همچین مخلوقی داره خلق میشه و همچین موجودی داره به قدرت خدا شکل میگیره تو وجودتون

بعدش که خوندم نوشتی : دیدم افرادی که حامله بودن چقدر پیر و افسرده شدن ... واقعا موندم !!

چرا این حس بهت القا شده که بارداری آدمو پیر و افسرده میکنه ؟ آدم که خارج از حد توانش بچه نمیاره ، یا مثل قدیما تا هنوز اولی نوزاد بود سر دومی حامله نمیشن که .

خیلیا هستن که هنوز با وجود بارداری و حامله شدن باز هم ترو تازه و شاداب میمونن و تازه چقدر روحیه میگیرن از فرزندشون

عالی بود صحبتت

[Mohammad313]

خیلی حس قشنگیه که یه مرد خانومش رو باردار ببینه با هیچ چیز قابل توصیف و مقایسه نیست.

[eli2]

اخه من خواهرمو دیدم خواهرم همیشه میگفت دوس دارم سه چهار بچه داشته باشم ولی الان میگه همین یکی اولین و آخرینشه از دوران حاملگیش که بگم هر روز و هرشب همش تهوع و حالش بهم میخورد تا بعد از زایمان که هم درد طبیعی رو چشید و هم درد سزارینو بعدشم که بیخوابی هاش که ارزو یه خواب به دلش مونده وقتیم که مریض میشد هممون نذرو نیاز ، باور کنید خاله هم مثله مامانه همون حس خواهرمو دارم خیلی استرس بزرگیه هرروز صدقه، قشنگیای خاص خودشو هم داره نمیخوام ناشکری کنم ولی مسولیت خیلی بزرگی هست. البته با این تفاصیل صددرصد منم بچه دوس دارم ولی اینکه اقایون میگن خوشبحال خانما حرصم گرفت اخه همه زجرشو زنه میکشه لذتشو اقایون میبرن .اره برا ما خانما هم حس قشنگیه ببینیم مردا از صبح تا شب کار میکنن والا

[سمیراه]

اینکه اقایون میگن خوشبحال خانما حرصم گرفت اخه همه زجرشو زنه میکشه لذتشو اقایون میبرن .اره برا ما خانما هم حس قشنگیه ببینیم مردا از صبح تا شب کار میکنن والا

الی جان ترکیدم از خنده با خوندن این جملت

دختر منظورشون اینه که چون فرزندشون تو بدن زن مورد علاقشون داره رشد میکنه

لذت میبرن منظورشون اینه که زن داره یه موجودی رو به این دنیا میاره شگفت اور و قشنگه از نظرشون

نه اینکه از درد کشیدنش لذت میبرن که گلم

مردارو نگاه نکن انقدر ظاهرشون سخته وارد عمق وجودشون بشی از یه کودکم دوست داشتنی ترن

مطمنا همراه زنشون درد میکشن حتی بیشتر ازون

برادر من وقت بدنیا اومدن فرزندش پیر شد از درد کشیدن خانومش باورت میشه ؟

تو یروز موهای بقل گوشش چنتاش سفید شد

مثل ماکه وقتی همسرمون میره سرکار خسته میاد دورش میگردیم و باهاش همدردی میکنیم

[ghazal1]

...

[سمیراه]

الی جان خیلی حرفت واسم جالب بود .

وقتی داشتم میخوندم که داری میگی : اگه میدونستین چقدر ترسناک و دردناکه .... گفتم حتما میخواد بگه یه معجزه ی بزرگه که همچین مخلوقی داره خلق میشه و همچین موجودی داره به قدرت خدا شکل میگیره تو وجودتون

بعدش که خوندم نوشتی : دیدم افرادی که حامله بودن چقدر پیر و افسرده شدن ... واقعا موندم !!

چرا این حس بهت القا شده که بارداری آدمو پیر و افسرده میکنه ؟ آدم که خارج از حد توانش بچه نمیاره ، یا مثل قدیما تا هنوز اولی نوزاد بود سر دومی حامله نمیشن که .

خیلیا هستن که هنوز با وجود بارداری و حامله شدن باز هم ترو تازه و شاداب میمونن و تازه چقدر روحیه میگیرن از فرزندشون

دقیقا درست میگی

من همیشه به مادرم میگم

میگم مامان چطوری مارو بدنیا اوردی و انقدر فعالیتهای دیگه داشتی خسته نشدی؟نبریدی؟

میگفت نه همشون با یه "مامان" گفتن شماها فراموش میشد

میگه مادر بودن یعنی قلبت تا ابد بیرون جسمت زندگی کنه

اصلا هرکی می خواد مامان بشه ولی میترسه باید بیاد با مامان من صحبت کنه بهش قول میدم نظرش برگرده

[سمیراه]

بارداریم رو دانشجو بودم !
تا پایان ماه پنجم ؛کلاس هارو میرفتم دوستای صمیمیم هم خبر از بارداریم نداشتن !
عیچ تغییری نه تو رفتارم داشتم نه ظاهرم .
برنامه هامم مثل قبل .
ورجه وورجه های دانشجویی و همه برنامه هاشم سر جاش .
فقط ؛فقط تو دورهمی های توی سالن کمی از بچه ها فاصله میگرفتم که یدفه تو خنده ها دستشون نخوره به شکمم !!!
کلاسها تمام شد تا امتحانات آخر ترم که رفتم ..بچه ها گفتن غزل شکم زدی ها چه وضعشه ؟!!!
با خجالت و سرخ و سفید شدن گفتم :پریروز زایمان کردم

قیافشون هنوزززز جلوی چشممه ...دیگه خودتون حدس بزنین بعدش چی شد

غزل بچه داری؟نمیدونستم

چند سالته مامانی ؟

[love]

دقیقا درست میگی

من همیشه به مادرم میگم

میگم مامان چطوری مارو بدنیا اوردی و انقدر فعالیتهای دیگه داشتی خسته نشدی؟نبریدی؟

میگفت نه همشون با یه "مامان" گفتن شماها فراموش میشد

میگه مادر بودن یعنی قلبت تا ابد بیرون جسمت زندگی کنه

اصلا هرکی می خواد مامان بشه ولی میترسه باید بیاد با مامان من صحبت کنه بهش قول میدم نظرش برگرده

دقیقا همینطوره که میگی عزیزم .

میفهمم مامانت چی میگه

واقعا همین شیرین زبونیه بچه ها فقط آدم باید بشینه و قربون صدقشون بره .

پسرم گاهی شیرین زبونی میکرد اون قبلنا که کوچیکتر بود بعد من میزدم رو سینمو قربون صدقش میرفتم بعد با اون زبون شیرینش میگفت مامان چلا سینه میزنی ؟ بعد منم میخوردمش با این حرف حالا فک کن خسته هم باشی تمام خستگیات در میره

الانم کیک خورده رو فرش ریخته جارو برقی رو روشن کرده داره تمیزش میکنه

[پریماه.]

مامانم میگه درست خیلییی درد داره مخصوصا موقع زایمان انگار داری جون میدی ولی وقتی بچت و برا اولین بار میبینی انقد حس شیرین و لذت بخشی با هیچی قابل مقایسه نی کل درد هاتم از بین میره .....


کلا خودمم فکر میکنم هیچ حسی قشنگتر از این حس نیست چون عشق مادر به فرزند عشق ثابت شدست تو دنیا ....

[فرشته مهربان]

دقیقا همینطوره که میگی عزیزم .

میفهمم مامانت چی میگه

واقعا همین شیرین زبونیه بچه ها فقط آدم باید بشینه و قربون صدقشون بره .

پسرم گاهی شیرین زبونی میکرد اون قبلنا که کوچیکتر بود بعد من میزدم رو سینمو قربون صدقش میرفتم بعد با اون زبون شیرینش میگفت مامان چلا سینه میزنی ؟ بعد منم میخوردمش با این حرف حالا فک کن خسته هم باشی تمام خستگیات در میره

الانم کیک خورده رو فرش ریخته جارو برقی رو روشن کرده داره تمیزش میکنه

اخی قربونش برم چلا

[ghazal1]

غزل بچه داری؟نمیدونستم

چند سالته مامانی ؟

آرره ...کلا همه اینشکلی میشن میشنون بچه دارم
26

[love]

اخه من خواهرمو دیدم خواهرم همیشه میگفت دوس دارم سه چهار بچه داشته باشم ولی الان میگه همین یکی اولین و آخرینشه از دوران حاملگیش که بگم هر روز و هرشب همش تهوع و حالش بهم میخورد تا بعد از زایمان که هم درد طبیعی رو چشید و هم درد سزارینو بعدشم که بیخوابی هاش که ارزو یه خواب به دلش مونده وقتیم که مریض میشد هممون نذرو نیاز ، باور کنید خاله هم مثله مامانه همون حس خواهرمو دارم خیلی استرس بزرگیه هرروز صدقه، قشنگیای خاص خودشو هم داره نمیخوام ناشکری کنم ولی مسولیت خیلی بزرگی هست. البته با این تفاصیل صددرصد منم بچه دوس دارم ولی اینکه اقایون میگن خوشبحال خانما حرصم گرفت اخه همه زجرشو زنه میکشه لذتشو اقایون میبرن .اره برا ما خانما هم حس قشنگیه ببینیم مردا از صبح تا شب کار میکنن والا

الی خب میدونی بعضیا بارداریه سختی دارن مثل خواهر شما الانم نمیدونم بچش چند سالشه ولی بعد سه چهار سال فراموش میشن تمام اینا

ولی واقعا درد زایمان آره خیلی زیاده ولی تا کسی تجربش نکنه نمیدونه چقدر شیرینه .

منم زایمانم طبیعی بود ولی باورت نمیشه فقط تا لحظه ای که بچه بدنیا اومد دیگه هیچ دردی نداشتم ، انگار این من نبودم که داشتم خودمو تا یه رب پیشش تیکه تیکه میکردم از درد ولی بعد از اون انگار قله رو فتح کرده بودم ، انگار کوهو جابه جا کرده بودم ، یه قدرتی بهم داده بود که هیچوقت حسش نکرده بودم .

همه ی اینا شیرینیه که همین تولد فرزند به آدم میده .

[سمیراه]

آرره ...کلا همه اینشکلی میشن میشنون بچه دارم
26

آخی عززززیزم یه پیش زمینه کوچیکی ازت داشتم اگر اشتباه نکنم میگفتی شوهرت مثل یه پدر مراقبته بهت میگه دخترم آره ؟

اصلا نمیدونستم مامان شدی اخه

واای من فقط دوسال ازت کوچیکترم

اوخی کوچولوت چند وقتشه ؟ عزیزززززززم اسمش چیه پسریا دخترررر

[سمیراه]

دقیقا همینطوره که میگی عزیزم .

میفهمم مامانت چی میگه

واقعا همین شیرین زبونیه بچه ها فقط آدم باید بشینه و قربون صدقشون بره .

پسرم گاهی شیرین زبونی میکرد اون قبلنا که کوچیکتر بود بعد من میزدم رو سینمو قربون صدقش میرفتم بعد با اون زبون شیرینش میگفت مامان چلا سینه میزنی ؟ بعد منم میخوردمش با این حرف حالا فک کن خسته هم باشی تمام خستگیات در میره

الانم کیک خورده رو فرش ریخته جارو برقی رو روشن کرده داره تمیزش میکنه

عزیزه دددددلم

چلا سینه میزنی من اگه نی نی دارشم ازین حرفا بزنه فکر نکنم زنده بزارمش

میزارم لای نون میخورمش


خدا نگهش داره کوچولوتو برات همه مامان شدن منم حسودیم شد

[سمیراه]

مامانم میگه درست خیلییی درد داره مخصوصا موقع زایمان انگار داری جون میدی ولی وقتی بچت و برا اولین بار میبینی انقد حس شیرین و لذت بخشی با هیچی قابل مقایسه نی کل درد هاتم از بین میره .....


کلا خودمم فکر میکنم هیچ حسی قشنگتر از این حس نیست چون عشق مادر به فرزند عشق ثابت شدست تو دنیا ....

اره واقعادرست میگن ، بقول لاو

ادم یادش میره درداشو ولی عشق بچش همیشه میمونه تو قلبش

ان شالله مام تجربش میکنیم

[ghazal1]

...

[پریماه.]

....

[Mohsen123]

اینجا چقدر گرمه و جاهای دیگه چقدر سرد

[ghazal1]

...

[پریماه.]

.....

[سمیراه]

دختره بابا
بپس من ااینهمه تو پست هام گوگولی گوگولیم میکنم کیو میگم
وای خدا چقد خندیدم گفتی نمیدونستم مامان شدی ...اخه من ازوقتی یادم میاد مامان شده بودم
در جریانین که حافظه بلند مدتم خصوصا هیپوکامپم خرابه

راست میگه پریماه

کمتر از 9 ماهه پیش بود به من گفتی تازه ازدواج کردی و خیلی وابسته و دلبسته شوهرتی

جوری که دخترم صدات میزنه گفتی بچه نداری...

[ghazal1]

...

[ghazal1]

...

[ghazal1]

....

[پریماه.]

[ghazal1]

...

[پریماه.]

[ghazal1]

...

[پریماه.]

.....

[ghazal1]

...

[پریماه.]

......

[Mohammad313]

اخه من خواهرمو دیدم خواهرم همیشه میگفت دوس دارم سه چهار بچه داشته باشم ولی الان میگه همین یکی اولین و آخرینشه از دوران حاملگیش که بگم هر روز و هرشب همش تهوع و حالش بهم میخورد تا بعد از زایمان که هم درد طبیعی رو چشید و هم درد سزارینو بعدشم که بیخوابی هاش که ارزو یه خواب به دلش مونده وقتیم که مریض میشد هممون نذرو نیاز ، باور کنید خاله هم مثله مامانه همون حس خواهرمو دارم خیلی استرس بزرگیه هرروز صدقه، قشنگیای خاص خودشو هم داره نمیخوام ناشکری کنم ولی مسولیت خیلی بزرگی هست. البته با این تفاصیل صددرصد منم بچه دوس دارم ولی اینکه اقایون میگن خوشبحال خانما حرصم گرفت اخه همه زجرشو زنه میکشه لذتشو اقایون میبرن .اره برا ما خانما هم حس قشنگیه ببینیم مردا از صبح تا شب کار میکنن والا

الی خانوم یعنی الان ما هم باید حرصمون بگیره که صبح تا شب کار کنیم؟ هر مردی باعث افتخارشه که از صبح تا شب برا زن و بچش کار کنه. اگه مردا از بارداری خانومشون لذت میبرن بخاطر اینه که حس میکنن خانوادشون مورد عنایت و لطف خدا قرار گرفتن و بقول اون دوستمون وقتی چهره خانومشون نورانی و معصوم میشه بیشتر عاشق خانومشون میشن نه اینکه از درد و رنج خانومشون لذت ببرن، وقتی زندگی مشترک میشه درد و رنجشم مشترک میشه.

[Mohammad313]

دقیقا همینطوره که میگی عزیزم .

میفهمم مامانت چی میگه

واقعا همین شیرین زبونیه بچه ها فقط آدم باید بشینه و قربون صدقشون بره .

پسرم گاهی شیرین زبونی میکرد اون قبلنا که کوچیکتر بود بعد من میزدم رو سینمو قربون صدقش میرفتم بعد با اون زبون شیرینش میگفت مامان چلا سینه میزنی ؟ بعد منم میخوردمش با این حرف حالا فک کن خسته هم باشی تمام خستگیات در میره

الانم کیک خورده رو فرش ریخته جارو برقی رو روشن کرده داره تمیزش میکنه

چقدر حس قشنگیه، دلم آب شد.یاد شیرین زبونیای خودم افتادم که مامانم برام تعریف میکرد.

[ghazal1]

...

[پریماه.]

........

[eli2]

الی خانوم یعنی الان ما هم باید حرصمون بگیره که صبح تا شب کار کنیم؟ هر مردی باعث افتخارشه که از صبح تا شب برا زن و بچش کار کنه. اگه مردا از بارداری خانومشون لذت میبرن بخاطر اینه که حس میکنن خانوادشون مورد عنایت و لطف خدا قرار گرفتن و بقول اون دوستمون وقتی چهره خانومشون نورانی و معصوم میشه بیشتر عاشق خانومشون میشن نه اینکه از درد و رنج خانومشون لذت ببرن، وقتی زندگی مشترک میشه درد و رنجشم مشترک میشه.

نه به خاطر این گفتم که دوستان گفتن خوشبحال خانوما که ما مردا همچین حسی رو تجربه نمیکنیم در حالی حاملگی و زایمان حس قشنگی نیست پره از درد و ...که کاش تو این زمینه مردا حامله میشدن میدیدن حس قشنگیم نیست.(البته من میدونم با تولد فرزند همه سختیا فراموش میشه ولی خب اون پروسه قبلش واقعا خیلی سخته ) البته شاید چون خودم تجربش نکردم این ترسش برای من دوچندانه تا کسی که خودش تجربش کرده.و همچینن قبول دارم مردا هم خیلی غصه میخورن همزمان با خانومشون درد و بیخوابی میکشن نمیخوام نقششونو کمرنگ کنم مردا هم استرسای خاص خودشونو تجربه میکنن ولی خب امیدوارم هر دوطرف واقعا قدرهمو بدونن چون هیچ مردی نمیتونه اون دردی که خانم میکشه رو درک کنه و هیچ زنی اون کارهایی که مرد انجام میده نمیتونه انجام بده ولی درکل به نظرم مردبودن راحتتره

[eli2]

دوستان ببخشید دخالت میکنم ولی فکر میکنم دارین شوخی شوخی ، دله همو جدی جدی میشکنید.

[Mohammad313]

نه به خاطر این گفتم که دوستان گفتن خوشبحال خانوما که ما مردا همچین حسی رو تجربه نمیکنیم در حالی حاملگی و زایمان حس قشنگی نیست پره از درد و ...که کاش تو این زمینه مردا حامله میشدن میدیدن حس قشنگیم نیست.(البته من میدونم با تولد فرزند همه سختیا فراموش میشه ولی خب اون پروسه قبلش واقعا خیلی سخته ) البته شاید چون خودم تجربش نکردم این ترسش برای من دوچندانه تا کسی که خودش تجربش کرده.و همچینن قبول دارم مردا هم خیلی غصه میخورن همزمان با خانومشون درد و بیخوابی میکشن نمیخوام نقششونو کمرنگ کنم مردا هم استرسای خاص خودشونو تجربه میکنن ولی خب امیدوارم هر دوطرف واقعا قدرهمو بدونن چون هیچ مردی نمیتونه اون دردی که خانم میکشه رو درک کنه و هیچ زنی اون کارهایی که مرد انجام میده نمیتونه انجام بده ولی درکل به نظرم مردبودن راحتتره

درسته درد داره سختی داره نمیدونم حرفم چقدر درسته چون بقول شما شاید نتونیم اینطور که باید درک کنیم درد و رنجش رو ولی بنظرم حس قشنگش به اینه که داری یه انسان رو توی وجودت پرورش میدی و خدا تو رو انتخاب کرده برای این کار بزرگ و تو رو به امانتداری این امانت بزرگ پذیرفته، بنظرت قشنگ نیست با وجود همه درد و رنجش؟

[eli2]

درسته درد داره سختی داره نمیدونم حرفم چقدر درسته چون بقول شما شاید نتونیم اینطور که باید درک کنیم درد و رنجش رو ولی بنظرم حس قشنگش به اینه که داری یه انسان رو توی وجودت پرورش میدی و خدا تو رو انتخاب کرده برای این کار بزرگ و تو رو به امانتداری این امانت بزرگ پذیرفته، بنظرت قشنگ نیست با وجود همه درد و رنجش؟

چرا قشنگه ولی ترسناکه

[Mohammad313]

چرا قشنگه ولی ترسناکه

بالاخره الکی الکی که بهشت زیر پای مادرا نمیشه

[eli2]

بالاخره الکی الکی که بهشت زیر پای مادرا نمیشه

مرسی از بابت این حرفه قشنگتون

[Mohammad313]

مرسی از بابت این حرفه قشنگتون

خواهش میکنم، لطف دارید.

[siavash_en]

استرس این برای مرد فوق العاده زیاده فشار روانی و استرس اگه از دردی که زن داره بیشتر نباشه کمتر هم نیست.

[nepo]

استرس این برای مرد فوق العاده زیاده فشار روانی و استرس اگه از دردی که زن داره بیشتر نباشه کمتر هم نیست.

استرس چی؟؟؟