نوشته اصلی توسط
rahimgms
سلام عرض ادب خدمت تمامی دوستان مشکلی داشتم که میخواستم از شما کمکمی بگیرم یه سال پیش با دختری اشنا شدم باهاش ازدواج کردم اما بعد عروسی متوجه شدم ایشون مشکلات فراوانی دارن ایشون خیلی سر خود عمل میکردن اشپزی نمیکردن خونه رو تمیز نمیکردن بچه دار نمیخواستن بشن با همه از جمله مادرم مشکل فراوانی داشتن حتی با داداشش خواهرش مشکل داشت شیش صبح میرفت بیرون منم دیگه خسته شدم ب صورت توافقی از هم جدا شدیم طلاق پیشنهاد پدرش بکپود اما الان دو ماهی میشه ک جدا شدیم هیچی نمیفهمیدم الان یه هفتس بد جور رفتم تو لک همش ناراحتی میکنم غمگینم استرص شدیدی دارم بی غذا شدم خوابم بهم خورده احساس میکنم دوستش داشتم میخواستم بدونم چند ثانیه ببینمش ولی نمیشه خیلی تلاش میکنم نمیشه ببینمش میخواستم بدونم اونی ک ازم اصرار داشت ک طلاقش ندم بنظرتون چنین حسی داره یا الان منو فراموش کرده راحت داره کنار میاد با این مسعله خیلی گریه میکرد قبل جدایی ولی تو دادگاه چیزی نفهمیدم لطفا منو راهنمایی کنید اینم بگم ک کوچیکترین و شخصیترین مسایل زندگیمونو ب مادرش خبر میدا د اونم براش نسخه میپیچید یا حق