نوشته اصلی توسط
صدف70
من فقط 10 ماهه که با شوهرم زیر یه سقف زندگی میکنیم اما واقعا خسته شده ام
نمی دونم چه رفتاری داشته باشم گاهی وقتها به بمبست میرسم کمکم کنید تمنا میکنم.....
شوهرم 27 سالشه تحصیل کرده است ولی شغل ثابت نداره خانواده اش از نظر اخلاقی تحصیل کرده و با محبت هستن پدر شوهرم فوق العاده اروم و منطقیه .
امان از دست شوهرم کارش فقط ایراد گرفتنه از همه چیز از ته دیگ ماکارونی گرفته تا اوضاع اقتصادی کشور...اصلا کلمه ی محبت امیز از دهنش بیرون نمیاد رابطه ی جنسیمون خوبه
البته اوایل خیلی خوب نبود ولی خودم خیلی تلاش کردم ...سر یه بازار رفتن باید کلی بهش جواب پس بدم من قبلا هم درس میخوندم هم با مادرم کار میکردم اما الان واقعا افسرده شدم.
دو سه ساله خونه درست میکنن و قراره یه ماه دیگه بریم سر خونمون.
چند روز پیش با مادرش یه دعوای حسابی کرد اونم سر موضوع چهار سال پیش.بیچاره مادر شوهرم از خونه قهر کرد .واقعا مونده بودم چیکار کنم؟ گاهی وقتا میگه ازدواج واقعا اشتباهه اخه پیش خودش نمیگه من هم دل دارم روز به روز دلخورتر میشم/// بعد میگه شوخی کردم تو زیادی همه چیو جدی میگیری یه شب یهویی تصمیم گرفت بریم شمال منم گفتم امکان نداره ما داریم خونه درست میکنیم این چه کاریه قبل از هر چیزی به مادرش گفت تو دخالت نکن با اینکه مادرش کارمند بازنشسته هست و همیشه پشتیبانمون بوده.بعد به من گفت اگه دوست داشته باشم میرم و به هیچ کس ربطی نداره خواستم امتحانت کنم.!!!
مادرش میگه قبلا تا این حد گیر نمیداد امسال این جوری شده....