سلام خسته نباشید من 4 ماهه عقد کردم البته 5 سال با همسرم دوست بودم.... همسرم مردی بی قیدو بنده که با کوچکترین دعوا م و ول میکنه و میره من با همه چیش ساختم.... شوهرم قبلا اعتیاد داشته و ترک کرده از یک خانواده فقیر است البته به خاطره بیماری مادرش که ام اس داره... من همه اینارو به جون خریدم... تو دوستی ام وقتی دعوامون میشد یکهو میگفت دیگه نمیخوامت 3 4 ماه ازش خبری نبود و بعد از چند ماه با اصرارو التماس و تهدید من رو وادار به دوستی دوباره میکرد.... البته اینم بگم ایشون خیلی خوش رفتارو خوش سرو زبون و خوش چهره است..... گفتم ازدواج کنیم مشکل این که یکهو شونه خالی میکنه و پشتمو خالی میکنه و میذاره میره دیگه تموم میشه چون زنشم.... اما سره ی موضوع کوچیک دعوامون شد همیشه ام بهم میگه بریم طلاق بگیریم ما اخلاقمون بهم نمیخوره من عاشقتم اما اخلاقت اصلا خوب نیست.... 2 هفته پیش سره ی موضوع کوچیک دعوا شد و من تب و لرز شدید داشتم و مادرم مسافرت بود من رو برد دکتر و با اون حال و اوضاع گذاشت خونه و همسایه بغلیمون من رو تر وخشک کرد دریغ از یک زنگ از همسرم.... بعد از 3 روز خودم باهاش تماس گرفتم.... چون عید بود دوست داشتم پیشش باشم... و ایشون میخواست مشروب بخوره و من گفتم نخور سره اون دوباره دعوامون شد و گفت جدا شیم بعد پس فرداش یعنی 3 مهر تولدم بود دریغ از یک پیام کوچیک دوستام برام تولد گرفتن اما همسر حتی ی پیام کوچیک هم بهم نداد.... داغون شدم.... تو تلگرام بلاکم کرد.... الام هممیگه من عاشقتم اما طلاق بگیریم ما نیاید ازدواج میکردیم ما باید دوست میموندیم.... البته بگم ایشون تو دوستی برای من سنگه تموم میذاشت بهترین کادوها بهترین تولدها رو برام میگرفت اما از وقتی زنش شدم علاقش از بین رفت... ابروم تو کله فامیل رفت چون با عشق و علاقه فراون اومد جلو... الان همه تعجب میکنن از کارهای این اقا... و من مطمئنم بعد از 1 2 ماه که جدا بشیم میاد التماس گریه زاری و خودزنی که من بدونه تو نمیتونم زندگی کنم بدونه تو نمیتونم نفس بکشم.... اما من واقعا نمیتونم به این اقا تکیه کنم پشت و پناهم نیست من با هزار ارزو ازدواج کردم البته بگم من به ایشون هنوزم علاقه دارم ولی مطمئنم اگه ادامه بدیم بچه دارم بشم من رو هر چند وقت یکبار ترک میکنه چی کار کنمم حاله روحیم اصلا خوب نیست.... با این همه دعوا و بی محلی و مشاجره گفت شنبه بریم دادگاه اما شبش به من پیام داد تورو خدا تورو امام حسسن بیا ************ چت کنیم من حالم بده.... کارهاشو میبینم ازش متنفر میشم اما چند لحظه بعد 2 باره یاده دوستی و خوبیهاش میوفتم و دلهره و استرس میگیرم فکره خودکشی به سرم زده