نوشته اصلی توسط
درج
با عرض سلام و خسته نباشید
من در آذر ماه 94 با همسرم عهد کردم و در خرداد ماه 95 عروسی کردیم و به علت اینکه همسرم در خارج زندگی میکردند من هم مجبور به مهاجرت از ایران شدم همسر من از آشنايان بود و من از یک سال قبل از عقد با او دوست بودم و در مدت دوستی ما هر روز ساعت ها با هم در تماس بودیم تا اینکه همسرم برای دیدن من به ایران آمد و از من خواستگاری کرد تا اینکه یک روز به من گفت من گل مصرف میکنم وقتی من این نوضوع را فهمیدم خیلی ناراحت شدم و گفتم جواب من برای ازدواج با تو منفی است اما اون گفت من معتاد نیستم من فقط تفریحی مصرف میکنم و اگر تو با مصرف اون مشکل داری من دیگر نمیکشم و گفت تو از خیلی چیزها برای ازدواج ما با هم گذشتی من هم از این دست میکشم و قول میدهم که دیگر هیچ وقت نکشم ما خیلی همدیگر را دوست داشتیم من با وجود مخالفت خانواده ام بخاطر اون از درس و کار و خانواده و دوستان و خیلی چیزهای دیگه دل کندم و با ازدواج کردم و مهاجرت کردم الان دو ماه و نیم است که من به به خارج آمده ام اما حالا متوجه شده ام که اون در اینجا علف میکشد و زیر قول خود زد من واقعا نميدونم چکار کنم لطفا من را راهنمایی کنید