نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: ضعف تحصیلی

558
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28349
    نوشته ها
    58
    تشکـر
    10
    تشکر شده 43 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    8

    ضعف تحصیلی

    سلام
    من از وقتی اومدم دانشگاه درسم ضعیف شده.اصلا اعتماد به نفس در رقابت با دیگران در درس ندارم.انگیزه هم ندارم.
    چیکار کنم بتونم دوباره برگردم.
    من ترم 7ام و 2ساله این مشکل رو دارم.
    لطفا کمکم کنید.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ضعف تحصیلی

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558


    پرداختن به پديده افت تحصيلي در اجتماع ما بدون در نظر گرفتن عوامل و شاخص هاي مرتبط با آن کاري بيهوده و بي نتيجه است و بدون در نظر گرفتن ويژگي ها و عدم شناخت و احاطه به خصوصيات و ويژگي هاي جامعه موجود نمي توان کاري از پيش برد. ولي به طور کلي مي توان گفت که در بررسي پديده هايي نظير اين مساله دو دسته عوامل نقش اصلي و اساسي دارند که در جريان تحقيق و پژوهش بايد اين دو عامل کاملا موشکافي و آناليز گردد و هر کدام از موارد و جزئيات آن مشخصا مورد مطالعه و ارزيابي قرار گيرد.
    اين دو دسته عوامل مربوط است به 1- متغيرهاي وابسته يعني آن دسته از متغيرهايي که هدف و زمينه مورد نظر ما هستند و تحقيق ما بر روي ارزيابي عملکرد آنهاست که همانا جامعه مورد آزمايش ما را تشکيل مي دهند و 2- متغيرهاي مستقل يعني متغير و عواملي که تاثير و تاثر آنها در جامعه آزمايش خود را نشان مي دهد. اصطلا حا اگر بخواهيم اين دسته بندي را در قالب پژوهش علمي و اجتماعي بيان کنيم به دو صورت الف: عوامل شخصي (دروني) ب) عوامل اجتماعي (بيروني) مطرح مي شود.
    الف) عوامل شخصي
    گفتيم که کار ما تحقيق بر روي افت تحصيلي در بين دانش آموزان و دانش آموختگان نظام آموزشي جامعه خودمان است.
    بنابراين جامعه دانش آموزان و دانش آموختگان و افرادي که در اين حيطه قرار دارند جامعه مورد تحقيق ما را تشکيل مي دهند. افت تحصيلي ممکن است به مسائل و خصوصيات شخصي اين افراد بستگي داشته باشد.
    يعني آن دسته از عوامل که از درون هر شخصي که خاص و ويژه اوست و ويژگي هايي نظير ويژگي جسمي - شخصيتي - فرهنگي - فکري - ايدئولوژيک و... يک فرد را شامل مي شود و هر کدام از اين مسائل و نقص در کارکرد و عملکرد آنها مي تواند به عنوان يک منشا اصلي براي عدم انگيزه کافي و در نهايت افت کيفي و کمي در تحصيل و کسب دانش يک فرد شود مسائلي از قبيل: 1- مسائل جسماني (نقص در ارگانيزم و اندام هاي دخيل در جريان يادگيري و آموزش)
    2- مسائل رواني (شخصيت - تفکر - نگرش - بيماري هاي رواني و...)
    3- ايدئولوژي (جهان بيني و نگرش هر فرد که برخاسته از مسائل مختلف و قضاوت هاي دروني وي است)
    4- بيماري هاي جسماني (بينايي- شنوايي- اندام هاي حسي و حرکتي)
    5- بهره گيري از عوامل ذاتي و ژنتيکي (هوش- استعداد- رغبت و...)
    6- خانواده (پدر- مادر- خواهران و برادران- اطرافيان و...)
    7- آداب و رسوم و فرهنگ شخصي (نوع فرهنگ- تربيت- نگرش فرهنگي- رسوم جاري و آداب رايج که تا چه حد مترقي و سازنده است يا اينکه خرافي و محدود است)
    8- امکانات و زمينه فعاليت (هزينه ها- تغذيه- پوشاک- مسکن و...)
    9- انگيزه و علا قه (تنبيه- تشويق- تاثيرگذاري- تاثير پذيري)
    10- تجربه و آگاهي (دايره آگاهي و تجربه- تفکر و...)
    ب) عوامل اجتماعي (بيروني):
    آن دسته از عوامل که در ذات و شخصيت افراد به واسطه تاثيرگذاري و اثرگذاري اين عمل بر روي آنها منعکس مي گردد و از جمله عوامل موثر بر بروز عوامل شخصي است و چون اين دو ارتباط تنگاتنگي با هم دارند اثر هر کدام از آنها در ديگري به صورت کاملا مشهود و موثر وارد مي شود.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ضعف تحصیلی

    امروزه پس از سال ها بحث و جدل و نظريه پردازي درباره توسعه و شاخص هاي آن، صاحبنظران اقتصادي و اجتماعي و آموزشي و فرهنگي، شاخصي به نام شاخص توسعه انساني را به عنوان معيار توسعه يافتگي مطرح کرده اند. توسعه انساني شامل 32 جدول و 200 شاخص مختلف است و مواردي نظير نرخ اميد به زندگي - نرخ با سوادي - دسترسي به آموزش و پرورش مناسب و متعالي - انگيزه افراد در فعاليت هاي مختلف از جمله تحصيل - فقر و فاصله طبقاتي و نظاير اين، جزو متغيرهايي هستند که در تبيين جايگاه توسعه انساني هر جامعه نقش مهمي دارند.
    محور همه اين متغيرها به نظر اکثر کارشناسان سه شاخص اصلي است که عبارتند از; بهداشت و سلا مت - علم و دانش و ميزان تحصيلا ت و درآمد سرانه (وضعيت اقتصادي) که سه ضلع شاخص توسعه انساني را تشکيل مي دهند. بنابراين براي بالا بردن کيفيت توسعه انساني در هر جامعه در حقيقت بايد بتوانيم هر يک از اين سه شاخص اصلي را به پيشرفت و بهبود بالا برسانيم.
    چنانچه ملا حظه مي شود آموزش و پرورش و به طور کلي ترويج و گسترش سواد در هر جامعه يکي از آن سه شاخص اصلي به حساب آمده است و طبيعي است که نحوه عملکرد آن در شکل گيري اين مثلث قدرت هر جامعه نقش اساسي را ايفا مي کند و عدم بهره وري آن نيز به همين صورت موجبات نقص و افت کمي و کيفي جامعه را فراهم مي آورد.
    پديده اي که هم اکنون در جامعه و آموزش و پرورش کنوني ما به عنوان يکي از معضلات اساسي مطرح شده است همانا افت محسوس کيفي و کمي در اين شاخص اساسي است. به عبارت بهتر يکي از اساسي ترين و اصولي ترين شاخصه توسعه انساني در جامعه ما دچار بيماري افت کمي و کيفي شده است که ريشه يابي و پيدا کردن راه درمان براي از بين بردن اين بيماري چالش فکري اکثر کارشناسان و متوليان امور شده است.
    به نظر مي رسد هر فردي که بخواهد در اين زمينه تحقيق و پژوهش کند ناگزير مي بايد اين مساله را مدنظر قرار دهد که يک پديده رايج در جامعه نمي تواند به تنهايي خود هم علت باشد و هم معلول. بلکه از آنجا که در مقدمه اين بحث هم عنوان شد، در توسعه يک جامعه عوامل متعددي نقش دارند و به اصطلا ح اين جريان يک سيستم و سازمان متشکل از اجزا و عواملي است که نقش و وظيفه معيني را برعهده دارند که در نهايت پويايي و عملکرد درست اين سيستم از اجزا و عناصر آن ناشي مي شود. طبيعي است نقص در هر يک از اين اجزا و عوامل جزيي موجب تاثير در روند عملکرد ساير موارد مي شود.
    در بحث افت تحصيلي که زمينه تحقق و پژوهش اين مقاله را نيز تشکيل مي دهد هم اين قانون کلي حکمفرماست. يعني پرداختن به پديده افت تحصيلي در اجتماع ما بدون در نظر گرفتن عوامل و شاخص هاي مرتبط با آن کاري بيهوده و بي نتيجه است و بدون در نظر گرفتن ويژگي ها و عدم شناخت و احاطه به خصوصيات و ويژگي هاي جامعه موجود نمي توان کاري از پيش برد. ولي به طور کلي مي توان گفت که در بررسي پديده هايي نظير اين مساله دو دسته عوامل نقش اصلي و اساسي دارند که در جريان تحقيق و پژوهش بايد اين دو عامل کاملا موشکافي و آناليز گردد و هر کدام از موارد و جزئيات آن مشخصا مورد مطالعه و ارزيابي قرار گيرد.
    اين دو دسته عوامل مربوط است به 1- متغيرهاي وابسته يعني آن دسته از متغيرهايي که هدف و زمينه مورد نظر ما هستند و تحقيق ما بر روي ارزيابي عملکرد آنهاست که همانا جامعه مورد آزمايش ما را تشکيل مي دهند و2- متغيرهاي مستقل يعني متغير و عواملي که تاثير و تاثر آنها در جامعه آزمايش خود را نشان مي دهد. اصطلا حا اگر بخواهيم اين دسته بندي را در قالب پژوهش علمي و اجتماعي بيان کنيم به دو صورت الف: عوامل شخصي (دروني) ب) عوامل اجتماعي (بيروني) مطرح مي شود.
    الف) عوامل شخصي
    گفتيم که کار ما تحقيق بر روي افت تحصيلي در بين دانش آموزان و دانش آموختگان نظام آموزشي جامعه خودمان است.
    بنابراين جامعه دانش آموزان و دانش آموختگان و افرادي که در اين حيطه قرار دارند جامعه مورد تحقيق ما را تشکيل مي دهند. افت تحصيلي ممکن است به مسائل و خصوصيات شخصي اين افراد بستگي داشته باشد.
    يعني آن دسته از عوامل که از درون هر شخصي که خاص و ويژه اوست و ويژگي هايي نظير ويژگي جسمي - شخصيتي - فرهنگي - فکري - ايدئولوژيک و... يک فرد را شامل مي شود و هر کدام از اين مسائل و نقص در کارکرد و عملکرد آنها مي تواند به عنوان يک منشا اصلي براي عدم انگيزه کافي و در نهايت افت کيفي و کمي در تحصيل و کسب دانش يک فرد شود مسائلي از قبيل: 1- مسائل جسماني (نقص در ارگانيزم و اندام هاي دخيل در جريان يادگيري و آموزش)
    2- مسائل رواني (شخصيت - تفکر - نگرش - بيماري هاي رواني و...)
    3- ايدئولوژي (جهان بيني و نگرش هر فرد که برخاسته از مسائل مختلف و قضاوت هاي دروني وي است)
    4- بيماري هاي جسماني (بينايي- شنوايي- اندام هاي حسي و حرکتي)
    5- بهره گيري از عوامل ذاتي و ژنتيکي (هوش- استعداد- رغبت و...)
    6- خانواده (پدر- مادر- خواهران و برادران- اطرافيان و...)
    7- آداب و رسوم و فرهنگ شخصي (نوع فرهنگ- تربيت- نگرش فرهنگي- رسوم جاري و آداب رايج که تا چه حد مترقي و سازنده است يا اينکه خرافي و محدود است)
    8- امکانات و زمينه فعاليت (هزينه ها- تغذيه- پوشاک- مسکن و...)
    9- انگيزه و علا قه (تنبيه- تشويق- تاثيرگذاري- تاثير پذيري)
    10- تجربه و آگاهي (دايره آگاهي و تجربه- تفکر و...)
    ب) عوامل اجتماعي (بيروني):
    آن دسته از عوامل که در ذات و شخصيت افراد به واسطه تاثيرگذاري و اثرگذاري اين عمل بر روي آنها منعکس مي گردد و از جمله عوامل موثر بر بروز عوامل شخصي است و چون اين دو ارتباط تنگاتنگي با هم دارند اثر هر کدام از آنها در ديگري به صورت کاملا مشهود و موثر وارد مي شود.
    اين عوامل همان عوامل محيطي و عواملي است که هر فرد بنا به ماهيت زيستن در اجتماع و خاصيت اجتماعي بودن انسان تاثير و تاثراتي از آن مي پذيرد که شامل تمام اجزا و عناصر و عوامل پيرامون وي که در اصطلا ح محيط زندگي فرد گفته مي شود است. اين محيط عبارت است از: محيط جغرافيايي- محيط فرهنگي- محيط اقتصادي- محيط اجتماعي- محيط سياسي- محيط انساني- محيط طبيعي- محيط آموزشي و محيط هاي جانبي و مکمل ديگر که هر فرد با توجه به ميزان فعاليت و مشارکت خود و متناسب با وضعيت شخصي و اجتماعي در آنها حضور مي يابد. ناگفته پيداست که هر يک از محيط ها و عوامل مندرج در فوق در روند کيفيت بخشي يا تاثير بخشي بر فرد نقش مهم و اساسي را دارد و نقص کارکردي در هر مورد مي تواند زمينه ساز اختلا ل در روند فعاليت هاي هر فرد از جمله فعاليت در تغيير- اصلا ح و جهت دهي به رفتار شخصي و عوامل شخصي هر فرد امري اجتناب ناپذير است.
    اين درست است که جامعه از افراد تشکيل مي شود ولي هر فرد و شخص نيز به تنهايي نمي تواند همه نيازهاي شخصي و فردي خود را تامين کند بلکه اجتماع اين امکان را برايش فراهم مي سازد. در اين تعامل دوسويه هر يک بر ديگري تاثير مي گذارد و به اصطلا ح مکمل يکديگر هستند و اين تعامل در صورت کمال مي تواند هر دو مورد را به درجه ايده آل و مطلوب رهنمون سازد و پيداست که نقص در هر کدام افت کمي و کيفي در يکديگر را به ارمغان ميآورد.
    اکنون براي جلوگيري از مطول شدن بحث اختصاصا سمت و سوي بحث را جزيي تر کرده و مي پردازيم به افت تحصيلي و علمي دانشآموزان و با متمرکز شدن بر روي اين مقوله آن را از دريچه آموزشي و نهاد آموزش و پرورش مورد مداقه و توجه قرار مي دهيم.
    انسان در تمام دوران زندگي خويش در حال يادگيري است و اين آموختن گاه به خانواده و اجتماع و زماني به برخي از نهادها و سازمان ها از جمله مدرسه سپرده مي شود. در بسياري از کشورها اين اعتقاد اساسي وجود دارد که آن چه در جامعه مي گذرد اعم از رفتار مردم، تعاملا ت آنها با يکديگر و... ناشي از کيفيت آموزش و پرورش در همان جامعه است. مدرسه نخستين جامعه اي است که کودک بعد از خانواده در آن گام مي نهد و اگر درست عمل کند عامل مهمي در پرورش مهارت هاي گوناگون در او مي گردد. بسياري از برداشت هاي ذهني- پيش فرض ها- باورها و بازخوردهاي افراد به زندگي و تحصيل در کلا س درس مورد آزمون- سنجش و تجربه قرار مي گيرد.
    دانشآموز حدود دوازده سال از عمر خويش را صرف يادگيري مطالبي مي کند که در مدرسه ها تدريس مي شود اما اگر چنان چه در اين دوازده سال همه آن چيزي که آموخته از کيفيت قابل قبولي برخوردار نيست يا در روند آموزشي ناقص و بي محتوا آن را ميآموزد و باز انگار در اول خط مانده است و باز اين موارد ميزان افت و ريزش تحصيلي را مشاهده مي کنيم بايد علت يابي و ريشه يابي شود که مشکل کجاست.
    به نظر نگارنده اين مقاله، در هر آموزش و پرورش به نظر مي رسد که اين هدف از اهداف عمده و مهم سياستگذاران آموزشي و فرهنگي است.
    1- يادگيري عميق مباحث مندرج در برنامه هاي درسي.
    2- تقويت روحيه مطالعه و تحقيق در دانشآموزان.
    3- ايجاد مهارت هاي لا زم براي اشتغال در جامعه.
    4- شناخت استعدادهاي دانشآموزان و هدايت آنان.
    5- فراگيري مهارت هاي لا زم براي زندگي براي آماده کردن آنان براي يک زندگي سالم در اجتماعي مناسب.
    اما آن چه در نظام تعليم و تربيت رسمي ما مي گذرد تناسب زيادي با اين اهداف ندارد چرا که برنامه هاي درسي که معمولا با حجم بالا ي عناوين و مطالب درسي همراه هستند و نوعا روش هاي تدريس غيرفعال را مي طلبند نتيجه اي جز محفوظات پروري به جاي پرورش خلا قيت و ابتکار و شناخت استعدادها نداشته و نوجوانان و دانش اندوختگان ما را با نوعي کم نشاطي و افت تحصيلي مواجه ساخته است.
    مدرسه هاي امروز در حال فروپاشي- غم زده- ايستا و ميرنده اند. بچه ها احساس مي کنند که اغلب آن چه در مدرسه به آنها عرضه مي شود با نيازهاي سني در زندگي واقعي آنان بي ارتباط است. واقعيت نيز همين است.
    تنها مورد مصرف تحصيل را اخذ مدرک براي از ميان برداشتن شرط لازم و کافي براي اشتغال و زندگي در آينده مي دانند. فرآيند ياددهي و يادگيري برانگيزاننده و شوق آور نيست و مطالب درسي هم به زندگي روزمره و اکنون آنها مرتبط نيست.
    در نتيجه دانش آموزان در اين مدارس از محرک هاي بالنده و شوق هاي سازنده محروم شده اند. اميد به زندگي موفقيت و کنجکاوي و شادابي تحصيلي جاي خود را به شکست و ياس و بي تفاوتي و پرخاشگري داده است. در اين نظام آموزشي حال حاضر، نگرش ها و روش هاي حاکم فاقد يک نگاه و ديد همه جانبه و در همه ابعاد و با يک مطالعه وسيع و دقيق براساس عوامل و شرايط موجود است و تحقق دهنده استعداد و نيازهاي فطري و مقتضيات آينده دانش آموزان نيست.
    بدون شک همه ما در اين مورد با اين چالش و مشکل مواجه هستيم و امروزه اين آفت يکي از مهمترين موضوعات فکري جامعه ماست. چرا که همه مي دانيم که آموزش و پرورش از نهادهاي اصلي و زيربنايي هر جامعه است که اصلاح آن از اساس، تمامي ارگان ها و عناصر ديگر اجتماعي را نيز مي تواند اصلاح کند و بيمه نمايد و تربيت افراد فرهيخته و سالم در اين نهاد انسان هاي سالم و کارآمد را در اختيار اجتماع کلي ما قرار مي دهد که همه از منافع آن بهره مند خواهند شد و در صورت افت و نقص در اين حيطه تمامي حيطه هاي اجتماعي ما نيز دچار کاستي و افت خواهند شد که در حال حاضر نمونه عيني و مصداق بارز آن را در جامعه خود شاهد و ناظريم بنابراين اين مساله يک جهاد ملي و عزم همگاني را مي طلبد. هر کس خود را بايد متعهد و مسوول بداند و هر چند قدم جزيي و ابتدايي ولي بايد اين گام را به اندازه دانش، مهارت و امکانات خود بردارد.
    چه بايد کرد؟
    با توجه به اينکه عده قابل توجهي از دانش آموزان از افت شديد تحصيلي در آموزش و پرورش ما رنج مي برند لذا جهت از ميان بردن اين معضل اساسي اولين راه همانا مطالعه و تحقيق در عوامل به وجود آورنده آن که در سطور قبل به آن اشاره کرديم و اصلاح آنان است. هر چند معتقديم که اگر اصلي ترين زمينه يعني مدرسه و آموزش و پرورش درست شود مسايل بعدي نيز به تناسب اصلاح خواهد شد.
    از اين رو يکي از اصلي ترين راه حل ها پرداختن به بحث تربيت دانش آموز که در مدرسه انجام مي پذيرد و بحث آموزش و پرورش است. ما نيز به خاطر اينکه مجال بررسي تک تک عوامل را در اين مقاله کوتاه نداريم فقط به يکي از مهمترين آنها يعني مدرسه و جريان آموزش مي پردازيم و راه حل هايي که در اين زمينه مي تواند تا حدودي از روند افت تحصيلي دانش آموزان جلوگيري مي کند را مورد مطالعه قرار مي دهيم.
    واقعيت مساله اين است که مدارس فعلي نتوانسته است بسياري از اهداف آموزش و پرورش را جامه عمل بپوشاند که اين مشکل ريشه هاي متعدد و متفاوتي دارد و بايد کارهاي مهم و موثر براي رفع اين مشکل انديشيده شود. شايد به خاطر همين مساله است که امروزه در سطح بين المللي با اصطلاحي به نام «مدرسه پيشرو» مواجه هستيم.
    يعني اينکه مفهوم آموزش و پرورش امروزه معادل با مفهوم يادگيري است و مفهوم يادگيري از انتقال دانش وسيع تر شده است که داراي چهار مفهوم اصلي است.
    1- يادگيري براي دانستن
    2- يادگيري براي عمل کردن
    3- يادگيري براي زندگي کردن
    4- يادگيري براي با هم زندگي کردن.
    ويژگي يک مدرسه پيشرو توجه به تمام ابعاد وجودي و شخصيتي دانش آموز در مدرسه آموزش مهارت هاي زندگي لازم به دانش آموزان است. آموزش و پرورش مدرن به اين مساله مهم پي برده و معتقد است که يادگيري بايد از همان کودکي همه ابعاد زندگي را پوشش دهد و به همين دليل است که در کشورهاي مدرن به موازات آموزش علوم و فنون به جنبه هاي ديگري چون توسعه خود - رشد هيجاني و عاطفي - تمرکز حواس - تفکر - کنترل خود - مهرورزي - نوع دوستي محبت به ديگران - مديريت در رفتار و اخلاق - اميدواري به زندگي در متن برنامه ريزي هاي آموزشي و تربيتي وارد شده است. مشاهده مي کنيد که تمام موارد مبحث توسعه را نشانه گرفته برخلاف آموزش و پرورش ما که فقط رشد کمي را دنبال مي کند و با سياست هايي ويژه هم اين مساله را دنبال مي کند (افزايش تبصره هاي پايه هاي مختلف صرفا جهت قبولي دانش آموز و طي پايه هاي درسي - مدرک گرايي - پرداختن به مسايل جانبي به جاي مسايل زيربنايي و پرورشي و...) برخلاف ديدگاه آموزش و پرورش ما که هدف آن توانايي دانش آموز را در خواندن - حساب کردن و نوشتن مدرک توسعه و غايت هدف خود قرار داده امروزه در آموزش و پرورش جديد افزون بر اين مهارت ها، نيازهاي جديدي در قالب کسب مهارت هاي زيستن - حل مساله در موقعيت هاي جديد زندگي و نيز چگونگي رويارويي با چالش هاي هزاره سوم مطرح است.
    اين مباحث توانايي مقابله با مشکلات را در دانش آموزان افزايش داده آنان را براي زندگي در آينده آماده مي کند. هرگاه دانش آموز در مدرسه طرز برخورد با مشکلا ت - ضربه ها و ناملايمات زندگي را آموخته باشد و نحوه مقابله و رويارويي با ترديدها - ناکامي ها - غم ها و غصه ها و ترس ها و خصومت ها و پايداري و حفظ عقيده و نظر خود را ياد گرفته باشد به آساني دست از تلاش نمي کشد و اميدوارانه به فعاليت ادامه مي دهد. در جريان تحقق اين اهداف ناگفته پيداست که داشتن منابع اعم از منابع مالي کافي و منابع انساني ماهر به ما کمک مي کند تا به بهترين شکل ممکن از عهده حل اين مشکل برآييم.
    بايستي انقلابي در طرز تفکر حاکم و رايج در امر آموزش و پرورش شکل گيرد و تمامي زمينه هاي درگير با اين مساله از نيروي انساني گرفته تا مسايل مادي و ابزاري بايد از نو بازنگري گردد و مطابق شرايط روز با آنها برخورد شود.
    نمي توان يک هدف مترقي و امروزه را تصور کرد ولي امکانات و شرايط سنتي را زمينه و اساس کار قرار دهيم لازم است تا در تفکرات و بينش ها و نگرش هاي خود يک تجديد نظر اساسي کنيم و مطابق شرايط و اوضاع دنياي کنوني و نيازهاي جامعه خود متعهدانه و دلسوزانه عمل کنيم و اين ميسر نيست مگر اينکه شرايط لازم فراهم شود و اين مساله يک انقلاب اصلاحي را در تمامي زمينه ها مي طلبد که موانع و مشکلات را مطابق با استانداردهاي يک جامعه مدرن تنظيم کرد تا اثرات آن را در کل جامعه و بالاخص جامعه دانش آموزي و دانش اندوخته گان نيز مشاهده کنيم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشاوره تحصیلی
    توسط سارا7510 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 27
    آخرين نوشته: 08-24-2017, 02:07 PM
  2. ادامه تحصیل در خارج
    توسط fatemeh498 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 06-23-2017, 11:09 AM
  3. افت تحصیلی شدید فرزندم
    توسط ستیلا در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 12-24-2015, 12:36 PM
  4. راه تحصیلم رو گم کردم
    توسط ننه سرما در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 12-17-2015, 12:21 PM
  5. مشاوره تحصیلی: کلاس زبان
    توسط شهلا ب در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-06-2015, 11:38 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد