با سلام
من در حدود 4 سال از زندگی مشترک میگذرد که ب دلیل ازدواج از شیراز مهاجرت کرده و به شهرستان کوچکی آمدم به عشق شوهرم.
تا کنون و با اینکه بسیار دکتر و درمان برای بچه دار شدن کرده ام فایده ای نداشته و بچه ایی نداریم.
منزل ما هم طبقه دوم خانه مادر شوهرم است.
اوضاع روحی ام بسیار بهم ریخته است چون مادرش خیلی ب ما گیر میدهد و مشاجره وجود دارد. (که چرا بدون اجازه او به منزل اقوام میروم) شوهرم هم تقریبا یک سالی میشود که رفت و
آمدش با دوستانش زیاد تر شده. و وقتی به او اعتراض میکنم ب من میگوید که نمیتونی از اینجا برو.من اغلب روزهای تعطیل تنها هستم و همین امر باعث آزارم شده و بخاطر مسایلی ک ذکر شد نزد خانواده همسرم هم کم میرم.
من دختری مذهبی و تحصیل کرده ام درحالی ک خانواده شوهرم اهل دیانت نیستند. ولی خود شوهرم اهل نماز است ولی تاکنون اخیرا با دوستان سه باری به مواد الکلی روی آورده .
خواهش میکنم من را راهنمایی کنید. تا کنون چندین بار خواسته ام خانه را ترک کنم و نزد پدرومادرم برم ولی ترس از ابرو بمن اجازه نداده
با تشکر