نوشته اصلی توسط
BIJHAN
سلام. خانم ۳۱ ساله هستم که حدودا 1 سال ازدواج کردم. شوهرم ۷ سال از من کوچکترن! تحصیلات و سربازیش نیمه کاره است و شغل مشخصی و ثابتی نداره. من و همسرم توی محل کار با هم اشنا شدیم. اصلا قصد ازدواج نداشتم اما حدودا ۳ سال با هم یک جا همکار بودیم. 1 سال هم عقد. در اثر یک شراکت به بدهکاری حدود ۳۰ میلیونی برخورد. البته من از هیچی خبر نداشتم. بعداز ازدواج متوجه شدم. شدید ادم دروغگو و پنهان کاری هست.
برای حل مشکل بدهکاریش از دیگران پول میگرفت و بهشون قول میداد که با این پول خرید و فروش انجام میده و یک ماه دیگه با کلی سود پول رو بهشون برمیگردونه. اما هیچ کدام از اینها اتفاق نمی افتاد و روز به روز بدهکاریش بیشتر شد(نزدیک ۲۵۰میلیون) پدرش خونشون رو فروخت و یک مقدار از بدهیش رو داد اما او همچنان برای حل مشکلش با وعده و وعید از دیگران پول میگیره و به تعداد طلبکاراش و شکایت هاش اضافه میکنه. یکبار هم بخاطر شکایت طلبکار مدت کوتاهی رفت زندان.نه حاضره کار کنه و نه حاضره بره زندان(بسیار از فضای زندان ترسیده). همسر من مستقل بودن رو بلد نیست چون همیشه خانوادش کمکش میکنن اما الان پدرش فوت شد و دیگه هیچ پشتوانه مالی هم نداره. در حال حاضر کلی شاکی و پرونده دارد و برای پس دادن بدهی هاش دیگران رو فریب میده و ازشون پول میگیره و به بدهکاراش میده.درآمد کمی داره. پنهان کاره و منم شاغلم وقت ندارم همش دنبال کارهای او باشم. از تمام همکارای من توی محل کار قبلیم پول قرض گرفته.
هر وقت هم بحثمون میشد و میگفتم چرا اینطوری زندگی میکنی میگفت من همینم من درست نمیشم. تو هم برو طلاق بگیر. خیلی این جمله رو میگفت. من نرفتم و برای طلاق اقدامی نکردم. اما الان فکر نکنم امیدی باشه دیگه
رفتارها و خصوصیات اخلاقیش خیلی خوبه. توی خونه همسر بسیار خوبی هستن. یکم بی فکر خرج میکنه و بی مسئولیت هست ولی کلا نمیشه آینده ای از زندگی زناشویی باهاش تصور کرد.میترسم 3-4 سال دیگه اونقدر اوضاع بد بشه که واقعا مجبور به طلاق بشم پس بهتر نیست الان این تصمیم رو بگیرم. من در انتخابم اشتباه کردم. قبول دارم. به نظرتون ادامه ی این زندگی فایده ای دارد برای من ؟