نمایش نتایج: از 1 به 33 از 33

موضوع: تخته سیاهِ دلتنگی ها

2920
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلم گرفته...

    دِلـــم، گرفته...
    از، هـمـــه چیز!
    از هــمـــه کس...
    از هیچ چیز و هیچ کس...!
    همیشه که نباید یکی بیاید بنشیند، لبخندی بزند و بعد هم نیشی، کنایه ای تا دلت بگیرد!
    نمی خواهد که همیشه یک عطری، عکسی، حرفی، نوشته ای یا یک جایی، حالت را خراب کند و دلت را مثل لیوان شربت خاکشیر به هم بزند خاطرات ته نشین شده ات را پخش کند!
    اصلا مگر همیشه باید باران ببارد، خاک کوچه نم بخورد و بوی خاطرات بلند شود و حالم، حالت و حالش را دگرگون کند...؟
    همیشه که این‌ها لازم نیست تا دلت بگیرد
    یک هو می‌بینی آنقدر نشسته‌ای که یادت می‌رود هوای تاریک چراغ می‌خواهد،
    گاهی بدون حرف و گله و بهانه دلت از خودت می‌گیرد!
    حالا یا خودِ خوبَت، یا خودِ بَدَت
    دلت می‌گیرد،
    از خودِ خودِ خودِ خودِ خودت...
    دلت می‌گیرد، هوای بعد از ظهر سیاه شده . صدای موهومی می‌گوید چراغ را روشن کن سیاهی شب کورَت نکند!
    دلت بد جور گرفته و یک هو می بینی،
    هیچ کس خانه نیست...

    دِس بوی
    ( نپرسید متن از کجا اومده، همین الان که تاپیک زدم بداهه اومد و نوشتمش یا همین کیبورد تَق تَقو! واسه همین اسم نویسنده دِس‌بوی هست، شاعر یا نویسنده هم نیستم! )

    دلم گرفته، بی زحمت نپرسید چرا، چی شده، مشکل چیه و... فقط بیاید یه چیزی بگیم، یه حرفی بزنیم، یا هرچی دلگیری و دلگرفتگی هست بالا بیارم خوب بشم، یا یادم بره و این لیوان شربت خاکشیر دوباره ته نشین بشه.



    اصلا از حالا به بعد هرکی به هر دلیلی دلش گرفت بیاد اینجا و هرچی توی دلش بود بنویسه، دوست داشت توضیح بده چی شده و دوست نداشت نه، فقط بیاد اینجا هرچی تو دلش بود بگه و بقیه حالش رو خوب کنن... اصلا با همه دل گرفتگی ها، دلتنگی ها و زخم و ناراحتی هامون بخندیم و حال هم رو خوب کنیم... چیزی میشه؟

    منم دلم گرفته خب...
    هممون دلمون می‌گیره. اینجا یه تخته سیاهِ بی انتهاست با کلی گچ همه رنگی، من نوشتم از دل تنگیم، شما هم بنویسید...


    اینجا،
    ورود برای همه آدمای دلتنگ، ناراحت، شاد، پر انرژی، غمین و حتی بیماران قلبی آزاد است










    پ.ن : یادمون نره اینجا قراره حال همدیگه رو خوب کنیم، حتی اگه خودمون حالمون خوب نیست
    شاید یکی بیاد و نگه دلش نگرفته. حواسمون باشه، اینجا، همه حال هم رو خوب می کنیم...

    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست ت-خ-ت-ه-س-ی-ا-ه-د-ل-ت-ن-گ-.jpg  
    ویرایش توسط desboy : 10-20-2016 در ساعت 07:22 PM
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  2. 8 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها



    یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی
    نگاهی به ساعتت
    و نگاهی به خود خودت در آینه
    و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست
    لباسهای اتو کشیده غبارگرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری
    گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر و روی خودت می پاشی
    ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی و خرج خودت می کنی
    یک روز از خواب بیدار می شوی
    و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه میگویی
    صبح بخیر عزیزم وقت کم است لطفا مرا بیشتر دوست بدار
    یک روز یکی از همین روزها وقتی از خواب بیدار می شوی متوجه می شوی
    بدترین بدهکاری بدهکاری به قلب مهربان خودت هست
    و هیچ چیز و هیچکس جز خودت حیف نیست !


    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. 6 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها


    یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی...

    زیبا بود...

    جغد نزد خدا شکایت برد :
    انسان ها آواز مرا دوست ندارند .


    خدا به جغد گفت :
    آوازهای تو
    بوی دل کندن می دهد
    و آدم ها عاشق دل بستن اند!
    دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ ؛
    تو مرغ تماشا و اندیشه ای !


    و آنکه می بیند و می اندیشد ،
    به هیچ چیز دل نمی بندد.
    دل نبستن سخت ترین
    و قشنگ ترین کار دنیاست !


    اما تو بخوان ...
    و همیشه بخوان ...
    که آواز تو حقیقت است
    و طعم حقیقت تلخ ...
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  6. 5 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …

    دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …

    شاکی بشی ولی شکایت نکنی …

    گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …

    خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …

    خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …

  8. 4 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …
    دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
    شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
    گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …
    خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …
    خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …



    دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
    گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من...؟

    کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
    که دیده برگشودم، به کنج تنگنا من

    نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
    چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها... من

    ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
    به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!

    نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
    که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

    ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
    که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

    ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری
    دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من

    سیمین بهبهانی

    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست b11k_1459424243490490.jpg  
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  10. 4 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    داشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم،
    یکی از برگه های خالی حواسمو به خودش جلب کرد
    به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود...!
    فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم دربند؟ پوست دست مون از سرما ترک برداشت ولی می ارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخی های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم امامزاده صالح دعا کنیم به هم برسیم. رفتیم. دیگه تا ببرمش خونه و خودم برگردم این سر تهرون، ساعت شده بود یک شب. راست و حسینی حالش رو نداشتم درس بخونم. یعنی لای جزوتم باز کردما، اما همش یاد قیافش می افتادم وقتی لبو رو مالیده بود رو پک و پوزش. خنده ام می گرفت و حواسم پرت می شد. یهویی هم خوابم برد. بیهوش شدم انگار. حالا نمره هم ندادی، نده. فدا سرت. یه ترم دیگه آوارت میشم نهایتش. فقط خواستم بدونی که بی اهمیتی و این چیزا نبوده. یه وقت ناراحت نشی.»
    .
    .
    .
    چند سال بعد، تو یک دانشگاه دیگر از پشت زد روی شانه ام.گفت: «اون بیستی که دادی خیلی چسبید»... گفتم: «اگه لای برگه ات یه تیکه لبو می پیچیدی برام بهت صد می دادم بچه.»... خندید و دست انداخت دور گردنم. گفت: «بچمون هفت ماهشه استاد. باورت میشه...؟»
    عکسش را از روی گوشیش نشانم داد. خندیدم.
    گفت: «این موهات رو کی سفید کردی؟ این شکلی نبودی که.»... نشستم روی نیمکت فلزی و سرد حیاط. نشست کنارم. دلم میخواست براش بگویم که یک شبی هم تولد عشق من بود که خودش نبود، دورهمی نبود، نایب نبود، دربند نبود، امامزاده صالح نبود... فقط، سرد بود.....
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  12. 7 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  14. 5 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  16. 4 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    امشب دلم عجيب سراپا گرفته است
    احساس شعر من غم دنيا گرفته است


    ديگر نپرس ازغم دلتنگيم عزيز
    تاكوه غصه دردل من جا گرفته است


    وقتي تو رفته اي هيجاني نمانده است
    بودن دوباره شكل معما گرفته است


    باياد روي ماه تو درنيمه هاي شب
    انگار اشك من سر دريا گرفته است


    مجنون! كجاي قصه سفر كرده اي كه هيچ
    باور نمي كني دل ليلا گرفته است


    برگرد ركعتي به جماعت به پا كنيم
    حال من از نماز فرادا گرفته است
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  18. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30750
    نوشته ها
    338
    تشکـر
    1,307
    تشکر شده 391 بار در 213 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دیوار شد هر پنجره تا که بفهمندش
    دیوار شد اما دلش را آفتابی کرد


    رویایِ خیسِ عاشقی را در دلِ دیوار
    آمد... و با خونِ دلش انگار آبی کرد


    با قطره های اشکِ خود سیلی به پا می کرد
    سِیلی که آخر سیلیِ سختی به دنیا زد


    دنیا همیشه جایِ آدم آهنی ها بود
    یک پنجره آمد... وخود را آهنی جا زد


    او هر زمان که در دلش میل تماشا بود:
    یک استکان تلخی به سختی نوش می شد!!


    ای کاش پشتِ سردیِ فصلِ زمستان ها!!!
    با یک بهارِ خسته هم... آغوش می شد


    او در وطن تر تر ترین حالت غریب است
    مردی که ساکی کهنه رویِ دوش دارد


    در شهرِ او که شهر آدم آهنی هاست!!
    او جای کفشه کهنه اش پاپوش دارد!!!


    باران برایِ پنجره مفهموم گنگی...
    مثلِ خدایِ عاشقِ دیوارها بود!!!


    باران به رویِ یک زمینِ خشک می بارید
    که چند سالی بود کفشش تا به تا بود!!!


    آن پنجره دیوار شد اما نمی فهمید
    دیوار ها هرگز نمی فهمند خوبی را


    دیوار ها آخر به سمتِ پوچ،کوچیدند
    و پنجره له شد خودش را...قلبِ چوبی را!!!

    (محمدرضا شیخ حسنی)
    ویرایش توسط Aza : 10-23-2016 در ساعت 11:43 PM
    امضای ایشان
    حال که انسان اشرف مخلوقات است
    باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
    و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
    انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
    باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.


    ملت عشق، الیف




  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    من دلتنگ کودکیم
    کاش می شد مثل پسرم که الان خوابه بخوابم
    بدون اینکه فکر کنم که چقدر کار دارم و چقدر باید بیدار باشم
    کاش دوباره کودک می شدم.
    مثل آنروزها که مامان زورکی می فرستادمون تو اتاقامون تا بخوابیم

  21. 3 کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24128
    نوشته ها
    324
    تشکـر
    833
    تشکر شده 325 بار در 198 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها


  23. 2 کاربران زیر از مري موجي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط merina نمایش پست ها
    من دلتنگ کودکیم
    کاش می شد مثل پسرم که الان خوابه بخوابم
    بدون اینکه فکر کنم که چقدر کار دارم و چقدر باید بیدار باشم
    کاش دوباره کودک می شدم.
    مثل آنروزها که مامان زورکی می فرستادمون تو اتاقامون تا بخوابیم

    پا به پای کودکی هایم بیا .... کفش هایت را به پا کن تا به تا
    قاه قاه خنده ات را ساز کن .... باز هم با خنده ات اعجاز کن
    پا بکوب و لج کن و راضی نشو .... با کسی جز عشق همبازی نشو
    بچه های کوچه را هم کن خبر .... عاقلی را یک شب از یادت ببر
    خاله بازی کن به رسم کودکی .... با همان چادر نماز پولکی
    طعم چای و قوری گلدارمان .... لحظه های ناب بی تکرارمان
    مادری از جنس باران داشتیم .... در کنارش خواب آسان داشتیم
    یا پدر اسطوره دنیای ما .... قهرمان باور زیبای ما
    قصه های هر شب مادربزرگ .... ماجرای بزبز قندی و گرگ
    غصه هرگز فرصت جولان نداشت .... خنده های کودکی پایان نداشت
    هر کسی رنگ خودش بی شیله بود .... ثروت هر بچه قدری تیله بود
    ای شریک نان و گردو و پنیر ! .... همکلاسی ! باز دستم را بگیر
    مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست .... آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟
    حال ما را از کسی پرسیده ای ؟ .... مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟
    حسرت پرواز داری در قفس؟ .... می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
    سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟ .... رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
    رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟ .... آسمان باورت مهتابی است ؟
    هرکجایی شعر باران را بخوان .... ساده باش و باز هم کودک بمان
    باز باران با ترانه ، گریه کن ! .... کودکی تو ، کودکانه گریه کن!
    ای رفیق روز های گرم و سرد .... سادگی هایم به سویم باز گرد!






    نقل قول نوشته اصلی توسط مري موجي نمایش پست ها
    [][/]


    خودم را دوست می دارم ...!
    خورم را،پیکرم ،اندیشه ام را ، هستی ام را ، دوست می دارم .
    خودم را با تمام روشنائی ها
    و یا نه ، تیرگی ها ی وجودم ، دوست می دارم .
    خودم را با همه زیبائی و زشتی ، سپیدی یا سیاهی
    با تمام لغزش اندیشه هایم می پذیرم ، دوست می دارم .
    منم ، آرام ناآرام ، من آن آرام نرم چون صدف را دوست می دارم .
    کبود آسمان همرنگ دریا شد .
    من آن دریا ، من این آبی سرد نیلگون را دوست می دارم .
    منم نیلوفر وحشی ، به خود پیچیده تا افلاک
    من آن پیچش ، من این گردون ، همین پیچیدگی را دوست می دارم .
    منم زیبا غزال ذسته از طوفان
    من آن طوفان ، من آن رستن ، همین آزادگی را دوست می دارم .
    منم درویش عاشق ، صافی و صوفی
    من آن صوفی ، من آن عاشق ،همین رهبانیت را دوست می دارم .
    چنان مجنون روان اندر پی لیلی
    من آن لیلی ، من این مجنون صفت را دوست می دارم .
    هم اکنون مست مستم بی می و مستی
    من آن ساقی ، من این مستی ، همین شوریدگی را دوست می دارم .
    زلال شعر من چون چشمه ها جوشید و جاری گشت
    من آن جوشان جاری در گذر را دوست می دارم .
    ببین در دست هایم شاخه زیتون ،
    من این زیتون و صلح و آشتی را دوست می دارم .
    ببین چون کودکان
    شادان وسرمستم .
    من آن شادی ، من آن پاکی ،همین معصومیت را دوست می دارم .
    به تن ، خونین
    به دل ، خندان
    من آن سیمین ونین تن ،ولی شیرین سخن را دوست می دارم .
    شقایق داغ هجری بر جگر دارد
    من آن داغ و دل خونین ، به سیمین دوست می دارم .
    از آن گاهی که زنگار از دلم شستم ،
    دلم لبریز شادی شد .
    بزن مطرب ، بیا ساقی که من سرزندگی را دوست می دارم .
    از آن روز ی که با خود آشتی کردم ،
    نگاهم با نگاه دوست ملحق شد
    من آن دیده ،من آن دیدن ،همین پیوستگی را دوست می دارم .
    بده دستی به دستم تا که ره پوئیم .
    من این رفتن ،من آن پویش همین همبستگی را دوست می دارم .
    خدایا غرق عشقم کن
    که من یاران خود را همچنان خود دوست می دارم .
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  25. 3 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    باختم درعشق اماباختن تقدیرنیست/ساختم بادرد تنهایی مگرتقدیرچیست؟/خسته ام از این زندان که نامش زندگیست/ پس قشنگی های دنیا دست کیست ؟

    sent from Huawei mate 8

  27. 2 کاربران زیر از saeedbg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    چه بود؟
    این تیر بی رحم از کجا آمد...؟
    که غمگین
    باغِ بی آواز ما را باز
    درین محرومی و عریانی پاییز ،
    بدینسان ناگهان خاموش و خالی کرد...

    مهدی اخوان ثالث

  29. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29873
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    178
    تشکر شده 171 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلتنگم آیندم دلتنگ روزایی که قراره برام خوشبختی بیاره
    امضای ایشان
    ​یا علی

  31. 3 کاربران زیر از masoume بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    به زیبا ترین شکل ممکن له شده و نابودم...
    لهِ لهِ لهِ لهِ له

    خدایا دمت گرم که هستی

  33. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31098
    نوشته ها
    91
    تشکـر
    49
    تشکر شده 124 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    لالا لالا نخواب دنیا خسیسه واسه کم آدمی خوب مینویسه، یکی چشماش توی خوابم غرق خنده ست، یکی پلکاش توی خوابم خیسه خیسه

  35. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    بی اراده به گریه می افتی، خسته ات کرده اند آدم ها
    گرچه هم خانه ی تواند امّا، هم دلت نیستند محرم ها

    گاه آدم دلش که خون باشد، آه...آدم دلش که خون باشد
    بی هوا گریه می کند حتی، در خیابان میان آدم ها

    گریه کن ای پری کوچک من، شانه ات می شوم عروسک من
    بلدم این قَدَر که بسپارم، زخم های ترا به مرهم ها

    آمدم با تو هم پیاله شوم، دردهای ترا مچاله شوم
    گریه کن، گریه...تا ترک نخورد، خشت خشتِ تو زیر این غم ها

    خاطرت را به یادها بسپار، غم خود را به بادها بسپار
    غم خود را فقط بخور، مگذار، ماتمی تازه روی ماتم ها....


    مهرداد نصرتی
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست p8tn_tafsir6.1.jpg  
    ویرایش توسط desboy : 10-30-2016 در ساعت 07:55 PM

  36. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط desboy نمایش پست ها
    به زیبا ترین شکل ممکن له شده و نابودم...
    لهِ لهِ لهِ لهِ له

    خدایا دمت گرم که هستی



    دِس‌بوی : " پُختَن، لِه شدن هم یه قسمتشه...! "


    1
    ویرایش توسط desboy : 11-02-2016 در ساعت 11:37 PM
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  37. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلتنگ میشوم...
    وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!!
    دلم یک عصر دلگیر میخواهدو یک پیاده رو بی انتها...
    تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم.آنقدر گلایه کنم...
    که آسمان بشکند سد غرورش را...
    و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند...
    تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد...
    شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر اجابتی باشد...
    و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....!!!
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  38. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21862
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    500
    تشکر شده 144 بار در 92 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلتنگ که می شم مثل همین حالا
    با اینکه میدونم اگه گریه کنم حتی دو قطره
    تا یکی دو روز به خاطر فشاری که آوردم حالم بده
    اما این کار رو می کنم
    دلتنگی هیچی سرش نمیشه
    امیدوارم عمر دلتنگی هاتون کم باشه

  39. کاربران زیر از مهسا90 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32497
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    13
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    بسترم،
    صدف خالی یک تنهاییست.
    وتو
    چون مروارید
    گردن آویزکسان دگری...


    هوشنگ ابتهاج

  41. کاربران زیر از mohsen.k2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلم چندین ماهه که گرفته کاش مثه دو سال پیش فکرم آزاد بود کاش اینقدر تظاهر نمیکردم که حالم خوبه، کاش حالم خوب بود.
    امضای ایشان
    آنکس که ظلمی بر دوش دارد، رستگار نخواهد شد.

  43. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    گاهی دلم می گیرد برای نسل من که قصه سیندرلا و زیبای خفته شنیده اند و حالا دوست دارند افسانه های ملموس تر بشنوند.

    می گویم افسانه، چون برای نسل من عشق همانقدر دور شده است که مریخ.

    ختم شده است به کادوی آیفون هفت و سیصد گل رز، به هیکل های باشگاهی و موهای بلوند و ظاهرا عشق هم رقابتی شده، مثل یک میدان مسابقه که چه کسی بهترش را گیر می آورد؟

    برای نسل من وصال همانقدر راحت است که سفارش دادن پیتزا.

    اما عشق سخت است، عشق راحت به دست نمی آید. عشق در دل همه متن های عاشقانه و تکراری دفن شده است، عشق برای من نسل من با پاک کردن عکس های دو نفره از صفحه شخصی، تمام می شود و بعد خداحافظ تا نفر بعد.

    شاید هم باید اعتراف کنیم خوش به حال نسل قبل از ما که نگاه یار را هم غنیمت می دانستند اما حالا دست دادن در اولین ملاقات همانقدر عادی است که بوسه در ملاقات های بعدی.

    این تفاوت بین نسل هاست که حتی تعریف عشق را هم عوض می کند، این راحت به دست آمدن همه چیز است که شاید آن ها را بی ارزش می کند و سالها بعد زنان و مردانی هستیم که سکوت می کنیم در برابر فرزندمان که می پرسد: عشق چجوریه؟ تا حالا عاشق شدی؟
    فاجعه آن جاست که به گذشته برمی گردیم و بین حرف ها و اسم های مختلف گم می شویم، بین چهره های که دقیق هم به یاد نمی آوریم.

    آن موقع شاید یک لحظه یادمان بیافتد که چقدر دلمان برای عشق تنگ شده است؟

    که چقدر عاشقی نکرده ایم؟ که چقدر عاشق نبوده ایم؟

    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  45. کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط desboy نمایش پست ها
    داشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم،
    یکی از برگه های خالی حواسمو به خودش جلب کرد
    به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود...!
    فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم دربند؟ پوست دست مون از سرما ترک برداشت ولی می ارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخی های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم امامزاده صالح دعا کنیم به هم برسیم. رفتیم. دیگه تا ببرمش خونه و خودم برگردم این سر تهرون، ساعت شده بود یک شب. راست و حسینی حالش رو نداشتم درس بخونم. یعنی لای جزوتم باز کردما، اما همش یاد قیافش می افتادم وقتی لبو رو مالیده بود رو پک و پوزش. خنده ام می گرفت و حواسم پرت می شد. یهویی هم خوابم برد. بیهوش شدم انگار. حالا نمره هم ندادی، نده. فدا سرت. یه ترم دیگه آوارت میشم نهایتش. فقط خواستم بدونی که بی اهمیتی و این چیزا نبوده. یه وقت ناراحت نشی.»
    .
    .
    .
    چند سال بعد، تو یک دانشگاه دیگر از پشت زد روی شانه ام.گفت: «اون بیستی که دادی خیلی چسبید»... گفتم: «اگه لای برگه ات یه تیکه لبو می پیچیدی برام بهت صد می دادم بچه.»... خندید و دست انداخت دور گردنم. گفت: «بچمون هفت ماهشه استاد. باورت میشه...؟»
    عکسش را از روی گوشیش نشانم داد. خندیدم.
    گفت: «این موهات رو کی سفید کردی؟ این شکلی نبودی که.»... نشستم روی نیمکت فلزی و سرد حیاط. نشست کنارم. دلم میخواست براش بگویم که یک شبی هم تولد عشق من بود که خودش نبود، دورهمی نبود، نایب نبود، دربند نبود، امامزاده صالح نبود... فقط، سرد بود.....
    خیلی قشنگ بود...

    یا علی مدد

  47. 3 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلم گرفته چون مامانم مریضه
    خدایا همه مریضا را شفا بده تا هیچ دلی گرفته نشه از بیماری عزیزش.

    یا علی مدد

  49. 4 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32517
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    14
    تشکر شده 22 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    خدا جونم به حق این شب عزیز مراد دلم رو بده

    خدا جونم دوستش دارم

  51. 3 کاربران زیر از فروزنده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط فروزنده نمایش پست ها
    خدا جونم به حق این شب عزیز مراد دلم رو بده

    خدا جونم دوستش دارم
    خدایا بحق این ماه عزیز و مبارک

    بحق مولود این ماه

    هرکس هر حاجتی داره برآورده به خیر بشه،

    بخصوص دعای بچهای انجمن و بالاخص دعای فروزنده ی عزیز. ان شاءالله الهی آمین

  53. 5 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32517
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    14
    تشکر شده 22 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خدایا بحق این ماه عزیز و مبارک

    بحق مولود این ماه

    هرکس هر حاجتی داره برآورده به خیر بشه،

    بخصوص دعای بچهای انجمن و بالاخص دعای فروزنده ی عزیز. ان شاءالله الهی آمین

    خدا حاجت رواتون کنه رزمریم جانم

  55. 3 کاربران زیر از فروزنده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    دلتنگی
    رودخانهای‌ست
    که به هیچ دریایی
    نمی ریزد...

    "سارا شاهدی"
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  57. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها



    این حال بدی که دارم

    از دوری تو نیست

    تاوان با تو بودنه!!!

  58. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تخته سیاهِ دلتنگی ها

    ای بـر پـدرت پــایــیــــز! اینقدر نسوزانم ...
    از دوری و غم سـر ریــز،اینقدر نسوزانم

    هی بارش بارانت،هی داغ نبودن هاش
    از بـی کسـی ام لبریز، اینقدر نسوزانم !


    1111111111111111111مهناز پورقنبر
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 05-18-2021, 02:28 PM
  2. درمان سیاهی دور چشم
    توسط تنها در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 05:03 PM
  3. نرسیدن به ارگاسم
    توسط ^mahla^ در انجمن گرم مزاجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 07-01-2015, 07:39 PM
  4. بیماری های قلب دومتان را بشناسید!
    توسط Artin در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-18-2014, 04:39 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد