سلام.من 27 سالمه و حدود پنج سال میشه که ازدواج کردم و یک پسر سالمو زیبا خدا بهم داده شش ماهه هستش.همسرمم از هر خانمی برام مهربان ترو فداکار تره اما از همون اول ازدواجم تا حالا نتونستم عاشقش باشم؛خوب 23 سال داشتم و قبل ازدواجمم خانمی دیگه ای بودن که چندسالی میشناختمشون و با مخالفت خانوادم ازش خواستم خواستگار اومد خوب بود نه نگه و ازدواج کنه که ازدواج کرد!اما من همچنان دوستش داشتمو بهش فکر میکردم.خانوادم که خودشون رو مقصر میدونستن خودشون خانمی رو انتخاب کردن تا به خواستگاری بریم.بعد چند جلسه خواستگاری از همسرم که به انتخاب خانوادم بود،متوجه شدم اون خانمی که عاشقش بودم زنداداش خانممه!اعتنا نکردم و اون مساله رو سعی کردم نادیده بگیرم اما هنوزم که هنوزه درحال حاظر متاسفانه بعد 5سال از ازدواجم ،گاها خاطراتم با اون خانم یادم میاد و ذهنم رو بهم میریزه!با اینکه شک ندارم همسرم از هرلحاظی بهتر از اون خانمه هستش اما نتونستم عاشق همسرم باشمو انگار داره زندگیم خراب میشه!
خانمم میدونه که قبل ایشون عاشق کسی بودم و قصد ازدواج با اون خانم رو داشتم اما هرگز نذاشتم حتی شک کنه که کیه!
لطفا کمکم کنید و بگید چطور باید خودم رو جمع و جور کنم و عاشق همسرم باشم.ممنون