نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: آیا همسرم راطلاق بدهم

1763
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32078
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام وقت بخیر
    من شخصی 48 ساله کارمند ورئیس اداره باتحصیلات کارشناسی ارشدهستم و22ساله که ازدواج کردم و2 تاپسر دارم که هردو دانشجو هستن همسرم زنی (46 ساله با تحصیلات دیپلم وخانه دار)شکاک است ونزدیک به 5ساله که شکاک بودنش باعث شده باتمامی فامیل ،دوست وآشناهایمان قطع رابطه کنم ایشان درمنزل خیلی بد دهن وآنقدر حرفای رکیک می زنند که من پیش بچه هامون آب میشم ایشان دوسه مورد فقط دوسه مورد که ازنظر بنده هیچ عمل خلاف ودور ازحیثیت نیست برای خودش تکیه کلام درست کرده وباوجودیکه این موارد به هیچ وجه تکرار نمیشود استفاده می کنند ودهها فحش وبدوبیراه نثارم میکند. مواردشامل( دوسه کلام حرف زدن با برادر زنم،جمله ای که برادرزنم گفته من اینویعنی بنده را ازهمه خوب میشناسه، در مراسم سوگواری همسایه جای خودم را بخاطر ورود چندتا خانم کمی جابجا کردم ،تو دربیرون زنهارا با چشمایت میخوری، توباهمسایه ارتباط داری) من اینو به جان دوتا پسر گلم قسم میخورم به هیچ وجه آنطور که همسرم فکر میکنه نیست وتا حالا کسی به او یا حتی بخودمم نگفته که توبه ناموس مردم کج نگاه میکنی. باور بفرمائید5سال تلاش کردم تا درکنکور سراسری برای کارشناسی ارشد قبول بشم تاهزینه ای برای خانواده ام تحمیل نشه وقبول شدم درترم 2 تازه یادش افتاد که من برای لاس زدن بادخترای دانشجو رفتم دانشگاه وجزوه های درسی ام را پاره میکردبلاخره باهزاران مکافات دوساله تمام کردم من 22 ساله کارمند هستم وقتی تماس تلفنی دارم با همسرم درهمان حال اگر ازگوش تلفن صدای همکار خانمی از راهرو اداره به گوشش برسد میگوید وضعت خوبه داری با آنها لاس می زنی . آنقدر گفت ومن دیگر می بایست با درنظر گرفتن اینکه خانمی دور برم نباشد زنگ میزدم چه بسا بعضی وقتا نمیشد زنگ بزنم حتی چندین باربه ایشان گفتم بیا اداره تا با آنها آشنا یت کنم آنها همه متاهل وخونه زندگی دارند ولی کو گوش شنوا. ضمناً پرخاشگر هم هستند بعضی وقتا هجوم میکشه وبا دمپایی ویا هرچی دم دستش باشه کتکم میزنه ووقتی دفاع می کنم ودستش به جایی میخوره ودردش میاد به همه میگه منو کتک زد. یه بار طوری شد ومن به مدت 45 روز در مهمانسرای اداره مون به شکلی که همکارام متوجه نشوند( خودم مسئول آنجا هستم )زندگی کردم یعنی خونه را ترک کردم والان نزدیک دومامه تو خونه هم جدا می خوابیم وآنروزهایی که پسرم دانشگاهه توتخت ایشون میخوابم ولی روزای دیگرروی زمین وبدونه تشک میخوابم ، چون همسرم بخاطر اینکه کسی خونمون نیاد تمامی لحاف وتشک میهمانان را به اینو آن داده وبلاخره سرتان را بدرد نیارم بطور خلاصه ارتباط عاطفی ، جنسی ، همصحبتی ، و...... سالم ودرستی نداریم از اداره که برمیگردم منزل بجای خسته نباشید میگه (ببخشید) فاحشه های ادارت خوب بهت رسیدن یا نرسیدن ویا جایی که بعدظهر میخوام برم ، میگه با برادرزنت قرار گذاشتی که میخوای بری ، بلاخره من مسیرم شده : اداره ،برگشت به منزل وماندن تا فردا صبح در داخل منزل ورفتن به اداره وتکرار.... حتی درآپارتمان وقتی برای کشیدن سیگار ( بنده متاسفانه اعتیاد به سیگار دارم )به پارکنیک سرمی زنم ، اگر صدای آسانسور به گوشش بخوره میگه مهموناتو بدرقه کردی؟! بخاطر بچه ها وهمسرم در داخل منزل هیچوقت سیگار نکشیدم .
    همسرم زندگی را بریم با این افکارش تبدیل به جهنم کرده
    ضمناً یه چیز دیگه هم اینکه همسرم از حرفای پدر پیرم که موقع خواستگاری ازباب احترام به پدر همسرم گفته : "پسرمو به نوکری قبول کنید" همسرم فقط توخونه دستور میده ومیگه ترو به من نوکردادن : ظرفا را بشور، خونه را جاروکن،گردوخاک میزها را بگیر ، کفش هایم را بشور، لباس ها اتوبزن ، البته اکثر اوقات بخاطر کمک به ایشان این کارها رابرایش میکنم ولی این روزا دیگه فقط دستور میده .به ماشین سواری علاقه داره ، وقتی میره رالی ، چندتا لباس میزاره وظرفای ظهررا نمیشوره ومیگه من میرم توهم اتو بزن وظرفارو بشور وچایی هم بزاروکارهای دیگر
    آنقدر پیش بچه ها غرورمو زیرپا له کرده که از خودم متنفر میشم که اینقدر کمکش کردم ، با حرفاش داغونم کرده و توان ادامه زندگی را ازم گرفته ازیه طرف هم ازبس مردم وفامیل را ازمون دور کرده اکنون که 10ساله باباش و تنها داداشش فوت کردن وتنها یه خواهر داره که سه ساله که با آن هم قطع رابطه کرده فقط یک مادر پیرش مانده که بخاطر آلزایمر در خانه سالمندان بسر میبرند البته اوایل من به او سر میزدم ولی همسرم به عیاتش نمی رود ومنوهم نمیزاره برم یکی بخاطر احتمال ملاقات با خانمهای فامیلش دوم هم اینکه نسبت به حرفای مادرش درزمان قبل از ادواج دلخوره ونفرت داره . خلاصه بگم اکنون کسی ازطرف خانواده پدریش نمونده که پشتیبانش باشد و70 درصد عدم طلاق دادن نیز به این قضیه مربوط میگردد آخه من چکار کنم با این اوضاع دارم ازدرد میترکم لطفاً راهنمائیم بفرمائید. باتشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام
    بهتره به نظر من به مشاوره مراجعه کنید و اگرم مخالفت کرد با این قضیه بهتره که باهاش به طور جدی صحبت کنید و بهش هشدار بدید که امکان داره که زندگیتون به جاهای باریک کشیده بشه.
    اگر باز هم قبول نکرد بهتره تنهایی به مشاور مراجعه کنید و باز از ایشون راهکار بگیرید.
    ولی چیزی که در مورد ایشون واضحه اگر به مشاوره مراجعه نکنند و خودشون رو درمان نکنند امکان زندگی باهاشون خیلی کمه.
    موفق باشید.

  3. 3 کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    زندگی به بندی،بند است به نام حرمت ...
    که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.

  5. 3 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 875 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    خیلی سخته
    خیلی سخت و ازاردهنست ادامه زندگی با ادم شکاک
    این چند موردی که شما نام بردی اسمش خیانت نیست
    بنظرم کاش میبردینشون پیش روانشناس شاید برطرف میشد

  7. کاربران زیر از فرشته مهربان بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31863
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    44
    تشکر شده 75 بار در 56 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام دوست عزیز
    خودتون به این فک کنید که دوتا پسر دانشجو دارید
    و تا چندوقت دیگه باید ازدواج کنن
    و از طرفی یه عمر با ابرو زندگی کردید
    حالا به نظر خودتون کار درستیه که در 48 سالگی و بعد از 22 سال زندگی مشترک بخواید همسرتون رو طلاق بدین؟
    همیشه میگن چیزی که خوب نیست رو تعمیر میکنن ن تعویض
    خیلی راهکار هست که بخواید همسرتون رو از شکاک بودن نجات بدین
    که اون به شخصیتش بستگی داره
    شما حتی میتونید با یه زنگ زدن به همسرتون در طول روز اعتمادش رو جلب کنید
    اگه نظر بنده رو میخواین کار کاملا اشتباهی هست که طلاق بدین همسرتون رو
    موفق باشید ایشالاااااااااا

  9. کاربران زیر از mamadiiiiii بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32078
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام برmerina ی عزیزباید خدمتتون عرض کنم که بارها به مشاور مراجعه کردم وگفتند باید دارو درمانی شود ولی افسوس که قبول نداره از نظر روان بیمار هستند بعضی وقت ها که حالت نرمال داشتند باهاش صحبت کردم ووادارشون کردم ببرم مشاوره وگفتار درمانی شدند که باعث میشد مدتی اوضاعش خوب بشه مثلاً یکی از مشاورها گفته بود موقع عصبانیت تعدادی شیشه شیر دراختیارش قراردهم تا باشکستن آنها آرام گردد وحرفهای مشاوران باعث تسلی میشد.


  11. کاربران زیر از m_p بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام
    بجای طلاق به فکر درمانش باشین
    هرچقدر بیشتر با دلش راه بیاین بیماریش بدتر میشه
    بهتره ایشون را پیش مشاور یا روانشناس ببرین تا ریشه یابی و حل بشود.

    یا علی مدد

  13. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32078
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام برشما که سنگ صبورم شدید
    ممنون هستم که همدردی کردید. بلی واقعاً دروضعیت دردناکی زندگی میکنم میرم سرکار ووقتی خسته وکوفته از محل کارم روانه منزل میشم همین که وارد منزل میشوم قبل ازینکه جمله خسته نباشید بشنوم ، محکوم میشم به لاس زدن باهمکارای مونث اداره ام . باراها گفتم که:عزیز من اداره مجهز به دوربین های مداربسته است نمیشه ، حراست داره ، کارمند داره مگه میشه آخه آدم کارشو ول کنه وبا کارمندان بگو بخند بکنه ، تازه همه کارکنان متاهل هستند وعابرو دار. آخه من موندم همسرم برچه اساسی این حرفارو می زنه!!!! من مکانهایی که درطول روز هستم عبارتنداز(اداره مسیررفت وبرگشت درکمترین زمان ممکن، منزل ودرصورت نیاز سوپرمارکت محل). آخه من چطوز میتونم خیانت کنم زمانیکه تمام وقت در محدوده هستم .
    شده با هزاران مکافات با مشاور خانواده هماهنگ کردم ولی وقت تعیین شده از رفتن امتناع کرده ولی باز به چندتایی بردم . یه مشکلی که من دارم به حرفای من اعتماد نداره ولی وقتی یه شخص دیگر ازمن تعریف کرده ومنو بعنوان یک همسر ایده آل براش توصیف کرده ، متوجه شدم که به من علاقمندشده ولی چون هیچکسی را توفامیل یا آشنایان برایمان باقی نذاشته کسی نیست دیگر ازمن بهش اعتماد تزریق کنه بدین صورت است دیگر امکان ادامه زندگی را ازمون گرفته

  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    خانم شما رالی میرن به شما میگن شما ظرف بشور گردگیری و غذا و... تا برگردم؟

  16. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32078
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام همراه گرامی [replacer_a] ی عزیز:
    بخدا توذات من اینه که فقط وفقط یه نفر آنهم همسرم را بعنوان عزیزترین کسم عاشقانه دوستش بدارم وبه فکر طلاق نباشم اما درسته 5ساله امانمو بریده ولی 15ساله که مشکل داشتیم وهروقت به پدرش مراجعه میکرد، ایشان میفرمودند بروید پی زندگیتون به من مربوط نیست . پدر مرحومش متوجه شده بود که دخترش ازنظرزوان مشکل داره، ضمناً بنده یکبار برای طلاق به دادگاه مراجعه کردم ، آنها مارا به مشاور پیشگیری ازطلاق معرفی کردند که پس مراجعه مشکلمان برای مدتی کمترشد ولی رفته رفته باز بیشتروبیشترشد الآن اصلاً حرفمو گوش نمیده ونمتونم راضیش کنم بره روانپزشک چون به گفته خودش ازمن متنفره ومن بیچاره بدون اینکه گناهی مرتکب بشم شدم مفسد فی الارض چونکه در افکارش همش دارم خیانت میکنم وبه هیچ قیمتی راضی به آشتی نمیشه هرچه نزدیکترش میشم وبا حرفای قشنگ ، عاشقانه وجملات رمانتیک بکار می برم البته از ته دلم میگم ولی میگه اینهارا ازبر کردی وبارم میکنی وبرارثیه پدری من چشم دوختی ، وقتی میگم اگرفردمادی بودم برای خودم اندوخته جمع میکردم وتمام درآمدم راجهت ولخرجی تو بدست تو نمی سپردم اما بازحرفمو باور نداره (همش باتوکل به خدا دنبال زندگیم گرفتم) ضمناً دراینجا ازتمامی عزیزان عذرخواهی میکنم که وقتتان میگیرم باوجودی که اکثرراهها را برای برگرداندن زندگیم رفتم ولی نمیدونم چرا بایه امیدی که در این سایت پیداکردم باتوکل برخدا میگم شاید دوستان یه راهی پیشنهاد نمودند که نجات پیدا کردم چون واقعاً به بچه هام وحتی همسر روانی ام شدیداً وابستگی پیداکردم دستبوس تمام عزیزانی که وقت میذارند هستم

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32078
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام سیاوش جان آره یه ماهیمیشه ، همانطورکه عرض کردم میگه بابات ترا بعنوان نوکر به من داده وتوبایدنوکری کنی .
    البته اکثر مواقع بنده درتمامی موارد خونه داری کمکش میکردم ولی این چندروزاخیر فقط دستور میده وچون علاقه به ماشین سواری داره بعدظهر میره ماشین سواری وبه منم این دستوراتو صادر میکنه چون فکر میکنه من تواداره رفتم تفریح کردم (لاس زدم و....)وایشان تو خونه بدون اینکه کاری بکنه خسته شده میره دنبال سرگرمیش ومن باید کارخونه راانجام بدم وضمناً وقتی تو تلویزیون داره فیلمی رانگاه میکنه وبرم طرف تی وی سریع آنرا می بنده میگه زنهای تی وی را با جشمات میخوری !!!! وقتی باایشان میریم بیرون بعدازاینکه رسیدیم خونه شروع میکنه فلان زن را داشتی میخوردی ، فلان دختر موقعی داشت با فروشنده صحبت میکرد نمیدونستی چه جوری دیدش بزنی وهزارتاازین حرفا که مغزمو داغون میکنه طوری شده که منم رغبتی برای بیرون رفتن باوی را نشون نمیدم وترجیح میدم توخونه بمونم

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31895
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    29
    تشکر شده 92 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_p نمایش پست ها
    سلام سیاوش جان آره یه ماهیمیشه ، همانطورکه عرض کردم میگه بابات ترا بعنوان نوکر به من داده وتوبایدنوکری کنی .
    البته اکثر مواقع بنده درتمامی موارد خونه داری کمکش میکردم ولی این چندروزاخیر فقط دستور میده وچون علاقه به ماشین سواری داره بعدظهر میره ماشین سواری وبه منم این دستوراتو صادر میکنه چون فکر میکنه من تواداره رفتم تفریح کردم (لاس زدم و....)وایشان تو خونه بدون اینکه کاری بکنه خسته شده میره دنبال سرگرمیش ومن باید کارخونه راانجام بدم وضمناً وقتی تو تلویزیون داره فیلمی رانگاه میکنه وبرم طرف تی وی سریع آنرا می بنده میگه زنهای تی وی را با جشمات میخوری !!!! وقتی باایشان میریم بیرون بعدازاینکه رسیدیم خونه شروع میکنه فلان زن را داشتی میخوردی ، فلان دختر موقعی داشت با فروشنده صحبت میکرد نمیدونستی چه جوری دیدش بزنی وهزارتاازین حرفا که مغزمو داغون میکنه طوری شده که منم رغبتی برای بیرون رفتن باوی را نشون نمیدم وترجیح میدم توخونه بمونم
    اول از همه خدا صبرت بده و اجرت با امام حسین. خداییش سخته . اما تو گفتی 5ساله اینطور شده خب حتما 5سال پیش یه اتفاقی افتاده که روش چنین تأثیری گذاشته یا از شما چیزی دیده یا برداشت اشتباه کرده. شاید کسی پشت شما حرفی بهش زده باشه. خلاصه بهتره دنبال دلیلش باشی. نمیتونی ببریش پیش روانشناس؟

  20. کاربران زیر از ؛آیسان؛ بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31895
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    29
    تشکر شده 92 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_p نمایش پست ها
    سلام برmerina ی عزیزباید خدمتتون عرض کنم که بارها به مشاور مراجعه کردم وگفتند باید دارو درمانی شود ولی افسوس که قبول نداره از نظر روان بیمار هستند بعضی وقت ها که حالت نرمال داشتند باهاش صحبت کردم ووادارشون کردم ببرم مشاوره وگفتار درمانی شدند که باعث میشد مدتی اوضاعش خوب بشه مثلاً یکی از مشاورها گفته بود موقع عصبانیت تعدادی شیشه شیر دراختیارش قراردهم تا باشکستن آنها آرام گردد وحرفهای مشاوران باعث تسلی میشد.

    خب بگو دوستش داری و میخوای که اون تورو ببره پیش روانشناس که زندگیتون بهتر بشه بگو مشکل از منه و تو باید کنارم بیای اینا رو روزی که خوشحاله و از صبحش خونه موندی بهش بگو اما با زبون نرم و قربون صدقه رفتن به هیچ وجه با این حالش نبرش محل کارت. تو محل کار وقتی خانومها ببیننش مطمينا زیاد میان سمتش تا به اصطلاح تحویلش گرفته باشند و امکان داره اون بگه هر روز اینطوریه و اون خانومها هرروز میان طرفت. باید یه مدت باهاش نرم صحبت کنی و بگی من دوستت دارم اما چرا زندگیمون این شکلی شد ولی حرف از مقصر نزن و اگر تو رو مقصر دونست بگو میخوام جبران کنم بریم پیش روانشناس. نحوه حرف زدن شما خیلی تآثیر داره.

  22. کاربران زیر از ؛آیسان؛ بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_p نمایش پست ها
    سلام همراه گرامی [replacer_a] ی عزیز:
    بخدا توذات من اینه که فقط وفقط یه نفر آنهم همسرم را بعنوان عزیزترین کسم عاشقانه دوستش بدارم وبه فکر طلاق نباشم اما درسته 5ساله امانمو بریده ولی 15ساله که مشکل داشتیم وهروقت به پدرش مراجعه میکرد، ایشان میفرمودند بروید پی زندگیتون به من مربوط نیست . پدر مرحومش متوجه شده بود که دخترش ازنظرزوان مشکل داره، ضمناً بنده یکبار برای طلاق به دادگاه مراجعه کردم ، آنها مارا به مشاور پیشگیری ازطلاق معرفی کردند که پس مراجعه مشکلمان برای مدتی کمترشد ولی رفته رفته باز بیشتروبیشترشد الآن اصلاً حرفمو گوش نمیده ونمتونم راضیش کنم بره روانپزشک چون به گفته خودش ازمن متنفره ومن بیچاره بدون اینکه گناهی مرتکب بشم شدم مفسد فی الارض چونکه در افکارش همش دارم خیانت میکنم وبه هیچ قیمتی راضی به آشتی نمیشه هرچه نزدیکترش میشم وبا حرفای قشنگ ، عاشقانه وجملات رمانتیک بکار می برم البته از ته دلم میگم ولی میگه اینهارا ازبر کردی وبارم میکنی وبرارثیه پدری من چشم دوختی ، وقتی میگم اگرفردمادی بودم برای خودم اندوخته جمع میکردم وتمام درآمدم راجهت ولخرجی تو بدست تو نمی سپردم اما بازحرفمو باور نداره (همش باتوکل به خدا دنبال زندگیم گرفتم) ضمناً دراینجا ازتمامی عزیزان عذرخواهی میکنم که وقتتان میگیرم باوجودی که اکثرراهها را برای برگرداندن زندگیم رفتم ولی نمیدونم چرا بایه امیدی که در این سایت پیداکردم باتوکل برخدا میگم شاید دوستان یه راهی پیشنهاد نمودند که نجات پیدا کردم چون واقعاً به بچه هام وحتی همسر روانی ام شدیداً وابستگی پیداکردم دستبوس تمام عزیزانی که وقت میذارند هستم
    خوب این همه کوتاه اومدین کافیه
    گاهی شل گرفتن باعث دتر شدن بقیه میشه
    این بار بجای شل گرفتن سخت بگیرین
    براش حد و مرز تعیین کن
    از قدرت مردانگیت استفاده کن
    خانم شما میبینه همچی باب دلش هست پ تا میتونه قدرت نمایی میکنه و حرفش را میش میبره و به شما سخت میگیره
    پس بهتره دیگه 180درجه تغییر رفتار بدین
    ازش خواهش نکنین برای رفتن پیش روانشناس
    بلکه بهش بگین حاضر شو باهم بریم جایی
    بعد ببرش پیش روانشناس
    اگه مخالفت کرد یخورده از یختگیری مردوانه ات استفاده کن و بگو رو حرفم حرف نیار وبگو بیا
    تو زندگی گاهی لازمه از حریر نرمتر باشه و گاهی از سنگ سخت تر
    حالا نوبت سنگ شدن و سخت شدن هست

    یا علی مدد

  24. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط m_p نمایش پست ها
    سلام سیاوش جان آره یه ماهیمیشه ، همانطورکه عرض کردم میگه بابات ترا بعنوان نوکر به من داده وتوبایدنوکری کنی .
    البته اکثر مواقع بنده درتمامی موارد خونه داری کمکش میکردم ولی این چندروزاخیر فقط دستور میده وچون علاقه به ماشین سواری داره بعدظهر میره ماشین سواری وبه منم این دستوراتو صادر میکنه چون فکر میکنه من تواداره رفتم تفریح کردم (لاس زدم و....)وایشان تو خونه بدون اینکه کاری بکنه خسته شده میره دنبال سرگرمیش ومن باید کارخونه راانجام بدم وضمناً وقتی تو تلویزیون داره فیلمی رانگاه میکنه وبرم طرف تی وی سریع آنرا می بنده میگه زنهای تی وی را با جشمات میخوری !!!! وقتی باایشان میریم بیرون بعدازاینکه رسیدیم خونه شروع میکنه فلان زن را داشتی میخوردی ، فلان دختر موقعی داشت با فروشنده صحبت میکرد نمیدونستی چه جوری دیدش بزنی وهزارتاازین حرفا که مغزمو داغون میکنه طوری شده که منم رغبتی برای بیرون رفتن باوی را نشون نمیدم وترجیح میدم توخونه بمونم



    سلام داداش من. میتونم بهت بگم شما خیلی وا دادی.مرد اگر اقندار نداشته باشه یا اقتدارش رو از دست بده از همه چیز وا می مونه و عنان زندگی از دستش خارج میشه
    اینکه به همسرت کمک کنی خوبه منم کمک میدم خصوصا" وقتی مهمان داریم یا پیک نیک میریم.ولی اینکه شما خسته از کار به خانه میری عوض خسته نباشید و دلگرمی تازه باید سرویس خانه به زن و زندگی بدی آن هم تمام و کمال دور از قاعده است.شما قرار هست در کار خانه به ایشون کمک بدی ایشون که قرار نیست به شما کمک بدن. من نمیگم زن وظیفه داره در خانه کار کنه ولی معمولا" وظایف تقسیم میشه وقتی شما از صبح تا شب برای زن و بچه ات تلاش میکنی انتظار داشتن یه کانون گرم خانوادگی حق بر حق شماست.
    این رفتار همسر شما مثل این هست شما خانمت رو مجبور کنی صبح تا شب بیرون از خانه کار کنه شب هم توی خانه کارکنه و شما بری پی کیف و حال خودت.چنین چیزی از نظر شما پذیرفته است در حق خانمت روا میداری؟
    رالی و ماشین بازی که مسلما" به تنهایی انجام نمیشه و باید پایه داشته باشی ... اعصاب آرام و دل خوش میخواد من فکرنمیکنم خانم شما مشکل افسردگی و این مسائل رو داشته باشند فقط بسیار زندگی رو راحت گرفتند و مشکل از رفتار شماست که همه چیز رو شل گرفتی.
    حتما" فکری به حال شیوه برخوردت با همسرت داشته باش دیر بشه دیگه بچه هایت هم توی روی شما می ایستند و شما عملا" تنها یه ماشین پولسازی و کسی که فقط سرویس دهنده خوبی هست و اگر ندهد موجود اضافه ای است تبدیل خواهی شد.

  26. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  27. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    خانم شما یک نوع وسواس دارد که تنها با رفتن پیش روانشناس خوب نمی شود پس با هر ترفندی که شده باید خانمت پیش یک دکتر روانپزشک ببری تا درمان دارویی را شروع کند اگر به شما بدبین است و اگر فرزندانتان در سنی هستند که می توانند با مادرشان در این باره صحبت کنند حتما به فرزند بزرگتان بگویید با او صحبت کند و او راضی کند پس بگذارید فرزندتان با همسرتان پیش روانپزشک بروند.

  28. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m_p

  29. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32078
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آیا همسرم راطلاق بدهم

    سلام آیسان مهربان
    ممنونم که در راستای توفیق بنده مشارکت کردی .
    درسته 5سال گفتم ولی ازقبل هم مشکل داشتم ام ، 5ساله که روزبه روز بیشتر شده .برای توضیح بیشتربرای فرموده شما درمورد اتفاقات گذشته را میتونم اینجوری بگویم که : دوسه سال پس از ازدواجمان که صاحب فرزندشده بودیم وخانواده ایشان وهمچنین خانواده بنده تو یه شهردیگربودند ، در مواقعی بخاطر موقعیت شغلی مجبوربودم به شهرستانهای دیگر ماموریت بروم و جهت راحتی همسرم واینکه در منزل تنها نباشند بعضی وقتا به پیشنهاد خودش و یا بنده یا من می بردم ویا پدر مرحومشان میومدن ومیبردند، نگو در این زمانها مادرشون بجای راهنمائی خوب ودادن صبروحوصله بهش گفته که: توکه اینقدر میای اینجا یه دفه شوهرت نره دنباله کارهای خلاف و.....که این موضوع را بعداز گذشت 15 سال از زندگیه مشترکمون به من گفت ومن تازه متوجه شدم آن موقع چه ضربه سنگینی به روح وروان همسرم وزندگیمون وارد شده وهمینطور خاله اش گفته به مردها نباید اطمینان کرد.یا اینکه برادر خانم بنده دراوایل زندگیمون به همسرم گفته من داداشو ازهمه بیشتر وخوب می شناسم(برادر زنم منوداداش خظاب میکردند)وچند موارد که واقعاً میگم من عمداًویا سهواً دخالتی در شکل گرفتن آنهانداشتم جمع شدند وآتشی را شعله ور کردند که به این روز افتاده زندگیمون. بخدا آنقدر تلاش کردم ، پیش مشاور رفتم خودم توضیح دادم ولی به مرور اثرات مشاور وخودم ازبین رفته ودیگر منو باور نداره وباوچودی که همیشه سعی کردم صورت صحیح اتفاقات را وقتی ازم توضیح خواست عیناً براش بگم ولی باز میگه اعتماد ندارم وتو دروغ میگی وزمانیکه خواستم اثبات کنم اجازه نداده اثبات بکنم اینگارکه مبخواد منو همیشه گناهکار جلوه بده وازآنجائیکه هیچ فامیل یا ریش سفیدی برایمان نذاشته اوضاع روزبه روز بدتر شده ومیشود
    ویرایش توسط m_p : 11-14-2016 در ساعت 02:23 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد