نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: پشت کنکوری ام

1750
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    10

    پشت کنکوری ام

    سلام

    من پشت کنکور ارشدم با یکسری مشکلات مواجه شدم که مهم ترین هاشو میگم :

    1- من خیلی اجتماعی هستم به خاطره همین هر مراسم و مهمونی و...که باشه دوست دارم برم و یا هر مهمونی میاد خونمون از اول تا آخرش دوست دارم برم پیشش بشینم تازه وقتیم میخواد بره کلی بهش اصرار میکنم که بمونه کلا مهمون خیلی دوست دارم
    و اینکه پیش خودمم میگم اگر فلان مهمونی و نرم حالا که همه فهمیدن من دارم برای کنکور ارشد آماده میشم اگر یه دانشگاه خوب قبول نشم یه جورایی ضایع میشم مثلا به هم دیگه میگن الهه چقدر درس خوند و این شد

    2- شلوغ ترین فرد خانواده مون منم به خاطره همین وقتی میشینم پای درسم به هر بهونه ایی (بازی با دختر خواهرم ، صحبت با مامانم و...) از اتاقم میزنم بیرون

    3-وقتی درس میخونم علاقه ی زیادی به خوردن خوراکی های مختلف پیدا میکنم در حدی که نون خشکم برام لذت بخشه به خاطره همین وقتی درس میخونم اضافه وزن پیدا میکنم.

    4-فیلم دیدن و کتاب خوندن(متفرقه) رو خیلی دوست دارم جزء بهترین تفریحاتمه وقتی میرم سراغشون تا تمومشون نکنم ول کن نیستم بعضی وقتا خودمو گول میزنم میگم شبی یه قسمت میبینم یا مثلا صد صفحه میخونم اما اصلا تا حالا نشده این طور بشه به خاطره همین ترجیح میدم سراغ این چیزا نرم
    اما گاهی خیلی وسوسه میشم خب چون درس خوندن مدوام برام یکنواختی میاره منم اصلا روحیه ام با یکنواختی جور نیست

    5- موقع درس خوندن به خصوص صبح های زود خیلی شدید خوابم میگیره در حدی که وسط درس خوندنم خواب میبینم وقتی بلند میشم میبینم خوابمو توی کتابم نوشتم !!

    6- وقتی توی طول روز حالا به هر دلیلی نیمتونم برنامه ی درسیم رو انجام بدم اعصابم خورد میشه و بقیه روز رو هم درس رو میذارم کنار

    7- من به بعضی از افراد خاص که احترام زیادی براشون قائلم نمیتونم نه بگم مثلا مربیم بهم زنگ زد گفت باید برای مسابقه خودتو آماده کنی و میخواد برام هر روز تمرین شنا بذاره من بهش گفتم سختمه اما توجهی نکرد منم نتونستم پافشاری کنم


    میدونید من رشته ام رو خیلی دوست دارم و از بچگی به خودم میگفتم تا آخر تحصیل رو باید پیش برم یکی از هدف های اصلیه زندگیمه خیلی هم سعی میکنم مواردی که گفتم رو درون خودم درست کنم اما انگار یه جای کار میلنگه با اینکه ضعف هامو میدونم اما نمیدونم چی میشه که نمیشه نه اینکه صد در صد نتونم نه
    در واقع شل کن سفت کن درمیارم یعنی یه ریتم هماهنگ نمیرم جلو و این مطلب خیلی اذیتم میکنه
    گاهی فکر میکنم کاش کسی بود که همیشه همراهم بود و هر وقت میخواستم به بیراهه برم جلومو میگرفت

    خوشحال میشم اگر تجربه و نظراتی کارساز در این باره دارید کمکم کنید...
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  2. 3 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32277
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشت کنکوری ام

    اگه دوس دارین موفق شین باید از خیلی چیزا بگذرین مهم ترینشون ، تفریح ، استراحت زیاد ، مهم تر از همه حرف و طرزفکر مردم ، بعدشم توانایی نه گفتن به موانع، اگه اینا نباشن موفق نمیشین

  4. 3 کاربران زیر از Fatima76 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : پشت کنکوری ام

    سلام

    چون دعوت کردین اومدم .

    یکی از بهترین روش ها ارزش گذاریه ، یعنی الان اگر شما مشغول مطالعه هستین ، برنامه مهمونی بود ، فیلم جالبی پخش میشد ، تفریحی و... بگین الان وقت مطالعه است این مهم تره .

    اگر شخصی میخواست برنامه درسی شما را بهم بزنه ، به هر نحوی ، برای هدفتون ارزش قائل بشین و بگین که به این دلیل نمیتونم و این برام مهم تره .

    برای گذینه سه هم میتونین میوه دم دستون بزارین و استفاد کنید ، حداقل مضر نیست .

    ان شاء الله موفق باشید .

  6. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32417
    نوشته ها
    996
    تشکـر
    607
    تشکر شده 1,198 بار در 636 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : پشت کنکوری ام

    من هروقت می خواستم جایی برم یا کاری کنم خودمو منع نمیکردم ولی با خودم قرار گذاشته بودم اگر قراره مثلا فردا برم مهمونی امشب باید 3ساعت درس بخونم
    خودتو منبع نکن وقتی دیدی می خوای کار دیگه انجام بدی ازونور خودتو تنبیه کن و فشرده تر درس بخون بعدش دیگه دلت نمی خواد کاری کنی که خودتو تنبیه کنی

  8. کاربران زیر از حناء بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشت کنکوری ام

    سلام
    برای رسیدن به هر هدفی باید حداقل از 10 تا خواسته تون بگذرید
    اگر قصد شما جدی هست باید خود رو ملزم کنید برای خواندن
    موقعی که برای ارشد میخواندم صبح ها باید سرکار میرفتم و شب دیگه وقت و توانی واسه درس خواندن نداشتم ولی صبح ها دو ساعت زودتر بیدارمیشدم و میخواندم.
    درس خواندن در صبح زود بازدهیش تقریبا" سه برابر در طول روز هست.
    شما اگر در طی روز مشغولیات دارید صبج زود بیدار بشید ولی از آنطرف باید برنامه روزانه تون رو سبک کنید که شبها زودتر بخوابید.
    مسلما" یک مهمانی تا دیرموقع باعث خوابیدن در نبمه شب و از آنطرف تا ظهر فردایش خوابیدن رو در پی داره. بعد هم بیحوصلگی و درس تعطیل میشه.
    اینه که باید حتما" یک سری از برنامه ها رو کنسل کنید تا به هدفتون برسید.

  10. 2 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پشت کنکوری ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط miss eli vrn نمایش پست ها
    سلام

    من پشت کنکور ارشدم با یکسری مشکلات مواجه شدم که مهم ترین هاشو میگم :

    1- من خیلی اجتماعی هستم به خاطره همین هر مراسم و مهمونی و...که باشه دوست دارم برم و یا هر مهمونی میاد خونمون از اول تا آخرش دوست دارم برم پیشش بشینم تازه وقتیم میخواد بره کلی بهش اصرار میکنم که بمونه کلا مهمون خیلی دوست دارم
    و اینکه پیش خودمم میگم اگر فلان مهمونی و نرم حالا که همه فهمیدن من دارم برای کنکور ارشد آماده میشم اگر یه دانشگاه خوب قبول نشم یه جورایی ضایع میشم مثلا به هم دیگه میگن الهه چقدر درس خوند و این شد

    2- شلوغ ترین فرد خانواده مون منم به خاطره همین وقتی میشینم پای درسم به هر بهونه ایی (بازی با دختر خواهرم ، صحبت با مامانم و...) از اتاقم میزنم بیرون

    3-وقتی درس میخونم علاقه ی زیادی به خوردن خوراکی های مختلف پیدا میکنم در حدی که نون خشکم برام لذت بخشه به خاطره همین وقتی درس میخونم اضافه وزن پیدا میکنم.

    4-فیلم دیدن و کتاب خوندن(متفرقه) رو خیلی دوست دارم جزء بهترین تفریحاتمه وقتی میرم سراغشون تا تمومشون نکنم ول کن نیستم بعضی وقتا خودمو گول میزنم میگم شبی یه قسمت میبینم یا مثلا صد صفحه میخونم اما اصلا تا حالا نشده این طور بشه به خاطره همین ترجیح میدم سراغ این چیزا نرم
    اما گاهی خیلی وسوسه میشم خب چون درس خوندن مدوام برام یکنواختی میاره منم اصلا روحیه ام با یکنواختی جور نیست

    5- موقع درس خوندن به خصوص صبح های زود خیلی شدید خوابم میگیره در حدی که وسط درس خوندنم خواب میبینم وقتی بلند میشم میبینم خوابمو توی کتابم نوشتم !!

    6- وقتی توی طول روز حالا به هر دلیلی نیمتونم برنامه ی درسیم رو انجام بدم اعصابم خورد میشه و بقیه روز رو هم درس رو میذارم کنار

    7- من به بعضی از افراد خاص که احترام زیادی براشون قائلم نمیتونم نه بگم مثلا مربیم بهم زنگ زد گفت باید برای مسابقه خودتو آماده کنی و میخواد برام هر روز تمرین شنا بذاره من بهش گفتم سختمه اما توجهی نکرد منم نتونستم پافشاری کنم


    میدونید من رشته ام رو خیلی دوست دارم و از بچگی به خودم میگفتم تا آخر تحصیل رو باید پیش برم یکی از هدف های اصلیه زندگیمه خیلی هم سعی میکنم مواردی که گفتم رو درون خودم درست کنم اما انگار یه جای کار میلنگه با اینکه ضعف هامو میدونم اما نمیدونم چی میشه که نمیشه نه اینکه صد در صد نتونم نه
    در واقع شل کن سفت کن درمیارم یعنی یه ریتم هماهنگ نمیرم جلو و این مطلب خیلی اذیتم میکنه
    گاهی فکر میکنم کاش کسی بود که همیشه همراهم بود و هر وقت میخواستم به بیراهه برم جلومو میگرفت

    خوشحال میشم اگر تجربه و نظراتی کارساز در این باره دارید کمکم کنید...
    الی دیگه اگه میخوای موفق بشی باید اینا رو بذاری کنار

    منم مثه خودتم خیلی سخت میتونم بند بشم رو کتاب

    یا میگم شب میخونم... درحالیکه شب واقعا خستم و نمیتونم بخونم و درسام میمونه

    ببین تو همش چن ماه میخوای درس بخونی...بعدش هرچقدر میخوای میتونی به این کار برسی

    و اصلا هم به این فکر نکن که بقیه چطور در مورد فک میکنن چون اونا از توانایی ها تو شرایط تحصیلت خبر ندارن که

    راستش رو بخوای منم اینجوری بودم ولی دیگه برام مهم نیست چون من خودم خبر دارم که چطوری درس میخونم و چقد تلاش میکنم

    مردم اگه خودشون رو بذارن جای ما شاید حتی نتونن دو خط از کتابای ما رو بخونن پس چطور میتونن در مورد عملکرد ما تصمیم بگیرن

    تفریحت رو هم داشته باشم اما اونم با برنامه ریزی...

    مثلا در هفته سه روز برو پیاده روی...شبای جمعه رو کنار خانوادت بگذرون

    ولی اگه موفقیت میخوای باید بتونی کنترل کنی و البته به هر چیزی که برنامه ات رو بهم میزنه باید با جرات نه بگی

    باور کن زمان انقد زود میگذره که خودت پشیمون میشی که چرا وقتت رو هدر دادی ... و بعدش این همه وقت اضافه داری برای تفریح

    به قول یه ضرب المثل معروف یه سال بخور نون و تره یه عمر بخور نون و کره

    الان تازه شروع کردی برات سخت

    ولی وقتی خودت رو وادار کنی که مدتی همین روند رو بری کم کم خودت میفتی رو دور و حتی نمیتونی ول کنی کتاباتو

    فقط باید خوب استارت بزنی

    موفق باشی.

  12. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشت کنکوری ام

    منم خودم این مشکلات رو دارم اگه راه حلی پیدا کردی به منم بگو

  14. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد