صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 52 از 52

موضوع: مدیریت رابطه در خانواده

4208
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31895
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    29
    تشکر شده 92 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مدیریت رابطه در خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام به دوستان
    قبل از نوشتن تشکر میکنم از عزیزانی که وقت میگذارند مطلب بنده رو میخوانند و زحمت میکشند راهنمایی میکنند

    موردی که ذهنم رو درگیر کرده طریقه رفتار من با همسرم و دخترم هستش. دخترم 10 ساله است و خیلی ناز و بابایی.
    میدانید که دخترها به پدرها وابسته هستند و بالعکس.
    دخترم همینطور به خانمم خیلی وابسته است و ایشون هم هیچوقت برای بچه ها کم نگذاشتند خیلی بیش از حد و توانشون هم برای بچه ها مایه گذاشتند و از نظر من نمونه بارز یک مادر دلسوز و فداکارند و این خصوصیتشون رو بارها گفتم و همه جوره ازش تشکر کردم.

    این رو هم بگم خانمم ذاتا" فوق العاده مهربان،خوش برخورد و فداکارند و اگر الان شما به عنوان دوست یا فامیل از ایشون کمک بخواهید کاری که از دستش بربیاید انجام میدن کلا" خصوصیاتشون به این شکل هست.

    الان موضوع این هست حس میکنم همسرم به توجه کردن من نسبت به دخترمون حساسیت نشان میدن.
    مثال میزنم:
    چند ماه پیش بک گوشی برای خانمم گرفتم به انتخاب خودشون بود.چند وقت پیش دخترم گوشی لازم داشت با دخترم برای خرید گوشی رفتیم خوب مدل های بهتری میاد توی بازار. دخترم یه گوشی بهتر برداشت.
    توی خانه همسرم گوشی دخترم رو دید با یک حالت ناراحت رفتش توی اتاق و در رو بست.پرسیدم از چیزی ناراحتی؟ جواب نداد. منم گفتم اگر فکز میکنی گوشیت رو دوست نداری بریم یکی دیگه بردار.گفتش نه نیازی نیست.

    اضافه کنم خرج خانه همیشه دست خانمم هستش یعنی من از اون دسته مردهایی نیستم که پول توجیبی به زن بدهم کلا" درآمدم رو حالا اقساط و خرج و مخارج های سر ماه رو از آن کم میکنیم باقی پول پیش خانمم هست و پس اندازی هم باشه ایشون انجام میدن. یعنی از نظر خرج کردن منعی ندارند

    یا یک روز قرار بود خانه رو تغییر دکور بدیم وسایل رو جابجا کنیم.از چندروز قبل دخترم میگفت راکت میخواهد راکتش گم شده بود.صبح رفتیم با دخترم راکتش رو گرفتیم.به خانمم گفتم همراهمان بیاد گفت کار داره و نمیتونه بیاد. ظهر که برگشتیم خانمم گفتش قرار بود به من کمک بدی وسایل رو جابجا کنیم از صبح پاشدی رفتی دنبال راکت تنیس.
    حالا من فقط همان روز فرصت داشتم که بتونم برای دخترم راکتش رو بگیرم و توی ذهنم بود برگشتم با خانمم دکور رو تغییر بدیم.خلاصه کمک همسرم دادم و وسایل رو جابجا کردیم.

    دخترم به خوراکی ها خیلی علاقه داره.مرنب میگه من رو بفرستید کلاس میخوام شیرینی یادبگیرم.گاهی اوقات که قهوه یا یه چیزهایی رو درست میکنه تعریف میکنم بهش میگم خوشمزه اس.خانمم هم میگن خوشمزه است بعد رو به من میگه ولی به خوشمزگی که من درست میکنم نیست مگه نه؟
    یا دخترم مثلا" اومده توی بغلم خوابیده خانمم می بیننند به یک بهانه ای میفرستتش دنبال یه کاری.

    من توی هیچ موردی واسه همسرم کم نمیگذارم و همیشه در صدر کارها و توجه من هست.حتی سرکار باشم ولی حساسیتشون زیاده.یعنی از اول این حساسیت رو داشتند و من چون با اخلاقشون آشنایی داشتم رعایت میکردم.

    دوست ندارم خانمم فکرکنه من دارم به اون کم توجهی میکنم و به دخترمون بیش از اون بها میدم و دلخور بشه و از طرفی دخترم هم نیازهای خودش رو داره نیاز به تائید و دیده شدن از سمت من که پدرش هستم رو داره. در سنی هست که ممکنه کم توجهی من یا اینکه متوجه بشه مامانش نسبت به اون حساس شده ممکنه توی روحیه اش تاثیر بد بگذاره.

    میخواهم این موضوع رو مدیریت کنم ولی نمیدونم چطوری!!؟؟
    خواهشا" دوستانی که تجربه دارند یا در این مورد میتوانند راهتمایی کنند ممنون میشم.
    ما با اینکه بچه نداریم ولی همسرم همش میگه کاش بچه مون دختر باشه اونوقت خودم میشم هم پدرش هم دوست پسرش هم داداشش. وقتی اینجوری میگه من خیلی ناراحت میشم. حسی که بهم میده برا یه لحظه اینه که من کمی سنم بالا میره اونوقت شوهرم عشقش با دخترم که جوونتر از منه میخواد نصف بشه. خب حس خوشایندی نیست برای خانمها که خیلی حساس هستن. اما به نظرم شما مورد توجه اولتون به خانومتون باشه و با خودتون همراهش کنید برای توجه کردن به دخترتون. اینطوری پیش برید رابطه مادر و دختر بد میشه. خداییش منم بودم ناراحت میشدم. اون از رفتار شما ناراحت میشه حس میکنه دیگه داره میره کنار و حالا یه دختر نو جوون داره جاشو تو قلب شما میگیره

  2. کاربران زیر از ؛آیسان؛ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مدیریت رابطه در خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط ؛آیسان؛ نمایش پست ها
    ما با اینکه بچه نداریم ولی همسرم همش میگه کاش بچه مون دختر باشه اونوقت خودم میشم هم پدرش هم دوست پسرش هم داداشش. وقتی اینجوری میگه من خیلی ناراحت میشم. حسی که بهم میده برا یه لحظه اینه که من کمی سنم بالا میره اونوقت شوهرم عشقش با دخترم که جوونتر از منه میخواد نصف بشه. خب حس خوشایندی نیست برای خانمها که خیلی حساس هستن. اما به نظرم شما مورد توجه اولتون به خانومتون باشه و با خودتون همراهش کنید برای توجه کردن به دخترتون. اینطوری پیش برید رابطه مادر و دختر بد میشه. خداییش منم بودم ناراحت میشدم. اون از رفتار شما ناراحت میشه حس میکنه دیگه داره میره کنار و حالا یه دختر نو جوون داره جاشو تو قلب شما میگیره




    سلام
    درسته حق با شماست ... از روی قصد و غرض رفتار نکردم اشتباه بود کارم از خانمم عذزخواهی هم کردم و سعی کردم جبران کنم
    آدمبزاده دیگه اشتباه میکنه

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تشخیص 64 بیت یا 32 بیت بودن ویندوز
    توسط CÆSAR در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-10-2015, 12:06 AM
  2. داشته هایت را مدیون نداشته هایت هستی
    توسط مرسانا 19 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-13-2015, 04:41 PM
  3. مدیریت رمز گذاری وامنیت همه جانبه گوشی
    توسط Dr . Security در انجمن موبایل
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-15-2015, 09:11 PM
  4. وایبر با قابلیت ارسال ویدئو با کیفیت بالا
    توسط Dr . Security در انجمن موبایل
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-24-2015, 11:06 AM
  5. نظارت و مدیریت فعالیت های فرزندان HomeGuard Activity Monitor
    توسط Dr . Security در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-16-2015, 06:10 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد