سلام خسته نباشید 19سالمه و الان به مدته یک ماهه تقریبا با پسری از طریق اینترنت آشنا شدم که طرف مقابلم میخواست به خارج کشور مهاجرت کنه ولی قبلش گفت که میخواد ازدواج کنه ناگفته نماند خودم هم دوس دارم مهاجرت کنم اما بعد از اینکه حداقل دیپلمم رو گرفتم و جایی تو دانشگاه باز کنم چون به خاطر یه اشتباه کوچیک 5سال پیش مادرم منو از ادامه تحصیل منع کرد اما این موضوع رو حتی پدرم هم نمیدونه و اینو از طرف مقابلم هم پنهان کردم جوری که الان همه اعضای خانواده فکر میکنند من دانشجو پزشکی هستم! به این صورت هم مادرم پول هایی از پدر و مادر بزرگم میگرفت به اسم کمک هزینه واسه تحصیل من که اصلا اینطور نبود و الان من با تهدیده مادرم که این رازو یه روز فاش میکنم اجازه تحصیل به من داد الان هم که بحث ازدواج من پیش اومده میگه من 100% مخالفم حتی نمیخوام این پسره و خانوادش رو تو این خونه ببینم،الان من نمیدونم این پسره هم واقعا خوب هست یا نه کار درستی انجام میدم یا نه در کل سردرگم و ناراحت هستم چون قبل از این ها مادرم سعی و تلاش زیادی میکرد که من با افرادی ازدواج کنم که شرایط مالی بسیار بالا و خوبی داشته باشن که مثلا من در آینده خانوادم رو هم ساپورت کنم حتما الان فکر میکنید شرایط مالی بدی داریم نه شرایط مالی و زندگی ما آنچنان بد نیست و متوسط هستیم.از پسره مورد نظر هم که بگم فکر میکنم متوسط رو به قوی هستن و کمی مذهبی و کاملا تحصیل کرده و فرهنگی هستن.الان هم رفته ترکیه 3-5سال زندگی کنه و پاس ترک بگیره که بعد اون بتونه راحتتر مهاجرت کنه،حالا من چیکار کنم؟چطور رفتار کنم؟ خسته شدم اعتماد به نفسم هم خیلی اومده پایین ضمنن من با طرف مقابلم هم یک بار رابطه داشتم و دیگه دوست ندارم ادامه بدم چون به شدت احساس گناه میکنم و نمیدونم چطور اینو بهش بگم.