نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: نمی تونم با خودم کنار بیام

2606
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32906
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    نمی تونم با خودم کنار بیام

    تو زندگیم هیچ وقت به اندازه الان درمونده نبودم.خیلی وقته با هیچی کنار نمیام حتی با خودم ،تنها مکان مورد علاقم اتاقمه . از بیرون رفتن متنفرم .از رابطه اجتماعی برقرار کردن هراس دارم .حتی از تلفن جواب دادن. معمولا حتی واسه یه احوال پرسی ساده اول همه چی رو رو ورق مینویسم بعد حداقل تا 4 بار متنو تکرار میکنم حتی احتمال اینکه چی میخواد بهم بگه هم تو یه صفحه دیگه مینویسم .نمیدونم هیچ وقت چیزایه جدیدو انتخاب نمی کنم .همیشه یه مغازه میرم .با اینکه 5 جفت کفش دارم همون کهنه ساله پیشو میپوشم همیشه از یه مسیر تکراری میرم امروز تازه فهمیدم حیاط مدرسه مون یه در دیگه هم داشت تقریبا بعد دو سال الان فهمیدم ،
    معمولا با کسی زیاد حرف نمیزنم دوستام فکر میکنن من اسکلم .ازاینکه در مورد لاک و ارایش و بقیه این مزخرفات حرف بزنم متنفرم معمولا از گروه هم سن وسالام بعد یه مدت پس زده میشم.چون واقعا درکشون نمی کنم تنها چیز مهم واسم گذر زمان .
    دوسال که سال بالایی های دبیرستانمون به خاطر دعوایی که سال اول با یکیشون کردم ولم نمی کنن .تقریبا گروهی همیشه تو حیاط دستم میندازن الان خیلی کم تر شده ولی هنوزم گاهی پیش میاد.از عملکردم تو این قضیه احساس خفت شدیدی میکنم چون بعضی لقب ها هنوز روم مونده ونمیتونم کاری کنم زیر لب نثارم میکنن و یه لبخندم میزنن،
    با خانوادم مشکل دارم مادرم دوست داره طلاق بگیره ولی خب نمیدونم چرابه توافق نمیرسن، 3ساله پدر ومادرم تقریبا همیشه دعوا دارن.آخرش معمولا مادرم به گریه میفته پدرمم میزنه بیرون.نیم ساعت بعد بوی سیگارو میتونم از اتاق بغلی احساس کنم که واسه رد گم کنی با عطر مخلوط شده یا بعد ته سیگاراشو تو سطل آشغال بشمارم .نمیدونم چه آرامشی بهش میده اگه میتونستم ازش میپرسیدم ولی میدونم از این بابت ناراحت میشه ، دلم واسه مادرم میسوزه هیچوقت نتونست کسی رو که واقعا التیام بخشش پیدا کنه فقط خودشو به این چیزا وابسته کرد .ما زیاد با هم حرف نمیزنیم تقریبا اصلا حرف نمی زنیم فقط بیشتر اوقات بهم زل میزنیم .کاش میشد بهش بگم بابت تمام این اتفاقات متاسفم ،ولی تاسف من به دردش نمی خوره دلش میخواد از زبون یکی دیگه این جمله رو بارها بارها بشنوه . اونم دوست داره تو خلوت خودش باشه همه دوست دارن تو خلوت خودشون باشن مگه غیر از اینه .
    آخرین مسافرت خانوادگیمون ماله 4 ساله پیش ،روزایه خیلی خوبی بود فکر کنم در قیاس با الان عالی بود
    دلم واسه گذشته تنگ شده

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32417
    نوشته ها
    996
    تشکـر
    607
    تشکر شده 1,198 بار در 636 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نمی تونم با خودم کنار بیام

    سلام عزیزم نمیشه مشکلتو با چند خط نوشته برطرف کرد باید حتما بری پیش روان شناس و حتما مطمعن هستم که درمان میشی

    ویرایش توسط حناء : 12-20-2016 در ساعت 05:09 PM
    امضای ایشان
    أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ

    حرفی که می‌زنی می‌شه بذری که
    می‌کاری توی دل آدم‌ها
    و یه روز
    درخت می‌شه

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32916
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    24
    تشکر شده 25 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمی تونم با خودم کنار بیام

    همشو خوندم منم به نظرم خوبه بری با یکی صحبت کنی زیاد مجازی به کارت نمیاد ولی در هر صورت تجربیات شخصی خودم رو در اختیارت میزارم امیدوارم بتونم کمکت کرده باشم،من خودم تو سن تو کسی برام مزاحمت ایجاد میکرد قاطعانه جوابشو میدادم .سعی کن یه مقدار اجتماعی بشی از زندانی که برای خودت درست کردی بیا بیرون ،دوتا دوست خوب پیدا کن زیاد تو گذشته نرو چون هیچ فایده ای نداره سعی کن به کارایی که دوست داری بچسبی تا میتونی از محیط خانه مخصوصا اتاقت فاصله بگیر تجربه هایه جدید بدست بیار از همون 5 جفت کفشت شروع کن فکر نمی کنم کار سختی باشه هر روز یکیشونو بپوش اون قدیمی ها هم بنداز دور از حرف زدن نترس نهایتش هرچی بشه بهتر از الان پیش میره حتی اگه پشت تلفن خیلی سوتی دادی بازم مهم نیس بهت قول میدم بعد چن وقت دیگه از انجام این کار زیاد ترس برت نمی داره
    نمی دونم چه مشکلی تو خانوادتون هس ولی سعی کن به مادرت نزدیک تر بشی به نظرم هم تو بهش نیاز داری وهم اون نیاز داره بدونه چقدر برات مهمه
    خوش حال میشم بتونم کمکت کنم
    ویرایش توسط هومن23 : 12-20-2016 در ساعت 06:13 PM
    امضای ایشان
    بیخیال زندگی

  4. کاربران زیر از هومن23 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نمی تونم با خودم کنار بیام

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558

    گوشه گیری و انزوال طلبی رفتاري است که در آن فرد ارتباطش را با افراد دیگر و محیط اطرافش کاهش ميدهد یا به طور کامل قطع میکند. از زمانی که انسانی روابط اجتماعی اش را شروع میکند تا زمان مرگ این احتمال وجود دارد که دچار گوشه گیری و انزوا شود. فرد در این حالت خود را از داشتن دوستان و نزدیکان صمیمی محروم و از فعالیتهای گروهی دوری میکند. معمولا تنها یک عامل باعث گوشه گیری افراد نمیشود و مجموعه ای از علائم ژنتیکی، تربیتی، محیطی و اجتماعی در این رفتار موثر است. گوشه گيري به خودی خود یک مشکل محسوب نمیشود بلکه مانند تب یک علامت است که به دلایل گوناگونی بروز میکند.


    گوشه گیری در کودکان
    معمولا گوشه گيري در کودکان پیش از دبستان به دلیل مشکلات تکاملی و رشد ذهنی میتواند اتفاق بیفتد. یکی از علائم کودکان دچار بیماری اوتیسم عدم برخوردهای اجتماعی است. به طور معمول کودکان وقتی والدینشان را در آغوش میگیرند، میخندند و واکنش نشان میدهند ولی کودکانی که دچار درجات مختلفی از اختلال اوتیسم هستند به این واکنشها جواب نمیدهند و لبخند اجتماعی ندارند و نهتنها بغل نمیخواهند بلکه اغلب اضطراب جدایی را تجربه نمیکنند. کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی هم معمولا علامت گوشه گیری را نشان میدهند. تا سنین دبستان میتوان این اختلالها را درباره کودکی که گوشه گیر شده در نظر گرفت. گاهی اوقات گوشه گیری در کودکان بهدلیل مشکلات جسمی از قبیل ضعف بینایی و شنوایی، داشتن لکنت یا اختلال تکلم است


    درمان در کودکی
    شیوه های درمان گوشه گیری براساس علل متعدد آن بسیار متنوع است، اما بهتر است در این سنین با رواندرمانی و در درجه اول با رفتار درمانی شروع شود و از کودک مسئولیتهای کوچک خواسته و به او اعتماد بهنفس داده شود تا اگر به دلایل تربیتی یا اجتماعی دچار انزواطلبی شده است، برطرف شود.
    گوشه گیری در نوجوانی


    گاهی اوقات در سنین نوجوانی دیده میشود که فرد خود را از خانواده و اطرافیان دور میکند و تنهایی را انتخاب میکند. در این حالت دخالت زیاد یا بی خیالی میتواند هر دو مساله ساز باشد. در سنین نوجوانی اگر فردی علائم گوشه گیری و انزوا را تجربه کند، ممکن است زمینه افسردگی در او ایجاد شده باشد. در این دوران بهدلیل تغییراتی که از لحاظ فیزیولوژیک و محیط در نوجوان ايجاد ميشود ممكن است گوشه گير شود. این احتمال هم وجود دارد که گوشه گیری شروع علائم اختلال شخصیت در نوجوان باشد که معمولا به ندرت بروز میکند و اغلب در جوانی سراغ افراد می آید.
    شاید اختلال شخصیت عامل گوشه گيري باشد


    معمولا گوشه گیری علامت بارز بسیاری از اختلالهای شخصیت است. یکی از مهمترین آنها اختلال شخصیت دوریگزین یا اجتنابی است که ویژگی بارز آن ترس از برقراری روابط عاطفی و اجتماعی با دیگران است. در این اختلال فرد مدام مضطرب است و از برخوردهای اجتماعی میترسد چون فکر میکند اگر در معرض این برخوردها قرار بگیرد از او انتقاد ميشود، بنابراین باوجود میل زیاد به ایجاد ارتباط به دلیل ترس از طرد شدن، گوشه گیر میشود. افراد با اختلال شخصيت اسکیزوئید كه روابط اجتماعی را دوست ندارند و تنهایی را ترجیح میدهند اغلب گوشه گیرند. آنها ورزشهای فردی را به ورزشهای تیمی ترجیح میدهند و عواطف و احساسات زیادی ندارند. اين افراد معمولا اتاقی مجزا برای خود اختصاص میدهند و نسبت به انتقاد یا تایید کاملا بی تفاوت اند. شخصیتهای پارانوئید هم معمولا گوشه گیر هستند چون فکر میکنند اگر در معرض ارتباط اجتماعی قرار بگیرند سرشان کلاه میرود و همه قصد توطئه علیه آنها را دارند. از آنجا که این افراد به دیگران بی اعتماد هستند، گوشه گیری را انتخاب میکنند. در کودکان اختلال شخصیت مطرح نیست ولی در سنین نوجوانی و جوانی باید به اختلال شخصیت مظنون شد. معمولا کمی بعد از بلوغ علائم اختلال شخصیت شروع میشود و تا پایان عمر باقی میماند.

    علت: یک اتفاق
    معمولا اگر اتفاقی پیش بیاید، ممکن است فرد در واکنش به آن مدتی گوشه گیر شود که یک واکنش دفاعی است و اغلب گذراست اما اگر ادامه دار باشد و علائم دیگری به جز گوشه گیری از قبیل افت تحصیلی، افت شغلی، اختلال در روابط فردی و زناشویی، اختلالات خواب و اشتها هم از خود نشان دهد، بیماریهای جدیتری مطرح میشود. وقتی از ادامه دار بودن این رفتار صحبت میشود نمیتوان زمان دقیق به آن نسبت داد اما اگر آنقدر این رفتار با فرد همراه بوده که باعث اختلال عملکرد او شده باید حتما به پزشک مراجعه شود.
    جوانان بیشتر در خطرند
    افراد در هر سنی ممکن است گوشه گير شوند اما در دوران بلوغ به دلیل تغییراتی که از نظر روانی و جسمی در فرد پیش میآید گوشه گیری بیشتر تشدید میشود و به نوعی قابل درک است. این رفتار معمولا به صورت موقتی است و اگر برخورد شود اصلاح میشود ولی اگر علت زمینهای یک اختلال شخصیت باشد باید مورد توجه قرار گیرد.
    اگر مراجعه نکند در صورت مشاهده رفتار انزوال طلبانه در یکی از اطرافیان، والدین و نزدیکان باید به روانپزشك مراجعه کنند و شرح حالی از بیمار را به او بدهند و سپس فرد گوشه گير را نزد روانپزشک ببرند، اما اگر گوشه گیری به حدی زیاد باشد که فرد به طور کلی ارتباطش را با دنیا قطع کرده باشد علائم بیماریهای شدیدی مثل اسکیزوفرنی مطرح میشود و شاید لازم باشد فرد در بیمارستان بستری شود.


    راهکار اطرافیان درک است
    اطرافیان بايد در برخورد با فردی که گوشه گیر شده شنونده خوبی باشند و از او انتقاد نکنند و تلاش کنند علت را پیدا كنند و متوجه مشکل فرد با اطرافیانش یا ترس و دلایل دیگری که فرد را دچار این مشکل کرده، بشوند. اطرافیان باید به فرد مبتلا اجازه دهند صحبت کند و اگر نخواست با آنها صحبت کند از روانپزشک راهنمایی بخواهند.


    راهکارهای درمانی
    درمان گوشه گیری وابسته به بیماری زمینهای آن است اما به طور کلی رواندرمانی و دارو درمانی در این شرایط موثر است. با توجه به نوع بیماری بهبود ممکن است کوتاه مدت یا طولانی مدت باشد، اما از آنجا که پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، روابط خوب اجتماعی، تربیت مناسب و معاشرتهای صمیمانه خانوادگی و ایجاد حس امنیت درون خانواده میتواند همگی فرد را از لحاظ روانی سالم بار بیاورد و از بروز چنین علائمی پیشگیری كند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32906
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمی تونم با خودم کنار بیام

    ممنون
    فکر نمی کردم اینجا کسی جوابمو بده ،من خودمم سعی کردم یه سری تغییرات ایجاد کنم ولی زیاد موفق نبودم مثلا در مورد همین تلفن تا چند وقت سعی میکردم وقتی جواب میدم چیزی رو ورق ننویسم ولی معمولا بعدش از استرس حرف زدن لکنتی که دارم بدتر میشد وخیلی شرمنده میشدم ،وقتیم که قطع میکردم همش به این فکر میکردم کاش زنگ نمیزدم
    در مورد اینکه دوست پیدا کنم همون قدر که من واسشون کسل کنندم اونا هم واسه من هستن
    اینکه شما قاطعانه با کسی که تمسخرتون میکنه برخورد میکنید خیلی خوبه منم خیلی سعی کردم ولی به خاطر لکنتم مخصوصا وقتی که هول میکنم، بدتر به جا اینکه از حقم دفاع کنم موجب خنده بیشترشون میشم حتی وقتی الان به اون صحنه هایی که از این مشکلم سو استفاده میکنن فکر میکنم بیشتر از خودم شرمنده میشم
    اینکه تنوع طلب باشم واقعا سعی میکنم ولی معمولا فقط چن روز میتونم این کارو بکنم و دوباره به حالت اول برمیگردم .تغییرات جزعی خیلی برام سخته
    اینکه با کسی حرف بزنم یا یه روان شناس پیدا کنم
    یه مدت به خاطر فوت خواهرم افسردگی شدید گرفتم پیش روان شناسم رفتم ولی بعده یه مدت ولش کردم ،دلم نمیخواد با کسی رو در رو حرف بزنم.

    من با مادرم مشکلی ندارم ولی اونم هنوز درگیر یه سری مساعل نمی خوام بیشتر از این با حرفام ناراحتش کنم به اندازه کافی مشکل داره
    اینکه بهش نزدیک شم، آره خیلی دوست دارم ولی معمولا ازم فاصله میگیره احساس میکنم چهرم براش یادآوره خواهرم .
    خیلی ممنون بابت اینکه دوست داری کمک کنی
    دلم میخواد از زندانی که ساختم بیرون بیام ولی معمولا به تغییراتی که ایجاد میکنم تعهد ندارم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32916
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    24
    تشکر شده 25 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمی تونم با خودم کنار بیام

    نقل قول نوشته اصلی توسط ناهید& نمایش پست ها
    ممنون
    فکر نمی کردم اینجا کسی جوابمو بده ،من خودمم سعی کردم یه سری تغییرات ایجاد کنم ولی زیاد موفق نبودم مثلا در مورد همین تلفن تا چند وقت سعی میکردم وقتی جواب میدم چیزی رو ورق ننویسم ولی معمولا بعدش از استرس حرف زدن لکنتی که دارم بدتر میشد وخیلی شرمنده میشدم ،وقتیم که قطع میکردم همش به این فکر میکردم کاش زنگ نمیزدم
    در مورد اینکه دوست پیدا کنم همون قدر که من واسشون کسل کنندم اونا هم واسه من هستن
    اینکه شما قاطعانه با کسی که تمسخرتون میکنه برخورد میکنید خیلی خوبه منم خیلی سعی کردم ولی به خاطر لکنتم مخصوصا وقتی که هول میکنم، بدتر به جا اینکه از حقم دفاع کنم موجب خنده بیشترشون میشم حتی وقتی الان به اون صحنه هایی که از این مشکلم سو استفاده میکنن فکر میکنم بیشتر از خودم شرمنده میشم
    اینکه تنوع طلب باشم واقعا سعی میکنم ولی معمولا فقط چن روز میتونم این کارو بکنم و دوباره به حالت اول برمیگردم .تغییرات جزعی خیلی برام سخته
    اینکه با کسی حرف بزنم یا یه روان شناس پیدا کنم
    یه مدت به خاطر فوت خواهرم افسردگی شدید گرفتم پیش روان شناسم رفتم ولی بعده یه مدت ولش کردم ،دلم نمیخواد با کسی رو در رو حرف بزنم.

    من با مادرم مشکلی ندارم ولی اونم هنوز درگیر یه سری مساعل نمی خوام بیشتر از این با حرفام ناراحتش کنم به اندازه کافی مشکل داره
    اینکه بهش نزدیک شم، آره خیلی دوست دارم ولی معمولا ازم فاصله میگیره احساس میکنم چهرم براش یادآوره خواهرم .
    خیلی ممنون بابت اینکه دوست داری کمک کنی
    دلم میخواد از زندانی که ساختم بیرون بیام ولی معمولا به تغییراتی که ایجاد میکنم تعهد ندارم
    سلام
    قبل اینکه این متن رو بنویسی، من یه سری مساعل رو در موردتون نمی دونستم .وبه طبع توضیحی که تو متن قبل دادم یه مقدار ناقص در اومد.
    خیلی خوشحال شدم که خودت دنبال تغییری چون معمولا بیشتریا همون چند روزم ادامه نمیدن من برات یه مثال ساده میزنم ،زمانی که من واسه کنکور درس میخوندم اوایل تیر بیشتر از 3 ساعت تو اتاق آرومم نمی گرفت گاهی پیش میومد3 روز اصلا درس نخونم ولی فقط یه شعار همیشه همراهیم میکرد که انسان جایز خطاس ،وکسی تو این راه برندس که زودتر به حالت اولیه برگرده وسریع تر ازبقیه از هربار شکست پا بشه مهم شکست خوردن نیس همه تو زندگی شکست میخوریم مهم اینه زود پاشی. خلاصه 3 روز درس نخوندن در هفته کم کم شد ماهی دو روز در کل نخوندن . واواخر سال در هفته شاید واقعا خیلی خیلی جزعی وقت هدر میدادم و اون چیزی که مد نظرم بود بهش رسیدم .هرکیم پرسید چیکار کردی بهش گفتم تداوم داشتم زیاد خطا کردم ولی هربار سریع تر از بار قبل پاشدم ،تا به شرایط عادت کردم.
    پس اصلا از اینکه بازگشت میکنی نترس همه مثل همیم ولی حتی اگه بتونی یک دیقه از چن روز قبل بیشتر در اون تغییری که ایجاد کردی ایستادگی کنی خودش کلی وبهت قول میدم حالت بهتر میشه
    در مورد لکنت ،من اگه جای شما بودم خودمو با تمام خوبی ها وبدی هام که گاهی قابل تغییر نیست میپذیرفتم ،اگه بتونید مشکلتونو تا حدودی بهبود ببخشید که خیلی خوبه وفکر کنم میشه تا حدودی درستش کرد ولی اگه تغییری هم نکرد نباید خودتو بابت چیزی که توش دخیل نبودی سرزنش کنی یا احساس شرمنده بودن بهت دست بده،کسایی که دست میندازن یا پشت تلفن نمیخوان 5 دقیقه بیشتر معطل بشن به نظرم اصلا ارزش دوستی ندارن ،متاسفانه فرهنگ پایین، وخب گاهی من خودمم دیدم از بعضی مشکلات دیگران برای تمسخر استفاده میشه ولی مهم اینه اهمیت ندی .بدونی تو مشکل نداری بلکه اونا شعورشون پایین ،وراحت ازشون رد بشی اگه حرفی بهت میزنن با همون لبخند ساده ای که میتونی بهشون بزنی جواب دندون شکنی بهشون دادی اینکه برات اصلا اهمیت ندارن .وخب وقتی ببینن نمی تونن زیاد اذیتت کنن دست از سرت برمیدارن.در مورد تلفنم فقط خودتو همینجور که هسی قبول کن اینم یادت باشه هیچ کس کامل نیس،
    خیلی متاسف شدم از فوت خواهرت ،حتما به توهم ضربه بدی خورد ولی زندگی رو باید ادامه داد با تمام خوبی ها وبدی هایی که تو مسیرش ممکنه برات پیش بیاد هیچکس نگفته زندگی یه جاده صاف بلکه یه کوه باید ازش بکشی بالا ممکنه نفس کم بیاری ولی باید تمومش کنی دقت کردی وقتی از کوه بالا میری معمولا نمی تونی مسیرو برگردی باید راه رو ادامه بدی زندگیم همین جوره اینکه یه مدت افسردگی شدید داشتی طبیعی ،برای هر کسی ممکنه پیش بیاد نمیدونم چرا اون روان شناسی رو که پیشش میرفتی ول کردی؟
    ولی فکر میکنم برای خودت یه سری دلایل داشتی در هر صورت اگه اون زیاد نتونسته کمکت کنه روان شناس های دیگه ای هم وجود دارن که تو کارشون ماهرترن تو هرچیز بهترینشو انتخاب کن حتما کسی هس که بتونه کمکت کنه راحت تر مسیرو پیش بری باید به همه چی زمان بدی به خودت به خانوادت و مخصوصا مادرت، امید وارم تا حدودی کمکت کرده باشم هر سوالی داشتی بپرس .
    موفق باشی
    امضای ایشان
    بیخیال زندگی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 11-04-2016, 07:10 PM
  2. تیری ها تولدتون مبارک
    توسط پریماه. در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 31
    آخرين نوشته: 06-29-2016, 02:04 AM
  3. تولستوی منتقد یا تولستوی رمان‌نویس؟
    توسط saeed021 در انجمن خارجی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 06-03-2016, 11:17 PM
  4. ¤اردیبهشتی ها تولدتون مبارک¤
    توسط پریماه. در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 30
    آخرين نوشته: 05-02-2016, 10:13 AM
  5. ( شهریوری ها تولدتون مبارک)
    توسط پریماه. در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 37
    آخرين نوشته: 08-30-2015, 09:34 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد