سلام خدمت همه دوستان
بهترین کتابهایی که من خوندم و به شما معرفی می کنم راه اصفهان و سینوهه پیشنهاد میکنم حتماً بخونید
راه اصفهان : زندگی نامه ابوعلی سینا نویسنده ژیلبر سینوئه
سینوهه : زندگی نامه سینوهه پزشک مخصوص فرعون
سلام خدمت همه دوستان
بهترین کتابهایی که من خوندم و به شما معرفی می کنم راه اصفهان و سینوهه پیشنهاد میکنم حتماً بخونید
راه اصفهان : زندگی نامه ابوعلی سینا نویسنده ژیلبر سینوئه
سینوهه : زندگی نامه سینوهه پزشک مخصوص فرعون
ویرایش توسط برزین : 12-25-2016 در ساعت 03:32 PM
هیچ کس ، هرگز ، به هدفی که نمی بیند ، نخواهد رسید
من بهترين رماني كه خوندم كتاب پريچهر بود
بي نهايت زيبا بود اخرش خيلي گريه كردم
و دومين كتاب سوخته دل كه اونم خيلي پايان تلخي داشت
زندگي آب روان است روان مي گذرد هر چه اقبال من و توست همان مي گذرد
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
حرفی که میزنی میشه بذری که
میکاری توی دل آدمها
و یه روز
درخت میشه
کتاب بافته های رنج از محمدعلی افغانی
شوهر آهو خانم هم از این نویسنده است .
کتاب بافته های رنج داستان زندگی نویسنده است به زبان خودش
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
هری پاتر خیلی جذاب و قشنگه
بهترین کتاب رمان خواندم بوف کور و سگ ولگرد و حاجی اقا
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
تو جدول کتابایی که خوندم اگه بخوام رتبه بندی کنم ،رتبه اول رو به قلم آگوتا کریستف میدم از دسته کتاب های این نویسنده سه گانه دو قلوها(دفتربزرگ.مدرک و دروغ سوم)
توجع کنیدموضوع این سه کتاب بهم مرتبط میباشه برای همین دوستان به ترتیب شروع به خواندنش کنید
خلاصه کتاب:داستان دوقلو هایی که بخاطر جنگ به مادربزرگشون توی یه روستا سپرده میشن.و تمام اتفاقاتی که تا سنین بزرگسالی، واسشون رخ میده. بچه هایی که بخاطر شرایط سخت،تمام عشق و محبت درونشون رو از بین میرن.وتقریبا به موجودات بی رحمی تبدیل میشن
جلد اولشم به سبک مینیمالیستیه
اگه یه صفحه از کتابو باز کنید وبخونید محال دست ازش بکشید من کل 3 تا کتابو تو یه روز خوندم
بخشی از کتاب:
سر میز آشپزخانه، رودرروی هم میایستیم و زلزده در چشمهای هم، بدترین کلمات را بههمدیگر میگوییم.
یکی: - آشغال!
دیگری: - کثافت!
همینطور ادامه میدهیم تا اینکه کلمات دیگر وارد مغزمان نمیشوند، دیگر حتا وارد گوشهایمان هم نمیشوند.
بههمین روش، هر روز تقریبن نیمساعت تمرین میکنیم، بعد میرویم توی خیابانها میگردیم.
کاری میکنیم که مردم به ما فحش بدهند و میبینیم که دست آخر میتوانیم بیتفاوت بمانیم.
اما کلمات قدیمی هم وجود دارند. مادرمان به ما میگفت:
- عزیزانم!... عشقهای من!... خوشبختی من!... بچههای دوستداشتنی من!
وقتی یاد این کلمات میافتیم، چشمهایمان پر از اشک میشوند.
باید این کلمات را فراموش کنیم. چون حالا هیچکس همچو کلماتی به ما نمیگوید و بار سنگین خاطرهی این کلمات را نمیتوانیم تحمل کنیم. از این رو تمرینمان را با روش دیگری ادامه میدهیم.
میگوییم:
- عزیزانم!... عشقهای من!... دوستتان دارم!... هیچوقت ترکتان نخواهم کرد!... فقط شما را دوست خواهم داشت!... همیشه... شما همهی زندگیم هستید!...
این کلمات، به لطف تکرار زیاد، کمکم مفهومشان را از دست میدهد و رنجی که به بار میآورند، کم میشود
ویرایش توسط هومن23 : 12-25-2016 در ساعت 07:32 PM
بیخیال زندگی
رتبه دوم
دوباره برمی گرده به قلم آگوتا کریستف
اسم کتاب:دیروز
خلاصه کتاب:داستان پسربچه ای که فرزند یه مادر تن فروش. که از کشور خودشون فرار میکنه درکل داستان روان، صریح، بی پرده و در عین حال بی رحم.
کلا قلم آگوتا کریستف فوق العاده عالی
بیخیال زندگی
رتبه دوم
دوباره برمی گرده به قلم آگوتا کریستف
اسم کتاب:دیروز
خلاصه کتاب:داستان پسربچه ای که فرزند یه مادر تن فروش. که از کشور خودشون فرار میکنه درکل داستان روان، صریح، بی پرده و در عین حال بی رحم.
کلا قلم آگوتا کریستف فوق العاده عالی
بیخیال زندگی
*تمام آنچه که هر گز به تو نگفتم:نوشته :سلست انجی
اینم کتاب بدی نیست ،چیزی که برام توش جالب بود این که داستان رو ازابتدا لو داده ولی ر روابط بین این خانواده .شخصیت پردازی هرکدوم عالی صورت گرفته
اول کتاب با مرگ یه دختر 16 ساله آغاز میشه ،وکل داستان میخواد بگه چرا مرده ؟مرگش تا آخر کتاب مبهم
اصلا داستان جنایی نیست ولی خیلی عالی موضوع
بیخیال زندگی
قلم میچ آلبوم هم خوبه
من فقط دوتا کتاب از این نویسنده خوندم
1*برای یک روز بیشتر
خلاصه کتاب:داستان درمورد مردیه که هرگز در زمان زنده بودن مادرش بهش محبت نکرده. مادری که همه ی عمر در حق پسرش فداکاری کرده ولی اون هرگز درک نکرده. سال ها بعد از مرگ مادرش دست به خودکشی میزنه و توی مدت ناهشیاری موفق میشه یک روز دیگه رو با مادرش بگذرونه و حقایقی رو بفهمه که هرگز نمیدونسته
2.سه شنبه ها با موری
بیخیال زندگی
کتاب سینوهه قشنگه البته من کامل نخوندمش
گندم
داستان پستچی
حصار تنهایی من
یاسمین
در چشم من طلوع من کن
رمان های احساسی بودن که گاها آدم با خوندن بعضی قسمت هاشون بغض میکنه و اشکاش جاری میشه
درسته بعضی قسمت هاشون آدم رو ناراحت میکنه ولی صبر و امید رو یاد میدن.
موضوعشون رمانتیک و تا اجتماعی.
کافکا در کردانه
نویسنده :هاروکی موراکامی
فوق العاده بود ،
کلا کتاب به 2 بخش تقسیم شده بخش اولش موضوع یه پیرمرد که با اینکه از نظر هوشی کم داره ولی دارای محبت وتوانایی حرف زدن با گربه هاست
بخش دوم کتاب در مورد یه پسر نوجون است که از خونه زده بیرون به علت یه پیش گویی
به قدری جالب این 2 بخش از کتاب بهم مرتبط شدن که اولش که شروع به خوندن میکنید با خودتون میگید ممکن داستان ها مجزا باشه در صورتی که کاملا پیوسته ومرتبط به هم پیش میره
کتاب تاثیر گذاری بود مرز بین واقعیت و خیال تو این کتاب خیلی عالی باهاش بازی شده واون تعادل وبالانس رو خیلی عالی حفظ کرده ،صد درصد ارزش یک بار خوندن رو داره
تیکه ای از کتاب: در زندگی هر کس یک نقطه بدون بازگشت وجود داره. و در موارد خیلی کمی ، نقطه ای است که دیگر نمیتوانی جلو تر بروی. و وقتی به آن نقطه رسیدیم ، تنها کاری که میتوانیم بکنیم در آرامش پذیرفتن واقعیت است. اینطوری زنده می مانیم.
بیخیال زندگی
1. آناکارنینا از لئو تولستوی
2.غرورو تعصب جین آستن
3.غریبه ای در آینه سیدنی شلدون
...
به همه پیشنهاد میکنم خوندن این شاهکارهارو
رمان : " دختری که رهایش کردی"اثر جوجومویز
این رمان درباره زندگیه زنیه در زمانی که آلمان به فرانسه حمله کرده بود...
نامزد بهترین رمان سال هم شده
رمان دوستا بخونن
قسمتی از کتاب
«بعد فهمیدم که همونجا میمیرم و در حقیقت دیگه واقعاً برام مهم نبود. همهی بدنم از درد گُر گرفته بود، پوستم از تب تیر میکشید، مفصلهام درد میکردن، و سرم سنگین بود. پارچهی کرباس پشت کامیون بلند شد و باز شد. یه نگهبان بهم دستور داد که برم بیرون، بهسختی میتونستم حرکت کنم اما اون منو مثل یه بچهی سرکش، گرفت و هل داد بیرون. اینقدر لاغر و سبک شده بودم که تقریباً راحت پرت شدم.صبح مهآلودی بود، ولی از همون فاصله میتونستم یه حفاظ سیمخاردار و یه در بزرگ ببینم. بالای اون در نوشته شده بود: «استروهن» میدونستم اون چیه. یه نگهبان دیگه ازم خواست همونجا بمونم و بعد بهطرف کیوسک نگهبانی رفت. اونجا با هم صحبت کردن، بعد یکیشون به بیرون خم شد و به من نگاه کرد. اون طرف ردیفی از آلونکهای کارخونه بود. یه جای متروک بود با حالوهوای بدبختی که پوچی ازش میبارید. تو دو گوشه، دو برج دیدهبانی با اتاقک قرار داشت و برای جلوگیری از فرار، اون جلو بود. اما اصلاً جای نگرانی نبود. میدونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت میسپری؟ یهجورایی بهت خوشامد میگه.»
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
رمان :"بلور رویا "|زهرا سادت کاربر انجمن نود هشتیا
گاهی رویای ادما تبدیل میشه به بلور...صاف و شفاف
ازبیرون زیباست قشنگه
درمورد دختری که نمیخاد بزاره همجنس های هودش و دوستای خودش بشکنن و نابود بشن
دوست نداره رویاهای مردمش نابود بشن
داستان داستان عشقه ، عشقه به خانواده،کشور
بخونید قشنگه
من آخرين رماني که خوندم آتش ودود بود... خيلي خوب بود مربوط ميشه به يه افسانه وداستان ترکمني ، که نويسنده توي کتاب قيد کردن داستان واقعي هست.. هشت جلده..خيلي قشنگ بود پيشنهاد ميکنم بخونيدش..
زیاد خوندم یادم نیست ولی به نظرم رمان ناز و نیستی قشنگ بود
رمان های اینترنتی هم بدون سانسور قشنگه وقتی سانسور میشن جالب نمیشه
سه تفنگ دار . اثر اکساندر دوما. فقط ترجمه ای غیر از ذبیح الله منصوری رو بخونید. خیلی توش آب بسته
کتاب های ژول ورن هم برای دوران نوجوانی خوبه. بهتر از کتابهای عاشقانه است که بچه ها رو تو اون سنین هوایی میکنه
کتاب های آگاتا کریستی هم خوبه
جلال آل احمد هم با اون قلم کوچه بازارایش جالبه.
ولی در کل به نظرم رمان خوندن وقت تلف کردنه. کاش جای اون همه داستان کتابی خونده بودم که اطلاعاتم بیشتر می شد. مثل کتب تاریخی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)