اشتغال ذهنی مفرط

[mahdishalchian]

سلام و درود.
مدت زیادی هست هنگامی که وارد مرحله خواب میشم، از لحظه شروع خواب تا لحظه ای که از خواب بیدارم میشم ذهنم شدیدا مشغول هست و یا خواب های بیربط و عجیب و غریب میبینم (کمتر ترسناک) یا فکرهای که در طول روز ذهنم رو مشغول کردن به صورت خیلی شدید تر در ذهنم مرور میشن. یعنی احساس میکنم در خواب ذهنم واقعا بیداره و تلاشش رو تازه از اون موقع شروع میکنه! حتی برام اتفاق افتاده که مثلا مشکلی در کارم ایجاد شده که فرصت نمیکنم راه حلش رو در اون روز پیدا کنم، وقتی میخوابم خودم رو در حال کار میبینم و راه حل رو پیدا میکنم! یعنی کاملا احساس میکنم وقتی خوابم ذهنم لحظه ای هم نمیخوابه و مشغول فعالیت شدید هست.
این اتفاق باعث شده وقتی از خواب بیدار میشم گاهی خسته تر از زمانی باشم که میخوام بخوابم. اصلا انگار نخوابیدم و از نظر ذهنی خیلی خستم. واقعا احساس میکنم مدت زیادیه که ذهنم استراحت نکرده. دقیقا نمیدونم از چه زمانی اتفاق افتاد اما به مرور اتفاق افتاد شد.
یعنی واقعا لحظه ای خواب کامل که هیچی حس نکنم مدت زیاده نداشتم. لحظه ای خواب ندیدن نداشتم..

البته در طول بیداری هم ذهنم واقعا مشغوله و فکر زیاد و با سرعت دست خودم نیست. گاهی حس میکنم باید به چند تا چیز همزمان فکر کنم. حتی گاهی مخصوصا هر چقدر به زمان خواب نزدیک میشم افکاری در ذهنم میاد که نمیتونم متوقفشون کنم.

(سیگاری نیستم، هیچ نوع مواد مخدری مصرف نکردم تا الان و مصرف دارو هم ندارم)

[شهرام2014]

سلام و درود.
مدت زیادی هست هنگامی که وارد مرحله خواب میشم، از لحظه شروع خواب تا لحظه ای که از خواب بیدارم میشم ذهنم شدیدا مشغول هست و یا خواب های بیربط و عجیب و غریب میبینم (کمتر ترسناک) یا فکرهای که در طول روز ذهنم رو مشغول کردن به صورت خیلی شدید تر در ذهنم مرور میشن. یعنی احساس میکنم در خواب ذهنم واقعا بیداره و تلاشش رو تازه از اون موقع شروع میکنه! حتی برام اتفاق افتاده که مثلا مشکلی در کارم ایجاد شده که فرصت نمیکنم راه حلش رو در اون روز پیدا کنم، وقتی میخوابم خودم رو در حال کار میبینم و راه حل رو پیدا میکنم! یعنی کاملا احساس میکنم وقتی خوابم ذهنم لحظه ای هم نمیخوابه و مشغول فعالیت شدید هست.
این اتفاق باعث شده وقتی از خواب بیدار میشم گاهی خسته تر از زمانی باشم که میخوام بخوابم. اصلا انگار نخوابیدم و از نظر ذهنی خیلی خستم. واقعا احساس میکنم مدت زیادیه که ذهنم استراحت نکرده. دقیقا نمیدونم از چه زمانی اتفاق افتاد اما به مرور اتفاق افتاد شد.
یعنی واقعا لحظه ای خواب کامل که هیچی حس نکنم مدت زیاده نداشتم. لحظه ای خواب ندیدن نداشتم..

البته در طول بیداری هم ذهنم واقعا مشغوله و فکر زیاد و با سرعت دست خودم نیست. گاهی حس میکنم باید به چند تا چیز همزمان فکر کنم. حتی گاهی مخصوصا هر چقدر به زمان خواب نزدیک میشم افکاری در ذهنم میاد که نمیتونم متوقفشون کنم.

(سیگاری نیستم، هیچ نوع مواد مخدری مصرف نکردم تا الان و مصرف دارو هم ندارم)

سلام

مطلب شما رو خواندم, البته سن و سال و تحصیلات و شغل و حرفه و وضعیت تاهل خود را نفرمودید !! بگذریم

به اختصار میشه گفت اگر مسئله ژنتیکی و اختلالات روانی در میان نباشه به علت اضطراب و استرس خواب شما اصطلاحن خواب سبک محسوب میشه و وارد فاز خواب عمیق نمیشین عزیز

چاره اونهم خیلی ساده است به یکی از همکاران روانپزشک و یا متخصص مغز و اعصاب رجوع کنید با تجویز یک قرص ساده میتوانند به شما کمک کنند.

و یا البته در تخصص من نیست از داروهای گیاهی زیر نظر متخصص مربوطه بهره بگیرید.

موفق باشید

سپاس

دکتر

[farokh]

بیش از هر چیز مواردی را که به طور معمولی طی روز، ‌ذهن شما را به خود مشغول می‌سازد، ‌یاد داشت کنید و به این منظور لازم است چند روز تا حداکثر یک هفته بر فعالیت‌های ذهنی خود نظارت کنید و متوجه افکاری باشید که در ذهن شما جاریست.


پس از اینکه به اشتغالات ذهنی خود پی ببرید و متوجه شدید معمولاً چه نوع افکاری ذهنتان را مشغول می‌کند، ‌ مرحلهٔ بعدی، ‌تفکیک مسائل مهم و غیر مهم ست. برای این کار می‌توانید معیارهای زیر را شاخص قرار دهید: ‌

۱. اتفاقات گذشته را کنار بگذارید گذشته، ‌گذشته است. برای تغییر آن نمی‌توانید کاری انجام دهید جز آنکه از ان درس بگیرید، ‌پس افکاری که درباره مسائل گذشته است و ذهن شما را به خود مشغول می‌سازد جز و مسائل غیر مهم شمار می‌رود.

۲. مسائل حل نا‌شدنی زندگی که باید با آن‌ها کنار بیایید را جزو مسائل غیر مهم را یاد داشت کنید.

۳. مسائل مربوط به آینده، ‌نگرانی‌ها و آرزو‌ها را جزو مسائل غیر مهم یاد داشت کنید.

۴. مسائل پیش پا افتادهٔ روزانه که معمولاً تکراری است و فکر شما را مشغول می‌سازد، ‌اهمیت زیادی ندارد.

۵. طرح‌های که برای آینده برنامه ریزی کرده‌اید را جزء‌مسائل مهم قرار دهید البته به شرطی که در طول روند، آگاهانه به آن‌ها فکر کنید و راهبردهایی را برای رسیدن به آن‌ها طراحی می‌سازید.

۶. اهداف زندگی که ممکن است کوتاه مدت، ‌میان مدت یا دراز مدت باشد را می‌توانید جزو مسائل مهم طبقه بندی کنید. چرا که اهداف شما جزء‌ مواردی است که باید به عنوان دورنمای زندگی همیشه پیش رویتان باشد.

۷. عواملی که برای شما استرس ایجاد می‌کنند را جزء‌ مسائل مهم بگنجانید اگر نتوانید آن‌ها را حل کنید یا به حال خود‌‌ رها نمایید این مسائل به کرات برای شما استرس ایجاد خواهد کرد.

۸. مشکلات بین فردی با افراد مهم زندگی یا افرادی که با آنان سر و کار دارید را باید جزو مسائل مهم جای دهید چون حل شدن مشکلات می‌تواند منبع مهمی از استرس بین فردی برای شما باشد. در مجموع ابتکار با شماست که چه مواردی را در چه قسمتی بگنجانید البته این موارد ثابت نیستند و ممکن است برحسب شرایط تغییر کنند.

برای نمونه چیزی که قبلاً آن را جزو مسائل مهم جای داده‌اید ممکن است مدتی بعد، ‌جزو مسائل غیر مهم قرار گیرد یا بر عکس. بنابراین می‌توان به تعدادی از مسائل اشاره کرد که در زمان‌های مختلف جایشان تغییر می‌کند اما آنچه تغییر نمی‌کند این است که مسائل خود را باید از نظر میزان اهمیت و تأثیری که بر زندگی شما دارند به مسائل مهم و غیر مهم تقسیم کنید.