نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: درگیری بیش از حد با همسر

1006
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33698
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy درگیری بیش از حد با همسر

    سلام. دختری 28 ساله هستم تقریبا3 سالو 5 ماه است که با یکی از اقوام مادرم عقد نموده ایم و تاکنون موفق به تشکیل زندگی نشده ایم.همسر بنده31 ساله اشون است.بنده فوق لیسانس هستم اما ایشون دیپلم.من و همسرم درگیری زیادی داریم.ایشون اصلا توی هر شرایطی حسن معاشرت و ادب و احترام رو راعایت نمیکنند. با کوچیکترین حرفی دعوامون میشه.البته اینو هم بگم وقتی دعوا میشه من هم کوتاه نمیام. و من هم جواب حرفهای ناشایست ایشونو میدم.به خانواده ام نگفتم.نمیدونم چیکار بایذ بکنم که حداقل بتونم برخی از رفتارهای ایشونو اصلاح کنم.من هیچ وقت به خانواده ایشون توهین نکردم ولی ایشانو در اولین حرکت به خانواده ام توهین میکنند. خیلی از نظر فکری فرق داریم.من همیشه تولد ایشون تبریک گفتم سعی کردم کادو بخرم اما ایشون حتی یکدفعه هم بهم کادو ندادن.ازشون که میپرسم میگن که ما از این رسما نداریم. حتی توی این دوران من از ایشون پول هم نگرفتم.فقط هراز چندگاهی شارژ بهم دادنداونم هر وقت دیدند که من جواب پیام نمیدم فهمیدن شارژ ندارم و شارژ فرستادند برام. وضع خانوادگی ما نسبت به ایشون بهتره.پدر و مادر پیری دارند که پدرشون بیمار ههستند. خرج زندگی انها هم با همسر بنده است البته مادر شوهرم میگند که ایشون برای زندگی پدر و مادرشون کاری نکرده و خودشون خرج خودشون میدند در حالی که پدر شوهر بنده بیماری صعب العلاج داره و تمام هزینه هاشونو همسر بنده داده.از شروط ازدواج ما داشتن خونه بوده که ایشون قبول فرمودند.الان هرچی بهشون میگم که بفکر باشن میگن سرمایه خونه ساختن ندارند.تقریبا درامد ماهیانه خوبی دارند.اندکی هم پس انداز.نمیدونم چرا اقدام به ساخت خونه نمیکنند.می خواستم راهنماییم کنید و بگید اولا چیکار کنم که ایشون دست از توهین بردارند. دوم اینکه وقتی بحث میشه حداقل شنونده خوبی باشند.منطقی فکر کنند و از همه مهمتر به فکر زندگی مشترک ما باشند.واقعا خودم خجالت میکشم که تمام هزینه های بنده رو هنوز پدرم میده.لطفا راهنمایی کنید. با پدر و مادرشون هم بی نهایت بد صحبت میکنند.تاب نصیحت از هیچ کسو ندارند.تورو خدا بگید چیکار کنم.گاهی از زندگی متنفر میشم و خسته شدم.دیگر حسی در قلبم احساس نمیکنم.علارغم اینکه در رشته خوبی درس خوندم و ایشون هم میدونستند که محیط کار من در اداراتی خواهد بود که ارباب رجوع مرد خواهد داشت اما الان مخالفت میکنند و مانع کار بنده میشوند.من منبع درامدی ندارم و دارم اذیت میشم که برای هرچیزی بایذ به خانوادهام رو بزنم. من همیشه از ایشون خواستم که دنبالم بیان که برم از خانواده اشون خبر بگیرم.همیشه در حال قهر کردن هستند مثل دخترا.اعتماد بنس بنده رو گرفتند.من حتی نمیتونم یک لباس ساده انتخاب کنم. لطفا منو راهنمایی کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : درگیری بیش از حد با همسر

    برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و موضوع بحث را از دید او ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد. برای یک گوش دادن ماهرانه... راهکارهایی وجود دارد که آن ها را به شما پیشنهاد می کنیم.

    همسرتان به این دلیل عصبانی شده است که فکر می کند تنها راه این که شما به او گوش دهید همین عصبانیتش است. عصبانیت متقابل تنها کار را بدتر می کند.

    چهره بسیاری از کسانی که در مقابل سرزنش سکوت می کنند سرد و بی روح است. اگر شما از سکوت کننده ها هستید، یادتان باشد از علامت های بدنی گوش دادن استفاده کنید وگرنه همسرتان عصبانی تر خواهد شد. روانشناس ها به این علامت ها می گویند کانال های پشتی. نشانه هایی مثل گفتن «بله»، «می فهمم»، «اوهوم» یا تکان دادن سر.



    بعضی وقت ها ما داریم با جان و دل به حرف های همسرمان گوش می دهیم اما کار خاصی انجام نمی دهیم که این گوش دادن را منتقل کنیم. سرمان را پایین انداخته ایم و گوش هایمان را تیز کرده ایم و گوش می دهیم و درک می کنیم. در این نوع از گوش دادن با این که شما اخلاقاً و وجداناً دارید گوش می دهید اما به طرف مقابلتان حس خوبی منتقل نمی کنید. شما او را در یک موقعیت مبهم قرار داده اید که نمی تواند متهمتان کند که به حرف هایش گوش نمی دهید و نه نشانه هایی از گوش دادن می بیند. در این حالت به جای این که ذهن طرفتان درگیر حرف های خودش و ادامه دادن صریح تر به آن ها شود، درگیر این ابهام می شود و معمولاً ترجیح می دهد که حرف هایش را زودتر تمام کند یا این که احتمالاً از شما بپرسد که آیا به حرف هایش گوش می دهید.

    این حرف شما که «گوشم پیش شماست» هم معمولاً دردی را دوا نمی کند و بیشتر اعصاب همسرتان را به هم می ریزد. روانشناسان به این نوع گوش دادن تقریباً بی فایده می گویند گوش دادن منفعل.در مقابل در گوش دادن فعال علاوه بر این که ما دل و جانمان را هم به خدمت گوش دادن گرفته ایم، طوری رفتار می کنیم که این گوش دادن به طرفمان منتقل شود. از سر تکان دادن های معروف خبرنگاران گرفته تا برگرداندن یک خلاصه از حر ف های طرف به خودش می تواند نشانه گوش دادن ما باشد.فقط یادتان باشد که نه خودتان را گول بزنید و نه همسرتان را. این که شما بدون گوش دادن به حرف های طرف، فقط سرتان را تکان دهید یا لبخند بزنید، بالاخره شما را لو می دهد.

    هیچ ضرورتی ندارد که با همسرتان موافق باشید. لازم نیست هنگام گوش دادن به او بفهمانید حرف هایش را قبول ندارید. سعی کنید از حالات چهره ای که همسرتان آن را حمل بر تمسخر و سرزنش می کند خودداری کنید. در این مواقع چشم ها را نچرخانید و لب هایتان را طوری به هم ندوزید یا طوری کج نکنید که همسرتان تصور کند او را مسخره می کنید.دو نوع حالت چهره دیگر هم هستند که نشانه نبود همدلی هستند. نگاه «شنونده سلطه گر» گویای این است که اگر همسرتان کلمه ای خلاف میل شما بگوید، فوراً او را محکوم می کنید.

    وقتی که سر خودمان را به سوی پایین متمایل می کنیم و چنان با اخم به همسرمان چشم می دوزیم که انگار می خواهیم افکارش را کنترل کنیم، در واقع در نقش شنونده سلطه گر فرو رفته ایم.«چهره جدال طلبانه» هم همین قدر مخرب است. وقتی که سرمان را بالا می گیریم، طوری که از تیررس نگاه همسرمان خارج می شود و چانه رو به روی او قرار می گیرد، معنایش این است که «تنم برای یک دعوای حسابی می خارد». دست به سینه ایستادن هم همین معنا را می دهد.



    آیا تا به حال برایتان پیش آمده که شما و همسرتان در مورد چیزی موافقت کنید و بعد متوجه بشوید چیزی که شما با آن موافقت کرده اید همان چیزی نیست که همسرتان با آن موافقت کرده؟ مهارت خلاصه به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که همسرتان را درک کرده اید. شما با این کار به جای آن که به همسرتان بگویید: می فهمم تو چه می گویی! (که کمی خودبینانه به نظر می آید و ممکن است غیرواقعی و نادرست باشد)، مفهوم پیام ها را با او در میان می گذارید. پیام همسرتان را خلاصه کنید تا نشان دهید که دقیقاً حرف های او را درک می کنید. برای خلاصه کردن کارهای زیر را انجام دهید:

    ۱ - آن چه را به عنوان نظر همسرتان شنیده اید با بیان خود دقیقاً تکرار کنید (کاملاً بگویید در عین حال چیزی را از آن کم یا به آن اضافه نکنید.)

    ۲ - از همسرتان بخواهید خلاصه ای را که ارائه می دهید تأیید یا تصحیح کند.اگر خلاصه تان را با جمله ای که نشان دهنده هدف شما از خلاصه سازی است شروع کنید بسیار راهگشاست. مثلاً این طور شروع کنید: «برای این که مطمئن شم حرفتو درست فهمیدم...» بعد می توانید بگویید: «تو گفتی که راجع به ... احساس بدی داری. درسته؟» اگر خلاصه شما دقیق باشد، خواهید دید که همسرتان جواب مثبت می دهد. معمولاً با تکان دادن سر یا تبسم نشان می دهد که شما درست متوجه شده اید.

    همه چیز را آدم ها در کلامشان نمی گویند. شما وقتی که می بینید یک نفر دستش را مشت کرده و دارد با ناخن هایش پوستش را می خراشد، دیگر نیازی نیست که بشنوید «من خشمگینم». آدمی که مدام پاهایش را تکان می دهد، تپق می زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد و چفت کردن دهان شاید نشان طفره رفتن از زدن بقیه حرف ها باشد.خانم ها معمولا بهتر این علامت ها را می دانند. به هر حال برای گوش دادن بهتر، باید به این علامت ها توجه کنید و این مستلزم این است که شما موقع شنیدن به طرف نگاه هم کنید.

    وسط حرف های دیگران ما با خودمان حرف می زنیم. مونولوگ های درونی مثل این که «منظورش چیست؟»، «الان می خواهد چه حرف هایی بزند؟» می توانید با این مونولوگ ها فرآیند حرف های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید.فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه ای به شما می دهد. یک دفعه این قدر غرق حرف های ذهن خودتان نشوید که از ادامه حرف های همسرتان عقب بمانید!

    حتما شما هم تجربه داشته اید که تا کسی حرفی می زند تجربه های مشابه او یا فرق های خودمان با او به ذهنمان می آید. این تا حدی طبیعی است اما مهم این است که آن فکرها را به زبان نیاوریم.

    وقتی که هدف گوش دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف هایش ادامه دهد نه این که با گفتن تجربه های ذهنی خودمان جریان حرف هایش را قطع کنیم.

    پس از این که به دقت به حرف های همسرتان توجه کردید، آن ها را تایید کردید، او را به حرف زدن بیشتر دعوت کردید و حرف هایش را خلاصه کردید، هنوز هم ممکن است خواهان اطلاعات اضافی خاصی باشید.

    برای جمع آوری یا تکمیل اطلاعات ناقص سوال های باز بپرسید. سوال های باز اغلب با کلمه «چه» (چه کسی، چه چیزی، چه جایی، چه موقع و چطور) شروع می شوند سوال های باز موثرترین نوع سوال ها هستند این سوال ها دست دیگران را در نحوه پاسخ دادن بیشتر باز می گذارند.

    اگر شما از حالت تهاجمی استفاده نکنید دیگران آزادانه با توصیف تجارب خود به زبان خودشان به شما جواب می دهند. سوال هایی که با چرا شروع می شوند را بی خیال شوید! این سوال ها همسرتان را در حالت دفاعی قرار می دهد و در او مقاومت ایجاد می کند.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درگیری بیش از حد با همسر

    سلام دوست عزیز
    ناراحت کننده هست
    میگن قبل از ازدواج باید چشم ها رو کاملا باز کرد و بعد از ازدواج کمی بستشون
    اما متاسفانه خیلی از جوونا قبل از اینکه طرف مقابلشون رو بشناسن میرن عقد و گاها عروسی میکنن بعد تازه بعد مدتی آخر کار میفهمن به درد هم نمیخورن
    یا شناخت نداشت یا تفاهم ندارن
    به نظرم شما و همسرتون به شناخت درستی در مورد شخصیت همدیگه نرسیدید و این میتونه خیلی مشکل ساز باشه
    یه کاغذ قلم بیارین ببینین انتظاراتتون از همسرتون چیا هست همه رو بنویسید
    انتظاراتی که همسرتون از شما دارن و شما ازشون آگاهی دارین رو هم بنویسید
    اگه هم ممکنه به خودشون بگین این کارو انجام بدن
    و بعد مقایسه کنید ببینین چقدر جواب ها به هم نزدیک هستن
    و در مورد نتیجه اش و تفاوت هاتون با هم حرف بزنین اگه دیدین قابل حل هست که خب عالیه
    اگه هم نه برین پیش یه مشاور مجرب که ایشون راهکار بدن.
    ولی به نظرم تا این مسائل حل نشده سراغ عروسی و زندگی مشترک نرید.

  4. 3 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : درگیری بیش از حد با همسر

    سلام
    پسری ک با پدرومادرش بد حرف میزنه مطمین باش با تو بدتر از این رفتار میکنه
    سطح تحصیلات شما باهم خیلی فرق دارد و این واقعا مشکل ساز هست
    عزیز الان ک تو دوره عقد هستید و به شناخت کافی از ایشون رسیدید
    فک نکنید ک میتونید تغییرش بدین
    به این فکر کنید ک ایا میتوانید با این فرد با این اخلاق زندگی کنید؟!
    موفق باشید

    یا علی مدد

  6. 3 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درگیری بیش از حد با همسر

    هر دو به یک اندازه مقصرید. شما بعضی جاها واقعا متوقع رفتار میکنین و این کار جالبی نیست. چرا همسرتون رو تحت فشار قرار میدین که خرجتون رو بده؟ این رسم قشنگی نیست. تا وقتی زیر یک سقف نرفتین و به قول معروف تمکین نمیکنین دلیلی نداره همسرتون بخواد هزینه های زندگی شمارو تمام و کمال بپردازه. وقتی شما پافشاری میکنین که خرجتون رو بده، این تصور پیش میاد که "پس پدرش شوهرش داده که یه نون خور کمتر بشه" و خب این تصور جالبی نیست. تا وقتی خونه پدرتون هستین هزینه هاتون هم برعهده ایشونه. حالا اگه همسرتون گاهی پولی بهتون بده، یا وقتی میرین بیرون هزینه های اون شب رو حساب کنه خیلی بهتره ولی وظیفه نداره خرجی بهتون بده.

    گفتین چرا با اینکه متاهل شده ولی به پدرش که بیماری صعب العلاج داره کمک میکنه؟ این چه حرفیه؟ پدرشه. یه عمر بزرگش کرده. حالا که ناخواسته ازکار افتاده شده، توقع دارین بندازدش دور؟
    مادرشوهرتون هم معلوم نیست چقدر بداخلاقی کردین باهاش یا منت سرش گذاشتین که برگشته گفته هزینه های زندگی ما با خودمونه، پسرمون پول نمیده به ما.
    چه راست گفته باشه چه دروغ، اصلا لزومی نداشت به شما جواب پس بده. الان که عقد هستین، حتی اگه بعد از ازدواجتون هم همسرتون دست پدر و مادرشو بگیره، تحسین برانگیزه و این یعنی مرد زندگیه و تو سختی ها تنهاتون نمیذاره.

    گفتین چرا خونه نمیسازه، مگه قول نداده؟ خودتون فکرشو بکنین. ادم عاقل دلش نمیخواد منت صاحبخونه رو سرش باشه. پس مطمئن باشین اگه دست و بالش باز باشه منتظر فرمایش شما نمیمونه. میره زودتر یه خونه تهیه میکنه. لابد الان نمیتونه. چرا اینقدر بهش فشار میارین؟ اون اقا الان کلی دغدغه فکری داره شما به جای اینکه سنگ صبورش باشین، مدام بهش غر میزنین و بازخواستش میکنین.

    یکی از دلایل این کشمکش ها، طولانی شدن دوران عقدتونه. 3 سال مدت زیادیه. هر دو تحت فشارین و به هم گیر میدین. به نظر من با همین امکاناتی که هست هرچه زودتر برین زیر یه سقف، باور کنین بیشتر مشکلاتتون حل میشه. وگرنه از لحاظ فکری و روحی تفاوت فاحشی با هم ندارین و بیشتر بهانه گیر و لجبازین.
    اینکه براتون کادوی تولد نمیخره یا موقع عصبانیت فحاشی میکنه دو دلیل میتونه داشته باشه.
    یک اینکه واقعا بد دهن و بد دله و تو خانواده ای با همین ویژگی ها بزرگ شده. (که اگه از صفات خوبش هم می نوشتین راحت تر میشد قضاوت کرد)
    یا فشار بیماری پدرش، تامین مسکن و سور و سات عروسی، و توقعات شما کلافه ش کرده و دیگه واقعا زمانی برای فکر کردن به تولد و مناسبات دیگه براش نمی مونه.
    وقتی هم شما بازخواستش میکنین عصبی میشه و پرخاش میکنه.
    که باز شما به جای تودار بودن و محبت، بیشتر بحث رو ادامه میدین تا کار به توهین و ابروریزی بکشه.

    یه کم با هم مدارا کنین. اگه واقعا اختلافاتتون سر این جور مسائله که به نظرم فقط به خاطر طولانی شدن دوران عقدتونه.
    کاش یه کم هم از خوبی هاش میگفتین. یا لااقل صفاتی که باعث شده بهش جواب مثبت بدین. مسلما هر ادمی مجموعه ای از صفات خوب و بده. پس نمیشه یه طرفه قضاوت کرد.

  8. کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیری بیش از حد با همسر

    سلام دوست عزیز
    به نظرم همین طور که یلداجان گفتن حتما سبک سنگین کنید بعد تصمیم به عروسی بگیرید چون یکی فامیلای ما هم همین مشکل رو داشت و الان همش ناراحتی داره و پشیمونه.
    اینکه به شما که یه خانم تحصیل کرده هستید میخوان زور بگن که کار نکن بعد شما هم برای دادن خرجی التماسش کنی اصلا معقولانه و منطقی نیست!!شما حتما کارتون رو ادامه بدید و به هیچ وجه کار رو ول نکنید.
    تطابق فرهنگ خیلی مهمه که باید قبل ازدواج بهش توجه میداشتید.من از یه مشاور شنیدم سومین معیار ازدواج تطابق فرهنگ هست .
    حتما هم یه مشاوره خوب حضوری برید.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد