نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: شکست زندگی زناشویی

1749
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33782
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    شکست زندگی زناشویی

    سلام و تشکر از سایت خوبتون
    مشکلی دارم که هر سایتی مشاوره کردم مشکلم حل نشد.
    لطفا نوشته هایم را تا آخر بخونید و عذرخواهی میکنم طولانی هست.
    من پسری ۳۶ ساله هستم خانواده ۴ نفری هستیم و یک خواهر کوچکتر از خودم دارم ، مهر سال ۹۲ با دختری آشنا شدم که ۵ سال از من کوچکتر است خانواده ۱۰ نفری هستند ۴ خواهر و ۴ برادر. سه ماه نامزد بودیم بعد عقد کردیم و سال ۹۴ عروسی و فقط ۱۰ ماه زندگی مشترک داشتیم و خانمم الان منزل را ترک کرده است. مشکل ما بیشتر در زمان بعد عروسی پیش آمد که بحث مال بود و خانوم در حال حاضر مهریه به اجرا گذاشت و حکم مهریه صادر شد و در حال انجام اقدامات قانونی هستم و خانومم طلاق می خواهد.
    قبل از ازدواج با خانومم حدود ۸ سال قبل دختر امه ام را دوست داشتم , دختر امه ام را هم عاشقش بودم و شدیدا میخپاستمش , که پس از ۸ سال یک سال قبل ازدواجم دختر امه ام گفت هیچ علاقه ای به من ندارد.
    یکسال بعد قضیه دخترامه ام عروسی کردم که شاید روح و ذهنم از دخترامه بیاد بیرون و فراموشش کنم , عروسی که کردم با خانومم تو مهمونی ها یا خونه امه ام که میرفتیم دلم میگرفت , بغض میکردم و هنوز دوستش داشتم.
    الان دوماه است دختر امه ام عقد کرده و من باز روحیه ام را از دست دادم , نمیدونم چکار کنم.
    از یک طرف مشکل خودم و از طرف دیگه دختر امه ام.
    همیشه آرزو میکردم کاش دخترامه ام را دوستش نداشتم کاش راهی داشت میتونستم مثل بقیه دخترها برام عادی باشه.
    لطفا راهنماییم کنید چکار کنم که بتونم موضوع شکست عشقی قبل را فراموش کنم و با این مشکل جدایی خودم کنار بیام.

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شکست در عشق قبلی و شکست زندگی زناشویی

    سلام.

    آدما یه وقتایی تو زندگیشون اشتباهاتی مرتکب میشن که وقتی بهش پی میبرن که دیگه کار از کار گذشته؛ و هیچ دردی واقعا از این بدتر نیست!

    چون نه میشه مشکل رو حل کرد نه میشه زمانو به عقب برگردوند و تصحیحش کرد و نه میشه کسی رو مقصر دونست!

    و متاسفانه ازدواج شما از این نوع اشتباهات بوده!

    این دست اشتباهات آدمو گرفتار افسوس عمیقی میکنه که نه فراموش شدنیه و نه حل شدنی!

    نمیخوام حرفای نا امید کننده بزنم و حالتونو از این که هست بدتر کنم ٬ اما برای بهتر شدن احوالتون و پیشبرد زندگیتون اولین چیزی که لازمه بهش برسید اینه که اشتباهتونو بپذیرید و قبول کنید که هر اشتباهی تاوانی داره!

    شما اشتباه کردید در شرایطی که عاشق کس دیگه ای بودید برای فرار از اون عشق ازدواج با فرد دیگه ای رو به خودتون تحمیل کردید!

    حالا چهار تا راه بیشتر ندارین؛

    یا تحمل پذیرش این تاوان سنگین رو ندارید و در کنارش از همسرتون جدا میشین و علاوه بر ناراحتی طلاق و پیامدهاش ٬ تنهایی و دیدن عشق سابقتون با همسرش شما رو بیشتر به گرداب غم و ناراحتی میبره که خدا میدونه آخرش به کجا ختم میشه!

    یا برای فرار از از این تنهایی زجر آور جدا نمیشید اما با عذاب دوس داشتن عشقتون و ازدواجش نمیتونید کنار بیاید و اینجوری هم خودتونو همسرتونو زندگیتونو رسما از هم میپاشونید!

    یا اینکه شرایط رو میپذیرید و آستیناتونو بالا میزنید واسه یک شروع دوباره!

    حالا این شروع میتونه یا با ادامه زندگی مشترک یا با جدایی امکان پذیر باشه!

    به این صورت که با کنکاش و موشکافی مشکلات در زندگی مشترکتون و با جلسات مشاوره و حرف زدن با همسرتون مسائل رو حل کنید و با نگاه جدید و علاقه مندانه به همسر و زندگیتون به زندگی مشترکتون ادامه بدید که امیدوارم همینطور بشه!

    یا ممکنه بعد از سعی و تلاش جدی و مصرانه و پیگیری جلسات مشاوره و بررسی مشکلات با همسرتون به نتیجه مثبتی نرسید و

    واقعا به این نتیجه برسید که چون صرفا برای فرار از شرایط روحی دست به ازدواج زدید به تفاهمات مورد نیاز برای شروع زندگی توجه نداشتید و حالا میبینید هیچ تفاهمی توی هیچ زمینه ای ندارید ٬ علاوه بر این که ممکنه دوسش هم نداشته باشید؛

    و اینطوری به نظر من جدا شدن بهتره و زندگی اون دخترم در کنار مردی که فکر میکنه دوسش داره و با عشق و علاقه به سمتش اومده تباه نمیشه !

    که در این صورتم شما برای بعد از اون میتونید برای زندگیتون برنامه ریزی داشته باشید و به اهداف و برنامه های جدیدی که دارید فکر کنید!

    دنبال این نباشید که اتفاقات تلخ زندگیتونو فراموش کنید چون فراموش نمیشن به خصوص اگه تأثیر گذار هم بوده باشن!

    فقط میتونیم توی ذهنمون کم رنگشون کنیم!

    باید انقد اتفاقات جدید واسه خودمون ایجاد کنیم و انقد ذهنمونو شلوغ کنیم که این خاطرات برن یه جایی پشت این شلوغیا و لا به لاشون کمتر دیده بشن!

    دنبال اینم نباشید شرایط تلخی که توش هستین رو تغییر بدین!

    شما تا خودتو تغییر ندی شرایطت تغییر نمیکنه!

    نباید اجازه بدید که یک اتفاق تلخ همه فرصتهای زندگیتونو ازتون بگیره و شما رو بکوبه!

    درسته همه ما آدما احساس داریم و تحت تأثیر شکستها و موفقیتهامون هستیم اما هم خوشحالی پیروزی هم ناراحتی شکست اگه خیلی طولانی بشه باعث میشه تا فرصتهای جلوی پامونو نبینیم!

    بعد از اینکه گریه هاتو کردی و ناراحتیاتو تخلیه کردی از جات پاشو ؛
    فقط نزار طولانی شه...
    ویرایش توسط رامونا : 02-04-2017 در ساعت 01:10 AM

  3. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33782
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شکست در عشق قبلی و شکست زندگی زناشویی

    سلام ، ابتدا تشکر میکنم بابت راهنمایی ها و زمانیکه گذاشتید برای مشکل من.
    من تمام راه های مشاوره و صحبت با همسر و بررسی مشکلات توسط بزرگان فامیل را پشت سرگذاشتم و طی کردم ، ولی متاسفانه کار به آخر خط رسیده است.
    در خصوص موردی که گفتید نباید زمانیکه عاشق دخترامه ام بودم ازدواج میکردم باید بگم از اکثر مشاورین و اساتید پرسیدم گفتند برای فرار از عشق قبلی ازدواج نکن و بگذار یکسال بگذره تا از ذهنت کمرنگ بشه و من بعد یکسال از جواب رد دخترامه ازدواج کردم ولی مشکلات با زندگی همسرم من را به یاد دخترامه ام مینداخت که مثلا اگه اون بود این مشکلان نداشتم و مشکلات من انقدر زیاد شد که مجدد ذهنم سمت دخترامه ام رفت.
    من خیلی افسوس میخورم که ای کاش جای اینکه با خانومم ازدواح میکردم برای بار سوم بعد یکسال از جواب رد دخترامه ام مجدد ازش خواستگاری میکردم که شاید جوابش مثبت میشد.
    خیلی گریه کردم ، اخه نمیدونید دختر امه ام را خیلی دوستش داشتم.
    این موضوع هم اضافه کنم که نسبت به قبلا خیلی کمتر ایشون میبینم یعنی الان حدود هفت ماه هست که ندیدمش و فقط امه ام را میبینم.
    من چجوری با موضوع ازدواج دخترامه و طلاق خودم کنار بیام؟؟

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : شکست در عشق قبلی و شکست زندگی زناشویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Persian.m نمایش پست ها
    سلام و تشکر از سایت خوبتون
    مشکلی دارم که هر سایتی مشاوره کردم مشکلم حل نشد.
    لطفا نوشته هایم را تا آخر بخونید و عذرخواهی میکنم طولانی هست.
    من پسری ۳۶ ساله هستم خانواده ۴ نفری هستیم و یک خواهر کوچکتر از خودم دارم ، مهر سال ۹۲ با دختری آشنا شدم که ۵ سال از من کوچکتر است خانواده ۱۰ نفری هستند ۴ خواهر و ۴ برادر. سه ماه نامزد بودیم بعد عقد کردیم و سال ۹۴ عروسی و فقط ۱۰ ماه زندگی مشترک داشتیم و خانمم الان منزل را ترک کرده است. مشکل ما بیشتر در زمان بعد عروسی پیش آمد که بحث مال بود و خانوم در حال حاضر مهریه به اجرا گذاشت و حکم مهریه صادر شد و در حال انجام اقدامات قانونی هستم و خانومم طلاق می خواهد.
    قبل از ازدواج با خانومم حدود ۸ سال قبل دختر امه ام را دوست داشتم , دختر امه ام را هم عاشقش بودم و شدیدا میخپاستمش , که پس از ۸ سال یک سال قبل ازدواجم دختر امه ام گفت هیچ علاقه ای به من ندارد.
    یکسال بعد قضیه دخترامه ام عروسی کردم که شاید روح و ذهنم از دخترامه بیاد بیرون و فراموشش کنم , عروسی که کردم با خانومم تو مهمونی ها یا خونه امه ام که میرفتیم دلم میگرفت , بغض میکردم و هنوز دوستش داشتم.
    الان دوماه است دختر امه ام عقد کرده و من باز روحیه ام را از دست دادم , نمیدونم چکار کنم.
    از یک طرف مشکل خودم و از طرف دیگه دختر امه ام.
    همیشه آرزو میکردم کاش دخترامه ام را دوستش نداشتم کاش راهی داشت میتونستم مثل بقیه دخترها برام عادی باشه.
    لطفا راهنماییم کنید چکار کنم که بتونم موضوع شکست عشقی قبل را فراموش کنم و با این مشکل جدایی خودم کنار بیام.

    همسر شما طلاق و جدایی رو میخواد و به گفته خودتون هیچ مشاوره و وساطتی کارساز نبوده

    پس میتونید در مورد مهریه و جدایی ایشون با هم به توافق برسید ... هر چند کسی طلاق و جدایی رو توصیه نمیکنه

    ولی به هر حال اگر بیم ضرر باشه چاره اخر به حساب میاد

    بهتره اول از همه این مشکلتون رو حل و فصل کنید تا موضوع دختر عمه خودتون .... چون ایشون به شما علاقه ای نداشته و توقف شما در همین موضوع شمارو به همین جا کشونده

    برای شما در حال حاضر پذیرش و قبول واقعیت تجویز میشه و اینکه بیدار بشید و ببینید واقعا میخوایت در زندگی چیکار کنید ؟

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88472864


    لزوما علت تمام طلاق ها انتخاب گزینه اشتباه برای همسری مثلا بدون تحقیق یا شناخت کامل نیست و خیلی از آنها به دلیل عدم رعایت موارد ضروری برای تضمین زندگی مشترک است.


    طبق پدیده خودمحوری بسیاری از افراد معتقدند که اتفاق هایی همچون طلاق تنها برای کسانی است که حواسشان را در تحقیق و شناخت جمع نمی کنند، درحقیقت به دلیل کسب تجربه خود و زندگیشان را مبرا از اشتباه و طلاق می پندارند درحالیکه باید گفت، انتخاب درست تنها 50 درصد یک زندگی را تضمین می کند.


    انتخاب درست و آگاهانه همسر تنها 50درصد یک زندگی موفق است و مابقی به رفتار، شرایط ، مهارتها و توانمندی های زوجین برای برقراری ارتباط با یکدیگر بر می گردد. حتی اگر زوجی با یک انتخاب آگاهانه و تاییدیه گرفتن از بهترین و برجسته ترین مشاوران و کارشناسان ازدواج کرده باشند اما یکسری رفتارها و نکات را در زندگی خود رعایت نکنند کارشان به طلاق کشیده می شود.




    انعطاف پذیری یکی از ملزومات است بدین معنا که فرد باید ضمن تعریف ارزشها، رفتار و شرایط استثنا را هم برای خود تعیین کند و تنها به عقیده و حرفهایش مصر نباشد چرا کهگاه ممکن است نظر و حرف طرف مقابل در رویارویی با موضوعی خاص مقبول و صحیح تر باشد.


    زن و شوهر از دو خانواده متفاوت (از هر لحاظ) کنار یکدیگر قرار می گیرند و هر دونفر باید ضمن احترام به ارزشهای یکدیگر انعطاف پذیری را مد نظر قرار دهند.


    اگر فردی می خواهد ازدواجش به طلاق منجر نشود باید مهارت انعطاف پذیری را در خود تقویت یا ایجاد کند.




    احترام متقابل به ارزش، فرهنگ، خانواده ها و تمام عقاید و رفتارهای طرف مقابل شرط دیگری برای دوام زندگی مشترک است. هیچ یک از زوجین نباید سعی کنند که طرف مقابل خود را مطابق خواسته و عقایدشان تغییر دهند و درصورتی که این اتفاق نیفتد جلوی دیگران نسبت یکدیگر انتقاد و اعتراض کنند.



    همه افراد باید بدانند که قرار نیست دو نفر شبیه یکدیگر فکر، عمل و زندگی کنند و متنوع و متفاوت بودن از بقیه حق آنها است بنابراین باید به خواسته و داشته های یکدیگر احترام گذارند تا دوام زندگیشان تضمین شود.



    متاسفانه برخی از زوجین تمام مشکلات و حرفهای زندگی زناشویی خود را با دیگران بخصوص خانواده های خود در میان می گذارند و بقولی در هر کوی و برزنی آن را جار می زنند که نه تنها مشکل زوجین را حل نمی کند بلکه آمار وتجربه نشان می دهد منشا بروز مشکلات دیگر هم می شود.


    هرکدام از زوجین باید چارچوب و حریم خانواده خود را بشناسند و مشکلات را ضمن صحبت با همسرشان برطرف کنند، هرچند که در گذشته بزرگان خانواده در حل مشکلات کمک شایانی می کردند اما شرایط امروز به گونه ای است که دیگر نمی توان بر پایه صحبت و نظرات دیگران زندگی را ساخت یا اصلاح کرد. درواقع عدم پایبندی به مرزبندی، باعث بروز یکسری مشکلات در زندگی می شود.


    داشتن مهارتی در ابتدای ازدواج، دلیلی برای بی نیازی از کسب مهارتهای بیشتر نیست چرا که با توجه به متغیر بودن زندگی، یک فرد باید آمادگی برای هر نوع تغییر و کسب مهارتهای جدید و به روز را در زندگی زناشویی داشته باشد.


    بسیاری از بانوان در هنگام بروز مشکلی خاص معترض می شوند که همسر آنها ابتدا با همین مهارتها انتخابشان کرده و پسندیده است اما اکنون نسبت به برخی مسائل آن توانایی ها را نمی پذیرد.



    همانطور که در جامعه روزانه یا ماهانه مسائلی جدید مد می شود و مسائل قدیمی خواهان ندارد در نزدگی زناشویی هم زوجین همواره باید در راستای حفظ و دوام ندگی تغییرات لازم را ایفا کنند این مسئله حتی گاهی به همان موضوع میزان انعطاف پذیری زوجین بر می گردد.




    هرکدام از زوجین برای نحوه بروز احساسات، عواطف، خشم یا انتقاد خود نسبت به همسر باید آموزش های لازم را ببینند چرا که این مسئله بسیار در دوام و افزایش محبت در زندگی موثر است.



    متاسفانه عدم آموزش مهارتهای زندگی زناشویی مهمترین ضعف موجود است که نه تنها اموزشی برای آن نیست بلکه جوانان و خانواده ها هم پیگیری این موضوع نمی شوند. اگر خانواده ها به جای دقت و تمرکز روی ظواهر زندگی دختر یا پسر خود (مثل چگونگی برگزاری مراسم، نحوه خریدن جهیزیه و..) در پی ارائه آموزش های تشکیل و حفظ زندگی ایده آل به آنها باشند بسیاری از مشکلات زوجین حل خواهد شد.




    با مشاهده آمار بالای طلاق باید گوش به زنگ بود چرا که پروسه طلاق از همان لحظه ازدواج و "بله گفتن" زوجین شروع می شود و در صورت عدم رعایت نکات مهم و ضروری زندگی متاسفانه طلاق بر حفظ زندگی مشترک غلبه و آن را به کام نابودی و شکست می کشاند.
    ا انتخاب درست تنها 50 درصد زندگی تضمین است
    علی باجلان متخصص روانشناسی و مشاور خانواده در گفت وگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به اینکه در ایران معمولا از هر سه یا چهار ازدواج یکی منجر به طلاق می شود، گفت: لزوما علت تمام طلاق ها انتخاب گزینه اشتباه برای همسری مثلا بدون تحقیق یا شناخت کامل نیست و خیلی از آنها به دلیل عدم رعایت موارد ضروری برای تضمین زندگی مشترک است.


    وی افزود: طبق پدیده خودمحوری بسیاری از افراد معتقدند که اتفاق هایی همچون طلاق تنها برای کسانی است که حواسشان را در تحقیق و شناخت جمع نمی کنند، درحقیقت به دلیل کسب تجربه خود و زندگیشان را مبرا از اشتباه و طلاق می پندارند درحالیکه باید گفت، انتخاب درست تنها 50 درصد یک زندگی را تضمین می کند.


    این مشاور خانواده اظهار داشت: انتخاب درست و آگاهانه همسر تنها 50درصد یک زندگی موفق است و مابقی به رفتار، شرایط ، مهارتها و توانمندی های زوجین برای برقراری ارتباط با یکدیگر بر می گردد. حتی اگر زوجی با یک انتخاب آگاهانه و تاییدیه گرفتن از بهترین و برجسته ترین مشاوران و کارشناسان ازدواج کرده باشند اما یکسری رفتارها و نکات را در زندگی خود رعایت نکنند کارشان به طلاق کشیده می شود.


    مرغتان یک پا نداشته باشد
    باجلان با اشاره به انعطاف پذیری بعنوان اساسی و مهمترین ویژگی در زندگی مشترک افزود: انعطاف پذیری یکی از ملزومات است بدین معنا که فرد باید ضمن تعریف ارزشها، رفتار و شرایط استثنا را هم برای خود تعیین کند و تنها به عقیده و حرفهایش مصر نباشد چرا کهگاه ممکن است نظر و حرف طرف مقابل در رویارویی با موضوعی خاص مقبول و صحیح تر باشد.


    به گفته وی، زن و شوهر از دو خانواده متفاوت (از هر لحاظ) کنار یکدیگر قرار می گیرند و هر دونفر باید ضمن احترام به ارزشهای یکدیگر انعطاف پذیری را مد نظر قرار دهند.


    این روانشناس، هوش را توانایی سازگاری فرد با محیط یا همان انعطاف پذیری دانست و گفت: اگر فردی می خواهد ازدواجش به طلاق منجر نشود باید مهارت انعطاف پذیری را در خود تقویت یا ایجاد کند.


    شرط اصلی سلامت روان نکته کلیدی دوام یک زندگی
    این کارشناس خانواده بیان کرد: احترام متقابل به ارزش، فرهنگ، خانواده ها و تمام عقاید و رفتارهای طرف مقابل شرط دیگری برای دوام زندگی مشترک است. هیچ یک از زوجین نباید سعی کنند که طرف مقابل خود را مطابق خواسته و عقایدشان تغییر دهند و درصورتی که این اتفاق نیفتد جلوی دیگران نسبت یکدیگر انتقاد و اعتراض کنند.


    وی با اشاره به شرط اصلی سلامت روان افزود:همه افراد باید بدانند که قرار نیست دو نفر شبیه یکدیگر فکر، عمل و زندگی کنند و متنوع و متفاوت بودن از بقیه حق آنها است بنابراین باید به خواسته و داشته های یکدیگر احترام گذارند تا دوام زندگیشان تضمین شود.


    مشکلات را در هر کوی و برزن جار نزنید
    باجلان درباره عامل مهم دیگری برای دوام یک زندگی عنوان کرد: متاسفانه برخی از زوجین تمام مشکلات و حرفهای زندگی زناشویی خود را با دیگران بخصوص خانواده های خود در میان می گذارند و بقولی در هر کوی و برزنی آن را جار می زنند که نه تنها مشکل زوجین را حل نمی کند بلکه آمار وتجربه نشان می دهد منشا بروز مشکلات دیگر هم می شود.


    وی با اشاره به موضوع مرزبندی در حوزه روانشناسی افزود: هرکدام از زوجین باید چارچوب و حریم خانواده خود را بشناسند و مشکلات را ضمن صحبت با همسرشان برطرف کنند، هرچند که در گذشته بزرگان خانواده در حل مشکلات کمک شایانی می کردند اما شرایط امروز به گونه ای است که دیگر نمی توان بر پایه صحبت و نظرات دیگران زندگی را ساخت یا اصلاح کرد. درواقع عدم پایبندی به مرزبندی، باعث بروز یکسری مشکلات در زندگی می شود.


    زندگیهای زناشویی هم از مد بی نصیب نیستند
    این روانشناس زندگی را دارای روالی سیال دانست و بیان کرد: داشتن مهارتی در ابتدای ازدواج، دلیلی برای بی نیازی از کسب مهارتهای بیشتر نیست چرا که با توجه به متغیر بودن زندگی، یک فرد باید آمادگی برای هر نوع تغییر و کسب مهارتهای جدید و به روز را در زندگی زناشویی داشته باشد.


    به گفته وی، بسیاری از بانوان در هنگام بروز مشکلی خاص معترض می شوند که همسر آنها ابتدا با همین مهارتها انتخابشان کرده و پسندیده است اما اکنون نسبت به برخی مسائل آن توانایی ها را نمی پذیرد.


    باجلان تصریح کرد: همانطور که در جامعه روزانه یا ماهانه مسائلی جدید مد می شود و مسائل قدیمی خواهان ندارد در نزدگی زناشویی هم زوجین همواره باید در راستای حفظ و دوام ندگی تغییرات لازم را ایفا کنند این مسئله حتی گاهی به همان موضوع میزان انعطاف پذیری زوجین بر می گردد.


    از همان لحظه "بله گفتن" طلاق فعال می شود
    این کارشناس خانواده با بیان اینکه کسب مهارتهای مختلف در زمینه رفتار و صحبت با همسر ضروری است، تاکید کرد: هرکدام از زوجین برای نحوه بروز احساسات، عواطف، خشم یا انتقاد خود نسبت به همسر باید آموزش های لازم را ببینند چرا که این مسئله بسیار در دوام و افزایش محبت در زندگی موثر است.


    وی ادامه داد: متاسفانه عدم آموزش مهارتهای زندگی زناشویی مهمترین ضعف موجود است که نه تنها اموزشی برای آن نیست بلکه جوانان و خانواده ها هم پیگیری این موضوع نمی شوند. اگر خانواده ها به جای دقت و تمرکز روی ظواهر زندگی دختر یا پسر خود (مثل چگونگی برگزاری مراسم، نحوه خریدن جهیزیه و..) در پی ارائه آموزش های تشکیل و حفظ زندگی ایده آل به آنها باشند بسیاری از مشکلات زوجین حل خواهد شد.


    باجلان با بیان اینکه ناآگاهی زن و مرد در رابطه با نکات تضمین زندگی به یک اندازه است، یادآور شد: با مشاهده آمار بالای طلاق باید گوش به زنگ بود چرا که پروسه طلاق از همان لحظه ازدواج و "بله گفتن" زوجین شروع می شود و در صورت عدم رعایت نکات مهم و ضروری زندگی متاسفانه طلاق بر حفظ زندگی مشترک غلبه و آن را به کام نابودی و شکست می کشاند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شکست زندگی زناشویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Persian.m نمایش پست ها
    سلام و تشکر از سایت خوبتون
    مشکلی دارم که هر سایتی مشاوره کردم مشکلم حل نشد.
    لطفا نوشته هایم را تا آخر بخونید و عذرخواهی میکنم طولانی هست.
    من پسری ۳۶ ساله هستم خانواده ۴ نفری هستیم و یک خواهر کوچکتر از خودم دارم ، مهر سال ۹۲ با دختری آشنا شدم که ۵ سال از من کوچکتر است خانواده ۱۰ نفری هستند ۴ خواهر و ۴ برادر. سه ماه نامزد بودیم بعد عقد کردیم و سال ۹۴ عروسی و فقط ۱۰ ماه زندگی مشترک داشتیم و خانمم الان منزل را ترک کرده است. مشکل ما بیشتر در زمان بعد عروسی پیش آمد که بحث مال بود و خانوم در حال حاضر مهریه به اجرا گذاشت و حکم مهریه صادر شد و در حال انجام اقدامات قانونی هستم و خانومم طلاق می خواهد.
    قبل از ازدواج با خانومم حدود ۸ سال قبل دختر امه ام را دوست داشتم , دختر امه ام را هم عاشقش بودم و شدیدا میخپاستمش , که پس از ۸ سال یک سال قبل ازدواجم دختر امه ام گفت هیچ علاقه ای به من ندارد.
    یکسال بعد قضیه دخترامه ام عروسی کردم که شاید روح و ذهنم از دخترامه بیاد بیرون و فراموشش کنم , عروسی که کردم با خانومم تو مهمونی ها یا خونه امه ام که میرفتیم دلم میگرفت , بغض میکردم و هنوز دوستش داشتم.
    الان دوماه است دختر امه ام عقد کرده و من باز روحیه ام را از دست دادم , نمیدونم چکار کنم.
    از یک طرف مشکل خودم و از طرف دیگه دختر امه ام.
    همیشه آرزو میکردم کاش دخترامه ام را دوستش نداشتم کاش راهی داشت میتونستم مثل بقیه دخترها برام عادی باشه.
    لطفا راهنماییم کنید چکار کنم که بتونم موضوع شکست عشقی قبل را فراموش کنم و با این مشکل جدایی خودم کنار بیام.
    سلام

    مطلب شما رو خواندم البته صد در صد شما به فکر درمان خود به صورت جدی نبوده و نیستید والا تا حالا مطلب شما و مشکل شما توسط یکی از همکاران متخصص ما حل شده بود.

    عزیز مشکل شما با توجه به گفته هایتان تا حال ناشی از کمبود حرمت نفس و مهر طلبیست و تا حدودی افسردگی مینور.!

    به یکی از همکاران حاذق مشاور ما(مرد) رجوع کنید برای درمان.

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکته های زناشویی:سیاست زنانه
    توسط love در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-07-2016, 01:09 AM
  2. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-21-2015, 05:37 PM
  3. شکایت‌های والدین از کم رویی کودکان، 80 درصدشان نادرست می باشد!
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-25-2013, 12:13 AM
  4. 12 دلیل شکست زندگی زناشویی
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-14-2013, 01:01 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد