نوشته اصلی توسط
Fakhari
با سلام
ممنون میشم بهم کمک کنید.
پسری سی و شش ساله هستم. از نظر تحصیلی و کاری شرایطم بد نیست فوق لیسانس مهندسی دارم و تو یک شرکت مهندسی کار می کنم. از نظر دیگران آدم موفقی هستم ولی مشکلاتم آزارم می ده.
خیلی سخته برام نوشتنشون چون نمی دونم چحوری توضیح بدم راستش یک وفتهایی حس می کنم یک نفر دیگه داره به جای من فکر می کنه و تصمیم میگیره. مثلا وقتهایی که خوابم صدای یک نفر رو می شنوم که تو گوشم داره حرف می زنه از خواب می پرم و بعد میبینم شدم همون آدمه.
دارم می رم یک دوستی رو ببینم تو راه به این فکر می کنم که چه چیزهایی رو قراره بهم بگیم وقتی می بینمش یک چیزهایی میگم که کلا با منظور اولم فرق داشته.
یا می رم با دوستانم بیرون خیلی خوش می گذره وقتی می رسم خونه احساس شدید ناراحتی می کنم و ناخودآگاه می زنم زیر گریه
یک وقتهایی فکر می کنم پدر و مادرم پدر و مادر واقعیم نیستم یعنی انقدر مطمین می شم که انگار از یک جایی موثق این رو کشف کردم کلا آدم شکاکی هستم فکر می کنم کسی ازم خوشش نمیاد یا اگه قراره کسی رو دوست داشته باشم اون فرد بهم خیانت می کنه.
الان خوشحالم یک ساعت بعد ناراحت می شم.
نمی تونم با یک نفر دوستی بلند مدت داشته باشم یا اون از دست بی ثباتی من خسته می شه و میره یا من یک روز یهو تصمیم میگیرم رابطم رو باهاش قطع کنم.
این رو هم بگم که به هیچ وجه سابقه مصرف قرص های روانی و داروهای روانگردان و مواد مخدر نداشتم فقط به خاطر استرس خیلی زیادم سیگار می کشم.
لطفا بهم بگید من چه مشکلی دارم چکار می تونم بکنم. واقعا این شرایط برای خودم غیرقابل تحمل است. خیلی ممنون میشم