نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: وابستگی عاطفی به یک مرد متاهل

2847
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1696
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    وابستگی عاطفی به یک مرد متاهل

    با سلام
    خلاصه میگم حدمتتون
    من برای فراموشی یک فردیکه به اشتباه وارد زندگی من شده بود به یک سایت مشاوره رجوع کردم و با اقایی که مدیر اون سایت بود آشنا شدم از طرفی چون ایشون کلا در کسب و کارهای اینترنتی نیز فعالیت داشتند رابطه کاری و از راه دور ماهم شروع شد ولی از راه دور چون ایشون در شهرستان هستند از رابطه از راه دور ما تقریبا یکسال میگذره رابطه ما الان خیلی صمیمی تر شده ایشان فردی فوقالعاده مهربون مثبت و صبور هستند....وقتی با ایشان صحبت میکنم خیالی حالم خوب میشه از طرفی ایشان متاهل هستند و من ازین بابت احساس عذاب وجدان دارم خیلی اومدم ترکشون کنم و بهانه اوردم ولی ایشون نذاشت البته بیشتر مواقع هم خیلی خودخواهه و اصلا حالی نمیپرسه تا اینکه من شاکی میشم که چرا حال نمیپرسی....
    من احساس بدی دارم نمیخوام اینقد سست باشم که نتونم از یه رابطه مجازی خارج شم از طرفی اون مرد خوبیه و همیشه بهترین راهنمایی هارو بهم کرده و بعضی وقتا میگم خب رابطه از راه دور هیچ مشکلی نمیتونه پیدا کنه .....................
    من خیلی تنهام و مواقع تنهایی فقط به ایشون پناه میبرم چون کسی دیگه ایو ندارم.......................
    نمیدونم باید چیکار کنم و چجوری این رابطرو تموم کنم که اذیت نشم ......صدبار قهر کردم الان شبیه مسخره بازی شده انیبارم بهانه بیارم میگه این دیوانس............
    نمیدونم چیکار کنم من اخیرا بهش پول قرض دادم و ادمی نیست که پسم نده نمیخوام فکر کنه بخاطر این قضیه دارم ترکش میکنم اون همش اصرار داره کنارش باشم ولی من خودم نمیخوام چون اون زن داره و من اهلش نیستم
    تروخدا کمکم کنین گیر افتادم در کل احساس میکنم ازین وابستگی من داره خوش میگذرونه و لذت میبره که منو دنبال خودش راه انداخته نمیخوام اینجوری باشم کمک کنین
    ویرایش توسط مریم66 : 02-12-2017 در ساعت 04:56 PM

  2. کاربران زیر از مریم66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32094
    نوشته ها
    58
    تشکـر
    53
    تشکر شده 31 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : وابستگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم66 نمایش پست ها
    با سلام
    خلاصه میگم حدمتتون
    من برای فراموشی یک فردیکه به اشتباه وارد زندگی من شده بود به یک سایت مشاوره رجوع کردم و با اقایی که مدیر اون سایت بود آشنا شدم از طرفی چون ایشون کلا در کسب و کارهای اینترنتی نیز فعالیت داشتند رابطه کاری و از راه دور ماهم شروع شد ولی از راه دور چون ایشون در شهرستان هستند از رابطه از راه دور ما تقریبا یکسال میگذره رابطه ما الان خیلی صمیمی تر شده ایشان فردی فوقالعاده مهربون مثبت و صبور هستند....وقتی با ایشان صحبت میکنم خیالی حالم خوب میشه از طرفی ایشان متاهل هستند و من ازین بابت احساس عذاب وجدان دارم خیلی اومدم ترکشون کنم و بهانه اوردم ولی ایشون نذاشت البته بیشتر مواقع هم خیلی خودخواهه و اصلا حالی نمیپرسه تا اینکه من شاکی میشم که چرا حال نمیپرسی....
    من احساس بدی دارم نمیخوام اینقد سست باشم که نتونم از یه رابطه مجازی خارج شم از طرفی اون مرد خوبیه و همیشه بهترین راهنمایی هارو بهم کرده و بعضی وقتا میگم خب رابطه از راه دور هیچ مشکلی نمیتونه پیدا کنه .....................
    من خیلی تنهام و مواقع تنهایی فقط به ایشون پناه میبرم چون کسی دیگه ایو ندارم.......................
    نمیدونم باید چیکار کنم و چجوری این رابطرو تموم کنم که اذیت نشم ......صدبار قهر کردم الان شبیه مسخره بازی شده انیبارم بهانه بیارم میگه این دیوانس............
    نمیدونم چیکار کنم من اخیرا بهش پول قرض دادم و ادمی نیست که پسم نده نمیخوام فکر کنه بخاطر این قضیه دارم ترکش میکنم اون همش اصرار داره کنارش باشم ولی من خودم نمیخوام چون اون زن داره و من اهلش نیستم
    تروخدا کمکم کنین گیر افتادم در کل احساس میکنم ازین وابستگی من داره خوش میگذرونه و لذت میبره که منو دنبال خودش راه انداخته نمیخوام اینجوری باشم کمک کنین
    سلام مریم خانوم

    اون آقا زنشو داره زندگیشم داره میخاد توهم کنارش باشی

    ولی تو نیاز داری یکی تکیه گاهت باشه

    نه اینکه مجازی .............


    میدونم خودتم میدونی که داری اشتباه میکنی و وقتی اومدی اینجا مطرح کردی یعنی میخای خلاص شی و ارامش داشته باشی



    بنظرم کاری کن که خودتو منع کنی از رفتن به سمتش

    فکر کن ازدواج کنی بعد همسرت با یه خانوم حرف بزنه
    چه حالی میشی ممکنه زندگیت بپاشه از هم ....

    توکل کن به خدا

    کنترل کن خودتو مثلا یه حسی درونت میگه برو و اشتی کن نرو بگو من عزت نفس دارم و من باید به خودم احترام بزارم و من نمیتونم با کسی باشم که زن دار ه


    جووون من یکاری کن بتونی

    نزار این رابطه داغونت کنه

    تو روخدا

    یا علی

  4. 3 کاربران زیر از yasan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1696
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی

    بخدا خودمم نمیخوام من خودم نماز میخونم میترسم همه اینارو میدونم ولی وقتی پیام میده چجوری جواب بدم که کلا بره اون زنشو داره میدونم حتی چنبار که اومد تهران خواست منو بینه من نرفتم من ازینچیزا میترسم بخدا نمیدونم چجوری فقط چون در حال حاضرمن خیلی تنهام و بی ازارترین چیز برای من یه همدم از راه دور میتونه باشه که ازارشم بهم نرسه

  6. کاربران زیر از مریم66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32094
    نوشته ها
    58
    تشکـر
    53
    تشکر شده 31 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : وابستگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم66 نمایش پست ها
    بخدا خودمم نمیخوام من خودم نماز میخونم میترسم همه اینارو میدونم ولی وقتی پیام میده چجوری جواب بدم که کلا بره اون زنشو داره میدونم حتی چنبار که اومد تهران خواست منو بینه من نرفتم من ازینچیزا میترسم بخدا نمیدونم چجوری فقط چون در حال حاضرمن خیلی تنهام و بی ازارترین چیز برای من یه همدم از راه دور میتونه باشه که ازارشم بهم نرسه


    افرین

    خودت که میدونی مردا چطورین تلاش میکنن تا یه خانوم بدست بیارن


    کم کم سرد شو و پولتو پس بگیر و برو دنبال زندگیت بدون اون آقا

    برو باشگاه و برو کتابخونه کتاب بخون رمان بخون نزار وقتت خالی بشه

    فیلم ببین

    اونقد خودتو سرگرم کن یادت بره اونو


    نمیدونم ولی ادامه بدی خودت داغون میشی

    بخاطر خودت شده نرو

  8. کاربران زیر از yasan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1696
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی

    خیلی ناراحتم ت الان خیلی خودمو سبک کردم من مثلا دکترا دارم اونوقت دنبال یه مرد زندار تو شهرستانم واقعا برای خودم متاسفم نمیدونم واقعا ولی تصمیممو گرفتم بخودشم گفتم که مشاوره گرفتم که تورو ترک کنم ....میدونم اصلا واسش مهم نیست اون اصلا منو برای تفریحش میخواد .............هرچی باید بهش بگم گفتم همه اینارو گفتم جالب اینجاس اصلا ناراحت نمیشه اصلا
    تصمیم گرفتم بشه مثل یک غریبه اونم برای پس گرفتن پولم بعدشم کلا میذارمش کنار

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1696
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی

    الانشم داغونم واقعا گیرافتادم بیچاره زنش ......................دفعه اخری که اومده بود تهران گفت با زنم اومدم میخوام ببینمت توپیدم بهش که خجالت نمیکشی ..اونم گفت حتما یچیزی داری که تورو ترجیح میدم ........................من میدونم قصدشو مثل بقیه مردای بد................دیگه تصمیمم جدیه فقط خدا باید کمکم کنه
    4روز بودا بهش پیام نداده بودم شیطون گولم زد امروز

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : وابستگی عاطفی

    وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را «تخریب می‌کند» و نمی‌گذارد که حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به‌خود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدم‌امنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است.فردی که از وابستگی عاطفی رنج می‌برد، فقط برای دیگران زندگی می‌کند و خودش را نادیده می‌گیرد: زمانی‌که با دوستانش است، خودش را فراموش می‌کند، زمانی‌که مشغول کاری می‌شود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار می‌کند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذره‌ای از او قدردانی کنند.



    آیا جملاتی از این دست به گوشتان نخورده است:
    «تو همه چیز من هستی.» (عدم ‌عزت ‌نفس).
    «بدون تو، من هیچی نیستم.» (پایین‌آوردن ارزش خود).
    «باشه، باشه قبول»(ترس از مورد پسند واقع نشدن).
    «منو ترک نکن.»(ترس از تنهایی).
    «ببین برات چی کار کردم.» (نادیده‌گرفتن نیازهای خودتان).
    «اگه تو بخواهی....»(ترس از تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری).


    این جملات در حقیقت بیانگر این هستند «من هیچ ارزشی ندارم یا اگر تو من را دوست داشته باشی، در آن‌صورت من هم خودم را دوست خواهم داشت... .»اما خوب است بدانیم میل به نادیده گرفتن خود به نفع دیگران از کجا ناشی می‌شود؟ مطمئنا آن‌را از جایی یاد گرفته‌ایم، اینطور نیست؟شاید یکی از دلایل آن والدینی هستند که محبت چندانی نسبت به فرزندانشان نشان نداده‌اند و یا هیجانات و احساسات آنها را سرکوب کرده‌اند.
    زمانی‌که کودک جمله‌ای تأثیرگذار به پدر یا مادرش می‌گوید:« دوستت دارم» به او می‌گوییم «دست از سرم بردار، خسته‌ام می‌کنی.»«مامان بیا می‌خوام بغلت کنم... .» «نه، نه، عجله دارم! کار دارم!باید به کارهای خونه برسم! عجله دارم، عجله دارم!»کودک احساس می‌کند که طرد شده است؛ حس رها شدن، حس آزردگی. از آن گذشته، مطالعه‌ای حاکی از آن است که برخی از کودکان از سن 4سالگی عزت نفس خود را از دست می‌دهند و احساس آزردگی خاطر می‌کنند. تصور کنید نتیجه آن در سنین بزرگسالی چه خواهد شد!


    مهم نیست چه مدتی را با فرزندتان سپری می‌کنید بلکه مهم کیفیت زمانی است که با آنها می‌گذرانید. ازاین‌رو، برخی از دلایل وابستگی‌های شدید عاطفی به دوران کودکی بازمی‌گردد. دلایل دیگری هم وجود دارند مثلا می‌توان از ناهنجاری‌های خانوادگی و خانه‌هایی که خشونت، اعتیاد، بی‌توجهی و عدم‌برقراری ارتباط در آن حکمفرماست نام برد که بستر مناسبی برای وابستگی‌های عاطفی را به‌وجود می‌آورد. همچنین درصورت نبود پدر یا مادر نیز احتمال آنکه فرد به‌طور ناخودآگاه در طول زندگی‌‌اش به‌دنبال پر کردن خلأ زندگی‌‌اش باشد زیاد است.برای آنکه سرنوشتتان را در دست گیرید و از نظر عاطفی و احساسی فرزندانی مستقل پرورش دهید، شادی بیشتری را به زندگی خود فرا خوانید و احساس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید، ارتباط بهتری با خودتان و با دیگران برقرار کنید و ترس‌هایتان را کنارگذارید.


    پشت سرگذاشتن وابستگی‌های شدید عاطفی
    انسان زمانی‌که دشمنش را نمی‌شناسد به میدان جنگ نمی‌رود! آگاهی نسبت به‌وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی‌دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس‌ها و نگرانی‌هایتان شما همواره روی پاهای خودتان می‌ایستید. شما قوی هستید و هم‌اکنون با استفاده از این قدرت ترس‌هایتان را پشت سر می‌گذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا می‌نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به‌سر خواهید برد.

    زمانی‌که مشکلی برایتان پیش می‌آید در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا احساس خیلی بهتری داشته باشید. همسرتان نزدیک‌ترین فرد به شماست؛ فردی که می‌توانید به او اعتماد کنید و نخستین کمک و همراه شما به‌شمار می‌رود.همچنین می‌توانید احساسات‌تان را روی یک کاغذ آورید؛ تشویش‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌ها. به راحتی تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می‌شوند را روی کاغذ آورید این عمل باعث می‌شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما می‌شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می‌کنید و روشی است تا از طریق آن زباله‌های فکری‌تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه‌های ذهنی شما می‌شود. این تمرین را به فردا موکول نکنید، هم‌اکنون آن‌را انجام دهید و اثر آن‌را خواهید دید.

    وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگی‌های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا به‌خودتان عشق بورزید.
    برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر می‌توانند مفید باشند:
    هر روز ساعتی را برای خوشحال کردن خودتان اختصاص دهید.
    روی نکات مثبت و موفقیت‌هایتان تمرکز کنید.
    «نه» گفتن را یاد بگیرید.
    به خواسته هایتان توجه کنید .
    برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
    به‌نظر خودتان اهمیت دهید.
    در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
    با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
    از خودتان مواظبت کنید.

    درست است که دوست دارید دوستانتان دور و برتان باشند و به امید آن هستید که دوستان و اعضای فامیل را ببینید اما زمانی‌که آنها پیش شما نیستند یا نمی‌توانید آنها را ببینید احساس غم و تنهایی و همچنین احساس فقدان عشق و محبت می‌کنید. به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می‌تواند شادی‌آفرین باشد! می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید: کتاب‌خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند... .اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می‌گذرانید، می‌توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.

    برای آنکه به‌طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را کاهش دهید، چشم‌هایتان را ببندید و نفس‌های عمیقی بکشید. در واقع، زمانی‌که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی‌تان کاهش می‌یابد و بدن آرام می‌شود. غیرممکن است زمانی‌که آرام و عمیق نفس می‌کشید، عصبانی شوید.با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.«خشم و اضطراب دارای نیرو هستند اما نیروی آرامش از آنها بیشتر است.»

    جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید:
    «حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم.
    «هر روز که می‌گذرد برایم آسان‌تر می‌شود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک می‌کنند.»
    «نمی توانم مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»
    «حق دارم که تصمیم‌گیری کنم.»
    «می‌دانم چه می‌خواهم و آن‌را به‌وضوح بیان می‌کنم.»

    خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شود احساس می‌کند شوهرش از دنده چپ بلند شده است، به‌طورناخودآگاه از خودش می‌پرسد «چه‌کار کرده‌ام؟» زمانی‌که پیش دوستانش می‌رود و آنها روی خوش نشان نمی‌دهند، احساس می‌کند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب می‌شود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.
    همچنین احساس گناه همانند دور باطل عمل می‌کند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود می‌پرسیم که چرا چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در نهایت متقاعد می‌شویم که مطمئنا کار بدی انجام داده‌ایم و بعد در وجودمان به‌دنبال نقص‌ها و خطاهای خیالی می‌گردیم و باز هم احساس گناه بیشتری می‌کنیم... .احساس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد. احساس گناه بد به‌طور پیوسته از شما یک گناهکار می‌سازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می‌شوید. از این نوع احساس گناه باید دوری کنید!
    در عوض، احساس گناه خوب، به احساس مسئولیت ربط دارد. این احساس به امور مشخص و واقعی مربوط می‌شود که وجدانتان به شما ندا می‌دهد؛ دروغ، غیبت، نیش زبان... . ویژگی احساس گناه خوب آن است که می‌توانید به آن خاتمه دهید. ازاین‌رو باید بین احساس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.




    چنانچه مشکل‌تان را با افرادی که مثل شما دچار وابستگی شدید عاطفی هستند درمیان بگذارید، هیچ دردی از شما دوا نمی‌شود. احتمالا افرادی را در دور و برتان می‌شناسید که دچار این مشکل بوده‌اند اما موفق شده‌اند از پس آن برآیند. آنها را از نزدیک زیرنظر بگیرید و از آنها به‌عنوان یک راهنما استفاده کنید. به آنها نزدیک شوید و از آنان بپرسید معیارها، دستورالعمل‌ها و انگیزه، رفتار و رمز و راز موفقیت آنها چیست. این ارزش‌ها را وارد ذهنتان کنید و آنها را به‌کار گیرید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-04-2019, 05:20 PM
  3. خواستگار سوءاستفاده‌گر و خسيس!
    توسط ninamoon در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2017, 11:40 AM
  4. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد