اگه فکر میکنی انقدر خاصیت داره
خوب انجام بده انقدر انجام بده تا به تمام خاصیتاش بفرستی فقط زیاد نزن یه موقع پروفسر میشی خارجی می دزدنت
بنده ترمودینامیک نخوانده ام
اما استادمان میان صحبت هاش گفت که در علم ترمودینامیک اثبات شده است که خدایی وجود دارد که این خلقت رو به وجود آورده و نظم داده و این جهان بی صاحاب نیست
اگر علاقه دارید و از رو کشک این حرف هارو نمیزنید به مطالعات بیشتری در این رابطه بپردازید
اتفاقا برعکس اکثر فکر میکنید ( احتمالا دانشگاه نرفته اید)
اکثر کتاب هایی که در دانشگاه تدریس میشود ترجمه شده است
و خیلی کتاب هایی اندکی است که نوشته خود ایران باشد
بر اساس قانون دوم ترمودینامیک، جهان همواره به سمت بی نظمی پیش می رود. اگر جهان ازلی می بود، اکنون در زمان بی نهایت می بودیم و بی نظمی می بایست به حد خود رسیده باشد، طوری که هیچ عنصر منظمی وجود نداشته باشد، در حالی که می بینیم اینگونه نیست، پس جهان ازلی نیست و آفریده شده است
فيزيكداني مي گفت "كساني براي اثبات وجود خدا از قانون دوم ترموديناميك دم مي زنند كه حتا نمي دانند قانون اول ترموديناميك چيست!".
اين برهان توسط برخي تحصيلكرده هاي خداباور ارائه شده، كه با وجود اينكه نشانگر شوق و علاقه ي آنها به مسئله ست، متاسفانه سطحي و غير دقيق است. شايد دقيقتر آن باشد كه اين استدلال را مقدمه أي براي برهانهاي جهان شناسانه بدانيم (براي اثبات ازلي نبودن جهان)، ولي چون ديده شده كه مستقلا هم بيان شود، و از آن مهمتر اینکه بحثی متفاوت است، آن را در متني جداگانه بررسي كرده ام.
ترموديناميك از چهار قانون بنيادين تشكيل شده است.
قانون صفرم، بيان كننده ي خاصيت ترانهادگي متغير دما است. به اين معني كه دو جسم هم دما با جسمي سوم، خود با يكديگر هم دما هستند.
قانون يكم، بيان كننده ي پايستاري انرژي دروني سيستم است. انرژي دروني تفاضل انرژي حرارتي داده شده به سيستم و كار گرفته شده از آن است. مثلا اگر مجاورت دو جسم گرم و سرد را در نظر بگيريم (كه به تغيير دماي آن دو منجر مي شود) در صورت منزوي بودن سيستم، كار انجام شده صفر خواهد بود، و در نتيجه انرژي دروني هر جسمي برابر خواهد بود با انرژي گرمايي اوليه ي آن، به اضافه ي تغييرات آن (علامت دار). مشخص است كه مجموع آن دو برابر خواهد شد با مجموع انرژيهاي اوليه ي دو جسم، كه معادل با قانون بقاي انرژي خواهد بود. انرژي مجموعه ي منزوي در طي فرآيند تغيير دما ثابت باقي مي ماند.
قانون دوم جهت تبادل حرارت را تعيين مي كند. هنگامي كه دو جسم گرم و سرد در مجاورت هم قرار مي گيرند، حرارت از جسم گرم به جسم سرد منتقل مي شود، نه برعكس.
قانون سوم بيان كننده ي اين است كه صفر مطلق دمايي حديست، و هيچگاه نمي توان به آن رسيد، يا از آن پايينتر رفت.
قانون دوم بسيار ساده است. اين قانون اثباتي به معناي خاص و دقيق كلمه ندارد، تنها قاعده ايست كه هميشه با تجربه موافق بوده و دليلي براي مخالفت با آن نداريم. از سوي ديگر، مي توان به شيوه ي آماري نيز آن را توجيه كرد. اين قانون توسط متغير آنتروپي مدل مي شود، كه تغيير آن برابر با تغيير گرماي تبادل شده تقسيم بر دماست. در اين مدل قانون به اين صورت بيان مي شود كه هر سيستمي همواره در جهتي حركت مي كند كه مجموع آنتروپي سيستم و محيط افزايش پيدا كند. مثلا هنگامي كه مقداري آب بيست درجه با همان مقدار آب هشتاد درجه به طور ایزوله مخلوط شود مجموع مي تواند پنجاه درجه باشد، يا نيمي از آن صفر درجه و نيم ديگر صد درجه. در حالت اول میانگین دمای قسمت اول آب 35 درجه و قسمت دوم 65 درجه خواهد بود، و این دو مقدار برای حالت دوم 10 درجه و 90 درجه. گرمای مبادله شده در حالت اول (30 درجه تغییر دما) 1.5 برابر حالت دوم (20 درجه تغییر دما) است. پس تغییرات آنتروپی برای حالت اول برابر خواهد بود با 1.5Q/35-1.5Q/65=0.02Q و در حالت دوم Q/90-Q/10=-0.089Q .
همانطور که مشخص است مقدار تغییرات آنتروپی در حالت اول مثبت و در حالت دوم منفیست. بر اساس قانون دوم ترمودینامیک اولی رویدادی ممکن است، و دومی غیر ممکن. یعنی در مخلوط شدن آب سرد و گرم، جسم گرم به جسم سرد گرما می دهد، نه برعکس.
بحث در مورد قانون دوم ترمودینامیک در همینجا کامل شد، با این حال در برخی از متون کار را ادامه می دهند و از آنتروپی به عنوان معیاری برای "نظم" نام می برند. می گویند هرچه سیستمی آنتروپی اش بیشتر باشد نامنظم تر (به هم ریخته تر) است. این ارتباط بسیار گنگ و نامفهوم است، و کاربردی هم در فیزیک ندارد. در اصل در اینجا نظم (که با نظمی که در برهان نظم طرح می شود فرق دارد) با ترکیب های خاص مواد متناظر می شود. به عنوان مثال، حالتی که نیمی از آب دمای صفر درجه و نیمی دیگر دمای صد درجه داشته باشد را منظم تر از حالتی می دانند که تمام آن پنجاه درجه باشد (دومی آنتروپی بیشتری دارد)، و علت آن را این ذکر می کنند که در حالت دوم "توانایی ما برای مرتب کردن مولکولها کاهش یافته است". البته باید به یاد داشته باشیم که هرگاه قصد داریم آنتروپی را با نظم متناظر کنیم مفهوم این نظم را به خاطر داشته باشیم، چون من شخصا حالتی که تمام قسمتهای آب دمای یکسانی دارند را منظم تر از حالت دیگر می دانم.
در بیانی دیگر، آنتروپی سیستم برابر خواهد بود با یک ضریب ثابت، ضرب در لگاریتم احتمال قرار گیری سیستم در حالت مورد نظر. به عبارت دیگر، هرچه احتمال قرارگیری سیستم در حالتی بیشتر باشد، آنتروپی آن حالت نیز بیشتر خواهد بود. در مورد مثال این بخش نیز در صورتی که مسئله را به طور آماری بررسی کنیم متوجه می شویم که احتمال قرار گیری مایع در حالت 50 درجه بیشتر است، که در قبل دیدیم که آنتروپی بیشتری دارد. با توجه به این مسئله می توان گفت که متغیر آنتروپی خط سیر محتمل را تعیین می کند. قانون دوم ترمودینامیک به طور بسیار ساده، مشخص می کند که احتمال قرار گیری سیستم در چه حالتی بیشتر است، و البته این را به طور قطعی می گوید. چون احتمال حالتهای مختلف در فرآیندهای ترمودینامیکی بسیار نوسان دارد، و مثلا احتمال یکی از دو فرآیند ده میلیارد میلیارد برابر فرآیند دیگر است، اینکه احتمال وقوع را با یقین جایگزین کنیم چندان دور از ذهن نمی نماید. با این حال این مسئله به این معنی نیست که اتفاقی خارج میدان تعیین شده توسط قانون دوم نمی افتد؛ به این معنیست که "وقوع اتفاقاتی خارج مسیر تعیین شده در قانون دوم بسیار بسیار نامحتمل است"، ولی می تواند اتفاق افتد.
در اینجا نیز احتمال را با بی نظمی متناظر می کنند. می گویند هرچه احتمال وقوع چیزی بیشتر باشد، بی نظم تر است، زیرا تعداد حالتهای منظم (از نظر ما) همیشه کمتر از حالتهای نامنظم است.
بسیار خوب، پس دیدیم آنچه به عنوان بی نظمی به قانون دوم منتسب می کنند به چه معنیست و از چه قدرتی برخوردار است.
در مورد برهان، که در اصل قصد دارد ازلی بودن جهان را نفی کند، که از این موضوع در برهان های جهانشناختی استفاده کند (و مثلا بگوید که چیزی که شروعی در زمان دارد، نیاز به آفریننده دارد) اینگونه بیان می کند :
اگر جهان ازلی باشد، یعنی شروعی در زمان نداشته باشد، همواره در هر نقطه ای از زمان که باشیم، بی نهایت زمان را پشت سر گذارده ایم، و با توجه به اینکه آنتروپی جهان (یعنی کل فرآیندهایی که همواره در حال رخ دادن هستند) در حال افزایش است، مقدار این افزایش در طول این زمان بی انتها باید بی نهایت زیاد شده باشد، و در نتیجه جهان در بی نظمی مطلق به سر برد، طوری که هیچ فرآیندی نتواند انجام شود (زیرا هر فرآیندی باید باعث افزایش آنتروپی شود، و وقتی آنتروپی در نهایت خود باشد جایی برای افزایش ندارد و در نتیجه فرآیندی انجام نمی شود). چون می بینیم که جهان در چنین حالتی نیست و هم در آن فرآیندهایی انجام می شود و هم موجوداتی منظم وجود دارند، پس جهان نمی تواند ازلی باشد و حتما باید شروعی در زمان داشته باشد.
در اینجا، گذشته از اینکه نظم به معنی ترمودینامیکی استفاده نشده است، و اینکه یافته ای علمی که به ابعاد دسترس بشر تعلق دارد به محدوده ای بسیار بزرگتر تعمیم داده شده است (که از نظر علمی مورد قبول نیست) به نکته ی مهمی می رسیم که ممکن است تا کنون متوجه آن شده باشید. علت اینکه رویدادهای معمول ما با قانون دوم ترمودینامیک موافق هستند، این است که ما در زمانهایی بسیار کوتاه و تعداد بسیار کم، با فرآیندهایی روبرو هستیم که احتمالهای بسیار بسیار کوچک دارند، و در نتیجه رخ نمی دهند. با این حال، زمانی که پا به قلمروی مورد بحث بگذاریم، که در آن زمان بی انتهاست و تکرارها بی نهایت، به لحاظ آماری می دانیم که هر رویدادی که احتمالش صفر مطلق نباشد به احتمال بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بالا رخ می دهد، و به عبارت دیگر، قانون دوم ترمودینامیک را نمی توانیم به صورت کلاسیک آن به کار بریم (حداقل باید آنرا تبدیل به نسخه ای آماری کنیم) زیرا مطمئنا به تعداد بسیار زیادی نقض میشود. این یک مطلب، و دیگر اینکه می دانیم قوانین فیزیک در تکینگیها اعتبار ندارند. سیاهچاله ها (درون آنها) و انفجار و انهدام بزرگ (در صورت وجود) نمونه هایی از تکینگیها هستند. در نتیجه متوجه می شویم که عوامل زیادی در جهان بزرگ (و نه چهاردیواری ما) وجود دارند که روند تغییرات جهان را از آنچه از بسط دادن یافته های روزمره ی خود تخیل کرده ایم دور می کنند.
به عنوان مثال، همانطور که در مطلب بیگ بنگ نیز آمد، اگر مدل تغییرات سینوسی جهان را در نظر گیریم، در هر انفجار بزرگ مقدار آنتروپی جهان دوباره به مقدار اولیه اش برمی گردد (و به اصطلاح خودمانی Reset می شود) و در نتیجه در زمان بی نهایت نیز مقدار آنتروپی از محدوده ی خاصی فراتر نمی رود، و جهان می تواند ازلی باشد.
اثبات وجود خدا با استفاده از قوانین ترمودینامیک:
ترمودینامیك كلاسیك مشتمل بر مفاهیمی است حمال ذو وجوه و در برگیرنده بار معناهای گوناگون. برخی ازلی یا ابدی بودن جهان را با استناد به قوانین ترمودینامیك منتفی می دانند و بنابراین لحظه آفرینش و به تبع آن وجود خالق را استنتاج می كنند. در مقابل هستند كسانی كه تعمیم مشاهدات محدود ترمودینامیكی را به كل جهان هستی و همه زمانها یك فرض نادرست می دانند. دسته اخیر گرچه درستی قوانین ترمودینامیك را پذیرفته اند اما استقرایی را كه نسبت به همه جهان خلقت حكم می دهد نادرست می دانند. این مجادلات فلسفی از گذشته تا به حال ادامه داشته و دارد. به همان نسبت كه علم سكولار, مدعی به چالش كشیدن مذهب بوده , دینداران نیز متقابلاً نظریات جدید علمی را مهر ﺘﺄییدی براصالت مذهب تلقی كرده اند. آیا اساساً میتوان از بررسی ترمودینامیك كلاسیك رد یا اثبات خداشناسی و اعتقادات مذهبی را نتیجه گیری نمود؟ در این باره دیدگاههای كتاب عشق و پرستش یا _ترمودینامیك انسان _ از مهندس مهدی بازرگان, شایسته توجه است. این كتاب كه در سال ۱۳۳۶ به رشته تحریر درآمده اصول ترمودینامیك را ( كه از مدتها قبل در بسیاری از علوم و موضوعات فنی و نظری به كار برده شده و نتایج قابل توجهی ازآن گرفته اند) به حوزه های مذهب , زیست شناسی و انسان شناسی مرتبط میكند. {ترمودینامیك در زمینه حیات انسان به عنوان پل ربط و معراجی ازصحرای پر از گل عشق به آسمان پر ستاره پرستش انتخاب شده است. نظر به اینكه فعالیت های انسان و اجتماع مابین این دو سرحد یا بر حول این محور در حركت و گردش می باشد ناگزیر در سفر از دیار عشق به دیار پرستش از بسیاری منازل بشریت و مناظر انسانیت عبور خواهد شد وقتی از دریچه جدیدی دیده می شود ممكن است خالی از تازگی و تماشا نباشد..} دراین كتاب فضائل اخلاقی و اعتقادات مذهبی از منظر ترمودینامیك تبیین می گردند. برای مثال از دیدگاه این كتاب, زهد ,روزه ,تقوا, محبت و خدمت به خلق, دعا و پرهیز از غرور, با رابطه U – T.S در ترمودینامیك متناظرند. زیرا كه این رابطه, كهولت, پیری و فرسودگی را نشان میدهد و احیای انسان و جوان كردن او ناچار از طریق بالا بردن و زیاد كردن U و كم كردن TوS میتواند انجام شود. یعنی محو بی نیازی و بی میلی و حفظ و تقویت و ایجاد احتیاج و عشق از یك طرف و تضعیف و تخفیف كمیت و كیفیت دارایی ها و ذخایر موجود از طرف دیگر. مهندس بازرگان در كتاب ذره بی انتها حركت اجتماعی و ظهور انبیا را با اصول ترمودینامیك تبیین می كند. ( مذاهب به مرور زمان و در دست مردم همیشه سیر نزولی داشته دچار فرسودگی و فرتوتی گشته راه فنا را پیش میگرفته است. مانند هر سیستم طبیعی كه وقتی به حال خود گذاشته شود لاینقطع بر كهولت و آنتروپی آن افزوده شده و بالاخره به خاموشی و ركود منتهی می گردد تصفیه و احیای مذاهب نیز روی جریان عادی میسر نبوده است و اگر دوره هایی به طور انفصالی و غیرطبیعی جست و خیزهایی دیده شده است جز با القای یك نیروی خارجی و نفوذ و دمیده شدن روح الهامی كه می بایستی از سرچشمه ی قبلی باشد قابل تصور نمی تواند باشد.) دراینجا كاركرد پیامبران به مثابه بازگشت به حالت اولیه با افزودن انرژی تفسیر میگردد. ازدیدگاه مهندس بازرگان آیات قرآنی: كل شیء هالك الا وجهه, ثم رددناه اسفل سافلین, ان الانسان لفی خسر, با استهلاك و اصل افزایش آنتروپی تطابق دارد. آیه _ان الانسان لفی خسر_ به وضوح اشاره به خسران می كند . خسران در لغت به معنی نقصان در سرمایه است. ضرر بر دوگونه است یكی آنكه در معامله ای سود نكند و دیگر آنكه آنچه دارد نیز در معامله از دست بدهد. خسران در این آیه معنای دوم را در بر می گیرد. افزایش آنتروپی، یك اصل پذیرفته شده در تمام رویدادهای فیزیكی جهان است. در واقع (اصل) مفهومی است كه هیچ دلیلی بر اثبات آن در دست نداریم و تا آنجا اعتبار دارد كه نقیضی برای آن پیدا نشده نباشد و چون افزایش آنتروپی تا به حال نقیضی نداشته ، می توان با استقرا آنرا در مورد تمام پدیده ها بسط داد. آنتروپی را عموماً به عنوان معیاری برای بی نظمی در نظرمی گیرند. با استفاده از ترمودینامیك آماری، رابطه بین آنتروپی سیستم و تعداد حالات امكان پذیر میكروسكوپیك آن به وسیله رابطه بولتزمان نشان داده می شود.از دیدگاه میكروسكوپیك هنگامی كه بی نظمی افزایش می یابد، آنتروپی سیستم نیز افزایش می یابد. از این رو طبق قانون دوم ترمودینامیك فرایندهای واقعی كه در جهان روی میدهد، همگی در جهت اصل افزایش آنتروپی و به تبع آن افزایش بی نظمی هستند. اگر مجاز به تعمیم اصل افزایش آنتروپی به كل جهان هستی و همه زمانها باشیم آنگاه می توانیم به صراحت نتیجه بگیریم جهان هستی, آغاز و انجامی دارد. چرا كه مطابق این اصل, جهان باید در مقدار آنتروپی مشخصی آفریده شده باشد و ازآن پس آنتروپی جهان افزایش یافته باشد و در نهایت به ماكزیمم بی نظمی برسد. ( البته این استدلال محل اشكال است زیرا آنتروپی میتواند الی الابد افزایش پیدا كند و هیچ مقدار بیشینه ای نیز نداشته باشد). بنابر این با در نظر گرفتن كل جهان هستی بعنوان یك سیستم بسته و تعمیم قوانین ترمودینامیك به همه زمانها اینطور استنتاج می شود كه لاجرم باید ناظم حكمتی باشد كه جهان را در حالت آنتروپی مشخصی آفریده باشد. بولتزمان معتقد بود كه نظم می تواند یك پدیده كاملا تصادفی باشد و از این رو وجود خالق برای آفریدن نظم را نپذیرفت. از دیگر سو, جهان هستی ازلی هم نمی تواند باشد، یعنی نمی تواند شروعی در زمان نداشته باشد،اگر جهان ازلی و بی آغاز باشد همواره در هر نقطه ای از زمان كه باشیم، بی نهایت زمان را پشت سر گذاشته ایم , با توجه به اینكه آنتروپی كل فرآیندهایی كه همواره در جهان رخ می دهند در حال افزایش است، مقدار این افزایش در طول این زمان بی انتها باید بی نهایت زیاد شده باشد، و در نتیجه جهان باید به ماكزیمم بی نظمی رسیده باشد،به طوری كه دیگر هیچ فرآیندی نتواند انجام شود زیرا هر فرآیندی باید باعث افزایش آنتروپی بشود در حداكثر آنتروپی, دیگر امكان افزایش وجود ندارد. چون جهان كنونی ما در چنین حالتی به سر نمی برد پس جهان نمی تواند ازلی باشد و لاجرم شروعی در زمان داشته است و باز هم باید بگوییم چیزی كه شروعی در زمان دارد، نیاز به آفریننده دارد. اما این استدلال, خود نیز گرفتار همان مغالطه ( تعمیم قانون دوم ترمودینامیك به كل جهان هستی و همه زمانها) شده است.در اینجا بحث این نیست كه آیا دخالت دادن مباحث علمی در حوزه مسائل مذهبی اصالتاً درست است یا نادرست اما نشان خواهم داد در بسیاری از موارد, دینداران نیز برای اثبات خدا و حقانیت مذهب همان راهی را رفته اند كه بی دینان برای رد آن. برای اثبات وجود لحظه خلقت (و بنابر این اثبات وجود خالق) لازم است قانون دوم ترمودینامیك را به كل جهان هستی بسط دهیم. اما این فرض به نتایجی دیگرمنجر میشود كه با معتقدات مذهبی سازگار نیست.اگر تعمیم و بسط قانون دوم ترمودینامیك به حوزه متافیزیك دربرگیرنده هیچ مغالطه یا ایراد منطقی نباشد بنابراین با همین تعمیم می توانیم نتیجه بگیریم جهان و انسانها در جهت میل به بدیها و نیزغلبه آفات و شرور پیش می روند.آزمایشها نشان داده اند كه حالتهایی چون اندیشیدن بیشترین و حالتهای چون غضب و نفرت كمترین انرژی الكترومغناطیسی را در مغز انسان ایجاد می كند. با تعمیم این نتایج به جنبه های متافیزیك می توان گفت كه مغز انسان در حركت به سمت نیكی، میدان الكترومغناطیسی با انرژی بالاتری را ایجاد می كند. به عبارتی حركت به سمت نیكی به نسبت میل به بدی , مستلزم صرف انرژی بیشتری است. پس بر اساس اصل افزایش آنتروپی جهان هستی و انسانها در مسیر حركت به پلیدیها و بدیها پیش می روند. بنابراین، انسان كه در آغاز دارای روح پاك و لوح سفید است، بر اثر اعمال خود از پاكی روح خود می كاهد و به دلیل وجود عوامل برگشت ناپذیری(irreversibility) هیچ راه بازگشتی به حالت ضمیر پاك اولیه وجود ندارد. چرا كه آنتروپی هرگز كاهش نمی یابد و دست كم میتواند ثابت بماند (مانند فرایند آیزنتروپیك كه آدیاباتیك و بر گشت پذیر است). با چنین استنتاجی خودسازی , رسیدن به كمال روحی و تكامل معنوی و یا حتی مفاهیمی همچون توبه, اعتبار خود را از دست میدهند. چرا كه مطابق اصل افزایش آنتروپی نمی توان بر بازگشت ناپذیری غلبه نمود و آنتروپی را كاهش داد. مشاهده كردیم كه بسط قوانین ترمودینامیك به تمام جهان هستی برای اثبات وجود خالق, چگونه با تعالیم مذهبی ناسازگارمیشود و به نفی كمال پذیری انسان می انجامد. از طرف دیگر برای طرفداران علم سكولاری كه همه چیز را بر پایه تكامل ,انتخاب طبیعی, احتمال وقوع و عدم قطعیت توجیه میكنند , خداوند آفریننده , جای خود را به پدیده های كاملاً ًتصادفی داده است. این دسته نیز مشاهدات جزئی را به جهان هستی تعمیم می دهند. ردیه ای كه دینداران بر تكامل ایراد می كنند باز هم بر پایه تعمیم قوانین ترمودینامیك و در نظر گرفتن همه جهان هستی به عنوان یك سیستم قرار دارد, این گروه ,تكامل داروینی را با استناد به قوانین ترمودینامیك مردود اعلام میكنند.به اعتقاد آنها تحول و تكامل, قانون اول ترمودینامیك را نقـض می كند, مطابق با این قانون, انرژی از صورتی به صورت دیگر تبدیل می شود و نمیتواند خلق یا نابود شود. هیچ چیزی در سیستم قانون طبیعت نمی تواند منشأ خود را تعریف كند. نبود انرژی مورد نیاز برای تازگی تكامل, متناقض با این قانون است. و در ادامه اضافه می كنند اعتقاد به تكامل با قانون دوم ترمودینامیك نیز متناقض است. چرا كه احتمال شكل گیری گونه های منظم در فرضیه تكامل با اصل افزایش آنتروپی همخوانی ندارد. سپس نتیجه گرفته می شود تحول و تكامل, متناقض با قانون دوم ترمودینامیك می باشد. و در ادامه بیان می دارند كه : معتقدان به نظریه تكامل بخوبی می دانند, كه این نظریه بعلت تناقض با دومین قانون اصلی ترمودینامیك نیاز به میلیاردها سال دارد. تكامل از نظر آماری نه تنها بشدت غیر واقعی است بلكه عملاً غیرممكن است. بنابر این به نظر می رسد هم كسانی كه در جستجوی اثبات خداوند از اصول ترمودینامیك هستند و هم كسانی كه با استناد به این قوانین, سعی در رد خدا و باورهای مذهبی دارند دستخوش برداشتهای نادرست و مغالطه و تعمیم های نابجا از این قوانین شده اند. قوانین ترمودینامیك تنها چند مدل ریاضی هستند كه با مشاهدات تجربی جزئی (و نه برای همه زمانها از ازل تا ابد) به دست آمده اند و نمی توان با استقراء , آن را بر همه جهان خلقت و در تمام زمانها انطباق داد و از آن به سادگی و در چند جمله, وجود یا عدم وجود خدا را نتیجه گرفت
عزیز شما که کشکی داشنگاه رفتی قطعا از این چیزا سر در نمیاری و از خودت کرسی شعر میبافی ( اصلا میفهمی خودت چی میگی؟) این چیزا چیه من دراوردی میگی، نابودی خورشید و...
12 سال پیشتر گفتن تا 5 سال دیگه ذخائر نفتی جهان تموم میشه و باید به فکر سوخت جایگذین باشیم الا که 5 سال که هیچ 12 سال گذشته هنوز بودجه کشور رو نفت بسته میشه
متن زیر رو بخون:
شما ازخودت اومدی مطب میسازی کسی که پیر میشه آنتروپی ش افزایش یافته ؟ چی داری میگی؟کد:اگر مجاز به تعمیم اصل افزایش آنتروپی به كل جهان هستی و همه زمانها باشیم آنگاه می توانیم به صراحت نتیجه بگیریم جهان هستی, آغاز و انجامی دارد. چرا كه مطابق این اصل, جهان باید در مقدار آنتروپی مشخصی آفریده شده باشد و ازآن پس آنتروپی جهان افزایش یافته باشد و در نهایت به ماكزیمم بی نظمی برسد. ( البته این استدلال محل اشكال است زیرا آنتروپی میتواند الی الابد افزایش پیدا كند و هیچ مقدار بیشینه ای نیز نداشته باشد). بنابر این با در نظر گرفتن كل جهان هستی بعنوان یك سیستم بسته و تعمیم قوانین ترمودینامیك به همه زمانها اینطور استنتاج می شود كه لاجرم باید ناظم حكمتی باشد كه جهان را در حالت آنتروپی مشخصی آفریده باشد. بولتزمان معتقد بود كه نظم می تواند یك پدیده كاملا تصادفی باشد و از این رو وجود خالق برای آفریدن نظم را نپذیرفت. از دیگر سو, جهان هستی ازلی هم نمی تواند باشد، یعنی نمی تواند شروعی در زمان نداشته باشد،اگر جهان ازلی و بی آغاز باشد همواره در هر نقطه ای از زمان كه باشیم، بی نهایت زمان را پشت سر گذاشته ایم , با توجه به اینكه آنتروپی كل فرآیندهایی كه همواره در جهان رخ می دهند در حال افزایش است، مقدار این افزایش در طول این زمان بی انتها باید بی نهایت زیاد شده باشد، و در نتیجه جهان باید به ماكزیمم بی نظمی رسیده باشد،به طوری كه دیگر هیچ فرآیندی نتواند انجام شود زیرا هر فرآیندی باید باعث افزایش آنتروپی بشود در حداكثر آنتروپی, دیگر امكان افزایش وجود ندارد. چون جهان كنونی ما در چنین حالتی به سر نمی برد پس جهان نمی تواند ازلی باشد و لاجرم شروعی در زمان داشته است و باز هم باید بگوییم چیزی كه شروعی در زمان دارد، نیاز به آفریننده دارد
تو دانشگاه که مدرسه نیست چیزی یادبدن
داشنگاه باید چیزی خودت یا بگیری
دانشجو = دانش + جو ( به معنی جوینده علم !)
اتفاقا کل کتاب کمپلت ترجمه شده یعنی یه مترجم نشسته فقط ترجمه کرده
حتی جمله بندی ها هم درست نیست و یه سری اصطلاحات به شکل کلمه کلمه معنی شده
اتفاقا این مطلب رو نشستم واو به واو خوندم
شما خودتون به اصل مطلب اعتقاد ندارید و هرجور خودتون بخواهید برداشت میکنید
مثل Aamir2020 که پیری رو به حداکثر بی نظمی تشبیه کرده بود!
( شاید در پیری ایشون ضربان قلبشون به 100 در یک ثانیه میرسه ! یا در پیری هرکول میشوند!)
با سلام،
سوالم راجع به اخلاق ناظر بر این بود که پوچ گراها تمامی ارزشها را بی اساس میدانند. در حالی که در اخلاق سعی بر یک نظام ارزشگذاری وجود دارد. وقتی هیچ ارزشی وجود ندارد چگونه میتوان گفت مثلا خود یک عمل زشت است؟
راجع به علم، اصولا پیدایش پوچ گراها به این دلیل بود که هر فیلسوفی، نظر فیلسوف قبلی را رد میکرد یا یک نظریه علمی که 200 سال اعتبار داشت ناگهان بیاعتبار شد و برخی به این نتیجه رسیدند که هیچ حقیقتی وجود ندارد. یعنی به علم بیشتر شک دارند تا اعتقاد. پس چگونه یک پوچگرا به حقایق علمی بها میدهد در حالی که حقیقتی وجود دارد؟ و در صورت وجود حقیقت، علم روزی چیزی میگوید و روز دیگر آن را نقض میکند و قاصر از رسیدن به حقیقت است؟
این پست در مورد خودارضایی هست
چرا انقد بحثای بیخودی توش راه انداختین؟؟!!!؟؟!!؟؟
در مورد اینکه میگن خودارضایی مشکلی نیست اگر به صورت اعتیاد درنیاد!! من یه عرض کوچیکی داشتم!
دوستان اساسا انسان به دنبال لذت آنی هست...یعنی دوست داره هرچیزی رو میخواد درجا بهش دست پیدا کنه!
با استناد به این آیه ی مبارکه ([replacer_a] ) ( و انسان ( از روی جهل به واقع ، و یا در حال غضب ) شرّ و ضرر را ( از خدا ) می طلبد همان گونه که خیر را می طلبد ، و انسان ( ذاتا ) شتابزده است ( هر چه را هوای نفسش اقتضا کرد بدون تأمل در عاقبت آن می طلبد ) .
حالا با توجه به این قضیه مسلما هرکس دوست داره هر لذت آنی رو که به دست آورد بازهم براش تکرار بشه...یه بار دو بار...
خب کیه که بگه بدش میاد؟؟؟ کیه که بدش بیاد بدون دردسر و صبر و زجر کشیدن هرچی خواست به دست بیاره و بعد دوباره هم نخواد این لذت براش تکرار بشه؟!؟
پس اساسا این حرف غلط هست که بگیم خودارضایی خوبه اگه به صورت اعتیاد درنیاد!!!
چون خودارضایی یه لذت آنی رو در فرد ایجاد میکنه و ذهن رو حتی برای چن ثانیه شده هم فریب میده !
خب وقتی این اتفاق میفته فرد دوس داره دفعه بعد هم براش تکرار بشه اما اینبار یه اتفاقی میفته
یه اتفاقی که بهش میگن سندرم تحمل! یعنی این بار باید تلاش بیشتری بکنه تا به اون حد ارضا برسه...
اگه دفعه ی قبل با یه نگاه ساده به یه دختر حتی پوشیده تو خیابون این حس براش ایجاد شده
دفعه ی بعد با فکر کردن بهش و تصور اون دختر تو رویاش ارضا شده
دفعه ی بعد باید عکس پورن ببینه...دفعه ی فیلم پورن ببینه...دفعه ی بعد...
خب پس چطوریه که میگید خودارضایی بدون اعتیاد؟!؟
میخوایم کی رو گول بزنیم؟؟
چقد دروغ بگیم به خودمون؟؟
خودارضایی حتما و اساسا خودش اعتیاد آور هست چون یه لذت آنی رو ایجاد میکنه بخصوص برای افرادی که مذهبی تر هستند چون با خودشون میگن حداقل اینکه نمیرم زنا کنم...این توجیه میشه که بیشتر به این سمت بره!
وقتی فردی میدونه انقدر راحت میتونه حداقلی از لذت رو برای خودش فراهم کنه و قبلا هم تجربش کرده چطور میتونه کنارش بذاره؟
همونطور که بارها و بارها تو همین سایت تاپیک زده شده که چطور این کارو ترک کنن
چون واقعا ترک کردنش سخته...اونم برای کسی که تو اوج جوونی هست و پر از شور هیجان و بارها هم اینکارو تکرار کرده
و علاوه بر این باعث شرطی شدن ذهن میشه....وقتی کسی عادت کرد با دست خودش به ارضا برسه انقد این فکر در ذهنش نقش میبنده که حتی بعد از داشتن آمیزش جنسی درست هم باید همون کارو تکرار کنه ( نمونش تو همین سایت هست )
من کاری به جنبه های مذهبیش ندارم!!
اما خودارضایی حتما و حتما عواقب جسمی داره !
یه خانمی رو میشناختم که در دوران مجردیش خودارضایی داشت به وفور....
الان بعد از مدتها که ازدواج کرده نتونسته به ارگاسم با شوهرش برسه و در بچه دار شدنش هم دچار مشکل شده( ضعیف شدن تخمدان ها، پریودی نامنظم و به دنبال این نامنظمی شدت گرفتن رشد موهای زاید، عفونت شدید لگن، استرس هنگام آمیزش جنسی، تاری دید، ریزش شدید مو، و و و و )
اینا چیزی نیست که من بگم خود این خانم با من درمیون گذاشت و به شدت ناراحت بود که نمیتونه خودارضایی رو ترک کنه و حتی دکتر هم بهش گفته
این مشکل فقط یه راه حل داره و اون هم ازدواج در سن پایین هست
ازدواج در سن پایین که انقد فاصله نیفته بین سن بلوغ و سن ازدواج و جوونا رو بیارن به خودارضایی...
پس لطفا توجیه نیارید که اگر فلان طور باشه بهتره، فلان طور باشه بدتره
ماها ، همین نسلی که هستیم باید به فکر خودمون باشیم
دختر خانمی که پسری با ظاهر متوسط میاد خواستگاریش انقد اما و اگر نیاره...از پدر و مادرش بخواد سبک بگیرن و انقد فشار نیارن برای مراسمات آنچنانی
آقا پسری که میخواد بره خواستگاری انتظار نداشته باشه همه دخترا باربی و جینفر باشن... فک نکنه اگه این دختر رو نگرفت یکی خوشگلتر نصیبش میشه
اینایی که ما تو اینستا و تلگرام و سایت های فلان و بهمان میبینیم شاید یه درصد جامعه باشن
اکثر جامعه دارن تو رنج متوسط حتی رو به پایین زندگی میکنن...یه کمی واقع بین باشیم
دست برداریم از این ایده آل گرایی و آرمان پرستی
به فکر خودمون باشیم که نصف جوونامون دارن با اعتیاد جسمی خراب میشن نصفشون با اعتیاد جنسی و نصفشون با اعتیاد روانی
اگه ما به فکر خودمون نباشیم و ت************ی به خودمون ندیم هیچکس به دادمون نمیرسه
اگه نمیتونیم جلوی کاری رو بگیرم حداقل براش توجیه نیاریم
دوستی که داری این پست رو میخونی من دلم میسوزه که این حرفو میزنم
به خدا به پیر به پیغمبر خودارضایی راهش نیست...خودارضایی مثه اینکه تو لیوان خالی آب بخوری...هیچی توش نیست
فقط یه سرابه که هیچی به جز تباهی نداره....
اینایی هم که میگن روانشناس غربی چی گفت روانشناس شرقی چی گفت همه رو بریز دور اصلا توجه نکن
آدم عاقل فکر میکنه به کاری که داره انجام میده
چنتا تاپیک تو همین سایت هست که طرف حتی مذهبی هم نبوده اما خودارضایی کلافش کرده بوده
یه کمی به فکر خودمون باشیم...به فکر سلامتیمون
خودارضایی باعث درگیری فکری میشه اما نه بخاطر حس گناه
بخاطر اینکه ذهنو شرطی میکنه ،
که هروقت میخوای رو یه کاری تمرکز کنی چون تمرکز کردن یه کار سخته و انرژی میطلبه و ذهن انسان هم به خودی خود دنبال آرامشه
پس فرد رو به این فکر میندازه که اول یه لذت کوچیک داشته باشه تا بعد درس بخونه یا هرکار دیگه ای رو انجام بده
حالا این لذت میتونه بودن کنار دوستان باشه یا خوردن یه خوراکی باشه یا خودارضایی!
وقتی تو این لذت رو برای مغزت گذاشتی تو اولویت بعد از اون هروقت بخوای بری سمت کاری که از مغزت کار بکشی سریعا مغزت دستور میده به انجام اون اولویتی که تو براش تعیین کردی...حالا این اولویت هرچی که میخواد باشه...
و اگه تو این اولویت رو گذاشته باشی خودارضایی!! متاسفانه تا این کارو انجام ندی ذهنت به آرامش نمیرسه و نمیذاره درس بخونی ، تمرکز کنی و...
اینجوری میشه که شرطی میشه و میبینی به خودارضایی اعتیاد پیدا کردی !!
پس به فکر خودت باش...
اگه پیشرفتت تو زندگیت برات مهمه اولویت های زندگیت رو عوض کن!
پس نتیجه گیری مقاله ای که بدون ذکر نام منبع گذاشتید رو میزارم تا دوباره بخونید، البته با اندکی تامل:
برداشت من از این جمله: نمیتوان با استناد به قوانین ترمودینامیک وجود خدا را تایید و یا آن را رد کرد
که در واقع خلاف ادعای شما:
می باشد.
ویرایش توسط reza_jolie : 02-19-2017 در ساعت 12:33 AM
کی این هوشو به یه اسپرمی داده که از بدن مرد خارج شده و در بدن یه زن به تخمک وصل میشه تا تکامل پیدا کنه و تبدیل به انسان شه؟
خوب شما بگید اول مرغ بود یا تخم مرغ ؟
عزیز شما اینقد به خودارضایی پرداختی که حتی نمیفهمی چی میگی
هر چی هم که میگی بعد من که توجیهتون میکنم که اشتباه بافتی بعد میگین مثال بود
این چه سوال مسخره ایه که میگی این چه مثالیه
مثال: خودرو عقب کش را عقب میکشم رها میکنم , خودرو این هوش را از کجا آورده جلو برود؟
من خواستار اثبات ادعای شما مبنی بر اثبات خدا بر پایه علم (ترمودینامیک) شدم.
حال که از اثبات گفته خود ناتوان شده اید، ادعای خود را عوض کردید!؟
گفتید که با علم ترمودینامیک میشود وجود خدا را اثبات کرد، حال میگویید نمیشود با این برداشت ها به حقیقت خدا پی برد!
Sent from my iPhone using Tapatalk
ویرایش توسط reza_jolie : 02-19-2017 در ساعت 06:35 PM
جناب ایشون گفتن در علم خدایی وجود نداره
اما برعکس با علم میشه اثبات کرد که خدا وجود دارد و این جهان خود به خود به وجود نیامده و اداره نمیشه
و فقط یک مثال زدم که گفته شده در علم ترمودینامیک پی به وجود خدا میشه برد
و یه مطلب هم پیدا کردم خوندم دیدم جالبه و فرستادم
بنده نه خودم ترمودینامیک خوندم و نه یک عالم دینی(منظور از عالم دینی آخوند نیست!) هستم
منظورتون از ماورا چیست؟
معمولا اروپایی ها به خدا(نیرویی که این جهان را اداره میکند) نیروی ماورایی میگویند
با اینکه بعضی هاشون خدایی رو نمیپرستند
اما اینقدر منفی گرا وخود پرست نیستند
برای مثال آنها به فقرا کمک میکنند به دلیل اینکه براساس علمی اثبات شده دادن یه ولیمه به فرد نیازمند باعث جلوگیری از آلزایمر میشه !
خراب کردم ؟
شمارو خراب کردم؟
ویرایش توسط pesarbahal : 02-19-2017 در ساعت 10:40 PM
سلام
مبحث تایپیک این است که چطور با خودارضایی مقابله شود متاسفانه از مبحث اصلی خارج شدید اگر می خواهید درباره اثبات خدا گفت و گو کنید یک تایپیک به همین نام ایجاد کنید شروع کننده تایپیک به دنبال روشی برای جلوگیری از خودارضایی است اگر راه حلی در این زمینه دارید بفرمایید لطفا از مطرح کردن مباحث دیگر خودداری کنید
متاسفانه به دلیل عدم مدیریت مناسب این انجمن و بحث نابه جا در این انجمن و تحريك ، تشويق ، ترغيب ، تهديد يادعوت به فساد و فحشاء و ارتکاب جرایم منافی عفت یا انحرافات جنسی ( بند ب ماده 15 قانون ج.ر و ماده 649 ق.م.ا) و ارسال پیام هایی از طرف دادستانی و نادیده گرفته شدن آن نامه ها توسط مدیریت این انجمن
پرونده قضایی با همکاری شرکت hostdl.com ( میزبان سایت ) انجام شده است که اگر مجدد نادیده گرفته شود منجر به مسدودی سایت میشود !
ویرایش توسط pesarbahal : 02-21-2017 در ساعت 03:55 PM
اتفاقا همین روابط آزاد هست که سن بلوغ جنسی رو به شدت آورده پایین
در حالیکه افراد هنوز به سن بلوغ عاطفی نرسیدن
و وارد روابطی میشن که یا منجر به خودارضایی میشه یا روابط جنسی پرخطر
سن ازدواج داره میره بالا در حالیکه سن بلوغ جنسی به شدت پایین اومده!!
من نمیدونم شما چطور میگید ما روابط آزاد نداریم؟؟؟؟؟
پس این همه تاپیک در مورد دوست دختر و دوست پسر داشتن که آخرش هم همه پشیمونن واسه چیه؟
یعنی مال جامعه ما نیست؟
اگه روابط آزاد نیست پس چطور با هم دوست میشن؟ چطور رو به فحشا میارن...چطور انقد راحت وارد روابط جنسی میشن که دختر هم بکارتشو از دست بده و پسر هم ولش کنه بره
شما تو ایران زندگی میکنید ؟
وقتی یه دختر بچه 12 ساله کاملا آگاهی داره از روابط جنسی تا کی میخوایم جلوشو بگیریم که ازدواج نکنه؟
من نمیگم همون 12 سالگی ازدواج کنه ولی حداقل دیگه باید قبل از 20 سالگی بره سراغ زندگیش تا رو به خودارضایی نیاره
وقتی بچه ها از شبکه های ماهواره ای میشینن با پدر و مادرشون کلی سریال مزخرف ترکی و ... با تمام صحنه ها میبینن تا کی باید جلوشون رو گرفت؟
سن بلوغ جنسی اومده پایین و باید فکری به حال این جوونی کرد که خیلی چیزا رو فهمیده اما نمیدونه که همه جا کاربردی نیستن این اطلاعاتش
حالا شما هی بگید روابط آزاد نداریم
فقط یکی به من بگه این همه دختری که بکارتشون زده میشه و رو به فاحشه گری میارن تو کدوم جامعه ان؟؟؟؟
با کدوم روابط بسته میشه انقد راحت تو یه اجتماع رابطه جنسی برقرار کرد؟؟؟
جناب شما نمیخواد کار یاد ما بدید
باید از دادستانی دستور صادر شود سپس جهت اقدام به دبیرخانه مصادیق محتوی مجرمانه ابلاغ شود و سپس صورت جلسه به isp (جهت فیلتر) ها یا شرکت میزبان(جهت مسدود شدن کل سایت) ارسال میشود تا حکم اجرا شود !
همچنین مرکز ملی فضای مجازی(شورایعالی فضای مجازی) فقط وظیفه بروز نگه داشتن فضای مجازی رو داره و هیچ اقدامی دراین رابطه نمیتواند انجام دهد
لطفا اطلاعات خودرا افزایش دهید ... و مجدد از روی کشک پاسخ ندهید !
به زودی متوجه میشید........
نخیر قبول ندارم
خیلی هم آزادی واضحی هست
همه چیز انقد راحت شده که هرکس تو هرکجای این ممکلت یه شیشه مشروب دستش میگیره و عکسشو با افتخار میذاره اینستا که منو مشروبم!!!!
اگه آزادی نبود که باید میرفتن همه اینا رو میگرفتن
خیلی وقته پوسته ی اسلام ترک خورده....به زور داریم خودمون رو نگه میداریم
با سلام،
خوب اینجا دوباره سوال پیش میآید. وقتی کسی معتقد است همه چیز نسبی هست چگونه حکم مطلق میدهد که " بهتر از مذهبیست که کلا رد شده " . حداقل باید معتقد باشد مدهب نسبتا رد شده.
بعلاوه جمله "همه چیز نسبی هست" تناقض دارد. یعنی اگر درست هست، پس خود جمله هم نسبی است و بنابراین کاملا درست نیست، یعنی برخی چیزها نسبی هستند (و قاعدتاً برخی مطلق).
همچنین جمله "هیچ چیز مطلق صحیح نیست". این جمله یک حکم مطلق میدهد، پس چون مطلق است، طبق حکم خود، صحیح نیست.
با سلام، البته شما نکته فرعی را متوجه شدید ولی نکته اصلی را نادیده گرفتید. بگذریم. در قرآن به زوجیت اشاره شده و نه نر و مادگی. زوج بودن یکی از مظاهرش نر و مادگی است. در حالی که زوج بودن میتواند بار مثبت و منفی باشد. میتواند ماده و ضد ماده (الکترون و پوزیترون) باشد. میتواند جسم و روح باشد. پس بنابراین فعلا تناقضی وجود دارد.
راجع به علم، که بیشتر نظر شما علم تجربی است، باید بدانیم در علم تجربی چیزی ثابت نمیشود. البته علوم تجربی در فیزیک و شیمی و تا حدی پزشکی اوضاع خوبی دارند اما در علوم روانشانسی و انسانشناسی اوضاع مطلوبی ندارد.
از سوی دیگر این عقل ما است که گواهی میدهد تجربه راه شناخت است. همین عقل میگوید تجربه یقین آور نیست. اگر آزمایشی صد بار جواب یکسان داد، لزومی ندارد در صد بار دیگر همان جواب را بدهد.
در سایر نوشتهها علم و مذهب را مقابل هم قرار دادهاید، در حالی که اگر چنین بود نباید هیچ مهندس، فیزیکدان، پزشک و روانشناس مسلمان و مومن میداشتیم. یک فرد دیندار علم تجربی را راهی برای شناخت دنیا میداند و به آن عمل میکند. اما آن را تنها راه نمیداند. علم را هم فقط منحصر به علم تجربی نمیداند. آنچه که گاهی تناقض بین علم تجربی و دین دیده میشود، یا به علت نقص در علم یا تاویل اشتباه در فروع دین است. اصول دین چه در مقام اثبات و چه در مقام رد خارج از حیطه علوم تجربی است. علم تجربی فقط میتواند تنها نشانه (آیه) باشد.
ویرایش توسط hamdask : 02-23-2017 در ساعت 01:28 AM
با سلام،
راجع به خود ارضایی دو گونه میتوان گفت؛ اگر در دین خود ارضایی حرام است فقط ناظر به اثرات دنیایی آن نیست. یک فرد دیندار نگران آخرت نیز میباشد. به ازای هر گناه انسان یک کمال را از دست میدهد. ضرر آن صرفا عذاب وجدان نیست. گناهان جنسی انسان را به تدریج بیاحساس میکند. در ضمن مزه گناه به زودی فراموش نمیشود و مهمتر زشتی گناه بتدریج از بین میرود. البته خدا گناهان را سریع میبخشد ولی فرق است بین کسی که از عمل خود شرمسار است و کسی که با اعتماد به نفس گناه میکند.
از سوی دیگر میتوان با سیگار کشیدن مقایسه نمود. افراد زیادی هستند که تفریحی سیگار میکشند و معتاد به آن نیستند. اما بتدریج و در طولانی مدت ضررهای آن ظاهر میشود. البته در دور و نزدیک هستند کسانی که عمریست سیگار میکشند و برخی حتی روزی یک پاکت سیگار میکشند اما سلامت هستند. اما هیچ پزشکی سیگار را مفید نمیداند. حتی برخی مواد مخدر برای تمرکز خوب هستند (که متاسفانه بنده شنیدهام برخی دانشجوها نزدیک امتحان مصرف میکنند) اما هیچ انسان عاقلی برای تمرکز چنین پیشنهادی نمیدهد.
اگه کسی دینش با دیدن چهارتا عکس متزلزل بشه فاتحه اش خوندست...پناه میبرم به خدا که من از این دسته باشم!
اینکه میگید نبینید میشه همون مثل قدیمی که هرکس زیر پای خودش رو سوراخ کنه!!!!
شما میگید منکراتی هست میریزن تو خونه مردم؟
من میگم دختری رو میشناسم که دوست پسراشو میبرد خونه!!!!
شما میگید فیلترینگ هست؟ خب این همه فیلتر شکن...
آقای امیر شما چرا انقد سطحی موضوع رو در نظر میگیرید؟
این بحثی نیست که با ندیدن و نخوردن و ... حل بشه...
بحث عمیق تر از ایناست
بحث اینکه تیشه به ریشه خورده و فرهنگش جا افتاده که این کارا نه تنها بد نیست بلکه هرکس نمیذاره این کارو کنیم بده!!!!
حالا شما صدبار هم جوونا رو بدید دسگیر کنن وقتی تفکر یه جوون از بنیه خرابه...
وقتی تو خونوادش رفتارش رو بد نمیدونن
وقتی خود پدر و مادر جلوش درنمیان...مگه چقد پلیسا جلوشو میتونن بگیرن؟
شما میگید حجاب از سرش بیفته میگیرنش؟
نمیدونم این خانمایی که تو خیابونن چرا هیشکی کارشون نداره وقتی با مانتوی جلو باز و شلوار فاق کوتاه و تاپ بالا ناف میان بیرون...
من نمیدونم شما تو کدوم شهر هستید
ولی این شهری که من دارم توش زندگی میکنم داشتن حجاب خیلی عجیب تر از نداشتنشه!
انقد عجیب و غریبش نکنیم...واقعا این چیزا هست
و متاسفانه این تفکر انقدر رخنه کرده تو جامعه ما که با این بگیر و ببندا حل نمیشه...
شما هم اگه با ندیدن این تصاویر کیفت کوک نمیشه پس بشین ببین که حالا حالاها دیدنی داریم...
با سلام،
احساس گناه نعمتی است برای توبه و بازگشت. مهمترین نعمت ایمان به خداست، چون ایمان به خدا شرط مهمی برای بخشیده شدن گناهان است. احساس گناه فقط دایرهای به وسعت عمر این دنیا دارد. اما کسی که احساس گناه نمیکند در این دنیا خوش است اما عذاب آخرت را ابدی خواهد یافت. اگر دیدمان فقط این دنیا باشد احساس گناه بد است، اما اگر آخرت را هم در نظر بگیریم، احساس گناه واقعا نعمت است.
سلام رزمریم جان درسته پوسته ی اسلام ترک خورده.این مملکت باعث شده ترک بخوره.کی گفته اینجا ازادیه؟!تو جایی که کسی حق نداره پوششو انتخاب کنه و یا هر دینی رو که خودش میخواد انتخاب کنه فکر نمیکنم ازادی باشه.تو جایی که وضعیت جوونا اونقدر افتضاحه و ازدزدی ها و بیعدالتی ی یه عده نمیتونن ازدواج کنن و پشتش فساد زیاد میشه و به قول شما پوسته اسلام ترک میخوره اما کسی اعتراض نمیکنه از ترس ،چه جای ازادی هست؟!اینا رو میگم فکر نکنید من کافرم من هم نماز میخونم هم روزه میگیرم و معتقدم به چهارچوب ها اما حرفم اینه که اینکه بگیم ازادیه یکم عجیبه.
ویرایش توسط saba95 : 02-24-2017 در ساعت 09:07 PM
سلام رزمریم جان درسته پوسته ی اسلام ترک خورده.این مملکت باعث شده ترک بخوره.کی گفته اینجا ازادیه؟!تو جایی که کسی حق نداره پوششو انتخاب کنه و یا هر دینی رو که خودش میخواد انتخاب کنه فکر نمیکنم ازادی باشه.تو جایی که وضعیت جوونا اونقدر افتضاحه و ازدزدی ها و بیعدالتی ی یه عده نمیتونن ازدواج کنن و پشتش فساد زیاد میشه و به قول شما پوسته اسلام ترک میخوره اما کسی اعتراض نمیکنه از ترس ،چه جای ازادی هست؟!اینا رو میگم فکر نکنید من کافرم من هم نماز میخونم هم روزه میگیرم و معتقدم به چهارچوب ها اما حرفم اینه که اینکه بگیم ازادیه یکم عجیبه.
ویرایش توسط saba95 : 02-24-2017 در ساعت 09:07 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)