نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: دوست داشتن

1042
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    دوست داشتن

    آيا دوست داشتن عاشق شدن اجباريه؟!


    Sent from my iPhone using Tapatalk

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دوست داشتن

    نه

    یا علی مدد

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دوست داشتن

    دوست عزیز از مرحله دوست داشتن شما به عشق میرسید و این روند به دنبال هم و در به ترتیب باید رخ بده

    به همین خاطر حرف از آموختن عشق به وسط میاد چون اونو نوعی هنر میدونن که فرد باید در ابرازش مهارت داشته باشه

    ۱- دوست داشتن احساسی پاک و شفاف است که هر کس در اولین قدم برای ابراز لذت خود از شکل گیری تصویری در مقابلش بیان می‌کند. ابراز دوستی برای ابراز کننده بیشتر از ابراز شونده، ایجاد تعهد می‌کند. یعنی اگر کسی به فردی یا چیزی ابراز علاقه (همان دوست داشتن ساده) کرد، خود را ملزم به انجام تعهداتی می‌کند که تا قبل از آن، بر عهده نداشت.


    شما اگر به گلی علاقه‌مند شوید، باید به آن گل آب بدهید، چون گل نیازمند آب است. اگر به انسانی ابراز علاقه کردید، فرد را نیازمند احساسات و عواطفی می‌کنید که در او شکل داده‌اید. پس با ابراز علاقه و ایجاد نیاز در فرد، نمی‌توانید از زیر بار حداقل خواسته‌ها و مسئولیت‌هایی که ایجاد کرده‌اید، شانه خالی کنید. (نگوئید من از کسی توقع ندارم و یا اگر کسی توقع داشت انجام نمی‌دهم، آن‌وقت اصل انسانیت زیر سوال می‌رود و دوست داشتن محلی برای ابراز پیدا نمی‌کند. به موضوع، به صورت حقیقی نگاه کنید.) پس در تعریف اول می توانیم بگوئیم؛ دوست داشتن ترکیبی شفاف و واقعی از یک حس و تصویر (مجازی یا حقیقی) است که بسیار دقیق و حقیقی است.


    ۲- قدم دوم برای بیان علاقه بیشتر، اضافه کردن کلمات است تا به کسی یا چیزی که مورد علاقه ماست، نشان دهیم دوست داشتن ما از میزان خود کمی بیشتر شده است. غافل از اینکه با اضافه کردن هر کلمه (مثل خیلی دوستت دارم، زیاد دوستت دارم و یا نمی‌دونی چقدر دوستت دارم.) بار مسئولیت‌های خود را بیشتر می‌کنیم، در جهت عکس آن، توانایی خود را پائین می‌آوریم. پس فرآیند اضافه کردن علاقه، مساوی خواهد بود با کم شدن توان اجرا، که در مجموع، ما را برای اثبات حس خود، به سمت نداشته‌ها و ناتوانی‌ها سوق می‌دهد، در نتیجه، گوینده به نوعی مجبور به گفتن دروغ می‌شود.


    فرد در این شرایط چون توان اجرا ندارد، هر روز بر تعداد بهانه‌ها افزوده و برای دل‌جویی مجبور به گفتن دروغ می‌شود. مثل پسری که دختری را دوست دارد و چون به علتهای مختلف قابلیت نگهداری او را ندارد، برای حفظ معشوق، مجبور است بهانه‌تراشی کند. پس وقتی دوست داشتن از جایگاه طبیعی خود فراتر رفت، دروغ در خانه را نیمه‌باز می‌گذارد.


    ۳- قدم سوم برای اثبات علاقه، خارج رفتن از حد انتظار و حد طبیعی انسان بودن است. فرد در این شرایط، حاکمیتی بر عقل خود ندارد. در حالیکه در قدم اول و تا حدی در قدم دوم، حاکمیت عقل وجود دارد و فرد می‌تواند تصمیم‌های بهتری گرفته و قدم‌های محکم‌تری پیش بگذارد. به قول عام، چشم و گوش بازتری دارد. در قدم سوم، به دلیل اینکه اختیار عقل کم‌کم از او سلب می‌شود و نمی‌تواند بر احساسات خود غلبه کند (بیشترهوس است تا علاقه)، برای اثبات دوست داشتن خود، علاوه بر استفاده بیشتر از دروغ ، به سمت جنون نیز کشیده می‌شود. در این حالت، اغلب از کلماتی چون (می‌میرم برات، خودمو می‌کشم و …) استفاده می‌شود که یا به علت عبور از خط قرمز احساس ایجاد شده، یا فرد قصد اجرای هوس‌های خود را دارد. در این مرحله، هر آنچه از نظر احساسی از فرد بروز کند، غیر واقعیست و تنها قصد دارد خود را تخلیه نماید. این مرحله در هر وضع و شرایطی باشد، ناپایدار و خطرناک است. یا فرد دست به خودکشی می‌زند که از نظر خداوند گناهی نابخشودنیست، یا سرانجام خود را به هدف می‌رساند که به علت خطایی که از او سر زده، یا دچار بحران روحیمی‌شود یا از معشوق فرار خواهد کرد.


    در جمع‌بندی از این سه مرحله؛ می‌توان گفت کسانی که برای ابراز علاقه خود با کلمات بازی نمی‌کنند و به هماندوست داشتن ساده اکتفا می‌کنند، به حقیقت نزدیکترند تا کسانی که از خط قرمز علاقه عبور کرده‌اند. این دسته از انسانها، افرادی آرام و شریف و عاقل هستند که شاید با رد علاقه از سوی طرف مقابل، به راحتی از سر راه معشوق کنار می‌روند. حال اگر کسی توانست این سه مرحله را با عقل و منطق و بدون آزار خود و یا دیگری پشت سر بگذارد، توانسته است خود را به مرز عشق برساند. یعنی به جایی رسیده است که حاضر است برای معشوقی جان دهد که در آخرت او را مواخذه نکنند. در این مرحله خودکشی وجود ندارد بلکه این معشوق است که عاشق را در بر می‌گیر و عاشق توان دل کندن از او ندارد و به نوعی، در معشوق ذوب می‌شود. البته، مرحله‌ی عشق هم خود پله‌هایی دارد که باید اساتید عرفان آن را بیان کنند و از توان این حقیر خارج است.


    در بعد زمینی، دوست داشتن اعتبار بیشتری نسبت به عشق دارد. عشق در حیات زمینی تقریبادست نیافتنی است و شیرین و فرهاد، تنها یک قصه‌است برای رسیدن به عشق الهی.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بحث آزاد:پیشنهاد رابطه جنسی بین دختر و پسر
    توسط saeed021 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-26-2020, 01:46 AM
  2. پاسخ: 92
    آخرين نوشته: 10-13-2019, 10:54 AM
  3. اینگونه از دوست پسر یا دوست دختر خود ببرید!!!
    توسط saeed021 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 02-01-2017, 10:12 PM
  4. آینده ازدواج دوست دختر و دوست پسر
    توسط محمدزاده در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 02-29-2016, 04:26 PM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-28-2015, 01:31 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد