سلام .زنی 28 ساله هستم و هشت سال هست که ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یه پسر 5 ساله هسشت .همسرم راننده تاکسی هستش .مدتی هستش که نسبت به زندگی و مسولیتش به زندگی بی اهمیت شده .همش دست طلب به سمت خانوادش باز کرده و این اتفاق باعث شده که خانواده اش تو زندگیمون دخالت های بی جا بکنن .تو این چند مدت با هر روشی که فکر کنین باهاش به صحبت نشستن اما روز به روز بدتر از روز بد میشه . چار ه ای جز طلاق ندارم .میدونم بعد طلاق هم روزای خوشی در پیش روم نیست اما این وضع زندگی هم برام قابل تحمل نیست .شما بگید چیکار کنم